دوما: اگه قصد ازدواج نداشتید برا چی اجازه دادید رابطه به جایی بکشه که یه مباحثی مطرح بشه و بعدشم دروغ پشت دروغ؟
سوما: اگه حالا، هم شما و هم اون آقا قصدتون برا ازدواج قطعیه پس یادتون باشه که نجات در صداق و راستگویی است. حتما اتفاقاتی که براتون افتاده رو براشون روشن کنید و به دروغ هاتون اعتراف کنید که در این صورت دو حالت به وجود میاد: یا قبول میکنند که در این صورت کارتون راحته یا قبول نمی کنند و ازتون دلخور میشن. بنده پیشنهادم اینه که هر چه زودتر برا صداقت داشتنتون اقدام کنید بهتر از هر چیزیه چون اگه اتفاقات گذشته رو نگید و ایشون روز به روز به شما وابسته تر بشن و از اطرافیان در مورد شما بشنوند اون وقت باید هم تو این دنیا و هم تو اون دنیا جوابگو باشید به هر حال ایشون به قصد ازدواج به سراغتون اومدن و نباید کار از اینی که هست خرابتر بشه.
کارتون خیلی خوبه تا حالاش که خوب اومدید. به پیامهاشون هم اصلا جوابی ندید اگه واقعا قصدشون ازدواج باشه حتما پا پیش میذارن. البته بنده دلیلی بر جواب دادن به پیامهاشون هم نمی بینم. فعلا همین جور پیش برید انشالله که ختم به خیر میشه در ضمن به نا به فرمایش دوستان باهاشون بداخلاقی نکنید و تا زمانی که کار بد یا پیشنهاد بدی ازشون ندیدید و نشنیدید عادی باهاشون برخورد کنید. موفق باشید
واقعا از ااینکه پاکدامن هستید و از به گناه افتادن میترسید خیلی خوشحالم و برا جنابعالی آرزوی موفقیت می کنم.
به نطر من اگه واقعا فکر می کنید نیاز به ازدواج دارید و به شناخت و بلوغ کافی در مورد ازدواج و مسائل مربوطه ش رسیدید باید خواسته تونو با توکل بر خدا و تلاش خودتون و راضی کردن و مشورت با پدر و مادرتون رو جدی بگیرید.
چند تا نکته:
اول اینکه: تصمیم بگیرید که اگه می خواهید ازدواج کنید همسرتون رو مستقل ببرید یعنی به هیچ وجه پیش خواهراتون نبرید چون برا دخترا خیلی سخته که زن برادرشون پیش اونا زندگی کنه و چند تا مشکل که اینجا، جای خوبی برا مطرح کردنش نیست و کلام طولانی میشه، اتفاق میفته که غیر قابل تحمله.
دوم اینکه: با چند نفر مطمئن که می شناسید و می دونید که پدر و مادرتون به حرف اونا گوش میدن و به قول معروف حرفشونو زمین نمیندازن در جریان امر قرار بدید و واسطه کنید تا اینکه خونواده تونو راضی کنند.
سوم: اگه امکان ازدواج برا جنابعای انشالله فراهم شد که هیچ ولی اگه مصلحت نشد سعی کنید پاکدامنیتونو حفظ کنید می دونم با این وضعیتی که دختر خانمهای تازه به دوران رسیده مون با بهره گیری از سوغاتی های غربی این بی بند و باری رو برامون آوردند خیلی سخته آدم خودشو نگه داره ولی ذکر خدا و پرداختن به برخی عبادات و کارهای تفریحی حلال و ... میتونه تا حدودی شما رو از به دام افتادن تو گناه نگه داره ولی حتما با زبان خونواده تون مخصوصا پدر و مادرتون با خودشون حرف بزنید انشالله که مشکلتون حل بشه.
صرف اینکه دختر دایی شما از لحاظ ظاهری به یه دختر 17 یا 18 ساله می خورند توجیه خوبی برا ازدواج نمیتونه باشه. تفاوت سنیتون خیلیه و این می تونه تو آینده براتون از لحاظ برخی خواسته ها و نیازهاتون تاثیر منفی بگذاره درسته که شاید استثنائاتی وجود داشته باشه ولی به هر نحوی تو برخی مراحل زندگی این اختلاف سنی آثار خودشو نشون میده.
توصیه بنده اینه که: فرصت بیشتری هم برا خودتون و هم دختردایی و خونواده شون بدید شاید این فرصت، انتخاب خوبی رو پیش پاتون بذاره. انشالله که موید و خوشبخت باشید.
با سلام. آقا فرید! اگه میخواین که به خاطر فرار از مشکلات خونه تون ازدواج کنید پس به کلی بیخالش بشید تا بعدا دجار مشکلات حادتر از این مور نشید اما اگه واقعا احساس می کنید که نیاز به ازدواج دارید و واقعا هم به بلوغ فکری و اقتصادی و سایر مواردی که تو ازدواج لازمه، رسیدید اشکالی نداره فقط چشاتونو خوب بازکنید چون سنتون یه کم خیلی کمه. موید باشید انشالله
سلام
اولا کار شما از اول درست نبوده (دروغ گفتن)
دوما: اگه قصد ازدواج نداشتید برا چی اجازه دادید رابطه به جایی بکشه که یه مباحثی مطرح بشه و بعدشم دروغ پشت دروغ؟
سوما: اگه حالا، هم شما و هم اون آقا قصدتون برا ازدواج قطعیه پس یادتون باشه که نجات در صداق و راستگویی است. حتما اتفاقاتی که براتون افتاده رو براشون روشن کنید و به دروغ هاتون اعتراف کنید که در این صورت دو حالت به وجود میاد: یا قبول میکنند که در این صورت کارتون راحته یا قبول نمی کنند و ازتون دلخور میشن. بنده پیشنهادم اینه که هر چه زودتر برا صداقت داشتنتون اقدام کنید بهتر از هر چیزیه چون اگه اتفاقات گذشته رو نگید و ایشون روز به روز به شما وابسته تر بشن و از اطرافیان در مورد شما بشنوند اون وقت باید هم تو این دنیا و هم تو اون دنیا جوابگو باشید به هر حال ایشون به قصد ازدواج به سراغتون اومدن و نباید کار از اینی که هست خرابتر بشه.
موید باشید
سلام.
کارتون خیلی خوبه تا حالاش که خوب اومدید. به پیامهاشون هم اصلا جوابی ندید اگه واقعا قصدشون ازدواج باشه حتما پا پیش میذارن. البته بنده دلیلی بر جواب دادن به پیامهاشون هم نمی بینم. فعلا همین جور پیش برید انشالله که ختم به خیر میشه در ضمن به نا به فرمایش دوستان باهاشون بداخلاقی نکنید و تا زمانی که کار بد یا پیشنهاد بدی ازشون ندیدید و نشنیدید عادی باهاشون برخورد کنید. موفق باشید
سلام.
واقعا از ااینکه پاکدامن هستید و از به گناه افتادن میترسید خیلی خوشحالم و برا جنابعالی آرزوی موفقیت می کنم.
به نطر من اگه واقعا فکر می کنید نیاز به ازدواج دارید و به شناخت و بلوغ کافی در مورد ازدواج و مسائل مربوطه ش رسیدید باید خواسته تونو با توکل بر خدا و تلاش خودتون و راضی کردن و مشورت با پدر و مادرتون رو جدی بگیرید.
چند تا نکته:
اول اینکه: تصمیم بگیرید که اگه می خواهید ازدواج کنید همسرتون رو مستقل ببرید یعنی به هیچ وجه پیش خواهراتون نبرید چون برا دخترا خیلی سخته که زن برادرشون پیش اونا زندگی کنه و چند تا مشکل که اینجا، جای خوبی برا مطرح کردنش نیست و کلام طولانی میشه، اتفاق میفته که غیر قابل تحمله.
دوم اینکه: با چند نفر مطمئن که می شناسید و می دونید که پدر و مادرتون به حرف اونا گوش میدن و به قول معروف حرفشونو زمین نمیندازن در جریان امر قرار بدید و واسطه کنید تا اینکه خونواده تونو راضی کنند.
سوم: اگه امکان ازدواج برا جنابعای انشالله فراهم شد که هیچ ولی اگه مصلحت نشد سعی کنید پاکدامنیتونو حفظ کنید می دونم با این وضعیتی که دختر خانمهای تازه به دوران رسیده مون با بهره گیری از سوغاتی های غربی این بی بند و باری رو برامون آوردند خیلی سخته آدم خودشو نگه داره ولی ذکر خدا و پرداختن به برخی عبادات و کارهای تفریحی حلال و ... میتونه تا حدودی شما رو از به دام افتادن تو گناه نگه داره ولی حتما با زبان خونواده تون مخصوصا پدر و مادرتون با خودشون حرف بزنید انشالله که مشکلتون حل بشه.
سلام
صرف اینکه دختر دایی شما از لحاظ ظاهری به یه دختر 17 یا 18 ساله می خورند توجیه خوبی برا ازدواج نمیتونه باشه. تفاوت سنیتون خیلیه و این می تونه تو آینده براتون از لحاظ برخی خواسته ها و نیازهاتون تاثیر منفی بگذاره درسته که شاید استثنائاتی وجود داشته باشه ولی به هر نحوی تو برخی مراحل زندگی این اختلاف سنی آثار خودشو نشون میده.
توصیه بنده اینه که: فرصت بیشتری هم برا خودتون و هم دختردایی و خونواده شون بدید شاید این فرصت، انتخاب خوبی رو پیش پاتون بذاره. انشالله که موید و خوشبخت باشید.
با سلام. آقا فرید! اگه میخواین که به خاطر فرار از مشکلات خونه تون ازدواج کنید پس به کلی بیخالش بشید تا بعدا دجار مشکلات حادتر از این مور نشید اما اگه واقعا احساس می کنید که نیاز به ازدواج دارید و واقعا هم به بلوغ فکری و اقتصادی و سایر مواردی که تو ازدواج لازمه، رسیدید اشکالی نداره فقط چشاتونو خوب بازکنید چون سنتون یه کم خیلی کمه. موید باشید انشالله
صفحهها