رهروان ولایت ـ ولادت با سعادت امام رضا علیهالسلام به زیارت دوستم که در بخش اورژانس بیمارستان است، رفته بودم، بعد از احوال پرسی و کمی گپوگفت، روی موضوع امید به خدا متمرکز شدیم و هر کدام در باره اثرات امید به خدا در مشکلات و مصائب زندگی مطلبی گفتیم و به بررسی آثار آن پرداختیم.
دوستم در بیان فواید بی شمار مصائب خدادادی که با امید به ثمر مینشیند گفت:
شخصی که تنها بازمانده کشتی طوفان زدهای بود به وسیله امواج دریا به جزیرهای رسید، او ساعتها در کنار جزیره منتظر کمک بود، اما گذر کسی به آن جزیره دور افتاده، نیفتاد تا به او کمک کند، ناامید از کمک دیگران برای خود در کنار ساحل کلبهای ساخت و در آن زندگی میکرد و شکر گذار خدا بود.
روزی بعد از جمع آوری آذوغه به سراغ کلبه خود آمد ولی دید کلبه کوچکش بر اثر صاعقه آتش گرفته و سوخته است، رو به آسمان کرد و نا امیدانه گفت: خدایا من را به این جا آوردهای و من با داشتن کلبه کوچکی باز شکر گذار بودم، اما همین کلبه کوچک را هم از من گرفتی!..
از همه چیز نا امید بود و شب هنگام با چهرهای غمگین و دلی نا امید روی خاکها داز کشیده بود که ناگهان صدای سوت کشتی را شنید که به طرف ساحل نزدیک میشد.
کشتی برای کمک آمده بود، ناخدای کشتی در سوال مرد گرفتار که پرسید از کجا متوجه من شدید؟ گفت: صبح با دودی که از جزیره بلند شد فهمیدم که شخصی نیازمند کمک است و لذا فرمان کشتی را به سمت جزیره به قصد کمک چرخاندم ....
دوست من که در حوادث از اولین کسانی بود که برای کمک به مجروحین اعزام میشد میگفت: این داستان به من میآموزد مصائبی که ناشی از اعمال انسان نیست، و از طرف خداوند برایش مقرر شده است، ارزش بسیار والایی دارد و در رشد معنوی انسان بسیار موثر است، که ضمن بیداری انسان مانع سقوط وی خواهد شد. خداوند از وجود چنین گرفتاریهایی در زندگی انسانها خبر داده و میفرماید:
«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرین" [سوره بقره آیه 155] قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و كاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش مىكنیم و بشارت ده به استقامت كنندگان.»
در صورتی این مصائب موجب رشد و شکوفایی ایمان انسان میشود که انسان در این موارد ضمن از دست ندادن صبر و شکیبایی امیدش تنها به لطف خدای رحمان باشد که همین امیدواری اولین مرحله از رشد عقل انسان میباشد که در سایه این مشکلات نصیب انسان میشود همان گونه که رسول خدا میفرماید:
«عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این كه ده خصلت را دارا باشد، اولین آنها این است که از خداوند امید خیر داشته باشد.»[1]
این پزشک با ایمان می گفت: درست است که تیم پزشکی مسئولیت مراقبت از بیماران را دارند و باید با مداوای صحیح آنها را به سلامتی امیدوار کنند و از علومی که خداوند برای نجات جان بندگان فرستاده کمال استفاده را ببرند منتها درمان زمانی اثر گذار خواهد بود که خداوند صلاح بداند، از این رو پزشکان و بیماران برای اثر گذاشتن دارو و اقدامات پزشکی فقط باید به لطف و مهربانی خدا امیدوار باشند همان گونه که رسول خدا میفرماید که خداوند فرمود:
«به عزت و جلال و بزرگواری و رفعتم و عرشم، سوگند که آرزوی هر کس را که به غیر من امید بندد، به نومیدی بدل میکنم و به او نزد مردم جامه خواری می پوشانم، و او را از تقرب خود میرانم و از فضلم دور میکنم.
آیا او در گرفتاریها به غیر من آرزو میبندد؟ در صورتی که گرفتاریها به دست من است، و به غیر من امیدوار میشود و در فکر خود در خانه ی جز مرا می کوبد؟ با آن که کلیدهای همه درهای بسته نزد من است.
در خانه ی من برای کسی که مرا بخواند باز است، کیست که در گرفتاریهایش به من امید بسته و من امیدش را قطع کرده باشم؟ کیست که در کارهای بزرگش به من امیدوار گشته و من امیدش را از خود بریده باشم؟ من آرزوهای بندگانم را نزد خود محفوظ داشته و آنها به حفظ و نگهداری من راضی نگشتند و آسمان هایم را از کسانی که از تسبیحم خسته نشوند (فرشتگان) پر کردم و به آنها دستور دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندند . ولی آنها به قول من اعتماد نکردند.
مگر آن بنده نمیداند که چون حادثهای از حوادث من او را بکوبد ، کسی جز به اذن من آن را از او بر ندارد؟ پس چرا از من روی گردان است؟...»[2]
این دوست بزرگوارم میگفت با توجه به تجربیاتی که در دوران خدمت به دست آوردهام به این نیتجه رسیدهام که تنها امید به خداوند است که میتواند به انسان شوق زندگی بدهد و به او کمک کند در مقابل مصائب و گرفتاریها صبر کند. و ما نیز به هنگام انتقال بیمار به بیمارستانها در راه او را به فضل و رحمت خداوند امیدوار میکنیم و در مقابل سوالات او در مورد عاقبت بیماریش او را به فضل و لطف خداوند ارجاع میدهیم.
------------------------------
پی نوشت ها:
[1]. «لا یَتِمُّ عَقْلُ امْرِء مُسْلِم حَتّى تَكُونَ فیهِ عَشْرُ خِصال: أَلْخَیْرُ مِنْهُ مَأمُولٌ.» [بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج1، ص: 109]
[2]. «ِ وَ عِزَّتِی وَ جَلَالِی لَأُقَطِّعَنَّ أَمَلَ كُلِّ مُؤَمِّلٍ غَیْرِی بِالْإِیَاسِ وَ لَأَكْسُوَنَّهُ ثَوْبَ الْمَذَلَّةِ فِی النَّارِ وَ لَأُبْعِدَنَّهُ مِنْ فَرَجِی وَ فَضْلِی أَ یُؤَمِّلُ عَبْدِی فِی الشَّدَائِدِ غَیْرِی وَ الشَّدَائِدُ بِیَدِی أَوْ یَرْجُو سِوَایَ وَ أَنَا الْغَنِیُّ الْجَوَادُ بِیَدِی مَفَاتِیحُ الْأَبْوَابِ وَ هِیَ مُغْلَقَةٌ وَ بَابِی مَفْتُوحٌ لِمَنْ دَعَانِی أَ لَمْ یَعْلَمْ أَنَّهُ مَا أَوْهَنَتْهُ نَائِبَةٌ لَمْ یَمْلِكْ كَشْفَهَا عَنْهُ غَیْرِی فَمَا لِی أَرَاهُ بِأَمَلِهِ مُعْرِض...» [بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج68، ص: 156]