سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی ما با مجموعه اندیشه برتر
نگهداری سگ به خودی خود مذموم هستش و در بعضی موارد که موجب اذیت شدن همسایگان یا تشبیه شدن به بیگانه باشد حرام است.
اما راجع به سوال شما:
بلحاظ بهداشتی، سگ در صورتی مخل بهداشت هست که محل زندگی انسانها قرار بگیرد و در متن زندگی آنها آمد و شد داشته باشد، لذا عوارضی برای شما نخواهد داشت.
به لحاظ ماورایی هم در روایت آمده است که:
خانه ای که در آن سگ است، ملائکه وارد نمی شوند. این کراهت سبب می شود که حتی نماز خواندن در چنین خانه ای مکروه باشد. (1)
چون خانه و محل زندگی شما با همسایه متفاوت است پس از این لحاظ هم اشکالی نخواهد داشت.
موفق باشید
پی نوشت:
1- بحارالانوار، ج ۶۲، ص ۵۳.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
همانطور که می دونید خداوند برای انسان راهی به نام دین تدارک دیده که باعث خوشبختی و سعادت دنیوی و اخروی او می شود. پیامبران و امامان واسطه ها و حجتهایی الهی هستند که رسالت نشر و تبیین دین رو برای مردم بر عهده دارند.
و عالمان دینی هم واسطه بین معصومین و مردم هستند که سخن امام رو درک و فهم کرده و احکام دین رو از منابع دینی که از معصومین به ما رسیده استخراج کرده و به عموم مردم برسانند. اصل وجود عالمان دینی که وظیفه تبیین دین رو دارند هم به دستور و فرمایش خداوند متعال است.(122 توبه).
از طرف دیگر دین، مجموعه از احکام است که در همه جنبه های زندگی بشری چه فردی و چه اجتماعی نقش و برنامه داره. برنامه هایی که اگر توسط فرد یا جامعه پیاده نشود آسیب های فردی و اجتماعی رو به همراه خواهد داشت.
آنچه گفته شد صرفا یک جواب اجمالی و کلی بود که به حسب کلی بودن سوال خدمت شما عرض شد، اگر زاویه دیگری از این بحث مد نظر تون بوده بفرمایید.
ممکن است این لینکها برای شما مفید باشد.
https://btid.org/fa/news/47794
https://btid.org/fa/news/81326
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
از حسن اعتماد شما سپاسگزاریم.
دغدغه مندی شما جهت رعایت حقوق دیگران بسیار ستودنی است بخصوص اینکه این دغدغه مندی و حساسیتی که نسبت به حقوق دیگران دارید نشانه احترام و ارزشی است که برای خود و آینده خودتون قائل هستید. پس قدر خودتون رو بدونید و این روحیه رو حفظ بفرمایید.
وقتی حرف از سرنوشت است گاهی لازم است بابت این هزینه بدید، این هزینه دادن گاهی به این معنی است که برای کسب رضایت و حلالیت طلبی، خجالت رو کنار گذاشت و دل شخص رو به دست آورد. حالا در ابتدا می توانید با دادن هدیه رضایت قلبی شخص رو جلب کرد و در ادامه ضمن معذرت خواهی کسب حلالیت کرد.
اگر منظورتون از «نمی توان» این است که اصلا قدرت اون رو ندارید مثلا اینکه شخص مورد نظر در دسترس نیست و ارتباط با او ناممکن است اینجا لازم است رد مظالم بدید (به نیابتش صدقه بدید) براش پنهانی دعا کنید، طلب استغفار کنید، زیارت به نیابت انجام بدید و از این قبیل کارها.
اما آنچه در اولویت است این است که تا آنجا که ممکن است شخص رو پیدا کنید و رضایتش رو کسب کنید.
اگر منظورتون از «نمی توان»، خجالت یا شرم است باید بگم که در این مورد خجالت و شرم راهی ندارد، معذرت خواهی چه بسا ارج و منزلت شما رو نزد او بالا می برد.
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
معنای این عبارت «بسم الله و بالله و علی ملة رسول الله»؛ این است که «به نام خدا و به یاری او و بر روش و سیره رسول خدا»
یعنی ائمه معصومین علیهم السلام در سیره خود، همان سیره و روش رسول خدا حضرت محمد صلی الله علیه و اله را پیش می گرفتند. که بر محور توحید و نفی طاغوت و مبارزه با آن بوده است.
و از آنجا که رسول اکرم ص و ائمه معصومین علیهم اسلام برای رسیدن به سعادت و خوشبختی، الگوهایی هستند که حجت خدا بر مردم به شمار می روند باید طبق همین سیره ما هم در زندگی خود اینگونه باشیم، محور زندگی ما رعایت تقوا و اطاعت از خداوند به عنوان تنها معبود و مربی انسان و نفی و مبارزه با دشمنان خدا (أعم از دشمنان درونی و بیرونی) باشد.
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
اگر منظور شما این است که رضا و خشم خداوند چگونه توجیه می شود باید گفت که خداوند مثل ما انسانها منفعل نمی شود بلکه خشنودی و غضب خدا، از صفات فعلی او هستند و صفات فعلی خدا، از نسبتی که بین خدا و فعل او (مخلوقات) وجود دارد انتزاع میشوند. یعنی ما رضا و غضب خداوند رو از نوع افعالی که نسبت به مخلوقات خود دارد نتیجه میگیریم و انتزاع می کنیم.
اما اگر منظور این است که از کجا می توان متوجه رحمت یا غضب خدا شد، بر اساس پدیده های بیرونی که خداوند نسبت به بندگان خود روا می دارد. اگر نزول رحمت و نزول نعمت و ورود به بهشت و از این دست افعال باشد ما از آن رحمت الهی را نتیجه می گیریم. به عنوان مثال قران می فرماید:
وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِينَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا ۚ ذَٰلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ
پیشگامان نخستین از مهاجرین و انصار، و کسانى که به نیکى از آنها پیروى کردند، خداوند از آنها خشنود گشت، و آنها (نیز) از او خشنود شدند; و باغهاى بهشتى براى آنان آماده ساخته، که نهرها از پاى درختانش جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و این است رستگارى و پیروزى بزرگ!
یا در مورد غضب خداوند قران می فرماید:
وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ؛ و [داغ] خوارى و نادارى بر [پيشانى] آنان زده شد و به خشم خدا گرفتار آمدند
یا در جای دیگر می فرماید:
وَغَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَلَعَنَهُمْ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ ۖ وَسَاءَتْ مَصِيرًا ؛ و خدا بر آنان خشم و لعن کرد و جهنم را که بسیار بد منزلگاهی است بر ایشان مهیّا ساخت.
اگر باز نکته مبهمی در این بین متوجه شدید که نیاز به توضیح بیشتر داشت در ادامه بفرمایید
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما
راجع به سوال جنابعالی چند نکته عرض میشود:
1- صله رحم (ارتباط با دختر) حتی در صورتی که دامادها بی نماز باشند واجب است. و میزان اون هم باید در حد متعارف باشد که طبعا وقتی دختر شخص باشد باید نسبت به بقیه ارتباط بیشتری داشته باشد نه اینکه دیر به دیر به آنها سر بزند
2- نخندیدن و تحویل نگرفتن فردی که نماز نمی خواند درست است اما منظور خندیدن و تحویل گرفتنی است تایید بی نمازی او باشد که معمولا اینگونه نیست. بلکه نوعا به حساب آداب معاشرت نوشته می شود.
3- می توان هم به آنها (افراد بی نماز) سر زد و هم با آنها رابطه سردی داشت. که ناشی از انزجار درونی فرد نسبت به ترک نماز آنها باشد. همین رابطه سرد که ملموس هست می تواند مرحله ای از امر به معروف و نهی از منکر باشد که آنها متوجه این نوع واکنش بشوند.
4- حتی المقدور باید با فرد بی نماز گفتگو کرد، شخص رو به لحاظ شناختی روشن کرد و او رو از غفلت در آورد نه اینکه کلا ارتباط رو قطع کرد تا حرف حق رو نشنود. چه بسا شبهاتی وجود داشته باشد که اگر حل شود شخص به نماز تمایل نشون بدهد. یک مسلمان دستش نسبت به عقاید راسخ و متقن پر است و به راحتی می توان افراد ضعیف الایمان رو متقاعد کرد. که اگر لازم باشد در این زمینه گفتگو خواهیم کرد.
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما
سوال فرمودید که اعتقاد راسخ یعنی چه و راه دستیابی به آن چگونه است؟
"راسخ" از «رسوخ» گرفته شده و اعتقاد راسخ یعنی اعتقادی که در اعماق جان و دل رسوخ کرده و تبدیل به باور و ایمان محکم شده. جایگاه خود اعتقاد ذهن و شناخت ذهنی است و اعتقاد راسخ که از آن به ایمان هم تعبیر می شه جایگاهش در قلب و دل و روان آدمی است که وقتی اعتقاد شخص به این مرحله رسید به همین راحتی از آن دست بر نخواهد داشت، چنین کسی دیگر از مرحله "شناخت" گذشته و به مرحله "دیدن" رسیده. به قول معروف چنین کسی به چشم دل خود اعتقادات خود را مثل روز روشن می بیند و حتی تا پای جان هم از آن دفاع می کند، کسانی که جان خود را در راه خدا و دین اسلام فدا کردند نوعا چنین اعتقادی داشتند. ملامت ملامت کنندگان که نوعا دنیا دوست و دنیا زده هستند در آنها اثری ندارد و طوفان حوادث آن ها را از اعتقاد راسخ خود جدا نخواهد کرد. نه تنها از گروه غافلان رنگ نمی گیرند و منفعل نمیشن بلکه سعی می کنند که دیگران را به راه و معنای زندگی که درک می کنند و حس می کنند راهنمایی کنند و دیگران رو نیز به دنیای زیبای خود آشنا کنند و معنای زندگی و ایمان واقعی رو با دیگران به اشتراک بگذارند. (در قالب امر به معروف و نهی از منکر).
رسول اکرم ص در توصیف این گونه افراد می فرماید : المُؤمِنُ کَالجَبَلِ الرّاسِخِ لاتُحَرِّکُهُ العَواصِفُ؛ مؤمن، چونان کوه استواری است که توفان ها او را تکان نمی دهد.
اما راه دستیابی به این مرحله از ایمان و شناخت عمیق تربیت نفس هست و تنها راه رسیدن به آن رعایت تقوا و رعایت حدود الهی است. تقوا یعنی انجام واجبات و ترک حرامهای الهی. هم واجبات و هم محرمات، هر دو در مسیر هواهای نفسانی قرار گرفته که برای عمل کردن به این فرمول لازم هست که شخص با هوای نفس که همچون هاله ای فطرت آدمی رو احاطه کرده بجنگد تا چشم دل او حقائق این جهان را ببیند و به ایمان عمیق برسد. قران می فرماید «قل هل یستوی الأعمی و البصیر؛ آیا بینا و نابینای حقائق یکی هستند؟»
نفسهای تربیت شده بر اساس این فرمول به اعتقاد راسخ دست پیدا می کنند. حضرت امیر علی ع در این زمینه می فرماید: «من نفس خودم رو با رعایت تقوا (رعایت احکام الهی) تربیت می کنم».
در نهایت شاید این لینک برای شما مفید باشد
http://btid.org/node/213322
بهترین ها رو برای شما آرزومندم
سلام و عرض ادب
از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر سپاسگزاریم.
نوجوانی دوران پر فراز و نشیبی است که نیاز به مهارت والدین در مدیریت و کنترل فرزندان دارد؛ زیرا که آنان با خود چالشهایی دارند که میتوانند خانواده را نیز با تنش روبرو کنند و در نتیجه بحرانی بزرگ در خانه به وجود آید. اگر والدین مسائل ارتباطی با نوجوان خود را ندانند، رابطهی آنها با فرزندشان سمی میشود. دخترتان نسبت به خواندن نماز تنبلی میکند. هر وقت به او تذکر میدهید دروغ میگوید یا به خاطر اجبار شما نماز میخواند. شما نگران این رفتارهای او هستید. ازاینرو نیاز به کمک و راهنمایی دارید. در ادامه نکاتی را پیرامون این موضوع برایتان بیان خواهم کرد.
1. درگیری ذهنی: بدن هر فردی مانند تلفن همراه شارژ محدودی دارد که اگر از آن به هر نحوی استفاده شود از شارژ بدن کم خواهد شد. درگیریهای ذهنی و فعالیتهای پراکنده که در دوران نوجوانی به وجود میآید انرژی بدن را کم میکند. در این صورت دیگر برای دخترتان انرژی و حوصلهای باقی نمیماند تا از رفتارهای خوشایند مانند دراز کشیدن و گشتن در فضای مجازی یا تلویزیون دیدن دل بکند و نماز بخواند. پس لازم است فعالیتهای پراکنده او را به صورت هدفمند محدود نمایید و درگیرهای ذهنی او را به صورت درست کاهش دهید.
2. شبهات: دخترتان در سنینی قرار دارد که شبهه و تردید داشتن از ویژگیهای بارز آن است. او نسبت به خیلی از مسائل این چنین است. خصوصاً مسائل دینی. فضای مجازی و محیط اجتماعی و جامعه نیز به این شبهات بیشتر دامن زده است. خی وقتی شبهات دائماً به ذهن او هجوم میآورند، شما نیز باید دائماً پاسخ کامل، مناسب و قانع کننده برای آن شبهات داشته باشید. اگر تصور میکنید خودتان در پاسخ به برخی از سؤالات او، دانش و توانایی لازم را ندارید، بهتر است از متخصصین آن مسئله کمک بگیرید.
3. عدم هماهنگی: از موارد که در مسائل تربیتی ضروری است، هماهنگی و هم راستایی والدین با یکدیگر است. وقتی شما اول وقت نماز میخوانید و همسرتان آخر وقت، دخترتان با خود میگوید اگر من نخوانم چیزی نمیشود، زیرا که هر فردی در خانه به روش خود عمل میکند. از این رو سعی کنید در وقت نماز با همسرتان به توافقی برسید و حتیالامکان نماز را با یکدیگر یا با فاصلهای کم از یکدیگر اقامه نمایید.
لطفاً بعد از انجام مشاوره، نتیجه و بازخورد آن را با ما در میان بگذارید.
برای راهنمایی بیشتر میتوانید از مشاوره تلفنی رایگان به شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 13 استفاده نمایید.
موفق و پیروز باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما
سپاس از همراهی شما
حیوانی که در اختیار انسان است (مثل اسب و گاو و گوسفند) حقوقی دارند و یکی از آنها اطعام آنها است.
اما حیواناتی مثل گربه که در اختیار انسان نیست، و گاهی در دسترس ما آدمها هستند غذا دادن به آنها نه تنها گناه نیست بلکه یک کار حسنه و پسندیده محسوب میشه. بلاخره این گربه هم یکی از مخلوقات خداست و چه نیکوست که شما به عنوان واسطه رزق او شوید. خداوند همانطور که به انسانها رزق می دهد به حیوانات هم رزق می دهد و همانطور که انسانها با واسطه ها صاحب رزق می شوند حیوانات هم اینگونه انند.
اگر اطعام حیوان گناه بود که خود خدای متعال متولی امر رزق به حیوانات نمی شد.
موفق باشید
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
کیفیت رسیدن روایات و احادیث به دست ما در مراحل زیر خلاصه میشود:
یک. معمولا راويان حديث بهخصوص در زمان امام باقر و امام صادق علهیمالسلام سخناني را كه از امامان بدون واسطه يا با واسطه ميشنيدند، به سفارش اهلبیت علیهمالسلام مينوشتند. تا اين كه این نوشتهها تا زمان حضرت امام حسن عسكري علیهالسلام به چهارصد كتاب در زمينههاي مختلف رسید و به «اصول اربعمأة» معروف شد.
دو. بعدها در اوائل غيبت كبري، روايات «اصول اربعماه؛ چهارصدگانه» و ديگر رواياتي كه تا آن زمان موجود بود، به صورت منظم و باببندي شده در كتب اربعه شيعه (الكافي، منلايحضره الفقيه، التهذيب، الاستبصار) و ساير كتب كه توسط بزرگان شيعه در اين عصر نوشته شده بود، گردآوري شد.
سه. پس از تدوين كتب اربعه و ديگر كتب معروف، علمای شیعه براي محفوظ ماندن اين كتابها از تحريف و اطمينان مردم، اجازه نقل حديث را بين خودشان مرسوم كردند؛ یعنی تنها روایت و نسخه کسی از كتب حديث، معتبر بود كه داراي اجازه نقل حديث از علماي معروف شيعه باشد.
چهار. همه اين كتب و احادیث، داراي سند ميباشد و اشخاصي كه حديث را نقل كردهاند در سلسله سند روايت، مشخص هستند؛ بنابراین برای وثاقت بیشتر و جلوگیری تحریف و پیشگیری از وارد شدن احادیث جعلی در بین این روایات، «علمالحدیث» را از بین روایات اهلبیت علیهمالسلام وضع کردند که با قواعد و قوانینی که از خود اهلبیت رسیده است روایات جعلی را تشخیص دهند.
«علم الحدیث» دانشي است كه به واسطه قوانين آن، حالات سند و متن حديث از جهت درستي و نادرستي شناخته ميشود که دارای سه منبع است:
رجال الحديث (علم رجال): دانش مربوط به شناخت راويان حديث از نظر وثاقت و اطمينان به راستگويي و عدم وثاقت.
علم الدراية (مصطلح الحديث-اصول الحدیث-): دانش مربوط به شناخت حالات سند و متن حديث است.
فقه الحديث (درایةالحدیث): دانشی که از چگونگي معني و مفاد متن حديث گفتگو ميكند و دلالت بر فهم دقيق متن حديث دارد.
پنج. برای اعتماد به روایات و گزارشهایی که چندین قرن از آنها گذشته است، ملاکهایی وجود دارد که با توجه به آنها روايات و گزارشها مورد نقد و بررسي قرار ميگیرد. این ملاکها عبارتند از:
1.قرآن؛ گزارشاتی که با قرآن منافات دارند، باید رد شوند.
2.عقل؛ گزارشاتی که مستلزم اجتماع نقیضن باشد، قابل قبول نیست.
3.تاریخ؛ روایاتی که با متون تاریخی مورد اتفاق مورخان، سازگاری ندارند، قابل بررسی است.
و موارد دیگری همچون مبانی کلامی، جامعهشناسی، زبانشناسی، گزارشهای علمی روز و... در این امر میتوان ملاک برای بررسی روایات باشد.
برای مطالعه بیشتر به کتاب «علمالدرایة» سیدرضا مؤدب مراجعه کنید.
صفحهها