به عقيدة مسيحيان، مسيح كه از مردگان برخاست، در جامعة مسيحي زيست ميكند و همراه آن است. همچنين وي پيوسته همان كارهاي نيكي را انجام ميدهد كه در طول حيات خود در فلسطين انجام ميداد. كارهاي غير آشكار مسيح در زندگي كليسايي به وسيلة آيينها آشكار ميشود، به ديگر سخن هنگامي كه يك مسيحي در مراسم مربوط به يكي از آيينها شركت ميكند، ايمان دارد كه با اين عمل به ملاقات مسيح كه از مرگ برخاسته و فيض خداي نجات بخش را به وي بخشيده است، ميرود.
تقريباً همة مسيحيان اتفاق نظر دارند كه دو آيين اصلي عبارتند از تعميد و عشاي رباني. مسيحيان كاتوليك و ارتدكس پنج آيين ديگر بر اينها ميافزايند و مجموع آيينها را به هفت ميرسانند. فرقههاي پروتستان در تعداد آيينها اختلاف دارند، ولي اكثريت قاطع آنان دو آيين تعميد و عشاي رباني را قبول دارند. برخي كليساهاي پروتستان، مانند كويكرها و سپاه نجات هيچ يك از آيينها را نميپذيرند.
هفت آيين مقدس عبارتند از:
1. تعميد: نخستين و اصليترين آيين كه براي همه ضرورت دارد، تعميد است. انسان با تعميد به جامعة مسيحيت وارد ميشود و رسالت دائمي كليسا را بر عهده ميگيرد. اين رسالت عبارت است از گواهي دادن به كارهاي نجات بخش خدا به وسيلة عيسي.
به عقيدة هر مسيحي تعميد وسيلهاي است كه خدا با آن، همة آثار زندگي و مرگ عيسي را عطا ميكند. هر مسيحي فقط يك بار، هنگام ورود به جامعة مسيحيت، تعميد ميپذيرد. در برخي كليساها رسم است كه با ريختن آب بر سر شخص، وي را تعميد ميدهند و يا اينكه شخص براي تعميد به زير آب ميرود و بيرون ميآيد.(1)
2. تأييد: در كليساي قديم تأييد عبارت بود از تدهين شخص تازه تعميد شده كه بلافاصله پس از انجام شعارتعميد به آن عمل ميشود. در كليساي غرب اين عمل شعار مستقلي است و اجرا كنندة آن اسقف است. مادهاي كه اين شعار با آن انجام ميشود عبارت است از روغني كه براي تدهين به كار رفته و با اين كلمات شكل ميگيرد: «من به تو علامت ميگذارم با علامت صليب و تو را با روغن نجات تأييد ميكنم، به نام پدر و پسر و روح القدس.»
تأييد موجب ازدياد فيض ميشود به منظور اينكه شخص مسيحي با اطمينان به نام مسيح اعتراف كند و دوازده سالگي سن معمولي تأييد است.
3. عشاي رباني: عشاي رباني مقدسترين شعار است كه قلب زندگي كليسا و هر فرد مسيحي را تشكيل ميدهد. به موجب تصويب نامة شوراي ترنت مقام ويژهاي براي اين شعار اختصاص دارد در حالي كه شعاير ديگر بايد به كار برده شوند تا نيرو و اثر آنها ظاهر شود. در عشاي رباني منبع حقيقي تقدس حاضر است. مسيح در حال برگزاري اين شعار شخصاً در محراب حاضر است. به موجب آنچه در كتاب پرسش و پاسخ مذهبي بيان شده مسيح اين شعار فرخنده را براي سه هدف تأسيس كرده است:
الف ـ براي آنكه هميشه در كليساي خود حضور داشته باشد.
ب ـ براي اينكه قرباني عشاي رباني در برابر پدر وانمودي باشد از تسليم شدنش براي صليب.
ج ـ براي اينكه غذاي روح امت خود را در اين شعار مقدس تأمين كند.
پاية زندگي در خدمت كليسا كه با عشاي رباني ارتباط دارد بر دكترين حضور مسيح در عناصر تقديس شدة اين شعار استوار است. اين بدين معني است كه نان فطير و شراب، به خون و گوشت مسيح مبدول ميشود. عناصر اين شعار عبارت است از نان كه بدون خمير ترش تهيه شده و شراب كه با كمي آب مخلوط ميشود.(2)
4. دست گذاري: در كليسا چنين رسم بود كه هر گاه ميخواستند كساني را بخدمت مخصوصي بفرستند دست بر آنها گذارده و دعا مينمودند. بهمين جهت است كه در اعمال رسولان ميخوانيم كه چون سولس و برنابا از طرف روح منتخب گرديدند تا رفته و امّت ها را بشارت دهند، كليساي انطاكيه آنها را براي انجام اين خدمت با روزه و دعا و گذاشتن دستها جدا نمود .(3)
البته اين گذشتن دستها قوّه ساحرانهاي به اشخاص دست گذاشته شده نميبخشيد ولي فقط علامتي ظاهري از براي افاضة نعمات و بركات روحاني براي انجام خدمت شان بود. در حقيقت دعائي كه در موقع ميشد اين دست گذاري را مثمر ثمر مينمود چنانكه فقط ايمان نيز در تعميد باعث نجات است. كليسا بمعيّت خدّامش بطور رسمي اشخاصي را براي خدمت مقرّر مينمود. آن فيض و رحمت الهي كه از براي انجام خدمت شان لازم بود با گذاشتن دست ها و دعا به آنها ميرسد. از قرار معلوم اين دست گذاري براي تمام مدّت زندگي بوده است.(4)
با اين آيين دست گذاري، انسان حيات خود را وقف خدمت به جامعة مسيحيت و در نتيجه وقف خدمت به همة بشريت ميكند. و درجاتي نصيب آنها ميشود درجات اصلي روحانيت سه درجه است:
1. اسقف: وي نماينده مسيح در قلمرو معيني است كه قلمرو اسقف خوانده ميشود.
2. كشيش: وي معاون اسقف است.
3. شمّاس: وي كلام خدا را تبليغ ميكند و به مساعدت بينوايان و سالخوردگان و بيماران و افراد در حال احتضار ميپردازد.
ساير القاب كليسايي مانند پاپ، پاتريك، سراسقف، كاردينال و غيره نشان دهنده وظايف معيني است و ربطي به آيينهاي هفتگانه ندارد.
5. ازدواج: مسيحيان ازدواج را يك امر دنيوي نميدانند. زيرا ازدواج نشانة محبّت خدا به بشريت است. ازدواج عبارت است از يكي شدن محبت دو شخص كه با يكديگر براي زندگي مشترك و براي توليد مثل و تربيت فرزندان و رشد آنان در فضاي ايمان و محبت به خدا ميكوشند. روحانيان كاتوليك و ارتدكس نبايد ازدواج كنند. پروتستانها با ازدواج روحانيون مخالف نيستند و لوتر هم ازدواج كرده بود. راهبان و راهبهها كاتوليك و ارتدكس نيز نبايد ازدواج كنند. پروتستانها تقريباً رهبانيت ندارند.
6. اعتراف: مسيحيان در آيين توبه يا آشتي، از طريق اعتراف، بخشايش الهي را دريافت ميكنند. زيرا ايشان نيز مانند مسلمانان و يهوديان، معتقدند كه توبه موجب بخشايش الهي ميشود. آيين توبه در طول تاريخ مسيحيت اشكال مختلفي به خود ديده است، در قرون نخست تاريخ كليسا توبه به صورت علني انجام ميگرفت. در قرون بعدي، اعتراف فردي به گناه مرسوم شد.
7. تدهين نهايي: آيين تدهين بيماران نشان دهندة وجود خدا و محبت اوست و به ياد ميآورد كه خدا انسانهايي را كه به وسيلة بيماري مورد امتحان قرار گرفتهاند، فراموش نميكند. مسح كردن بيماران با روغن مقدس مسلّم ميسازد كه آنان تنها نيستند، بلكه مسيح با ايشان است و آنان را به سوي خدا رهنمون ميشود. همچنين گروهي از برادران ايماني با او هستند و براي او دعا ميكنند. (5)
پاورقی:
1. آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي، ص 183، سازمان مطالعه و تدريس كتب علوم انساني دانشگاهها (سمت)، چاپ هفتم، تهران، 1384 ه ش.
2. جهان مسيحيت، اينار مولند، ترجمة محمد باقر انصاري، مسيح مهاجري، ص 109 و 108، انتشارات امير كبير، چاپ دوم، تهران، 1381، ه ش.
3. اعمال رسولان، 13 : 1 ـ 3.
4. تاريخ كليساي قديم در امپراطوري روم و ايران، تأليف و. م. ميلر، ترجمه علي نخستين، ص 113، كتابخانة مركز مطالعات و تحقيقات اسلامي، دفتر تبليغات اسلامي حوزة علميه قم (نام انتشارات و چاپ وجود ندارد).
5. آشنايي با اديان بزرگ، حسين توفيقي، ص 184 و 186، انتشارات سمت سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاهها، چاپ هفتم، 1384 ه . ش، تهران.
منبع: نرم افزار پاسخ - مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات