مطالب دوستان aleman95

تصویر سیدی سیدی 06 اسف, 1396 تشکیک در اعجاز آیات سوره علق
پاسخ: شبهه انداز کج اندیش از این نکته غافل بوده است که: اولا: نازل شدن جبرییل بر پیامبر، خودش یک معجزه است؛ زیرا پیامبر بر اثر همین وحی شدن ها به مقام عصمت رسید. «و از روى هوا و هوس سخن نمى ‏گويد* گفتار او چيزى جز وحى كه به او نازل مى‏ شود، نيست.(نجم/3 و 4) دوما: شبهه انداز غرض ورز در پی این است که بگوید حفظ آیات قرآن حاصل تلقین جبرییل و تکرار پیامبر بوده، و هر کسی می تواند که بر اثر تکرار، متونی را حفظ کند؛ در حالی که اینگونه نیست. جبرییل گفت: بخوان به نام پروردگارت و بعد از آن آیات را خواند و از دیده پنهان شد (ر.ک: تفسیر نمونه، ج27، 153) باید دانست چه بسا کسی متونی را بر اثر تکرار حفظ کند؛ ولی بعد از مدتی آن را فراموش کند. در حالی که پیامبر هیچگاه آیات قرآن را فراموش نمی کرد. «به زودى قرآن را بر تو مى‏ خوانيم، پس‏هرگز فراموش نخواهى كرد.(اعلی/6) و ارزش کار پیامبر در همین فراموش نکردن آیات قرآن است
تصویر سیدی سیدی 05 اسف, 1396 مقایسه ای باطل بین نور خدا و نور ماه
پاسخ: خداوند در قرآن می فرماید: «تَبارَكَ الَّذي جَعَلَ فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فيها سِراجاً وَ قَمَراً مُنيراً؛ بزرگ است آن (خدايى) كه در آسمان منزلگاه‏ هايى براى ستارگان قرار داد و در ميان آن، چراغ روشن و ماه تابانى آفريد.»(فرقان/61) گر چه صفت منیر در این آیه به معنی روشنی بخشی ماه، و به تعبیر دیگر نوردهی ماه بواسطه خورشید است(تفسیر نمونه، ج15، ص144) اما این صفت در مورد خداوند نیامده است و اصولا نمی توان گفت که نور خدا مانند ماه(مادی) است؛ بلکه به معنی هدایت کننده و زینت بخش است(تفسیر نمونه، ج14، 147) باید بدانیم که نور در قرآن در معانی دیگر بکار رفته است. 1ــ قرآن مجيد- چنان كه در آيه 15 سوره مائده مى‏ خوانيم: «قَدْ جاءَكُمْ مِنَ اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌ؛ از سوى خداوند نور و كتاب آشكارى براى شما آمد.» 2- ايمان- چنان كه در آيه 257 بقره آمده است: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ؛ خداوند ولى كسانى است كه ايمان آورده‏ اند، آنها را از ظلمتهاى (شرك و كفر) به سوى نور (ايمان) رهبرى مى‏كند.» 3- هدايت الهى و روشن بينى- چنان كه در آيه 122 سوره انعام آمده: «أَ وَ مَنْ كانَ مَيْتاً فَأَحْيَيْناهُ وَ جَعَلْنا لَهُ نُوراً يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُماتِ لَيْسَ بِخارِجٍ مِنْها؛ آيا كسى كه مرده بوده است و ما او را زنده كرديم و نور هدايتى براى او قرار داديم كه در پرتو آن بتواند در ميان مردم راه برود همانند كسى است كه در تاريكى باشد و هرگز از آن خارج نگردد؟» 4- آئين اسلام- چنان كه در آيه 32 سوره توبه مى‏خوانيم: «وَ يَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَنْ يُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ؛ خداوند ابا دارد جز از اينكه نور (اسلام) را كامل كند هر چند كافران دوست نداشته باشند.» 5ــ شخص پيامبر (ص)- در آيه 46 سوره احزاب درباره پيامبر مى‏ خوانيم: «وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِيراً؛ ما تو را دعوت كننده به سوى خدا به اذن و فرمان او قرار داديم و چراغى نور بخش.» گر چه در این آیه، صفت منیر در باره پیامبر آمده شده است، اما به معنی نوردهی شخص پیامبر نیست، بلکه جایگاه ایشان را که زینت بخش مردم است، بیان می کند. بنابراین نور در قرآن، مصادیق زیادی دارد و برخی از آن مصادیق(مثل خداوند و دین اسلام و...) نور مادی نیستند که با نور ماه مقایسه شوند. برای مطالعه در مورد نور خدا http://www.btid.org/fa/news/127608
تصویر سیدی سیدی 05 اسف, 1396 قرآن وامدار دانشمندان قبل از خود نیست
پاسخ: در زمان پیامبر نیز مشرکان به ایشان این تهمت را می زدند که شما این آیات را از اشخاص دیگر یاد گرفتی، تا بدینوسیله آنها(مشرکان)به اهداف شوم خود که به زعم باطل آنها، بشری بودن قرآن بود، برسند. قرآن جواب آنها را اینگونه داد. «و نيك مى ‌دانيم كه آنان مى ‌گويند: «جز اين نيست كه بشرى به او مى‌آموزد.» [نه چنين نيست، زيرا] زبان كسى كه [اين‌] نسبت را به او مى‌دهند غير عربى است و اين [قرآن‌] به زبان عربى روشن است.»(نحل/103) در این زمان نیز افراد غرض ورزی، مطالب قرآن را کپی برداری از سخنان دانشمندان قبل از قرآن می دانند. در حالی که: اولا: بین ارسطو و نزول قرآن، سالها فاصله بوده است و غیر منطقی است که بپذیریم آیات قرآن، خداناکرده از گفته های ارسطو و معاصرین او کپی برداری شده است. بنابراین سخنان شبهه سازان، جز دروغی بیش نیست. «اين بهتانى آشكار است»(نور/12)   دوما: آیات قرآن کریم مبتی بر عقل و علم و واقعیت است و اگر دانشمندان قبل از نزول قرآن، مطلبی گفته اند که با آیات قرآن منطبق است(مثل ارزش حیاتی آب) دلیل بر کپی برداری قرآن از آنها نیست؛ زیر که قرآن کتابی است قابل فهم برای همگان(هر کسی در حد فهم خود). «و قطعاً قرآن را براى فهم آسان كرده ‌ايم.»( قمر/17) و ارسطو نیز مطابق فهم خود، یک سخن کلی را گفته است.  
تصویر سیدی سیدی 03 اسف, 1396 از منظر قرآن، آسمان ابتدا خلق شده یا زمین؟
پاسخ:درآیه یازده فصلت می خوانیم که: «ثمُ‏ اسْتَوَى إِلىَ السَّمَاء؛ پس (از خلقت اصل زمين اراده حتمى خدا) متوجه به سوى آسمان شد.» باید بدانیم که: با اینکه در غالب موارد، "ثم" نشانگر تأخر زمانی معطوف علیه از معطوف است، اما همواره اینگونه نبوده و گاهی کاملا بر عکس می باشد و این کلمه در این جا فقط براى تذکر و یادآورى نعمت هاى خدا است.( ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏1، ص 114) به عنوان مثال در این آیه ثم به معنی تاخیر نیست: "أ لم تر إلی ربک کیف مدّ الظلّ و لو شاء لجعله ساکنا ثم جعلنا الشمس علیه دلیلا؛ یعنی: آیا ندیدی که پروردگار تو چگونه سایه را گستراند و اگر اراده می نمود، آن را ثابت قرار می داد، سپس خورشید را نشانگر سایه قرار داد.»(فرقان/45) اگر "ثم" الزاما به معنای تأخیر در زمان بود، باید طبق این آیه، معتقد می شدیم که اول سایه وجود داشته و بعد از آن، خورشید به وجود آمده است! در حالی که بدیهی است تا خورشید نباشد، سایه ای هم وجود نخواهد داشت. بنابر این، واژه "ثم" در آیه مورد بحث به هیچ وجه، نشانگر تأخیر زمانی نیست. بنابراین بین آیه فوق و ایه 30 نازعات «وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها؛ « و زمین را بعد از آن(آسمان) گستراند.» تناقضی وجود ندارد؛ زیرا کلمه "دحا" که از ریشه "دحو" است به معنای آفرینش نیست، بلکه به معنای گسترش دادن است. چنانکه همین سؤال را از عمرو بن عبید و حسن بصرى پرسیدند که آنها گفتند: از کلمه "دَحاها" فقط گسترش زمین استفاده می شود نه آفرینش آن و ممکن است ترتیب آفرینش چنین بوده باشد که اول زمین خلق شده و پس از آن آسمان ها و سپس گسترش زمین.(طبرسی، فضل بن حسن، ترجمه مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏1، ص 114) برای مطالعه بیشتر http://www.btid.org/fa/news/110410  
تصویر سیدی سیدی 03 اسف, 1396 شبهه در مشروعیت انسان ها بر اساس آیه اول نساء
آیه مورد بحث آیه یک سوره نساء است. اى مردم! از (مخالفت) پروردگارتان بپرهيزيد! همان كسى كه همه شما را از يك انسان آفريد؛ و همسر او را (نيز) از جنس او خلق كرد؛ و از آن دو، مردان و زنان فراوانى (در روى زمين) منتشر ساخت.» شبهه انداز باید بداند که: اولا: بر اساس ظاهر قرآن، حوا از دنده ی آدم درست نشده است؛ بلکه با توجه به آیات دیگر، حوا از  جنس آدم درست شده است. «خداوند همسران شما را از جنس شما قرار داد.»(نحل/72) طبق روايتى كه از امام باقر(ع) در تفسير عياشى نقل شده، خلقت حوا از يكى از دنده ‏هاى آدم شديدا تكذيب شده و تصريح گرديده كه حوا از باقى مانده خاك آدم آفريده شده است.( تفسير نمونه ، ج‏3 ، ص 246) بر این اساس، جایی برای شبهه در مورد خلقت حوا از آدم وجود ندارد تا کسی بگوید که آدم با قسمتی از بدن خود نزدیکی کرد. دوما: در مورد ازدواج فرزندان آدم و حوا با هم باید گفت؛ حتی در صورت ازدواج آنها با هم( و نادیده گرفتن احتمالات دیگر)، خدشه ای بر مشروع بودن انسان های پس از آنها نیست. زيرا هنوز حكم تحريم ازدواج خواهر و برادر نازل نشده بود، بديهى است ممنوعيت يك كار، بسته به اين است كه از طرف خداوند تحريم شده باشد چه مانعى دارد كه ضرورت‏ها و مصالحى ايجاب كند كه در پاره ‏اى از زمان‏ها مطلبى جائز باشد و بعدا تحريم گردد. هر چند در احاديث ديگرى تصريح شده كه فرزندان آدم هرگز با هم ازدواج نكرده ‏اند و شديدا به كسانى كه معتقد به ازدواج آنها با يكديگرند حمله شده است. (تفسیر نمونه، ج3، ص247).   برای مطالعه بیشتر http://www.btid.org/fa/news/110195
تصویر سیدی سیدی 03 اسف, 1396 متناقض نبودن آیات 32 و 33 مائده
پاسخ: آیه مورد بحث این است. «بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته است.»(مائده/32) چنانکه می بینیم در این آیه، علت بدی کشتن انسان ها را بیان کرده است و آن را منوط  به قاتل نبود آن انسان و فاسد نبودن او کرده است. در حالی که در آیه بعدی این سوره، به کشتن افرادی اشاره می کند که مرتکب قتل و فساد در زمین شده اند. « كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمى‏ خيزند، و اقدام به فساد در روى زمين مى‏ كنند، (و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مى ‏برند،) فقط اين است كه اعدام شوند؛ يا به دار آويخته گردند؛ يا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بعكس يكديگر، بريده شود؛ و يا از سرزمين خود تبعيد گردند.»(مائده/33)  در شان نزول این آیه(33) آمده است که: « جمعى از مشركان خدمت پيامبر آمدند و مسلمان شدند اما آب و هواى مدينه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بيمار شد، پيامبر براى بهبودى آنها دستور داد به خارج مدينه در نقطه خوش آب و هوايى از صحرا كه شتران زكات را در آنجا به چرا مى‏ بردند بروند و ضمن استفاده از آب و هواى آنجا از شير تازه شتران به حد كافى استفاده كنند، آنها چنين كردند و بهبودى يافتند اما به جاى تشكر از پيامبر ، چوپانهاى مسلمان را دست و پا بريده و چشمان آنها را از نابینا کردند. پيامبر دستور داد آنها را دستگير كردند و همان كارى كه با چوپانها انجام داده بودند به عنوان مجازات در باره آنها انجام شد.»(تفسير نمونه ، ج‏4 ، 359 ) بنابراین بین آیه 32 و 33 ماده هیچ تناقضی نیست. در آیه 32 از عدم کشتن افراد بی گناه سخن می گوید و در آیه بعد، دستور به کشتن قاتلان و برخورد با بر هم زنندگان اجتماع مسلمین می دهد. برای مطالعه بیشتر http://www.btid.org/fa/news/65904
تصویر سیدی سیدی 03 اسف, 1396 خدشه به آیه 193 بقره
پاسخ: یکی از شگردهای مزورانه غرض ورزان و قرآن ستیزان، گزینش آیات دلخواه و تقطیع آن است. در آیه 123 بقره می خوانیم: «و با كفار جهاد كنيد تا فتنه و فساد از روى زمين برطرف شود و دين خدا حاكم باشد و بس.» سپس در ادامه می فرماید: «و اگر (از فتنه) دست كشيدند (با آنها به عدالت رفتار كنيد كه) تجاوز جز بر ستمكاران روا نيست.» غرض ورزان تنها به فراز اول آیه(جنگیدن با کفار) توجه می کنند و آن را بزرگنمایی کرده و توجهی به فراز بعدی آیه که سخن از عدالت با کفار می زند، ندارند. تفسیر نمونه در تفسیر این آیه با توجه به اهداف جهاد می نویسد: «هدف يكى از سه چيز است: خاموش كردن آتش فتنه‏ ها و همچنين محو آثار شرك و بت پرستى، و نيز مقابله با متجاوزان و ظالمان و دفاع در برابر آنان. جهاد اسلامى نه به خاطر فرمانروايى در زمين و كشورگشايى، و نه به منظور به چنگ آوردن غنائم و نه تهيه بازارهاى فروش يا تملك منابع حياتى كشورهاى ديگر، يا برترى بخشيدن نژادى بر نژاد ديگر است.»( تفسیر نمونه ج2 ص25) چنانکه در تفسیر نمونه اشاره شده، فرمان جهاد در این آیه و کلا در قرآن، به خاطر غلبه یک گروه(مسلمان) بر گروه دیگر (غیر مسلمان) نیست و اگر در آیه193 از حاکمیت دین خدا سخن به میان آمده، به معنی محو شرک و بت پرستی می باشد که از نظر اسلام، دین و آیین نیست. غرض ورزان در پی آنند که به مخاطب خود بفهمانند که اسلام با کشت و کشتار قصد حاکم شدن بر دنیا را دارد، در حالی که اصلا اینگونه نیست. پیامبر و مسلمانان در صدر اسلام با اهل کتاب غیر محارب، در صلح و صفا زندگی می کردند و قرآن نیز این مراوده را تایید می کند. «غذای اهل کتاب برای شما حلال است و غذای شما برای آنها حلال می‌باشد.»(مائده/5) و حتی در زمانیکه امام زمان(ع) ظهور کند، اهل کتاب نیز در کنار مسلمانان به زندگی خود ادامه می دهند و حضرت بر اساس تورات و انجیل حقیقی با آنها رفتار می کند.( بحارالأنوار ج : ۵۲ ص : ۳۵۱( بنابراین حکم جهاد در قرآن برای گشورگشایی و امثال آن نیست و غرض اصلی از جهاد در قرآن، حاکم شدن دین خدا بر اساس صلح و دوستی با ادیان ابراهیمی صلح طلب(بغیر از مشرکان) است. برای مطالعه در مورد ضوابط جهاد در اسلام http://www.btid.org/fa/news/99864 برای مطالعه در مورد ماهیت جنگهای پیامبر اسلام http://www.btid.org/fa/news/54452
تصویر سیدی سیدی 02 اسف, 1396 شبهه در مورد جایگاه یهود در قرآن، قبل و بعد از اسلام
برای حل به این شبهه، ذکر نکاتی لازم است. نکته اول: یکی از شگردهای شبهه افکنان و معاندان، تقطیع کردن آیات قرآن است. بگونه ای که هر چه را با منافع خود هماهنگ بدانند، همان را می آورند و به بقیه مطلب توجهی ندارند. گر چه در قرآن خطاب به بنی اسراییل(یهودیان) آمده است: «شما را بر جهانیان برترى دادم.»(بقره/47) اما این برتری بی حساب و کتاب نبود. این نکته ای است که معاندین به طور عمد به آن توجهی ندارند. غرض ورزان باید بدانند که یهودیان باید این فضیلت را برای خود حفظ می کردند. چنانکه حضرت موسی(ع) از بی توجهی یهودیان به فضیلت خودشان تعجب می کند. گفت: «آيا جز اللَّه، برايتان خدايى بجويم، و حال آنكه اوست كه شما را بر جهانيان برترى بخشيد؟»(اعراف/140) در نتیجه عده ای از یهودیان که بر جهانیان برتری داشتند، بر اثر بی توجهی به جایگاه خود و نافرمانی خدا، به میمون و خوک تبدیل شدند.(مائده/60). نکته دوم: خداوند در قرآن، کسان دیگری را در قبل از اسلام بر عالمیان برتری داده بود. «و نيز اسماعيل و يسع و يونس و لوط را (هدايت كرديم) و ما همه آن پيغمبران را بر عالميان شرافت و برترى داديم.» (انعام/86) یا در آیه 33 آل عمران می خوانیم: «بدرستی که خدا آدم و نوح و خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر جهانيان برگزيد.» در این ایه در باره برتری آل ابراهیم(ع) سخن به میان آنده. پیمبری که به تصریح قرآن، نه مسیحی بود و نه یهودی. «ابراهيم نه يهودى بود نه نصرانى، بلكه حنيفى مسلمان بود. و از مشركان نبود.»(آل عمران/67) نکته سوم: با آمدن اسلام، دین یهود(مانند بقیه دینها)به کناری رفت و برتری نسبی پیروان خود را از دست داد و ملاک ارزیابی در قیامت دین اسلام شد. «و هر كس كه دينى جز اسلام اختيار كند از او پذيرفته نخواهد شد و در آخرت از زيانديدگان خواهد بود.»(آل عمران/85) بنابراین یهودیان باید به دین اسلام گرایش پیدا می کردند، ولی متاسفانه اینگونه نشد و بیشتر آنها بر دشمنی خود با پیامبر اصرار داشتند و حتی نقشه قتل ایشان را هم کشیده بودند(ابن هشام، زندگانی پیامبر اسلام، ج 2، ص 142) به خاطر اینگونه اقدامات مخرب آنها و اصرار بر دشمنی با اسلام، یهودیان مصداق بارز مغضوب شدگان در آیه 7 حمد هستند.(تفسیر نمونه، ج 1، ص 55). برای مطالعه در مورد برتری یهود در قرآن http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa47801 برای مطالعه در مورد دشمنی یهود با اسلام http://www.btid.org/fa/book/87471  
تصویر سیدی سیدی 30 بهم, 1396 قرآن و کوههای آسمان
آیه مورد بحث این است: «خداوند از آسمان، از كوه‏هايى (از ابرهاى منجمد شده) كه در آن است تگرگ فرو بارد.»(نور/43) در این آیه منظور از کوه، کنایه است از حجم انبوه تگرگ. چنانکه بین مردم معرف است که فلانی کوه علم است، کوه صبر است و غیره. تفسیر الظلال در تفسیر این آیه گفته است: « كسانى كه با هواپيما بر فراز ابرها حركت كرده ‏اند غالبا با چشم خود اين منظره را ديده ‏اند كه ابرها از آن سو به كوه‏ها و دره‏ها و پستيها و بلنديهايى مى ‏مانند كه در روى زمين است و به تعبير ديگر سطح بالاى ابرها هرگز صاف نيست، و همانند سطح زمين داراى ناهمواريهاى فراوان است، و از اين نظر اطلاق نام جبال بر آنها مناسب است.»( تفسير فى ظلال جلد 6 صفحه 109) از لحاظ علمی نیز تشکیل تگرگ در آسمان به اين طريق است كه دانه ‏هاى باران از ابر جدا مى‏ شود، و در قسمت فوقانى هوا به جبهه سردى برخورد مى ‏كند و يخ مى ‏زند، سپس طوفانهاى كوبنده ‏اى كه در آن منطقه حكمفرما است گاهى اين دانه ‏ها را مجددا به بالا پرتاب مى‏كند، و بار ديگر اين دانه ‏ها به داخل ابرها فرو مى ‏رود و لايه ديگرى از آب به روى آن مى ‏نشيند كه به هنگام جدا شدن از ابر مجددا يخ مى ‏بندد، و گاهى اين موضوع چندين بار تكرار مى ‏شود و هر زمان لايه تازه‏ اى روى آن مى‏ نشيند تا تگرگ به اندازه‏ اى درشت شود كه ديگر طوفان نتواند آن را به بالا پرتاب كند، اينجا است كه راه زمين را به پيش مى ‏گيرد و فرود مى‏ آيد، و يا اينكه طوفان فرو مى‏ نشيند و بدون مانع به طرف زمين حركت مى‏كند.»(تفسیر نمونه، ج14، ص505) جالب است بدانیم که يكى از دانشمندان شوروى در تشريح ابرهاى رگبارى طوفانى، چندين بار از آنها به عنوان" كوه‏هاى ابر" يا" كوه‏هايى از برف" ياد كرده است، و به اين ترتيب روشن مى‏شود كه براستى در آسمان كوه‏هايى از يخ وجود دارد.( باد و باران در قرآن صفحه 140 و 141) برای مطالعه بیشتر http://www.btid.org/fa/news/126403 http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa46434
تصویر سیدی سیدی 30 بهم, 1396 قرآن و زنان برده
اولا: برده داری در پیش از نزول قرآن و ظهور اسلام هم وجود داشت و اسلام با تعریف کردن ساز و کار مناسب، زمینه حذف برده داری را فراهم کرد.(وسائل الشیعه، جلد16، صفحه32) همانطور که قرآن، یکی از مصارف زکات را آزادی بردگان می داند.(توبه/60) دوما: اگر در آیه 24 نساء آمده: «و ( نیز بر شما حرام شد ) زنان شوهردار جز آنهایی که ( در جنگ از زنان کفار ) به بردگی شما درآمده اند.» دلیل بر توصیه قرآن به رابطه جنسی با بردگان نیست. بلکه قرآن با این راهکار، احترام و شخصیت ویژه ای را به زنان اسیر شده بخشید. چون که مردم آن روز ازدواج با چنین افرادی را توهین بزرگ به خود و فامیل خود می دانستند. به همین خاطر طرح ازدواج با چنین گروهی در چنین فضائی یک جهش عظیم و یک انقلاب بنیادین در جامعه بشری آن روز محسوب می شد و در واقع قانونی کردن ازدواج با زنان اسیر شده، هم احیاء شخصیت زنان اسیر شده و هم به معنای حق اعطای تشکیل خانواده به آنان بود، خانواده ای که می توانستند صاحب فرزند و با طی قوانینی خاص می توانستند به هر لحاظ مستقل شوند و این طرح بسیار عمیق، حساس، ظریف و در عین حال بنیادین اسلام برای احیای کرامت واقعی انسان ها بود. پس ازدواج با زنان اسیر شده نه اهانت به آنها و بلکه در جهت احیای شخصیت و کرامت زنان اسیر شده بود و آنها از این طریق عضوی رسمی از جامعه می شدند. در واقع اسلام به جامعه بشری آن روز چنین اعلام کرد که به صرف این که زنی اسیر شد نباید از جمیع حقوق انسانی و بشری خود محروم بماند، انسان ها چنانکه می توانند با همسایه و یا فامیل خود ازدواج کنند می توانند با شرایطی با زنان اسیر شده ازدواج کنند و مردان اسیر هم می توانند با شرایطی با دختران مسلمان و آزاد ازدواج کنند و قید اسارت هیچ نباید مایه نادیده گرفتن حقوق انسانی زنان و مردان اسیر شده گردد. بنابراین مسئله را باید در ظرف وجودی آن تحلیل و بررسی نمود، تا پی به عظمت و تقدس این قانون اسلامی برد. (علامه طباطبائی ، فرازهای از اسلام ، صص171 و 221). تفسیر نمونه در فلفسه اسیرگیری زنان برده می نویسد: «اين گونه زنان يا بايد به محيط" كفر" بازگشت داده شوند، و يا بدون" شوهر" هم چنان در ميان مسلمانان بمانند و يا رابطه آنها با شوهران سابق قطع شود و از نو ازدواج ديگرى نمايند، صورت اول بر خلاف اصول تربيتى اسلام و صورت دوم ظالمانه است، بنا بر اين تنها راه‏ حل سوم می ماند.»(تفسير نمونه، ج‏3، ص: 333 و334)  

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0