چکیده: در آستانه این شب طولانی که میتوان آن را با فضیلت صله ارحام کامل نمود شایسته است علت پافشارى اسلام نسبت به حفظ پیوند خویشاوندى بیان گردد. همیشه براى اصلاح، تقویت، پیشرفت، تکامل و عظمت بخشیدن به یک اجتماع بزرگ ...
بلندترین شب سال که معروف به شب یلداست میتواند بهانه خوبی برای صله ارحام باشد در آستانه این شب طولانی که میتوان آن را با فضیلت صله ارحام کامل نمود شایسته است علت پافشارى اسلام نسبت به حفظ پیوند خویشاوندى بیان گردد.
دلیل اینکه شریعت اسلام چنین به حفظ پیوند خویشاوندى اسرار نموده این است که همیشه براى اصلاح، تقویت، پیشرفت تکامل و عظمت بخشیدن به یک اجتماع بزرگ، چه از نظر اقتصادى یا نظامى، و چه از نظر جنبههاى معنوى و اخلاقى باید از واحدهاى کوچک آن شروع به اصلاح نمود، که با پیشرفت و تقویت تمام واحدهاى کوچک، اجتماع عظیم، خود به خود اصلاح خواهد شد. اسلام براى عظمت مسلمانان از این روش به نحو کاملترى بهرهبردارى نموده است. آیت الله العظمی مکارم شیرازی نیز میفرماید:
اسلام دستور به اصلاح واحدهایى داده که معمولاً افراد از کمک و اعانت و عظمت بخشیدن به آن روگردان نیستند. زیرا تقویت بنیه افرادى را توصیه میکند که خونشان در رگ و پوست هم در گردش است، اعضاى یک خانوادهاند، و پیداست هنگامى که اجتماعات کوچک خویشاوندى نیرومند شد، اجتماع عظیم آنها نیز عظمت مییابد و از هر نظر قوى خواهد شد، شاید حدیثى که میگوید: «صله رحم باعث آبادى شهرها میگردد» به همین معنا اشاره باشد.[1]
و بر اساس همین حکمتها اسلام مرزی برای صله رحم قائل نبوده و این ادب معاشرت، را مختص به بستگان پاک و با تقوا نمی کند، بلکه یک وظیفه اخلاقی و شرعی می داند، که نسبت به اهل گناه بلکه کفار هم ثابت است. چه بسا به برکت رفت و آمدهای بستگان صالح، فاجران هم راه صلاح پیش گیرند و تأثیر بپذیرند. حتی اگر این ارتباط تأثیری در رفتار ارحام بدکار نگذارد باز موظف به حفظ رابطه با آنها هستیم، کما اینکه در روایات اسلامی آمده:
«یکی از شیعیان از امام صادق (علیهالسلام) پرسید: برخی خویشاوندانم خط و تفکر دیگری دارند، غیر از فکر و مرامی که من دارم. آیا آنان بر من حقی دارند؟ آن حضرت فرمود: «آری، حق قرابت و خویشاوندی را چیزی قطع نمیکند. اگر با تو همفکر و همعقیده باشند که دو حق بر تو دارند: یکی حق خویشاوندی، دوم حق اسلام و مسلمانی».[2]
می بینیم که این روایت هیچ بهانه ای برای قطع رحم (حتی خط متفاوت فکری) را نمی پذیرد.
علاوه بر این حتی اگر نزدیکان و بستگان، مایه آزار انسان را هم فراهم کنند، باز حق گسستن پیوند خویشاوندی را نداریم. چنانکه در حدیث نبوی آمده است:
مردی خدمت رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) آمد و عرض کرد: یا رسول الله! من خویشاوندانی دارم که من با آنان پیوند میکنم و رابطه دارم، اما آنان آزارم میدهند. تصمیم گرفتهام آنان را ترک کنم. حضرت رسول فرمود: «آنگاه، خدا هم تو را ترک میکند!...» گفت: پس چه کنم؟ رسول خدا فرمود: «به کسی که محرومت کرده، عطا کن، با کسی که از تو بریده، رابطه برقرار ساز، کسی که بر تو ستم کرده، از او درگذر. هرگاه چنین کردی، خداوند پشتیبان تو خواهد بود».[3]
این روایت مطلب دیگری را نیز در بر دارد و آن اینکه مقابله به مثل کردن با کسی که قطع رحم کرده، نیز جایز نیست، کما اینکه امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
«با خویشاوندانتان پیوند و رفت و آمد داشته باشید، هر چند آنان با شما قطع رابطه کرده باشند».[4]
البته در این موارد خاص در صله ارحام باید ظرافتهایی را به کار بست همجنانکه آیت الله خویی (ره) به برخی از این ظرافت ها چنین اشاره می فرمایند:
«حتی اگر ارتباط ما با بعضی از خویشان و رفت و آمد به منزلشان باعث ناراحتی آنها شود و یا باعث اهانت به ما شود باز وظیفه صله رحم از بین نمیرود و در این صورت باید به روشهای دیگر که باعث چنین مشکلی نمیشود ارتباط حفظ شود؛ مثلاً بدون رفتن به منزل آنها تلفنی حال آنها را جویا شویم و یا حتی غیر مستقیم به آنها توجه داشته باشیم و از دیگران احوال آنان را بپرسیم یا غیر مستقیم به آنان کمک کنیم چه کمکهای مالی و چه حمایت زبانی از آنان در مقابل دیگران. به هر حال؛ نباید با ارحام مثل غریبهها رفتار کرد و با وجود تمام بیمحبتیها به هر نحو ممکن در مواقع مختلف ارتباط خود با آنان را نشان دهیم».[5]
بنابراین در صورتی که صله رحم باعث ضرر دنیایی یا دینی شود. باید به حدی که ضرر ندارد تغییر کند.
--------------------------------
پینوشت:
[1]. تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ناصر، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1374ش، ج 1، ص 156- 158.
[2]. «قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع تَكُونُ لِيَ الْقَرَابَةُ عَلَى غَيْرِ أَمْرِي أَ لَهُمْ عَلَيَّ حَقٌّ قَالَ نَعَمْ حَقُّ الرَّحِمِ لَا يَقْطَعُهُ شَيْءٌ وَ إِذَا كَانُوا عَلَى أَمْرِكَ كَانَ لَهُمْ حَقَّانِ حَقُّ الرَّحِمِ وَ حَقُّ الْإِسْلَامِ.»الکافی، شیخ کلینی، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق، ج 2، ص 157.
[3]. بحار الانوار، مرحوم مجلسی، ج 71، ص 100 – 101.
[4]. الامالی، طوسی، محمد بن حسن، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق، ص 208.
[5]. صراط النجاة (محشّی للخوئی)، قم، مکتب نشر المنتخب، چاپ اول، 1416ق، ج 3، ص 2.