چکیده: در تاریخ، انسانهای بسیاری داریم که در راه خدا هجرت کرده و از وادی ظلمت و تاریکی به سرزمین نور و روشنایی با جهاد و از خودگذشتگی بر اساس همان اضطرار معرفتی، پناه آوردند و راه را از بیراه تشخیص داده و حتی خود راهنمای دیگران گردیدند.
اگر به کتابهای اخلاقی و معرفتی علمای اخلاق و عرفانهای عملی رجوع کنیم میبینیم که در مورد بسیاری از اعمال مستحبی، مثل انجام نماز شب یا نماز اول وقت یا شرکت در اعتکاف و خلوت کردن و شب زنده داری یا حتی واجبات را با تمام شرایط انجام دادن... سفارش و تاکید شده است و چه فضیلتهای معنوی یا دنیوی، که انسان با انجام این اعمال بدان دست مییابد.
مثلا مرحوم قاضی میفرمایند: «تعجب از کسی است که میخواهد به کمال دست یابد، در حالی که برای نماز شب قیام نمیکند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب». [1]
دین مقدس اسلام از جنبه اجتماعی بر دو پایه هجرت و جهاد استوار است. همچنین با مراجعه به قرآن میبینیم که قرآن نیز از هجرت و جهاد با یک نوع تقدس خاصی یاد میکند. «وَ الَّذينَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا في سَبيلِ اللَّهِ وَ الَّذينَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَريمٌ [انفال/74] و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند، و آنها که پناه دادند و یاری نمودند، آنان مؤمنان حقیقی اند برای آنها، آمرزش (و رحمت خدا) و روزی شایسته ای است».
هجرت یعنی برای نجات ایمان، از خانمان و زندگی دست شستن و کنار رفتن و دور شدن و کوچ کردن و به سرزمین ایمان رفتن.
جهاد نیز یعنی مبارزه کردن با جان و مال در راه خدا.
اما نکته قابل توجه در این بحث اینکه، پناه آوردن به درگاه خداوند گاهی اوقات از روی اضطرار بوده مانند آن کسانی که در دریا در حال غرق شدن میباشند و پناهگاه و پشتیبانی ندارند یا اینکه مریضی در بیمارستان دارند که برای درمان، راهی جز التماس از درگاه باریتعالی برای آنها باقی نمانده است پس در اینحالت است که پناه به درگاه خداوند میآورند و خواسته و طلب خود را با حالت اضطراری که برای آنها ایجاد شده به وسیلهی دعا از خداوند طلب میکنند.
اما یک حالت دیگر نیز میتوان برای پناهجویان و مهاجران به درگاه الهی تصور کرد و آن کسانی هستند که هیچ اضطرار یا اوضاع فیزیکی هولناکی متوجه آنها نبوده ولی وقتی به درگاه خداوند میروند با یک اضطرار و تضرع خاصی ایصال مطلوب میکنند و این نوع از طلب کردن و جهاد از روی اضطرار و جبر و مشکلی که برای انسان ایجاد شده نبوده بلکه این اضطرار، یک اضطرار معرفتی میباشد.
ما اگر در شرایطی که هیچ اضطرار یا هیچ اوضاع فیزیکی هولناکی متوجه ما نباشد به در خانه خدا برویم و با اضطرار دعا کنیم، هزاران قدم جلو میافتیم؛ چون اضطرار را با معرفت در خودمان ایجاد کردهایم و این اضطرار از روی جبرِ شرایط بیرونی نبوده است بلکه از باب کمبود معرفتی میباشد.
دعای مضطرانه در شرایط غیر اضطرار یک رویداد بسیار زیبا و دلنشینی است که در ماه رجب در ایام اعتکاف، فضای آن ایجاد شده و ما باید در این فضا این موقعیت ایجاد شده نهایت استفاده را ببریم.
با این تحلیل است که اگر بخواهیم علت کمالات و درجاتی که برای انسان با انجام مستحباتی که مورد سفارش علمای اخلاق میباشد بدست آوریم چیزی جز همین اضطرار معرفتی نبوده که انسان بدون اینکه مشکلی یا ضعف فیزیکیای برای او ایجاد شود به درگاه خدا رفته و برای جبران این ضعف و اضطرار معرفتی که در درون خود احساس کرده، دست به دعا برداشته و ترغیب در انجام اعمال عبادی میشود.
و چه زیبا این عمل را تحلیل و بازگو میکند مرحوم علی صفایی: «وقتی که دنیا برایت تنگ شده باشد، وقتی آسمان آنقدر کوتاه شود که نتوانی سرت را بلند کنی و مجبور باشی سرت را روی زانوانت بگذاری و گریه کنی؛ اگر اين آسمان پايين و اين دنياي تنگ را احساس كردي، آن موقع به امامت، به ولايت، به رسالت، به دين، به وحي، به غيب محتاج ميشوي». [2]
بر همین اساس در تاریخ، انسانهای بسیاری داریم که در راه خدا هجرت کرده و از وادی ظلمت و تاریکی به سرزمین نور و روشنایی با جهاد و از خودگذشتگی بر اساس همان اضطرار معرفتی مانند فضیلعیاض و بشرحافی و میرزاجهانگیرخان قشقاویها... پناه آوردند و راه را از بیراه تشخیص داده و حتی خود راهنمای دیگران گردیدند.
منبع بیشتر برای مطالعه: «آزادی معنوی، شهید مطهری (هجرت و جهاد، ص165)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پی نوشت:
[1]. روح مجرد، محمد حسین حسینی طهرانی، ص493.
[2]. خط انتقال معارف معارف، مرحوم علی صفایی حائری، ص71.