رذائل اخلاقی موثر در ایجاد واقعه کربلا

13:10 - 1395/07/14

-پیراهن سیاه، دسته جات عزاداری، سفره‌های نذری، چشمان اشکبار از مصیبت سید و سالار شهیدان، نوحه‌ها و سخنرانی‌ها و... همه نشان از قومی دارند که از رفتارهای زوگویان و غاصبان عبرت نگرفتند و در مقابل توهین‌ها و تخریب‌ها سکوت کردند، زمانی که سر امامشان به نیزه رفت از خواب بیدار شده و فریاد برآوردند.

عاشورا

قرن‌ها آب خجل از آل رسول است، نمک هر مجلس و محفل، ذکر و یاد حسین (علیه‌السلام) است، آرامش بخش هر مصیبت دیده‌ای ذکر مصائب اهل بیت از جمله سید و سالار شهیدان است، نیرو بخش هر اسیری اسارت فرزندان امام حسین (علیه‌السلام) است، اما سوالی که مطرح است این است که چرا این واقعه دلخراش زخم دل تارخ شد؟ چه صفات اخلاقی بعد از رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) به فراموشی سپرده شده بود که در سایه آن امیرالمومنین (علیه‌السلام) و فرزندان معصومش را در قربت نگه داشت تا با مظلومیت به شهادت رسیدند و اسارتی کشیدند که جهان هستی تا کنون چنین اسارت و ظلمی را نظاره نکرده است؟

رذائل اخلاقی موثر در ایجاد واقعه کربلا:

1: عبرت گیری تعطیل شد
عبرت که به معنای عبور از حالی به حال دیگر است[1] آموزگار واقعی است که انسان را از زندگی گذشتگان عبور می‌دهد تا تجربیات آنان را به صورت غیر مستقیم به او گوشزد کند، تا انسان از نقاط قوت و ضعف گذشتگان تجربه کسب کرده تا در زندگی خود به کار گیرد تا مرتکب اشتباهات آنان نشود،، یکی از اهداف قرآن کریم از بیان زندگی اقوام گذشته عبرت آموزی به مسلمانان می‌باشد، و خداوند در برخی از آیات بعد از نقل سرگذشت افراد شنوندگان را به عبرت گیری دعوت می‌کند، به عنوان مثال خداوند می‌فرماید:
«هُوَ الَّذي أَخْرَجَ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ مِنْ دِيارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ما ظَنَنْتُمْ أَنْ يَخْرُجُوا وَ  وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ مانِعَتُهُمْ حُصُونُهُمْ مِنَ اللَّهِ.... فَاعْتَبِرُوا يا أُولِي الْأَبْصار [حشر/2] او كسى است كه كافران اهل كتاب را در نخستين برخورد با مسلمانان از خانه‏‌هايشان بيرون راند! گمان نمى‏‌كرديد آنان خارج شوند، و خودشان نيز گمان مى‌‏كردند كه دِژهاى محكم‌شان آنها را از عذاب الهى مانع مى‌‏شود... پس عبرت بگيريد اى صاحبان چشم».
پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز با تمسک به قرآن کریم رفتار و گفتار خود را طوری تنظیم کرده بوده که سرشار از عبرت و آموزش باشد به طوری که حضرت می‌فرماید:
«پروردگارم مرا امر کرده است که گفتارم یاد خدا، سکوتم اندیشیدن و نگاهم عبرت آموختن باشد». [2]
اگر مردم جامعه اهل عبرت‌گیری از گذشتگان و یا افراد حاضر در زمان خود باشند، کمتر دچار لغزش و اشتباه شده و مسیر سلامت را زودتر پیدا می‌کنند و زندگی سعادت بخشی خواهد داشت، امام علی (علیه‌السلام) می‌فرماید:
«آن کس که بیشتر عبرت بیاموزد، لغزشش کم خواهد شد». [3]
اما مردم به محض رحلت رسول خدا تمام رفتارها و گفتارهای پیامبر خود را به فراموشی سپردند و به جای عبرت گرفتن به حفظ منافع خود اکتفاء کردند، آنان که قداست رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را بارها و بارها مشاهد کرده بودند که حتی آب وضوی حضرت نیز به زمین نمی‌رسید و مردم به عنوان تبرک از آن استفاده می‌کردند، احترام فوق العاده رسول الله به امیر المومنین و دخترش فاطمه زهرا و حسنین (صلوات‌الله‌علیهم) را بارها و بارها مشاهده کرده بودند و بارها از زبان رسول خدا شنیده بودند که حسن و حسین (علیهما‌السلام) سرور جوانان اهل بهشت هستند و... اما ذره‌ای به این مسائل تفکر نکردند و عبرت نگرفتند تا زور گویانی که سابقه در بت پرستی و شانه خالی کردن از دستورات رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را داشتند، زمام امور را بر دست گرفته و با ظلم و ستم حکومت کرده تا جایی پیش رفتند که به نام دین خدا، فرزند رسول الله را در سختترین شرایط به شهادت رسانده و فرزندانش را به اسارت بردند...

2: تخریب چهره‌ها و شکستن حرمت‌ها
استکبار جهانی که در زمان رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نیز با ثروت بسیار فعالیت گسترده‌ای داشت، از تخریب چهره افراد مورد پسند خدا و رسولش در صدد از بین بردن حرمت‌ها و قداست‌ها بودند، این موضوع از زمانی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در بستر بیماری افتاده بود و درخواست قلم و کاغذی برای وصیت کرد و او را بر هزیان گویی حمل کردند، شروع شده تا جایی پیش رفت که خانه دخترش را آتش زدند و برای گرفتن سند فدک سیلی به گوش مبارکش زدند، نقل احادیث رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در منابر را منع کردند و بدین وسیله چهره رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) را به عنوان کسی که سخنش فصل الخطاب و فرزندانش دارای عزت و احترام هستند تخریب کردند و قداست آل رسول (صلوات‌الله‌علیهم) را شکستند و این شیوه شیطانی عاقبت به ایجاد صحنه‌های دلخراش و توهین‌آمیز در کربلا رسید... امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید:
«مملکت خداوند بزرگ را پنج حریم است: 1: حریم پیامبر، 2: حریم آل پیامبر، 3: حریم کتاب خدای بزرگ، 4: حریم کعبه الهی، 5: حریم مؤمن». [4]
در حکومت بنی امیه و واقعه عاشورا حرمت همه این حریم‌ها شکسته شد، به ویژه حرمت آل رسول و حضرت امام حسین (علیه‌السلام)، مزدوران بنی امیه در روز عاشورا، مردانه و محترمانه با حزب اللّه نجنگیدند، بلکه ناسزا گویی و بی‌حرمتی را به اوج رسانیدند و هیچ یک از رفتارشان رنگ و بویی انسانی نداشت، آن گاه که امام حسین (علیه‌السلام) بر اثر شدت جراحات، زمین‌گیر شد، مالک بن نسیر، نزد حضرت آمد با ناسزا گویی شمشیر بر سر آن حضرت فرود آورد؛ چونان که کلاه خود را درید و به سر مقدس رسید [5]. شمربن ذی الجوشن در کشاکش نبرد، به خیمه امام حسین (علیه‌السلام) هجوم آورد و با نیزه آن را درید و فریاد زد: آتش بیاورید تا اهل این خیمه را بسوزانم و...[6].

اما تاریخ در حال تکرار است، امروز نیز دشمنان نظام مقدس اسلامی با اقدامی فراگیر در جنگ نرم در صدد عبرت زدایی از جامعه اسلامی هستند، آنان با برنامه‌های به ظاهر زیبا ولی در واقع مسموم و خطرناک در صدد تطهیر کردن خود و اقدامات وحشیانه خودشان هستند که اگر جامعه از رفتارهای متفاوت و متناقض آنان عبرت نگیرد باز ممکن است واقعه کربلا تکرار شود، آنان در عصر حاضر که به عصر علم و تکنولوژی مشهور است در صدد تخریب شخصیت‌ها و تخریب مقدسات هستند و در عمل نیز اقداماتی از قبیل توهین به پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، امام هادی (علیه‌السلام) و ...انجام داده‌اند که لازم است ما از عاشورای امام حسین (علیه‌السلام) عبرت بگیریم تا به اسارت و ...مبتلا نشویم.

----------------------------------------
پی نوشت‌ها:
[1]. ابوقاسم الحسین بن محمد الراغب الاصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، انتشارات دارالمعرفه، بیروت، واژه عبر.
[2]. «إنّ ربّي أمرني أن يكون نطقي ذكرا و نظري عبرا» پاینده، ابوالقاسم، نهج الفصاحه، چاپ چهارم، انتشارات دنياى دانش، تهران، 1382ش، ص 362.
[3]. «مَنْ كَثُرَ اعْتِبَارُهُ قَلَّ عِثَارُهُ»  عبد الواحد تميمى آمدی، تصنیف غرر الحکم، چاپ اول، انتشارات دفتر تبليغات، قم، 1366ش، ص 472. 
[4]. «لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ فی بِلادِهِ خَمْسُ حُرَمٍ؛ حُرْمَهُ رَسُولِ اللّهِ وَ حُرْمَهَُّ الِ الرَّسُولِ وَحُرْمَهُ کِتابِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ وَ حُرْمَهُ کَعْبَهِ اللّهِ وَ حُرْمَهُ الْمُؤْمِنِ» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج ‏24، ص 187.
[5]. «مالك بن النسير فسبه و ضربه بالسيف على رأسه فقطع القلنسوة و وصل إلى رأسه فامتلأت دما. فقال ع لا أكلت بيمينك و حشرك الله مع الظالمين» ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثير الأحزان، چاپ سوم، انتشارات مدرسه امام مهدی، قم، 1406،  ص: 74.
[6]. «ثم إن شمر بن ذي الجوشن حمل على فسطاط الحسين ع فطعنه بالرمح ثم قال علي بالنار أحرقه على من فيه...» مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، چاپ گوناگون، انتشارات اسلاميه، تهران، ج ‏45، ص 55.

نظرات

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 5 =
*****