امام حسین و حضرت یحیی علیهماالسلام دو حجت الهی هستند که بیشترین شباهت را به یکدیگر دارند و این شباهت از جهات مختلفی است. امام زمان عجّل الله تعالی فرجه نیز در بیانی شریف، از این دو حجت پروردگار سخن به میان آورده است.
وقایع و اتفاقات رقم خورده در زندگانی امام حسین و حضرت یحیی علیهما السلام به عنوان دو حجت الهی، بگونهای است که آنها را شبیهترین مردم به یکدیگر کرده و روایات اسلامی نیز به این مهم اشاره داشته است.
امام صادق علیه السلام فرمودند: «فَإِنَّهُ (الحسین)، سَيِّدُ الشُّهَداءِ، وسَيِّدُ شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ، وشَبيهُ يَحيَى بنِ زَكَرِيّا؛[1] امام حسین، سَرور شهيدان و سَرور جوانان بهشتى و شبیه به يحيى بن زكريّا است.»
شباهت امام حسین با حضرت یحیی علیهماالسلام
از نامی بیسابقه گرفته تا لعن خدا بر قاتلین ایشان و از صحبت کردن سر بریده هر دو در تشت طلا گرفته تا گریه کردن آسمان در مصیبت ایشان، همگی دلیلی بر این شباهت شگرف شده است.[2] امام حسین علیه السلام نیز در جای جای حرکت به سمت کربلا به بهانههای مختلف از حضرت یحیی علیه السلام یاد میکردند.[3]
امام حسین و حضرت یحیی علیهماالسلام در قرآن
مصیبت این دو حجت خدا در قرآن نیز ذکر شده و امام زمان عجّل الله تعالی فرجه در تفسیر آیه «کهیعص»[4] نیز به این مسأله اشاره کردهاند.
سعد بن عبدالله قمی برای پرسیدن سؤالات خود به خدمت امام حسن عسكری علیه السلام رسید، ایشان فرمودند: از نور چشمم؛ مهدی موعود بپرس، و حضرت با دست به فرزندش امام زمان عجّل الله تعالی فرجه اشاره كرد.
امام زمان عجّل الله تعالی فرجه به سعد بن عبدالله فرمود: هر آن چه سؤال داری بپرس و سعد نیز تمام سؤالات خود را پرسید تا این كه به این جا رسید و به آن حضرت عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! مرا از تأویل آیه «كهیعص» باخبر سازید؟
امام زمان عجّل الله تعالی فرجه فرمودند: این حروف از اخبار غیبی است و خداوند بندهاش حضرت زكریا را از آن مطلع نمود و سپس آن را برای محمد صلی الله علیه و آله و سلم حكایت كرد.
ماجرا از این قرار است كه زكریا علیه السلام از پروردگارش پرسید كه اسماء پنج تن را به او بیاموزد و خداوند نیز جبرئیل را بر او نازل کرد و آن اسامی را به او یاد داد. هرگاه زكریا، نام پیامبر، امیرالمؤمنین، فاطمه و حسن صلوات الله علیهم اجمعین را یاد میكرد، اندوهش از بین رفته و غصهاش برطرف میشد، اما هرگاه نام امام حسین علیه السلام را به یاد می آورد، بغض گلویش را میگرفت و چشمانش تار میشد.
به همین دلیل روزی عرض كرد: پروردگارا! مرا چه شده كه هرگاه چهار نفر از آن پنج تن را یاد می كنم، با نامهایشان اندوهم برطرف گردد و هرگاه امام حسین علیه السلام را به یاد میآورم، چشمانم اشكبار میگردد و آه و نالهام به هوا بلند میشود؟
سپس خداوند تبارک و تعالی او را از داستان سیدالشهداء علیه السلام مطلع نمود و گفت: «كهیعص»، و در این آیه «كاف»، اسم كربلا است، و «هاء» به معنای هلاک عترت، و «یاء»، یزید ملعون است كه به امام حسین علیه السلام ظلم میكند و «عین»، عطش سید الشهداء علیه السلام می باشد و «صاد» نیز بیانگر صبر او است.
هنگامی كه زكریا علیه السلام ماجرای مصیبتهای امام حسین علیه السلام را شنید، سه روز از مسجد بیرون نیامد و مردم را از داخل شدن به آن منع می كرد و شروع به ناله و گریه کرده و اینگونه با پروردگار خود نجوا نمود: «خدایا! آیا بهترین مخلوقت را به مصیبت فرزندش داغدار میكنی؟ خدایا، آیا اندوه این مصیبت را بر ساحت او فرود می آوری؟ پروردگارا! آیا جامه مصیبت را بر تن علی و فاطمه علیهما السلام میپوشانی و داغ این مصیبت را بر خانه آنان نازل میگردانی؟»
دعای حضرت زکریا علیه السلام
حضرت زکریا علیه السلام در این مدت دعایش اینگونه شد و عرض میکرد: «خدایا! مرا فرزندی عطا كن كه در پیری موجب روشنی چشمم گردد، و او را وارث و وصی من بگردان و جایگاه او را نسبت به من به مانند جایگاه امام حسین علیه السلام قرار ده و هرگاه او را به من عطا نمودی، مرا با دوستی او مورد آزمایش قرار بده و سپس همان طور كه حبیب خود؛ حضرت محمد صلی الله علیه و آله را داغدار مصیبت فرزندش كردی، مرا نیز داغدار مصیبت فرزندم كن.»
سپس خداوند متعال، حضرت یحیی علیه السلام را بدو بخشید و او را داغدار فرزندش كرد، و مدت بارداری مادر یحیی علیه السلام شش ماه بود، چنان كه مدت بارداری مادر امام حسین علیه السلام نیز چنین بود.[5]
سلام و درود خدا بر آن دو حجت الهی در روزی که به دنیا آمده و در روزی که به شهادت رسیده و در روزی که دوباره برانگیخته میشوند و لعن و نفرین پروردگار بر قاتلین و ظلم کنندگان به ایشان تا روز قیامت باد.
پینوشت
[1] كامل الزيارات، ص 486.
[2] منتهی الآمال، ج 2، ص 1019.
[3] الارشاد، ج 2، ص 132.
[4] سوره مریم، 1.
[5] كمال الدین و تمام النعمة، ص۴۱۵.