سلام وقتتون بخیر
یه آقایی که منم ازشون خوشم میاد بهم پیام دادن که من اخلاق و منش شما میپسندم دوست دارم باهم آشنا شیم
نمیخوام شفاف موافقتمو اعلام کنم
چی بگم بهشون؟
سلام امام رضا
خیلی دلم شکسته امام رضاالان که دارم مینویسم توبدترین شرایط زندگی هستم خیلی نذرکردم قبول شده اداکردم میدونمم خدامیبینه محرماتووفاتاهمش نذرکردم دعاکردم ازته دلم این مشکل شوهرم حل بشه ای خدای من میدونم میبینی امام رضامیدونم میبینی توروبه جوادت قسم تویی که ضامن آهوشدی ضامن شوهرمنم باش به زندگیمون به جوونیش رحم کن منیکه میدونی اومدم حرمت دعاکردم شنیدی ازدواج کردم الانم به زندگیم رحم کن به همه جوونادل شکستهاهمه زندگیارحم کن مارم ببین بخداقسم باهزاراومیدوآرزودارم مینویسم چون امیدم فقط خودتونیدروزدوم ماه رجب دارم التماستون میکنم حاجتموبدین مشکل شوهرموحل کنین باآبروزندگیمونوکنیم التماستون میکنم منودست خالی هیچ کسودست خالی برنگردونین چون باهزارامیداومدیم به درگاهتون یاامام رضاخودت خبرداری ازنذرم پس صداموبشنودلم حرمتومیخوادبیام دادبکشم بگم شکرت حاجتمودادی امام رضانذرموپخش کنم بیفتم به پاهات بگم شکرکارمون حل شدامام رضاخداجونم فقط مشکلموشمامیتونین حل بکنین حل بشه بیام پیشتون توروخداقسمتون میدم ببینین فقط نمیدونم به کی کدوم دربرم چون دست خالی برمیگردم کاش شمافقط منومهمونتونودست خالی ردنکنین من دل شکسته روکه هیچ امیدی نداره یاامام زمان خودت ازته دلم خبرداری براتوام نامه مینویسم قبول نمیکنه خطامیده قبول کن منوناامیدنزارامام زمان نمیدونم به کدوم دربرم نامم حرفم برسه خسته شدم دیگه
سلام علیکم.
به نظر بنده بهتر است به جای اینکه بفرمایید هر چیزی علت دارد پس یعنی همه چیز معلول است و خداوند معلول نیست. پس این گزاره صحیح نیست. بهتر است بفرمایید هر معلولی علت دارد.
یا به عبارت ساده تر هر چیزی که نیاز به علت دارد یا هر چیزی که باید علت داشته باشد علت دارد.
و بعد هم لطفا مفهوم اول را مشخص کنید.
این خود یک شبهه است که از اول یعنی از کی؟
خدا از اول بوده اول از کی شروع شده؟ ما هرچه طناب زمان را بگیریم و برویم آیا به نقطه شروع میرسیم؟و...
12 سالمه ناامید از زندگی دیگه هیچ کاری من را شاد نمیکنه افسردگی شدید دارم دیگه حتی توانایی گریه کردنم ندارم گیمرم ولی هیچ بازی من را شاد نمیکنه دوست دارم خودما بکشم ولی نمیتونم از زنگدگی که دارم بدم میاد این خوبه یا بده؟
یه سوال داشتم، در هر سایتی یا جایی تحقیق کردم متاسفانه جواب واضحی نبود.
میدانم ازدواج سنت پیغمبر است و موجب کمال میشود و بهترین راه برای فرار از گناهان است و...
الان میخوام بدونم، اگه کسی از گناهانی مثل خودارضایی توبه کند و شهوت خود را کنترل کند و دیگر آن کار را انجام ندهد، "مجرد" ماندنش گناه است و به دلیل "مجرد ماندن" مورد بازجویی خدا قرار میگیرد؟
آنچه در این آیه (نور، 35) می¬توان اضافه کرد این است که این سوره و به ویژه این آیه یکی از محوری¬ترین سوره و آیه در قرآن است. این سوره به تعبیر من سوره ای است که مرتبط و تقویت کننده نظام خانواده است و من در این باره مقاله ای نوشته ام و در رسانه خبرآنلاین منتشر شده است. اما این آیه هم در این سوره و هم در کل قرآن تجلی خاص دارد و در تفسیر آن بحث¬ها شده و البته مشکلاتی هم در فهم آن وجود دارد. به نظر می-رسد اگر در این آیه ما واژه نور را در اول «الله» در تقدیر بگیریم فهم آیه آسان¬تر و معنای آن منطقی¬تر می¬شود. یعنی می¬توانیم بگوییم مثل نور الله مثل نور آسمانها و زمین است یعنی اگر بخواهیم در مورد نور خدای بی¬مثال (شوری، 11) مثالی بزنیم باید از روشنایی آسمانها و زمین مثال بزنیم. یعنی همه آفرینش مَثَل نور خداست و به قول سعدی:
آفرینش همه تنبیه خداوند دل است دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار
دلیل آن این است که بلافاصله پس از «الله نورالسموات و الارض» واژه «مثل نوره» آمده که «ها» به الله بر میگردد. پس معلوم می شود که در آغاز نور الله بوده و شاید به خاطر ایجاز یا فصاحت از ذکر آن خودداری شده است. معنای آن هم آسان¬تر می¬شود و به جای تأویلات ناروا در مورد اینکه خدا نور آسمانها و زمین است، گفته می-شود که اگر بخواهیم مثلی در باره نور خدا بزنیم باید از مثل نور آسمانها و زمین و معناداری و معنابخشی آن سخن بگوییم.
نکته دیگر ذاتی بودن این نور یا انوار در هر موجودی است. اینکه خدا نور خود را چون چراغدان می نامد که چراغ در شیشه آبگینه قرار دارد و آن شيشه گويى «اخترى درخشان است كه از درخت خجسته زيتونى كه نه شرقى است و نه غربى افروخته مى¬شود و نزديك است كه روغنش هر چند بدان آتشى نرسيده باشد روشنى بخشد و نور علی نور است» بیانگر آن است که در جهان به هر چه بنگری جز دست قدرت خدا چیز دیگری نمی¬بینی و برای بیان حقیقت پروردگار به هیچ واسطه ای نیاز نیست.روشنگری هر ذره ای در جهت خدا شناسی و خدا پرستی ذاتی است و به قول هاتف اصفهانی:
دل هر ذره را که بشکافی آفتابیش در میـــان بینی
و یا به قول بابا طاهر
به صحرا بنـــگرم صحرا ته وینـم به دریا بنــــــگرم دریا ته وینـــم
به هرجا بنگرم کوه و در و دشت نشـــــان روی زیبـــــای ته وینم
و این چنین است که خدا هر كه را بخواهد با نور خويش هدايت مى¬كند. نه شرقی و نه غربی بودن این نور به معنای مستقیم بودن و خودکفا بودن هر موجود و موجوداتی در جهان است که خود بنفسه گویای همه چیز است. هر چه آن را بشکافی گویی نوری است بر روی نور دیگر، و هر چه بالا بروی نیز همانطور نوری در دل نور دیگر است.
با ۱۷ سال سن نمیتونم حتی یه کتابخونه برم با دوستم !! ، به مامانم میگم درست جلوی پارک مدرسمه میگه مگه من مردم خودم میبرمت ، خب شاید من بخوام با دوستم برم !!! ، اصلا شاید به بقیه ی بچه ها هم گفتیم باهم رفتیم ، درکش نمیکنم !!! ، تا کی میخواد کنترلم کنه؟! ، خسته شدم
صفحهها