سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن تشکر از ارتباط شما با مجموعه
فرمودید که کرامت نفس یعنی چه.
کرامت نفس یعنی حس ارزشمندی که شخص به خود دارد. و این «خود» به همان «نفس مطمئنه» است که در درون هر کسی به امانت قرار داده شده که گاهی این خود آگاهی و حس ارزشمندی به خاطر گناه و هوای نفسی که نفس مطمئنه رو احاطه می کند از خود آدم مکتوم می ماند، به قول معروف خود شخص مانع دیدن این «خود واقعی» میشود. منیتها و غرور و هوس ها مانع می شوند که طرف بتونه خود واقعیش رو پیدا کنه. که در موقعیت های مثل اضطرار و چالشهای ناگهانی که شخص نه از خود امیدی دارد و نه از دیگری، این حجاب ها و موانع بر طرف میشه و توجهش به خدا معطوف میشه. که در قران کریم چنین موقعیتی به طور مثال هنگام وقوع طوفانهای دریایی آمده است.
کرامت نفس رو اگر بخواهیم در قالب مثال بیاریم مثل یک قطعه طلاست که ارزشمند است. کسی از این طلا استفاده بهینه می کند که حس و علم ارزشمندی نسبت به طلا داشته باشد. و الا کسی که چنین علم و حسی نداشته باشد ممکنه این طلا رو در قبال یک پاکت خوراکی عوض کند. مثل دختربچه ای که گوشواره طلای خودش رو با یک خوراکی عوض می کند.
کرامت نفس مترادف عزت نفس هستش که جز از راه تقوا و مجاهده با نفس حاصل نمیشه. همانطور که خدا در قران می فرماید «ان اکرمکم عند الله اتقاکم؛ ارزشمندتر و بزرگمنش ترین شما کسی است که بیشتر اهل تقوا باشد». کسی که کرامت نفس داشته باشد رفتارهای کریمانه و بزرگ منشانه منعکس میشه. و از اون طرف کسی که کرامت نفس نداشته باشه و برای خودش ارزشی قائل نباشه ممکنه اهل هر کاری باشه و خودش رو هزینه هر کاری بکنه.
اما کرامت نفس با اعتماد به نفس متفاوت است. اعتماد به نفس حس قوت و قدرتی است که شخص در مواجه با چالشهای زندگی می تواند در خود درک کند. و لو اینکه این شخص برای خودش ارزشی قائل نباشد. مثلا همین اعتماد به نفس ممکن است در جهت شر و گناه بکار گرفته شود، که دقیقا بر علیه کرامت نفس باشد. مثل کسی که دزدی می کند اگر اعتماد به نفس نداشت انگیزه ای برای ارتکاب گناه نداشت. اما در عین حال کسی که با کمال اطمینان مرتکب یک ناهنجاری میشه (مثلا خانمی که با تمام جسارت بی حجاب است) دقیقا بر علیه کرامت نفسانی خودش اقدام خواهد کرد. چنین خانمی برای خودش یک ارزش متعالی قائل نیست که خودش رو ابزاری برای تامین شهوت بصری مردها قرار می دهد، و چون «خود واقعی» اش را فراموش کرده از بدن خود ابزاری برای اثبات و نشان دادن خود بهره می برد.
امیدوارم به جواب مفیدی رسیده باشید
موفق و پیروز باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
اهتمام شما نسبت به مسائل شرعی قابل تقدیر است. طبعا این حس پشیمانی که دارید ناشی از این است که شما برای خود و اینده خودتون ارزش قائلید و دوست ندارید روز قیامت به گرفتاری و مکافات مبتلا باشید. و الان در این چالش از ما راه چاره می خواهید چون می دونید وزنه حق الناس خیلی سنگین است و اگر در این دنیا این قضیه رو حل و فصل نکنید، چه بسا در اون دنیا دست نیاز به صاحبان حق دراز کنید و به اصرار و تقلی و التماس از ایشون بخواهید که شما رو ببخشه.
اما طبعا شما نمی خواهید قضیه به اونجا کشیده بشه.
در وهله باید عرض کنم که دست اندازی شما کار اشتباهی بود که باید برای اصل ارتکاب این گناه توبه و استغفار کنید.
اما برای حل و فصل این چالش با توجه به این که بخشی از اموال ایشون رو برداشتید، رد مظالم در اینجا راه چاره نیست، چون رد مظالم در جایی است که شما طرف مقابل رو نشناسید.
طبعا این حق شماست و صاحب اختیار هستید که ایشون رو ببخشید یا خیر، که اگر ببخشید طبعا خدا هم جبران خواهد کرد اما اگر ببخشید یا نبخشید بالاخره باید وسائلش رو بهش برگردونید و اینکه به طور کلی ازش حلالیت بطلبید که اگر بهش ضرر زدید یا از وسائلش درست استفاده نکردید کفایت نمی کنه، چون ذهن ایشون در مواجه با حرف شما اصلا به این مورد نخواهد رفت که عمدا به مالش دست درازی کردید، بلکه این طور برداشت می کنه که ضررهایی که از روی سهو و غیر اختیاری بوده رو می تونه ببخشه. نشان به این نشون که اگر بعد از حلالیت ایشون قضیه رو بهش بگید واقعا ناراحت میشه و اون وسائل رو از شما مطالبه خواهد کرد و لو اینکه شما رو قبلا بخشیده.
پیشنهاد ما: اگر قصد بخشیدن ایشون رو ندارید باید سعی کنید قضیه رو به روز اول برگردونید. یعنی وسائل ایشون رو به ایشون برگردونید. ممکنه بپرسید که من دوست ندارم که متوجه بشه که من وسائلشو برداشتم، در جواب می گیم که برای برگردوندن وسائل لزومی نداره که شما اعلام کنید، بلکه همین که وسائل ایشون رو در معرض دسترسی ایشون قرار بدید کافیه، و لو اینکه اصلا متوجه نشه چه کسی وسائلش رو اینجا قرار داده. و همین حد برای پاک کردن حق الناس کفایت می کنه. منتهی اصل دست بردن به وسائل دیگران یک معصیت هست که باید بابتش توبه کنید و از خداوند طلب آمرزش کنید.
اگر هم بپرسید که بلاخره حق و حقوق زیادی گردن ایشون دارم، در جواب می گم که این حق و حقوق اگر برای شما در اون دنیا ذخیره بشه بهتر از این است که با این روشی که پیش گرفتید خودتون رو در اون دنیا گرفتار کنید. و در ادامه تعامل با ایشون طوری برخورد نکنید که از روحیه شما سوء استفاده کنه و به قول معروف سوارتون بشه
موفق و پاینده باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
اگرچه متوجه هستم که از اینکه متوجه میشوید خواهرتان سختیهای زیادی را تحمل میکند اما آن چیزی که از همه مهمتر است اینکه اجازه دهید خود ایشان تصمیمگیری کنند. حتی خود مشاور هم درست نیست توصیه به طلاق یا ادامه زندگی کنند. شما که در حال حاضر به ایشان مشورت میدهید میبایست او را کمک کنید تا خودش بتواند برای آینده زندگیاش تصمیم مناسبی بگیرد. چون هر انتخابی که میگیرد خودش قرار است پیامد و تبعات آن را به عهده بگیرد.
یکی از بهترین کمکهایی که میتوانید به خواهرتان بکنید این است که او را روانشناس مشاور ارجاع دهید. طبیعتاً شما هم درگیر هیجانات هستید و به شدت از این موضوع ناراحت هستید. زمانی که این ناراحتی وجود داشته باشد، طبیعتاً شناخت و تصمیمگیری صحیح نیز کاهش پیدا میکند؛ اما مشاور برای اینکه دچار این هیجانات نیست بهتر میتواند خواهرتان را کمک کند تا اینکه تصمیم صحیحی برای زندگی بگیرد.
در صورتی که امکان مشاوره حضوری برای خواهرتان وجود ندارد میتوانید مجموعه مشاوره 44 را به ایشان معرفی کنید تا اینکه به صورت رایگان از مشاوره کارشناسان این مجموع راهکارهای لازم را دریافت کنند.
بدون مصاحبه امکان، تشخیص نیست.
اینکه سؤال کردید نام اختلالی که همسرشان دارند چیست؟ باید خدمتتان عرض کنم که بدون مصاحبه و صحبت کردن حضور با خود فرد نمیتوان برچسب منفی را به او نسبت داد. اگرچه ممکن است در صورت مصاحبه، اختلال ایشان را متوجه شویم اما واقعیت این است که بدون این مصاحبه تشخیص و نسب دادن این برچسب کاملاً غیرحرفهای و نادرست است.
طلاق آخرین راه است.
اگرچه ممکن است زندگی کردن خواهرتان در این زندگی آسیبهایی داشته باشد اما واقعیت این است تا زمانی که مشکلات و تنشهای بسیار حاد وجود ندارد و جان فرد در خطر نیست میبایست تمام تلاشها را به کار گرفت و روشهای مختلف را امتحان کرد تا بتوانیم نتایج بهتری را دریافت کنیم؛ اما بعد از اینکه بسیار از راهها را امتحان کردیم اما به نتیجه نرسیدم آن وقت میتوان به طلاق و جدا شدن از این زندگی فکر کرد.
کاهش آسیب
اگر خواهرتان فرزند ندارند لازم است مراقب باشند تا وقتیکه تنشهای جدی برطرف نشده، اقدام به فرزند آوری نکنند. گاهی برخی افراد توصیه میکنند با آمدن بچه شیرینی زندگی بیشتر میشود و متأسفانه اقدام به فرزند آوری میکنند اما در این میان فرزند، دچار آسیبهای جدی میشود و مشکلات نیز حل نمیشوند.
امیدوارم توانسته باشم سؤال مدنظرتان را پاسخ داده باشم.
در ادامه اگر سؤالی بود در خدمتتان هستم.
موفق و مؤید و پیروز باشید.
سلام مجدد خدمت شما
باز هم اطلاعات خاصی جز تکرار آنچه گفته بودید ندادید.
بهر حال ضمن توجه به توضیحاتی که خدمت شما گفته شد در این مواقع چالشی آرامش خودتون رو حفظ کنید، این جور موقعتیها رو یادداشت کنید تا با یک آمادگی ذهنی از قبل، متوجه بشید که در این جور مواقع باید چگونه رفتار کنید. حتما و حتما خوبیهای دوستتون رو به خاطر بسپارید، این خاطر سپاری رو اونقدر تکرار کنید که حتی در مواضع تنشی به راحتی خوبیهای دوستتون بر این نقاط منفی دوستتون سایه بندازه
توجه به امور معنوی، خودشناسی، پیدا کردن خود واقعی تون و تعهد به تکالیف شرعی که دقیقا با تمایلات نفسانی شما در تعارض هست به شدت می تونه روح شما رو قوی کنه و در مواضع تنشی باعث میشه خودمدار تر باشید
موفق باشید
ما 5 سال هست باهم دوست بودیم و اون هی امسال من توهین میکنه هنوز یک ذزه ازش ااروم نشدم میتونم هرچیزی رو دونصف کنم وقتی عصبی میشم هیچکس نمی تونه جلویب منو بگیره قبلا جونمو هم نجات داده بود ولی واقا امسال رفتارش عوض شده.
سلام خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
سوال فرمودید که با وجود خوبیهای بسیاری که در حق دوستتون کردید اما با اتهامها و بد رفتاری های ایشون مواجهید و این شما رو عصبانی کرده به نحوی که روحیه انتقام جویی در شما پیدا شده.
هر چند سوال شما بسیار کلی هست و قضیه رو برای ما سر بسته گذاشتید، اینکه مثلا این اتهام چی هست و چی باعث شده که به شما بدبین بشه؟ و اینکه شما قبل از این چه رفتار یا حرفی زدید که ایشون رو به واکنش واداشته؟ چند ساله با هم دوست هستید؟ و شاخصه های دوستی برای انتخاب ایشون چی بوده؟ اما به همین منوال مواردی کلی خدمت شما عرض میشه.
ببینید اینکه آستانه تحمل شما نسبت به این قضیه پایین اومده و اینکه در صدد انتقام جویی براومدید، ناشی از حساسیت شما روی این قضیه است. هر چه حساسیت و تمرکز حواستون روی این قضیه و کنشگری دوستتون بیشتر باشه، بیشتر شکننده تر خواهید شد. هر چه این رفتار دوستتون رو بزرگ بدونید ، به همون ذهنیتی که دارید بیشتر اذیت میشید. اما باید ببینید واقعا لزومی داره این همه به رفتار دوستتون اهمیت بدید و اون رو بزرگنمایی کنید تا به همون نسبت منفعل و شکننده و عصبی بشید؟ جالب اینه که هر چه واکنش شما نسبت به این رفتار تندتر بشه، مجدد رفتار ایشون رو تقویت خواهد کرد، چون دوست شما می بینه که یک نقطه ضعف پیدا کرده که می تونه شما رو بخاطرش اذیت کنه. واکنش شما در ادامه کنشگری ایشون بسیار مهمه.
دو نکته:
1- اولا فقط کافی است که برای چندین مرتبه هیچ واکنشی نسبت به اتهامهای ایشون نداشته باشید، تاکنید می کنم هیییچ واکنشی، حتی لزومی نداره که از خودتون بابت حرفاش دفاع کنید و کارتون رو توجیه کنید، دقیقا طوری برخورد کنید که هیچ اتفاقی نیفتاده، نه حرفی زده و نه اتهامی. به تدریج با این رویه، انگیزه ایشون برای اتهام صفر خواهد شد.
2- اگر این تنش فقط و فقط بین شما دو نفر هستش، و کسی از این تنش ها و اتهامها اطلاعی نداره ، اگر بدونید حق با شماست و کار شما درست هست و هیچ دلیلی برای اتهام زنی وجود ندارد، پس باید مطمئن باشید که کار شما درست است و حق با شماست. براتون اهمیتی نداشته باشه که ایشون چی ذهنیتی نسبت به شما داره. اتهام زنی ایشون تاثیری در حق بودن راه و منش شما نداره پس به رویه خودتون ادامه بدید. اگر دفاع از خود و رفع سوء تقاهمات اثری داشت تاکنون اثر خود رو می گذاشت
اگر نه، واقعا فکر می کنید که وصله ها و اتهاماتی که می زنن واقعا دلیل خاصی داره و شما بهش بهانه دادید باید در اصلاح اون بربیایید، و قبل از اینکه بخواهید دوستتون رو کنترل کنید در صدد بهینه سازی و تنظیم رفتار خود باشید.
بهترین ها رو برای شما آرزومندم
موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما
همواره در طول تاریخ، افراد سودجو و دروغگویانی بودند که برای پرکردن جیب خود، از جهل و ناآگاهی مردم سوءاستفاده میکردند و خود را پیامبر، امام، فرزند امام، باب امام و... معرفی میکردند و تعدادی از مردم را دور خود جمع میکردند.
یکی از آنها احمدالحسن البصری است. نام اصلی او احمد اسماعیل گاطع از قبیله صیامر و از اهالی استان بصره در عراق است. وی رهبری یکی از جریانهای دروغین مهدویت را به عهده دارد.
این شخص مدعی، ابتدا خود را فرستاده امام زمان علیهالسلام معرفی کرد؛ سپس بعد از مدتی خود را فرزند حضرت جا زد و بعد از مدتی خود را امام مهدی؛ از مهدیهای دوازدهگانه بعد از امام زمان علیهالسلام دانست که در واقع امام سیزدهم میشود.
وی در جدیدترین ادعایش خود را یمانی میداند و هنوز هم بر همان ادعا مانده است و در فضای مجازی و حقیقی به گونههای مختلف تبلیغ میکند.
هرچند از خود ایشان خبری در دست نیست؛ ولی مدعیان و پیروان ایشان ادعا میکنند که در غیبت به سر میبرد و برایش تبلیغ میکنند.
ادعای این شخص دروغگو، بر چند چیز استوار است:
یک. روایات مهدویت که برخی از آن روایات از نظر سند ضعیف است و برخی از روایات را تقطیع کرده است و خود را با آن روایات تقطع شده، به مردم معرفی میکند و مردم چون میبینند که روایت میآورد، فریب میخورند.
دو. خواب؛ دومین دلیل ایشان خواب است؛ ایشان ادعا میکند که در خواب به او این بشارت را دادهاند؛ لذا میگویند: اگر کسی با شرائط خاص و در زمان و مکان خاص، اذکار خاصی را [که به او میگویند] بگوید، آنچه در خواب دید به آن ایمان بیاورد.
سه. استخاره؛ سومین دلیل ایشان است که میگوید استخاره کنید اگر خوب آمد به من ایمان بیاورید. این مورد هم مانند خواب باید با اذکار خاص باشد.
ایشان برای اثبات کار خویش با مسلمات شیعیان اثنی عشری مخالفت کرده و حتی دست به شورش مسلحانه زد که ابتدا توسط دولت عراق تحت تعقیب قرار گرفت.
نکته مهم، ازآنجاکه فرقهسازی، به نفع دشمنان دین و اسلام است؛ هرچند اصل زنده بودن احمدالحسن، در هالهای از ابهامات است؛ ولی دشمنان در فضای مجازی تا جایی که میتوانند به آن دامن میزنند؛ زیرا ابزار خوبی برای تفرقه و اسلامستیزی است.
چند نکته در مورد یمانی اصلی که در روایات آمده است:
یک. یمانی اهل یمن است؛ در حالیکه این مدعی دروغگو اهل بصره عراق است.
دو. پرچم یمانی راستگوترین پرچمهاست؛ در حالیکه این مدعی، تا به حال سه بار ادعای خود را عوض کرده است.
سه. بر اساس روایات خروج سفیانی، قیام خراسانی و قیام یمانی، در یک سال، یک ماه و یک روز خواهد بود و این مدعی دروغین در حالی ادعای قیام میکند که خبری از دو قیام دیگری نیست.
نکته پایانی اینکه هرچند در داخل کشور برخی از انسانهای ظاهرالصلاح، فریب خوردند و از ایشان پیروی میکنند؛ ولی به شدت دشمنان و بدخواهان ایران و نظام اسلامی و بهخصوص شیعیان، از این گروه تبلیغ میکنند و همین امر برای گمراهی و انحراف این گروه کفایت میکند.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/184073
https://btid.org/fa/news/180089
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه مدتی است با ازدواج برادرتان احساس میکنید نوع رفتارهایش با شما متفاوت شده است و نمیتوانید این مسئله را به اطرافیان مثل مادرتان هم بیان کنید و به شدت احساس بیارزشی میکنید برایم قابل درک است؛ و از اینکه تلاش میکنید در این موقعیت نیز رفتار صحیح و مناسبی را داشته باشید قابل تحسین است و شما را بابت این تلاشهایتان تحسین میکنم.
با توجه به سؤال نکاتی را خدمتتان عرض میکنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
وقتی انسانها درگیر هیجانات منفی میشوند به شدت مسائل شناختی آنها تحت تأثیر قرار میگیرد. در همین زمان وجود خطاهای شناختی نیز بیشتر میشود. یکی از خطاهای شناختی که در سؤال شما مشاهده میشود تفکر همهیاهیچ است. اگر این خطاهای شناختی اصلاح نشوند طبیعتاً رفتار ما نیز نادرست خواهد شد.
اگرچه برایم قابل درک است که در این وضعیت حالتان خراب است اما مراقب باشید به خاطر شرایطی که پیش آمده کل زندگی خود را سیاه تصور نکنید. در هر شرایطی که باشیم جایی برای ناامیدی وجود ندارد.
به خودتان یاد دهید به جای خودخوری، احساسات و عواطف خودتان را بیان کنید. زمانی که از برادرتان ناراحتی میشوید درباره احساستان با او صحبت کنید. به او بگویید زمانی که این رفتار را از شما دیدم به شدت ناراحت شدم احساس کردم در حال انتقاد کردن من هستی. حواستان باشد از لفظ تو استفاده نکنید (تو فکر کردی خیلی درست رفتار میکنی) بلکه درباره احساس خودتان صحبت کنید. در این صورت با صحبتهای شما مقابله نخواهد کرد.
البته مراقب باشید این ابراز احساسات کنار مادرتان نباشد تا تنش جدی وارد نشود.
اگرچه دیگران ممکن است به طور خواسته یا ناخواسته موجب ناراحتی شما شوند اما به این معنا نیست که برای شما ارزشی قائل نباشند. زمانی که شرایط خاص برسد تردید نداشته باشید به اندازه کافی از شما حمایت خواهندکرد.
بیکاری و تنهایی دو آفت جدی برای سلامت روان شما هستند. طبیعتاً زمانی که تنها هستید این افکار بیشتر به ذهن شما حمله میکنند. سعی کنید در طول روز به علایق و سلیقههای شخصی خودتان برسید و اجازه ندهید این دو آفت، سلامتی روح و روان شما را دچار آسیب کند.
امیدوارم توانسته باشم سؤال مدنظرتان را پاسخ داده باشم.
در ادامه اگر سؤالی بود در خدمتتان هستم.
موفق و مؤید و پیروز باشید.
سلام من متوجه نشدم بهشت و جهنم مادی هستند یا مجرد و جسم ما در آن بهشت مادی است یا مجرد! آیا همین جسم است بهشت و جهنم برزخی آیا همان بهشت و جهنم اخروی است؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
محشور شدن از کلمه «حشر» به معنای برانگیختن و گرد هم جمع شدن است و در اصطلاح دین، جمعآوری تمام آفریدگان در قیامت برای حسابرسی به کار میرود.[دهخدا، ج 6، ص 7973]
پس اگر کسی به چیزی علاقه داشته باشد و محبت آن را همراه خود تا قیامت ببرد، روز قیامت خداوند او را با همان چیز محشور میکند؛ یعنی اینها در کنار هم و با همراهی همدیگر، در پیشگاه الهی جمع میشوند.
این مطلب، به معنای «معیت» که در قرآن کریم آمده است، بسیار نزدیک است؛ به این معنی که اگر کسی اهلبیت علیهمالسلام را دوست داشته باشد، در قیامت نیز همراه با آنان وارد محشر میشود و همین همراهی باعث نجات آنها خواهد شد.
پیامبر فرمود: «هر که ما اهلبیت را به خاطر خدا دوست داشته باشد، با ما محشور شود و او را با خود به بهشت بریم».[بحارالانوار، ج46، ص202]
همچنین فرمود: «هر که ما را دوست بدارد، روز قیامت با ما خواهد بود. انسان اگر سنگی را دوست بدارد، خداوند او را با همان سنگ محشور میکند».[امالی، صدوق، ص210]
با توجه به روایت و آیات قرآن، میوه محبت واقعی، پیروی و اطاعت از خدا و اهل بیت علیهم السلام است.[آلعمران: 31] ما در نماز روزی چندین مرتبه از خدا خواهش میکنیم که ما را در «صراط مستقیم» قرار دهد که همان راه اهلبیت است، سپس خداوند راه این امر را در دو چیز خلاصه میکند. یک. اطاعت از خدا، دو. اطاعت از پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام.[نساء: 69] پس اگر در این راه قرار گرفت، با اهلبیت همراه میشود.
خلاصه اینکه محبت و اطاعت از اهلبیت علیهمالسلام؛ یعنی همراهی با آنها در دنیا و نتیجه آن همراهی و محشور شدن با آنها در قیامت و بهشت خواهد بود.
جواب قسمت دوم سؤال
آری! دنیا با همه خط و خال خود، در حال تلاش است که انسان را به هر شکلی شده است، فریب دهد. نکته قابل توجه این است که به اندازهای که از محبت خدا و اهلبیت علیهمالسلام در دل ما کم شود، محبت دنیا میآید؛[درست مانند دو کفه ترازو] ولی هرگز نباید ناامید شد و همواره تلاش کنیم تا محبت به اهل بیت را در قلب بیشتر کنیم تا به مرور زمان محبت دنیا در دلمان کمرنگ شود؛ اگر [بعد از تلاش] چیزی از محبت دنیا در قلب انسان باقی ماند، انشاالله با شفاعت و همراهی اهل بیت علیهمالسلام به مرور زمان از بین میرود.
عدم محبت دنیا به معنای نداشتن دنیا نیست؛ بلکه به معنای دل نبستن به دنیاست؛ به این معنا که اگر چیزی از دنیا را از دست داد، ناراحت نشده و باعث رنجیدن خود و دیگران نشود.
پس همین محبت که نسبت به اهلبیت دارید را غنیمت بشمارید و تلاش کنید همین را زیادتر کنید.
نکته قابل توجه اینکه محبت دنیا، با چند چیز کمرنگ میشود؛ با درخواست و دعا از خداوند؛ با مطالعه بیارزش بودن دنیا و زودگذر که در این زمینه مطالعه نهجالبلاغه فوق العاده کمک میکند؛ همچنین زیاد حساب باز نکردن روی دنیا و... . البته لازم است بدانید که ترک دنیا و ترک داشتن زندگی راحت در دنیا در روایت نهی شده است.
نکته پایانی اینکه از مجموع روایات چنین به دست میآید که کسی که محبت اهلبیت داشته باشد، محبت دنیا به او ضرر نمیزند؛ یعنی محبت دنیا در مقابل محبت اهلبیت، چیزی به حساب نمیآید.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/147668
صفحهها