"یقهسفیدها" توانست در مرجع ارزشگذاری سینما و تلویزیون (منظوم) نمره 4.6 از 10 را از سوی مردم به دست بیاورد که نشان میدهد عموم مردم یقهسفیدها را اثری کمارزش، کم کیفیت و نهچندان مهم ارزیابی میکنند.
نقد و معرفی فیلم سینمایی "یقهسفیدها" | نوشته فرزاد گودرزی و کارگردانی شهرام مسلخی اثر کمدی است که در سال 1399 به تولید رسید. مهدی هاشمی، مهدی کوشکی، لیلا اوتادی، علیرضا استادی، صحرا اسداللهی، ایمان صفا و مرحوم رضا داوود نژاد بازیگران این سینمایی هستند.
"یقهسفیدها" داستان پسری است که سالهاست از پدرش بیخبر بوده و بهیکباره متوجه میشود که پدرش از مسئولین رده بالا است و تصمیم میگیرد وارد زندگی یقهسفیدها شود... این سینمایی که در قالب ژانر کمدی-سیاسی گنجاندهشده، طرحی است برای خنده گرفتن از بینندهی علاقهمند به این ژانر، اما حتی توان یکلحظه خنده گرفتن از مخاطب را هم ندارد.
ایده اصلی "یقهسفیدها" برمیگردد به داستان تقابلها و تضادها. تقابل کاراکترهای مذهبی و غیرمذهبی که این روزها در سینمای ایران برای تولیدات کمدی سوژهی مرسومی در نظر گرفته میشود. مضامینِ محتواییِ این آثار در صورتی قابلقبول و ارزشمند است که از دایره «اخلاقیات هنر» خارج نشود. کمارزش جلوه دادن مشاغل و مناصب به بهانهی خنداندن مخاطب از بیاخلاقیترین وجه هنریِ سینماست.
جنس شوخیهای "یقهسفیدها" از آن دست شوخیهایی است که فقط در دورهمیهای خانوادگی نمونه آن دیده میشود! کارگردان تمامی تلاشش براین است که با مزهپراکنیهای سخیف و سبک از مخاطب خنده بگیرد.
ازنظر ساختن نیز سفارشی بودن فیلم بهشدت توی چشم میزند .تقریباً دوسوم زمان فیلم به دیالوگهای بیسروته و کنایهآمیز گذشته که هیچ تأثیری در گسترش فیلمنامه، شخصیتپردازی یا درمجموع، هر چیز بهدردبخوری که بتوان در یک فیلم دید، ندارد!
بازی مهدی کوشکی یکی از نقاط ضعف فیلم محسوب میشود. کیفیت پایین هنر بازیگری کوشکی زمانی بیشتر مشخص میشود که او در جریان فیلم و در لحظاتی کوتاه، مشغول تقلید از بهروز وثوقی و رابرت دنیرو میشود. شخصیتش هم بسیار جلف است. چرک و زننده بودن کاراکترش ذوق انسان را کور میکند. در سکانسهای زیادی به صورت برهنه در حمام به تصویر کشیده شده و با دوست (دختر) بهاصطلاح اجتماعیاش در یک لیوان آب مینوشد و ...
"یقهسفیدها" گرچه در پایان کلاهبرداریِ شخصیتِ "حاجآقا رویینتن" را برملا میکند، اما در سراسر داستان، القای تصویری منفی از مسئولینی است که در عرصههای مختلف شاغلاند. او برخلاف زندگی واقعی بسیاری از مسئولین دلسوز و دغدغهمند جامعه امروزی که زندگیهای ساده و بهدوراز اشرافی گری دارند، ثروتمند نشان داده میشود. در برنامه تلویزیونی روی مبل لم میدهد، بهطوریکه برآمدگی شکمش منزجرکننده است و ...
یکی از مسائلی که در فیلم مطرح میشود، ورود پولهای بیحسابوکتاب به سینماست. فیلم "یقهسفیدها" دقیقاً وضعیت مشابهی دارد. فیلمی که دغدغه خاصی ندارد و کاملاً سفارشی ساختهشده است. فیلم در گیشه هم یک شکستخورده تمامعیار بود، اما آیا تمام این مسائل برای سینمای ایران اهمیت دارد؟ پاسخ منفی است و در کمال تعجب، بازهم شاهد ساخت آثاری هستیم که مشخص نیست چطور سرمایه آنها بازمیگردد!