نقد سینمایی «بکش»، اثری پربیننده و پر مبالغه که به تازگی از سینمای بالیوود منتشر شده است.
در فیلم «بکش»، وقتی کماندوی ارتش، آمریت، متوجه میشود که عشق زندگیاش تولیکا، برخلاف میلش نامزد شده است، در تلاشی جسورانه سوار قطاری به مقصد دهلینو میشود تا این ازدواج ترتیب دادهشده را متوقف کند. اما زمانی که گروهی از خلافکاران خطرناک به رهبری فانی، مسافران بیگناه قطار را به وحشت میاندازند، آمریت وارد یک مبارزه مرگبار برای نجات مسافران شده و…
صنعت فیلمسازی هند از نظر تعداد تولیدات سالانه در دنیا اول است. در سال 2005 در این كشور بیش از هزار فیلم ساخته شد، ولی این تعداد فیلم تنها یک درصد از میزان درآمد كل سینمای جهان را به خود اختصاص داده است. سینمای هند بانام بالیوود سالهاست با تولیدات فراوان خود سعی در كسب مخاطب خاص خود است كه البته تا حدود بسیاری موفق نیز بوده است، آن چنانکه در بسیاری از كشورها گوی سبقت را از هالیوود ربوده است. مركز فیلمسازی هند كه بالیوود نام دارد، سالانه بیش از 900 فیلم سینمایی كه اكثر آنها سهساعته هستند را روانه بازار میكند.[1]
مفاهیمِ انتقام، غیرت، خیانت، تعصّب، قتل، میهندوستی، عشق، زورگویی و... (هرکدام با اغراقآمیزترین شکل خود)، داستانِ هزاران آثار سینمایی هندوستان (بالیوود) است که با بهرهگیری از آیتم "قهرمان" و "ضدّ قهرمان" به نگاه علاقهمندان این صنعت رفته است. «بکش» هم از این قاعده مستثنی نیست. سناریو و روایت تکخطی آن، خیلی زود و بدون بالوپر دادن بیش از اندازه به قصه آغاز میشود. انگیزهها بهسرعت معرفی میشوند؛ عشق و علاقهی شدید کاراکترهای "آمریت" و "تولیکا"، انتقام از قتلِ نزدیکان، خیانت، تعصّب و... .
کارگردان برای رسیدن به جذب حداکثری مخاطب، دست به سوژه فیلمبرداری جالبی زده و قطار را بهعنوان محل ضبط انتخاب کرده است. صحنههای اکشن فیلم، نوع جدیدی از سکانسهای اکشنی است که موفق شده هیجان زیادی به بیننده منتقل کند. تعصّب و غیرت که حلقهی فراموششدهی زندگی این روزهای جوامع مختلف است به تصویر کشیده میشود. در طول فیلم، مخاطب، سکانسهای جذاب و هیجانانگیزی را تجربه میکند که ممکن است تا حدود زیادی او را غرق در داستان کند و با هیجان و وحشتِ قطار همسو شود.
امّا موضوع اصلیِ «بکش»، هسته و مفهومِ درونپوستیِ آن یعنی بهکارگیری ابزار خشونت و قتل زائدالوصفی که محتوای حداکثری فیلم را پرکرده است، گرچه ممکن است باب طبع و ذائقه بسیاری از تماشاگران سینما باشد، اما وسیعترین ضربه و آسیبش متوجه روح و روان آدمی است. تماشای سکانسهای خشونتآمیز نهتنها برای مخاطب عام، بلکه برای مخاطب خاص (سازندگان، منتقدان، هنرمندان، کارگردانان و نویسندگان) که از بیرون ناظر بر محتوای اصلی داستان هستند، چرکینکننده دل و باطن آدمی است. بهعلاوه استفاده مکرّر کاراکترها از انواع سلاح سرد آنهم برای یک دزدی معمولی درون قطار، بیشتر شبیه بیماران سادیسمی است تا خلافکاران حرفهای. این مضامین، توسل به خشونت و هیجان غیر باورپذیریاند که بیشتر بهانهای برای سخره گرفتن مخاطب است.
بهطورکلی تجربه هیجان و وحشت در قالب یک اثر هنری، داستان باشد یا فیلم تا جایی قابلپذیرش است که از حد معمول خود خارج نشود و به متن و پیام اصلی قصه (که در اینجا تعصّب و عشق و انتقام است) خدشهای وارد نکند.
پینوشت:
[1]. article.tebyan.net/18178