شرکت مردم در انتخاباتهای نظام اسلامی، نمایشی واقعی از مردمسالاری است که آگاهانه و با احساس وظیفه دینی برای نصرت دین خدا و دستورات او شکل میگیرد. خداوند هم در عوض نصرت و یاری خود را شامل حال آنها میکند.
انتخابات و توجه به آرای عمومی یکی از مهمترین نمادهای دموکراسی و مردمسالاری است که تقریباً در بسیاری از کشورهای دنیا برگزار میشود و نظامهای حاکم بر دنیا، تلاش میکنند تا زمینه مشارکت حداکثری را برای به رخ کشاندن مقبولیت و مشروعیت خود فراهم کنند.
برهمین اساس، کشورهای مدعی دروغین دموکراسی در دنیای غرب تلاش میکنند مردم کشورمان را نسبت به شرکت در انتخابات بیانگیزه کرده و یا حضور گسترده آنها را سانسور و تخریب کنند.
در نظام اسلامی، هر چند مشروعیت حکومت از جانب خداوند تعیین میشود؛ اما مقبولیت و زمینه تحقق آن به دست مردم تعیین میشود. مردم کشور ما که اغلب قریب به اتفاق آنها مؤمن و دیندار هستند، خواستهاند که حکومتی تشکیل شود که زمینه اجرای احکام مترقی اسلام را در تمام ابعاد فردی و اجتماعی فراهم کند. بر این اساس آنها فراتر از تأمین دنیایشان، به هدفی والاتر نیز میاندیشند و آن کسب رضایت الهی و اجرای دستوراتی است که سعادت أخروی آنها را در کنار سعادت دنیوی آنها تضمین کند.
البته ممکن است نظام اسلامی به دلیل موانع متعددی همچون کارشکنی و توطئههای دشمنان داخلی و خارجی، مسأله نفوذ، حسادتهای برخی از دیگر حکام منطقه، خیانت و کوتاهی برخی از مسئولین و... نتواند در کوتاهمدت به همه آنچه که میخواهد، برسد؛ اما به اعتراف دوست و دشمن، انقلاب اسلامی پیشرفتهای چشمگیر مادی و معنوی و بیش از انتظاری را داشته و علیرغم همه کارشکنیهای مختلف، راه خود را با صلابت به پیش میبرد.
یکی از تفاوتهای مردم این کشور با مردم دیگر کشورها در این است که حکومت را از خود میدانند و خود از بانیان و پایهگذاران آن هستند. آنها برای حفظ انقلاب با برخی از مسئولین بیکفایت تعارف ندارند و در صورتی که شاهد کم کاری آنها باشند، نسبت به عملکرد آنها آزادانه انتقاد کرده و شخص مسئول را مورد توصیه و موعظه و حتی تهدید قرار میدهند. همچنین آنها وظیفه خود میدانند از حکومتی که برای تحقق هرچه بیشتر اهداف دینی و الهی تشکیل دادهاند، حمایت کرده و انحرافات احتمالی آن را برطرف کنند.
انتخابات یکی از فرصتهایی است که لازم است، مردم با احساس وظیفه دینی دست به انتخاب نامزد شایسته و در تراز انقلاب اسلامی زده و سره را از ناسره جدا سازند. البته ضروری است که معنایی دقیق از وظیفه دینی ارائه شود.
احساس وظیفه یعنی انتخابی از سر آگاهی؛ یعنی هدفی جز خدا و کسب رضایت او نباشد؛ یعنی اینکه با حضور خود و انتخاب بهترین اشخاصی که خود را نامزد کردهاند به همه جهانیان نشان بدهد که دستورات اسلام قابلیت اجرای همیشگی دارند و شخص میخواهد دستورات الهی در جهان حکمفرما باشد. هر چند که به تمام خواستههای دنیائی نرسیده باشد. انتخاب از سر وظیفه یعنی اینکه بداند، نمایندگانی را که انتخاب میکند، معصوم نیستند و ممکن است که روزی به انتظارات مشروع موکلین خود پشت کرده و حتی به آرمانهای انقلاب اسلامی خیانت کنند؛ اما این را هم میداند که باید وظیفه بَیِّن خود را انجام دهد و انقلاب را وابسته به اشخاص نکرده و در هنگامه انتخابات، مسئولینی را که با اهداف انقلاب همراهی نکرده و سستی میکنند را کنار بگذارد.
تجربه تاریخ چهل و چند ساله انقلاب اسلامی نشان داده که کشتی انقلاب در دریای مواج و متلاطم فتنهها، با صلابت به پیش میرود و همواره پیشرفتهای فراوانی را کسب میکند. وقوع و دوام این انقلاب، سراسر معجزهگونه است و نشانهای از نصرت الهی نسبت به مردمی است که تنها به خاطر او انجام وظیفه میکنند. سنت الهی بر این است تا کسانی را که بر طبق وظیفه خودشان عمل کرده و برای تأیید و نصرت دین او تلاش کرده و نتیجه را به خدا واگذار میکنند، در عوض، بهترین نصرتها را شامل حال آنها کند.