چکیده: وقتی بادی از گلهای خوشبو عبور کند بوی خوش به خود میگیرد و اگر از مکانی بد بو عبور کند بویش آزار دهنده خواهد بود، همین گونه حال کسی که با افراد خوب معاشرت داشته باشد، صفات خوب به خود میگیرد و اگر...
امام جواد (علیهالسلام) میفرماید:
«ملاقات و دیدار با دوستان و برادران، موجب صفاى دل و نورانیّت آن مىگردد و سبب شكوفائى عقل و درایت خواهد گشت، گرچه در مدّت زمانى كوتاه انجام پذیرد».[1]
سوال: ملاقات با چه دوستانی اثرات فوق را دارد؟
پاسخ: ملاقات با دوستانی که دارای ویژگیهای زیر باشند:
1: دوستان با ایمان: دیدار و ملاقات با کسانی موجب صفای دل و نورانیت آن میشود که به خالق هستی متصل باشند و ایمان در دل و جانشان نفوذ کرده باشد و بوی خوشش از دور دست ها هم قابل احساس باشد، همانگونه که اگر شخصی برگ گلی خوش بو، در لباسش بگذارد بوی گل به لباس سرایت میکند و او نیز خوشبو میشود، ایمان دوست در وجود انسان سرایت میکند و همین عامل موجب صفای دل و شکوفایی عقل و ...میشود. امام علی (علیهالسلام) میفرماید:
«آبادى دلها در معاشرت با صاحبان عقل و خرد است!».[2]
گِلى خوشبوى در حمام روزى رسيد از دست محبوبى به دستم
بدو گفتم كه مشكى يا عبيرى كه از بوى دل آويز تو مستم
بگفتا من گِلى ناچيز بودم وليكن مدّتى با گُل نشستم
كمال همنشين در من اثر كرد وگرنه من همان خاكم كه هستم».[3]
به خاطر تاثیرات شگفت انگیز دوست است که خداوند مسلمانان را از هم نشینی با کفار نهی کرده و فرموده است:
«لا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكافِرينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ [آل عمران/28] افراد با ايمان نبايد به جاى مؤمنان، كافران را دوست و سرپرست خود انتخاب كنند..»
2: دوستان نیکو کار: دوستان در سعادت و شقاوت انسان تأثير فوقالعادهاى دارند؛ نه تنها اخلاق و رفتار افراد را تحت تأثير قرار مىدهند، بلکه در شكلگيرى عقائد آنها نیز نقش دارند، اگر دوستان، نیکو کار و داری صفات زیبا باشد در انسان اثر نیک میگذارند و انسان را به سمت نیکیها میکشانند، ولی اگر دوست شرور و تبهکار باشد انسان را به سمت لجن زارهای فساد و فحشا میکشاند و دنیا و آخرت انسان را تباه میسازد، به خاطر همین فواید زیاد است که امام جواد (علیهالسلام) از رفت و آمد و دوستی با افراد شرور نهی کرده و میفرماید:
«مواظب باش از مصاحبت و دوستى با افراد شرور، چون كه او همانند شمشیرى زهرآلود، برّاق است كه ظاهرش زیبا و اثراتش زشت و خطرناك خواهد بود».[4]
امام علی (علیهالسلام) در این باره میفرماید:
«همنشينى با خوبان، بدان را به خوبان ملحق مىكند؛ و همنشينى نيكان با بدان، نيكان را به بدان ملحق مىسازد!».[5]
3: دوستی که عیبهایمان را در خلوت به ما بازگو کند: همه به آینه نیاز دارند، چون آینه در گام اول عیب و زیبایی ما را با هم و یکجا نمایش میدهد، و در گام بعد او سراغ پیدا کردن عیبهای ما نیست، بلکه ما برای آگاهی از زیبایی یا زشتی خود به آینه مراجعه میکنیم، در گام بعد آینه عیب ما را فقط به خودمان میگوید.. دوستی که مانند آینه عمل کند و ضمن بیان زیباییها عیوبمان را در خلوت به ما بازگو کند باید در نگه داشتن او تلاش کرد و با چهرهای گشاد از دلسوزیش استقبال نمود. امام صادق (علیهالسلام) میفرماید:
«بهترين برادرانم آن كسى است كه عيبها و نقائصم را به من هديه كنند».[6]
4: دوستی که کمک کار انسان باشد: دوست خوب کسی است که در شادی و غم، سختی و آسانی، مریضی و سلامتی همراه انسان باشد و در حل مشکلات انسان تلاش کند، امام حسن مجتبی (علیهالسلام) در این باره به مومنین سفارش کرده و میفرماید:
با كسى همنشينى و دوستى كن كه: هرگاه با او همنشين شدى، مايۀ آراستگى تو باشد؛ هر گاه خدمت او كردى، آبروى تو را حفظ كند؛ هر گاه از او يارى خواستى كمكت كند...».[7]
..........................
پی نوشتها:
[1]. «مُلاقاةُ الاْخوانِ نَشْرَةٌ، وَ تَلْقیحٌ لِلْعَقْلِ وَ إ نْ كانَ نَزْرا قَلیلا» شیخ مفید، محمد بن محمد بن نعمان، أمالي المفيد، ص: 329.
[2]. «عَمارَةُ الْقُلُوبِ فى مُعاشَرَةِ ذَوِى الْعُقُولِ» تیمی آمدی، عبد الواحد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 430.
[3]. مکارم شیرازی، ناصر، اخلاق در قرآن، ج1، ص: 165.
[4]. «ایّاكَ وَ مُص احَبَةُ الشَّریرِ، فَإ نَّهُ كَالسَّیْفِ الْمَسْلُولِ، یَحْسُنُ مَنْظَرُهُ وَ یَقْبَحُ اءثَرُهُ» مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 71، ص: 199.
[5]. «مُجالَسَةُ الْاخْيارِ تَلْحَقُ الْاشْرارَ بِالْاخْيارِ وَمُجالَسَةُ الْابْرارِ لِلْفُجَّارِ تَلْحَقُ الْابْرارَ بِالْفُجَّارِ» مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار،ج 71، ص: 198.
[6]. «أحَبُّ إخواني إلَيَ مَن أهدى إلَيَ عُيوبي» مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 71، ص: 283.
[7]. «فَاصْحَبْ مَنْ إِذَا صَحِبْتَهُ زَانَكَ وَ إِذَا خَدَمْتَهُ صَانَكَ- وَ إِذَا أَرَدْتَ مِنْهُ مَعُونَةً أَعَانَک...» مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج44، ص: 140.