با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه دخترتان از نظم خوبی در زندگی برخوردار نیستند و شما از بی نظمی او رنج می برید برایم قابل درک است و از اینکه تلاش می کنید تا رفتار و برخورد مناسبی با او داشته باشید تا آسیب کمتری به شما و زندگی تان وارد شود قابل تحسین است.
با توجه به سوال نکاتی را خدمتتان عرض می کنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
از آنجایی که دختر شما در سن بلوغ هستند که شرایط و ویژگی های خاص خودش را دارد، لازم است نسبت به این دوران آگاهی و اطلاعات خودتان را بیشتر کنید.
اگرچه به هم ریختگی اتاق او برای شما اهمیت زیادی دارد و حتی گاهی اوقات ممکن است این وضعیت را بی احترامی به اعضای خانواده تلقی کنید. اما با توجه به تغییرات رشدی و تغییرات هورمونی که در فرزند شما شکل می گیرد این موضوع برای او اهمیت چندانی ندارد. عرضم در این نکته این است.بی نظمی یکی از شایع ترین ویژگی هایی است که در این دوران والدین و نوجوانان با یکدیگر در مورد آن دچار درگیری و تعارض می شوند. یکی از مهمترین علت های آن، عدم شناخت والدین از ویژگیهای دوران نوجوانی است.
در سؤال خود اشاره کردید وقتی مهمانی می رویم گاهی اوقات جمع نمی کند. یعنی ممکن است بسیاری از موارد وسایل خودش را جمع کند. در این صورت لازم است زمانی که این کارها را انجام میدهد مورد تشویق و تحسین قرار بگیرد. از اینکه او کارهایش را به خوبی انجام میدهد. از او تشکر کنید.، اما زمانی که لباس هایش روی زمین میماند.در این صورت شما سریعا آنها را برندارید و اجازه دهید با کمی تأخیر خودش این کار را انجام بدهد.
مراقب باشید زمانی که می خواهید صبر کنید تا خودش کارش را انجام دهد دچار ناراحتی و عصبانیت نشوید تا در نتیجه رفتاراشتباهی از خودتان سر بزند.
به استقلال او احترام بگذارید.
نیاز به استقلال در دوران نوجوانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.
ممکن است خودش دوست داشته باشد وسایلش را جمع کند و با سلیقه خودش و با توجه به حال خودش وسایلش رو مرتب کند. حتی ممکن است گاهی اوقات یکی دو روز اتاقش به هم ریخته باشد. از این رو لازم است شما دخالتی در چیدمان اتاق یا وسایلش نداشته باشید و اجازه دهید به سلیقه خودش هرگونه که دوست دارد بچیند.
اگر حتی خودش وسایلش را جمع کرده و از این که وسایل گمشده یا پیدا نمی کند ناراحت است و برخورد نامناسبی دارد شما تلاش کنید با او وارد تنش و بگو مگو نشوید و او را سرزنش نکنید« خودت باید بدونی وسایلت رو کجا بذاری دیگران مسئول وسایل تو نیستند».
توجه داشته باشید وارد شدن در تنش و بگو مگو با نوجوان، بازنده ی اصلی والدین هستند.چون هر چقدر این حریم ها بیشتر شکسته شود، نوجوان با گستاخی بیشتری با والدین خود برخورد خواهد کرد.
دوره عادت ماهیانه یک مثال مناسب برای درک دوره نوجوانی است. همانطور که خانم ها در این دوران آستانه تحمل شان کاهش پیدا میکند و روحیات و خلقیات شان متفاوت میشود و دوست دارند دیگران مخصوصا اطرافیان نزدیک آنها را درک کنند در دوران نوجوانی نیز( چندین مرتبه بالاتر) همین گونه است.
البته تغییرات در دوران نوجوانی بسیار بیشتر است تا جایی که برخی از روانشناسان این دوران را دروان بجران هویت می نامند که نوجوان به شدت تحت تاثیر تغییرات رشدی است.
در این دوران از تحقیر، سرزنش، مقایسه، برخورد آمرانه به جد پرهیز کنید و تا جایی که ممکن است سعی کیند امر و نهی زیادی در مورد آنها نداشته باشید.
در یک جمله تلاش کنید ویژگی های دوران نوجوانی را به خوبی بشناسید تا بتوانید همدلی و همراهی بهتری با او داشته باشید و بتوانید رابطه دوستانه و محترمانه با او داشته باشید والا اگر این دوران را نشناسید اگرچه در صدد تلاش برای برقراری رابطه هستید اما روز به روز رابطه شما ضعیف تر و خرابتر خواهد شد.
درصورتی‌که همچنان به جواب سؤال خود نرسیدید یا نیاز به توضیح بیشتری دارید می‌توانید با کارشناسان «مشاور 44» با شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 13 به صورت رایگان تماس بگیرید
موفق و پیروز باشید.
سلام ممنون ازپاسخگوییتون
واقعیتش توقع زیادی اونا باعث شده حتی دخترم نسبت به خانوادشون بی تفاوت باشه حتی نه میان نه میرن مشاور هم گرفتم ولی جواب ندادزمان که میگذره بیشتر فکر میکنم چه اشتباه بزرگی کردم لجبازی های دخترم هم ازطرفی دیگر؛فقط چه تصمیم بگیرم بهتره فکرم درست کارنمیکنه
سلام وقتتون بخیر
من خواستگارم تا مرحله اشنايي خانواده ها هم پيش رفتيم براي جلسه بعدش قرار شد كه مجدد باهم صحبت كنيم ولي خب مادربزرگم فوت كردن خودشون مجدد تماس گرفتن برا جلسه بعد كه ما جريان گفتيم بهشون الان میخواستم ببینم درست هست كه به ايشون بگيم در ارتباط حالا از لحاظ تلفني باشیم باهم تو اين ٤٠ روز سوالاي كه قرار بود رو بپرسيم تا مجدد بعد چهلم جلسات رو ادامه بديم
سلام
ببخشید در رابطه با موضوعی میخواستم راهنماییم کنید
مادرشوهرم با انتظارات بیش از حد واقعا داره زندگیمونو سرد میکنه به نظرم به شدت خود خواهه اوایل ازدواجمون هر روز زنگ میزد میگفت بیاین خونه ما بیاین پیش من اگه نمیرفتیم قهر میکرد دعوا میگرفت
دوتا پسر داره که من عروس اول هستم و پسر دوم هم کلاس هفتمه
من از وقتی با همسرم عقد کردم از همون دوران عقد تا الان که یک سال گذشته هر وقت میریم اونجا میگه منو باید شما نگه دارید همین اطراف من باشید منو نگه دارید روزی چند بار زنگ میزنه امار زندگیمونو میگیره میپرسه کجایین چیکار میکنین کجا میرید کجا میاین کی میرید حقوقتو گرفتی؟چقد بود؟و....
هررر وقت هم که ما میخوایم بریم جایی سفر میگه منم با خودتون ببرید منم میخوام بیام منو نمیتونید ببرید با اینکه ما دوست داریم دوتایی بریم سفر
تا میفهمه ما مثلا یکم پول جمع کردیم میگه من اینقدر پول میخوام یکمشو بدین به من
انتظار داره خرجشو پسرش بده گردش رو پسرش ببره کارای خونه رو همرو انجام بده مثلا یبار برادر شوهرم مریض شده بود با اینکه اطرافش همه فامیل و اشنا نزدیکش بود زنگ زد ما رو از خونه پدر بزرگم سر نهار بلند کرد که کلی راهو بریم برسیم برادرشوهرمو ببریم دکتر با اینکه میتونست اژانس بگیره دکتر هم نزدیکشون بود و نیازی هم به ما نبود اصلا
همش هم هی میگه به قدری که من واقعا دارم میرم خونشون استرس میگیرم
یجایی هم میبریمش بازم میگه منو ببرید
اکثر وظایف شوهرشو از پسرشون انتظار دارن اصلا هیچ انتظار و علاقه ای به همسر خودش نداره
هر چیزی هم از زندگیمون میفهمه چه خوب چه بد میره به کل فامیل اشنا و دوست و همسایه میگه و ابرومونو میبره اصلا نمیتونه حرفو نگه داره
پدر شوهرم اصلا رابطه خوبی با مادرشوهرم نداره واز خیلی از رفتاراش بدش میاد و ارتباطشون باهم سنگینه ومثلا اینکه سفر باهم نمیرن البته توقع پدرشوهرم از همسرم زیاده ولی نه مثل مادرشوهرم
درکل ما هر دو داریم اذیت میشیم به همسرم هم میگم میگه چیکار کنم نمیتونم اخلاقشونو عوض کنم که
واقعا نمیدونم چه کار کنم
اصلا میرم اونجا ناخوداگاه استرس میگیرم و اصلا بهم خوش نمیگذره
همش میترسم باز با حرفاش اذیتمون کنه نه من میتونم بهش چیزی بگم نه همسرم
اصلا دلم نمیخواد ببینمش اینقدر که از دستش اذیت شدم پر از انتظاره پر از انتظار.
به شدت در این رابطه کمک و مشاوره میخوام اگه میشه راهنماییم کنید
سلام وقت بخیر و خداقوت
واژه فواد چند بار و در کدام آیات آمده است؟حضرات آل الله علیهم السلام در روایات چه معنایی در تفسیر حقیقت فواد فرموده اند؟نظر مفسران در مورد فواد چیه؟
جواب رودیدم ولی من خودم قانع نشدم چه برسع به مردم کوچه وبازاری یا کم سن وسال
شماهمش ازخیروپاداش والدین گفتید
من میگم چرا باید بچه ها چوب گناه والدین روبخورن
با عرض سلام و احترام
وتشکر از پاسخگویی جنابعالی
سوال بعدی:
پیامبر اکرم (ص) برای سران وحاکمان کشورهای دیگر نامه نوشت و آنها را به اسلام دعوت کرد
مقوقس حاکم اسکندریه ومصر در جواب نامه پیامبر اسلام هدایایی برای آن حضرت فرستاد از جمله دو کنیز که یکی از آنها ماریه قبطی بود که بعدها همسر پیامبر شد
سئوال ؟
یکی از حوزه های مبارزاتی پیامبر اسلام مبارزه با نظام برده داری وارباب ورعیتی بود با این اوصاف چگونه ایشان یک انسان را به عنوان کنیز یا برده از طرف حاکمی دیگر قبول می کند ؟
ببخشید می خواستم بگم من سر مسائل کوچیک تازگی ها خیلی زود. عصبی میشم و همش دنبال مقصرم
دیگ به جایی رسیدم سر مامانم داد زدم گریه میکردم بخاطر اینکه یه چیز برام نخریده بود و اینکه بی توجهی میکنه نسبت بهم
و همش فکرم درگیر اینه که هیچی نمیدونم تو دانشگاه اگه درسی بلد نیستم استادم میگه ضعیفی خیلی ناراحت شدم دوس دارم فقط گریه کنم
بیشتر ساعاتم درگیر فضای مجازی ام نمیدونم مثلا چت کردن یا همینجوری پروفایل کسی نگاه میکنم
اصلا درسم که میخونم تمرکز ندارم
سلام خدمت شما استاد گرامی
ببخشید من از بچگی فکر دین و حجاب و اسلامش بودم از بچگی کلاس قران میبردم با این اغتشاشات وبه دست گرفتن گوشی ومجازی شدن کلا تمام اعتقاداتش و گذاشت کنار
من خیلی تلاش به دوستی با دخترم میکنم با اینکه من چادری هستم مستقیم میگه من از چادریا بدم میاد نمیخام دینم اسلام باشه هر چی منطقی باهاش حرف میزنم میگه من نمیخوام منطقی باشم جواب خدا رو خودم میدم
در این زمینه خیلی باهاش بحث نمیکنم که لج کنه ولی باز اگه با یه رفت و امدش مخالفت کنم با بر خورد تندش مواجه میشم هم من هم باباش
لطفا راهنمایی کنید
خداوند خیر دنیا و اخرت رو نصیبتون کنه
سلام‌خسته نباشید
یه خانم ۲۰ ساله هستم ۶ ماه عقد هستیم
پدر همسرم دوتا خانم گرفته من با خانم دومی مشگل دارم همسرم طرداریش میکنه چکار کنم واقعا دیگه نمیتونم تحمل کنم خودم تو فکر طلاق هستم میشه شما هم راهنمایی کنید عروسیم نزدیکه نمیدونم چکار کنم؟؟؟
صفحه‌ها