این روزها بسیار شنیده شده و میشنوید که ای بابا چرا به حج میروید، اصلا چه فایدهای دارد، ما ایرانیان را به دین و کعبه عربها چه کار؟
جالب است بدانیم کعبه و خانه خدا در سرزمین حجاز، تنها معبد عربها نبوده و قبل از اسلام هم پرستشگاه اقوام مختلف غیر عرب نیز بوده، که از جمله آنها ایرانیان باستان بودهاند.
این روزها بسیار شنیده میشود که ای بابا چرا به حج میروید، اصلا چه فایدهای دارد، ما ایرانیان را به دین و کعبه عربها چه کار است؟
جالب است بدانیم کعبه و خانه خدا در سرزمین حجاز، تنها معبد عربها نبوده و قبل از اسلام هم پرستشگاه اقوام مختلف غیر عرب نیز بوده، که از جمله آنها ایرانیان باستان بودهاند.
کعبهای که اکنون به این شکل میبینید در طول زمان، بارها و بارها بر اثر حوادث فراوان اعم از انسانی و به خصوص سوانح طبیعی، تخریب شده و مجدداً بازسازی شده است.
شبههای که مخالفین اسلام و خانه خدا بیان میکنند این است که چرا این همه هزینه برای رفتن حج و با شکوهی کعبه میکنید با اینکه در نزد اجداد باستانی ما ایرانیان در قبل از اسلام، کعبه از قداست ويژهاى برخوردار بوده است، تا آنجا که هر ساله به احترام كعبه به زيارت بيت الله الحرام رفته، بر گرد آن طواف میکردند.[1] حتی گفته شده است که چاه زمزم به این علت زمزم نامیده شد که مردمان فارس به گرد آن چاه زمزمه و دعا میکردند، حتی شاعری از اعراب پیش از اسلام، به صراحت چنین سرود:
«زَمزَمت الفُرسُ عَلَى زَمزَمِ وَ ذلكَ من سالَفَهَا الأقـدَمِ»
یعنی: ایرانیان بر گرد چاه زمزم، زمزمه کردند و این از زمانهای قدیم بوده است.
منابع متعدد تاریخی این موضوع را بیان کرده اند.[۱] بعد از ظهور اسلام يكى از شاعران ايرانى به زبان عربی چنين گفته است:
«و ما زلنا نحج البيت قِدْما و نُلْقى بالاَب اطیح اَميناً
و ساسانُ بنُ بابَك سارَ حَتّى أتى البيت العتيق بأصْيَدينا
وط افَ بِه و زمزم عند بئر لاسماعيلَ تَروْى الشّاربين»
یعنی: «ما از زمانهاى پيش کعبه را حج مىگزارديم و در آن سرزمین ايمن بوديم و ساسان همراه با دليران ما راه پيمود تا به بيتالعتيق رسيد و كعبه و زمزم را طواف كرد، آن چاه را كه از اسماعيل است و نوشندگان را سيراب مىكند».[2] به موجب اين اخبار، ايرانيان صدر اسلام افتخار مىكردند در عصرى كه مشركان جزيرة العرب كعبه را با بتهاى خود آلوده كرده زشتترين گناهان را در مطاف و مسجدالحرام مرتكب مىشدند، به زيارت حج مىرفتند و هدايايى به كعبه تقديم مىداشتند.
در روايات اسلامى راجع به حفر چاه زمزم به وسيلۀ عبدالمطلب آوردهاند كه چاه زمزم مدتها از دسترس مردم خارج شده بود، لذا وقتى عبدالمطلب زمزم را دوباره حفر کرد، دو آهوى طلا و چند شمشير و زر بسيار به دست آورد كه یکی از بزرگان ايران به حرم كعبه اهدا كرده بود و عبدالمطلب نیز درب كعبه را با آنها ساخت.[3]
بیشتر از این همه که یاد شد، تاریخ چنین یاد میکند که ایرانیان به این معبد الهی احترام میگذاردند و هدایا و پوششهایی را نیز برای کعبه میفرستادند و بازسازی و مرمت آنرا به عهده میگرفتند، و برای همین احترام و علاقه خاص به این سرزمین و جایگاه والای کعبه حتی عده زیادی از ایرانیان، ساکن شبه جزیره بودهاند، اضافه بر این شمار زیادی از بازرگانان، صنعتکاران و کشتیسازان ایرانی در کرانههای دریای سرخ به اندازهای فراوان بوده که زبان غالب در آنجا، زبان فارسی بوده است.[4]
«ارزقی» یکی از تاریخ نویسنان در کتاب خود «اخبار مکه» از گروه ایرانی هیربدانی یاد میکند که در شهر مکه اقامت داشتهاند. یکی از آنان به نام «مهر» در آنجا خواندن و نوشتن آموزش میداده و کوچهای در مکه به نام او کوچه «مهر» نامیده میشده است.[5]
در تایید مستنداتی که ذکر شد، منابع دیگری هم هست که به همین تعداد بسنده شد، البته برای آنان که اهل حقیقت و تحقیق هستند، همین مقدار قابل اثبات است که مخالفین اسلام، یا ایران باستان را نمیشناسند و یا تنها همه تلاششان این است که اسلامزدایی کنند و برای آنها اهمیتی ندارد به هدفی که حمله میکنند حق است یا نه، مورد علاقه ایرانیان باستان بوده است یا نه، تنها و تنها حمله به اسلام و مسلمانی ما سیبل نهایی آنهاست.
البته این کوشش دشمنان این سرزمین، درمان قطعی هم دارد و آن این است که حقمدار باشیم و اهل تحقیق، آن هم بدون حب و بغض و نژادگرایی که با این راهکارها ان شاءالله هیچگاه به خطا نرفته، باعث روشنگری هم خواهیم بود.
--------------------------------------------------------------------------------------------
پینوشت
[1]. مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، دو جلد، ۱۳۵۶. ج ۱، ص ۲۵۴.
[2]. یاقوت بن عبد الله الحَمَوي، معجم البلدان، بيروت : دار الفكر، ج ۳، ص ۱۴۸.
[3]. علی قاضی عسکر، حج در اندیشه اسلامی، تهران: نشر مشعر، ١٣٨۴. ص ۹۳-۹۴.
[4]. المقدسی، کتاب احسن التقاسیم فی معرفه الاقالیم، حواشی محمد امین الضنّاوی، دارالکتب العلمیه.
[5]. ارزقی، اخبار مکه، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ۱۳۶۸ ص ۴۹۵ و ۵۳۶.