- حجاب کامل برای کنیزان واجب نبود. آنها میتوانستند با سرهایی باز در اجتماع حاضر شوند. شهید مطهری (ره) علت این تفاوت را در خدمتکار بودن و کارهای سخت و مشقتبار کنیزان در آن دوران ذکر کرده است.
برخی از جوانان با بررسی تاریخچه حجاب در صدر اسلام و عصر ائمه (علیهمالسلام) پرسشی را مطرح میکنند؛ سؤال این است: چرا در آن روزگارها داشتن حجاب برای کنیزان واجب نبود؟ چرا حجاب کنیزان به کاملی حجاب زنان آزاد نبود؟ و چرا امروزه علما فتوا به جواز بیحجابی برای کنیزان دادهاند؟ در پاسخ به این پرسش به بیان سه نکته میپردازیم:
نکتهی اول: طبق منابع داشتن حجاب برای کنیزان واجب نبوده است. مثلاً امام صادق (علیهالسلام) با استفاده از عبارت قرآنی «وَ لَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ [احزاب/۵۵] و نه برای کنیزانشان». بحث عدم لزوم حجاب برای این قشر از اجتماع آن روز را مطرح کردهاند. علمای ما نیز با توجه به آنچه از قرآن و روایات فهمیدهاند، حکم به جواز بیحجابی برای کنیزان دادهاند؛ یعنی آنها مجوز نمایان ساختن موها و تمام صورت خود را دارند و در نماز نیز مانند پوشش مردان داشته باشند کافی است [۱]؛ امّا فهم چرایی و فلسفه این حکم شرعی و هر حکم شرعی دیگر آسان نیست. در اصل فلسفه احکام شرعی تنها برای خداوند و معصومین (علیهمالسلام) روشن است و آنچه به ذهن دیگران میرسد تنها برخی از حکمتهای آن مسئله شرعی است. متفکر بزرگ شهید مطهری سر این مطلب را در کارکرد کنیزان در آن دوران دانستهاند.[۲]
نکتهی دوم: احادیث مشخصی نیز در این بحث مطرح است. در روایتی از امام صادق (علیهالسلام) این چنین نقل کردهاند: « قَدْ كَانَ أَبِي إِذَا رَأَى الْخَادِمَ تُصَلِّي وَ هِيَ مُقَنِّعَةٌ ضَرَبَهَا لِتُعْرَفَ الْحُرَّةُ مِنَ الْمَمْلُوكَة[۳] پدرم (امام باقر (علیه السلام) زمانی كه میدید كنیزان در نماز مقنعه پوشیدهاند، آنها را مورد ضرب قرار میداد تا زن آزاد از كنیز تمایز داده شود.» نکتهای که لازم است در این حدیث مطرح شود، این است که این حدیث با توجه به متن و مفهوم آن، از روی تقیه بیان شده است.
ضرب توسط امام بیانگر حرمت است. در حالیکه حکم تشیع که برخاسته از آیات قرآن و روایات اهل بیت (علیهمالسلام) است؛ بیانگر جواز حجاب برای کنیز و عدم وجوب آن برای این قشر خاص در آن زمان است. از آنجا که بیحجابی کنیزان گناه به حساب نمیآید، پس ضرب معنا و مفهومی دیگر مییابد. نتیجه آنکه این حکایت کردن امام صادق (علیهالسلام) به عنوان تقیه بیان شده و احادیثی که از روی تقیه بیان شود، نمیتواند منبع احکام شرعی قرار گیرد. این مطلب را علامه عاملی اینچنین بیان داشته است: « برترین روایات این مجموعه از نظر سند روایت ابی خالد قماط است، ولی در مقام تقیه است، ... وقتی که میدانیم پوشیدن سر برای «امه» قطعاً حرام نیست.....و شناخت کنیز از آزاد آن هم در نماز چه فایده ای دارد و چه انگیزهای برای آن وجود دارد؟ پس همه این امور دلالت بر تقیه بودن این روایات است.»[۴]
نکتهی سوم: در نهایت بهترین فلسفه این حکم را شهید مطهری (ره) بیان داشته و فرمودند: « به طوركلى بردگان اعمّ از جنس زن يا مرد از نظر اسلام در بسيارى از احكام استثناهايى دارند. مثلا از نظر خود پوشش و حرمت نظر، كنيزان با زنان آزاد فرق مىكنند. بر كنيزان واجب نيست كه سرهاى خود را بپوشانند و حال آنكه بر زنان آزاد لازم است سر خود را بپوشانند. ظاهراً سرّ مطلب، خدمتكارى آنهاست.»[۵] یعنی از آن جهت که کنیزان کارهای بسیار سخت و مشقتباری در بیرون از خانه داشتند؛ مختار بودند که سر خود را نپوشانند.
به هرحال گرچه ما از باب وظیفه سعی کردیم این شبهه را پاسخ دهیم، اما با توجه به اینکه سالهاست کنیزی وجود ندارد و امروزه بحث درباره آن کاربرد عملی ندارد، بهتر است رفع شبهه از مباحث مهمتر و کاربردی تر را در اولیویت کار قرار دهیم.
پینوشت
[۱]. محمد حسن بن باقر نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، ج۳، ص۳۷۳.
[۲]. شهید مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۴۸۹.
[۳]. شیخ حر عاملی، وسائل الشيعة، ج۴، ص۴۱۲.
[۴]. نک: عاملی، سید جواد بن محمد، مفتاح الکرامه فی شرح قواعد العلامه، ج۲، ص ۱۷۲، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، طبع قدیم، بی تا.
[۵]. مجموعه آثار، ج ۱۹، ص ۴۸۹.
نظرات
ببخشید ها ولی خدمتکاری جواز بی حجابی نیست..
۱.عده کثیری از کنیزان، خدمتکاری در بیرون از خانه نمی کردند. عده زیادی.
2. بسیاری از زنان آزاد هم خدمتکاری می کنند. یعنی آنان هم می توانند برهنه سر باشند؟
۳.سختی و مشقت جواز کنار گذاشتن وظایف شرعی نیست. بلکه معذوریت و عجز، جواز می دهد.
4.اسلام برای زن مومنه چه کنیز چه آزاد حرمت والایی قاپل است و جواز بی حجابی برای کنیزان نشاندهنده عدم اهمیت شخصیت کنیزان برای شارع مقدس است. حال آنکه چنین نیست.
5.بی حجابی برای کنیزان که اتفاقا بی پناه تر هم بوده اند بسیار خطرناک است چه آنکه بی حجابی کنیزان در زمان خلیفه دوم بر اساس اقوال تاریخی موجب تعرض ها به آنان شد. طبیعی است که سختی خدمتکاری به مصونیتی که حجاب به ارمغان می آورد می ارزد.
6.بی حجابی کنیزان راه را برای آن دسته که خواهان فحشا هستند باز می گذارد.
7.بسیاری از روایات بیانگر جواز برهنگی سر در "نماز" است.
8.بی حجابی کنیزان بسیاری از حکمت های حجاب را زیر سوال میبرد. چه آنکه اگر حجاب ربطی به مسائل جنسی یا غیرت یا عفت و.. دارد پس حجاب باید برای کنیزان سختگیرانه تر باشد چرا که آنان بیشتر در بین مردانند و به قول عالم آندلسی(اگه اشتباه نکنم ابن حزم) : کنیزان چون در بین مردانند پس دلربایی آنان(منظور مفسده انگیز بودنشان) هم بیشتر است.اگر کنیزان برهنه سر باشند پس باید گفت که بیشتر زنانی که در """جامعه اسلامی""" در کوچه جلوی مردان رفت و آمد داشتند(یعنی کنیزان؛ زنان آزاد که کمتر بیرون می آمدند) برهنه سر بودند و پیامبر(ص) هم ایرادی نمی گرفت. چنین چیزی تصور ما را از جامعه اسلامی زمان پیامبر(ص) دگرگون می سازد.
9.هیچ کجای قرآن جوازی برای برهنگی سر کنیزان نیست. اون چیزی هم که شما گفتید(وَ لَا مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُهُنَّ ) هیچ ربطی به حجاب کنیزان ندارد. این مربوط به حجاب زنان در جلوی کنیزانشان است.
10. بی حجابی کنیزان در تضاد با سیره معصومین(ع) است. چه آنکه کنیزان اهل بیت(ع) همه شان محجبه و بعضا شدید هم مستور بودند.(یه سرچ ساده بزنید)
11.بی حجابی کنیزان در تضاد با بسیاری از احادیث است که حجاب(خمار) را برای کنیزان بالغه حتی در نماز هم واجب می دانند.
12.بین تاکیدی که اسلام و معصومین(ع) بر حجاب دارند و جواز برهنگی سر کنیزان جلوی مردان نا محرم تضاد شدیدی دیده می شود.
13.با توجه به فتوای فقهای وقت و حتی حاکمان وقت(که حتی پوشش سر را برای کنیز ممنوع می کردند!) بسیار بسیار محتمل است که روایاتی که پوشش سر را برای کنیزان واجب نمی دانند از روی تقیه باشند.
شاهد این ادعا آن حدیثی است که مربوط به ضرب کنیز است.
14.استثنا ناپذیری کنیزان از ویژگی ها و جذابیت های زنانه
15.در زمان پیامبر(ص) کنیزان و آزاد ها در نماز مانند هم بوده اند. (آنچه راجع به بی حجابی کنیزان است مربوط به زمان بعد از پیامبر(ص) از زمان خلیفه دوم است.)
خلاصه اینکه بی شک کنیزان به عفت امر شده اند و همانطور که می دانید حجاب جدای از عفت نیست. پس بی حجابی کنیزان موجب از بین رفتن عفت می شود چنانکه همینطور هم شد(دلیل 5ام). حرمت بسیار حجاب از امام حسین(ع) و روضه پر از آه معجر نمایان می شود. در آن واقعه روسریِ رویی زنان را کندند و ما بابت این اتفاق آنها را لعن می کنیم و می گوییم که ان شاء الله دروغ است! فقط روسریِ رویی! دیگر چه برسد به اینکه بخواهیم با یک فتوا کنیزان مومنه را از حجاب معاف کنیم و بگوییم ایرادی ندارد که کنیزان همگی کل مو ها لخت ایرادی ندارد!
شما می بینید که خلیفه دوم که اولین بار کنیزان را از حجاب منع کرد... بسیار پیش می آمد که کنیزان محجبه را ببیند و آنان را کتک بزند خب این موضوع نشان دهنده این است که تا پیش از خلیفه کنیزان هم حجاب سر داشتند وگرنه چه نیازی بود به این که خلیفه کنیزان را بزند؟
یا حتی از اصحاب نقل شده که در زمان رسول خدا(ص) کنیزان و آزادان در نماز با هم و مانند هم حاضر می شدند.
نکته جالب اینکه فقها و عالمانی که با اهل بیت(ع) مراوده و دوستی و نزدیکی و توافق داشتند(مانند عطاء و ابن جریح) بر خلاف فقهای وقت خودشان فتوا داده بودند به اینکه کنیز بالغه باید در نماز خمار به سر کند. چه اینکه در باره عقد موقت هم چنین نظری مانند اهل بیت(ع) داشتند. پس این نشانه تاثیرپذیری این عالمان از مکتب و سیره اهل بیت(ع) است.
وبسیاری از دلایل که من به عنوان یک نوجوان 15 ساله نمی دانم.
می دانید که بسیاری از مخالفان حکم حجاب( تمام مخالفانی که بنده می شناسم) برای نشان دادن جواز برهنگی سر و حداقل برای نشاندادن حرمت نه چندان بالای پوشش سر، دست روی این مسئله حجاب کنیزان گذارده اند. (التمـــــــاس توجــــــــــــه)
به قول مستر همفر(جاسوس انگلیسی) برای از بین بردن حجاب از میان مسلمانان بهرتین راه آن است که به آنها القا کنیم چنین حجابی که مسلمانان فعلی دارند بعنی روسری و چادر اصلا در اسلام وجود نداشته است!!! در جامعه صدر اسلام.
و بی حجابی کنیزان در زمان رسول خدا(ص) می تواند دلیل محکمی برای آنان باشد. حال آنکه باتوجه به توصیفاتی که از زمان پیامبر(ص) است این شکل نبوده.
موفق باشید.
سلام علیکم ضمن آرزوی قبولی طاعات و عبادات
همانطور که فرمودید در دین اسلام تفاوتی بین کنیز و آزاد در شخصیت و هویت زنانه نیست. بنابراین حجاب به عنوان یکی از احکام جهت تعالی زن از این جهت اطلاق دارد. کما اینکه بر اساس فقه شیعه، هیچگاه کنیزان از داشتن حجاب منع نشده اند.
در سیره پیامبر و ائمه علیهم السلام نیز مواراد فراوانی یافت می شود که کنیزان ایشان با کامل ترین حجاب در مجامع عمومی ظاهر می شده اند.
اما درباره روایات و نقل های تاریخی و فتاوا درباره عدم وجوب حجاب برای کنیزان چند نکته وجود دارد:
اولا: احکام اسلام بر اساس مصالح مختلفی تشریع شده است، ازجمله مصالح اجتماعی. مثلا تشریع حکم ازث و دیه، هیچگاه بیانگر تفاوت در شخصیت و هویت زنان نسبت به مردان نیست. بلکه بر اساس مصالح اجتماعی این احکام تشریع شده اند. در مورد کنیز نیز همینگونه است. به لحاظ شخصیت زنانه تکلیف او روشن است. اما بحث در مصالح اجتماعی است. به دلایل مختلف که از برخی از آنها آگاهیم و از برخی آگاه نیستیم، کنیزان می توانند، دقت شود می توانند نه اینکه لازم باشد، در حجاب کمی آزادتر از زنان حر باشند. حال یکی از دلایل آن سختگیری حکومت در زمان خلیفه دوم و عمربن عبدالعزیز می تواند باشد. حکمت دیگری نوع وظایف کنیز می تواند باشد.
صرف نظر از اینکه روایات منع کنیز از حجاب به خاطر مشابهت به مبنای عامه حمل بر تقیه شده اند.
ثانیا: در اینکه کنیز چه مقدار در حجاب آزاد است نیز باید بحث شود. علما و مفسران بیان کرده اند اولین جایی که بین حجاب کنیز و زنان آزاد تفاوت ایجاد شد، آیه 59 سوره احزاب است. در این آیه زنان مومن امر شده اند که از جلباب نیز استفاده کنند. جلباب جامهای که بزرگتر از روسری و کوچکتر از عباسـت و سـر و سینه زن با آن پوشـانده میشود. بر اساس روایات این آیه مختص زنان آزاد بوده است. اما این آیه هیچ اشاره ای به بی حجابی کنیزان ندارد و نهایتا تنها کنیزان را از پوشیدن جلباب معاف کرده است. ولی وجوب پوشش همچنان برای ایشان باقی است؛ چراکه در آیه 31 سوره نور خداوند پیش از آن، پوشاندن گردن و سینه را بوسیله خمر (روسرس یا مقنعه) واجب کرده بود.
بنابراین اگر عدم پوشش برای کنیزان مطرح است به معنای بی حجابی کامل و برهنه بودن سر و گردن نیست.
از طرف دیگر روایات ناظر به عدم وجوب پوشش برای کنیز (صرف نظر از اشکالات سندی و تقیه ای بودن) عموما ناظر به نماز است. نه اینکه در ملا عام چنین حکمی باشد.