سلام من متوجه نشدم بهشت و جهنم مادی هستند یا مجرد و جسم ما در آن بهشت مادی است یا مجرد! آیا همین جسم است بهشت و جهنم برزخی آیا همان بهشت و جهنم اخروی است؟
با سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
محشور شدن از کلمه «حشر» به معنای برانگیختن و گرد هم جمع شدن است و در اصطلاح دین، جمعآوری تمام آفریدگان در قیامت برای حسابرسی به کار میرود.[دهخدا، ج 6، ص 7973]
پس اگر کسی به چیزی علاقه داشته باشد و محبت آن را همراه خود تا قیامت ببرد، روز قیامت خداوند او را با همان چیز محشور میکند؛ یعنی اینها در کنار هم و با همراهی همدیگر، در پیشگاه الهی جمع میشوند.
این مطلب، به معنای «معیت» که در قرآن کریم آمده است، بسیار نزدیک است؛ به این معنی که اگر کسی اهلبیت علیهمالسلام را دوست داشته باشد، در قیامت نیز همراه با آنان وارد محشر میشود و همین همراهی باعث نجات آنها خواهد شد.
پیامبر فرمود: «هر که ما اهلبیت را به خاطر خدا دوست داشته باشد، با ما محشور شود و او را با خود به بهشت بریم».[بحارالانوار، ج46، ص202]
همچنین فرمود: «هر که ما را دوست بدارد، روز قیامت با ما خواهد بود. انسان اگر سنگی را دوست بدارد، خداوند او را با همان سنگ محشور میکند».[امالی، صدوق، ص210]
با توجه به روایت و آیات قرآن، میوه محبت واقعی، پیروی و اطاعت از خدا و اهل بیت علیهم السلام است.[آلعمران: 31] ما در نماز روزی چندین مرتبه از خدا خواهش میکنیم که ما را در «صراط مستقیم» قرار دهد که همان راه اهلبیت است، سپس خداوند راه این امر را در دو چیز خلاصه میکند. یک. اطاعت از خدا، دو. اطاعت از پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام.[نساء: 69] پس اگر در این راه قرار گرفت، با اهلبیت همراه میشود.
خلاصه اینکه محبت و اطاعت از اهلبیت علیهمالسلام؛ یعنی همراهی با آنها در دنیا و نتیجه آن همراهی و محشور شدن با آنها در قیامت و بهشت خواهد بود.
جواب قسمت دوم سؤال
آری! دنیا با همه خط و خال خود، در حال تلاش است که انسان را به هر شکلی شده است، فریب دهد. نکته قابل توجه این است که به اندازهای که از محبت خدا و اهلبیت علیهمالسلام در دل ما کم شود، محبت دنیا میآید؛[درست مانند دو کفه ترازو] ولی هرگز نباید ناامید شد و همواره تلاش کنیم تا محبت به اهل بیت را در قلب بیشتر کنیم تا به مرور زمان محبت دنیا در دلمان کمرنگ شود؛ اگر [بعد از تلاش] چیزی از محبت دنیا در قلب انسان باقی ماند، انشاالله با شفاعت و همراهی اهل بیت علیهمالسلام به مرور زمان از بین میرود.
عدم محبت دنیا به معنای نداشتن دنیا نیست؛ بلکه به معنای دل نبستن به دنیاست؛ به این معنا که اگر چیزی از دنیا را از دست داد، ناراحت نشده و باعث رنجیدن خود و دیگران نشود.
پس همین محبت که نسبت به اهلبیت دارید را غنیمت بشمارید و تلاش کنید همین را زیادتر کنید.
نکته قابل توجه اینکه محبت دنیا، با چند چیز کمرنگ میشود؛ با درخواست و دعا از خداوند؛ با مطالعه بیارزش بودن دنیا و زودگذر که در این زمینه مطالعه نهجالبلاغه فوق العاده کمک میکند؛ همچنین زیاد حساب باز نکردن روی دنیا و... . البته لازم است بدانید که ترک دنیا و ترک داشتن زندگی راحت در دنیا در روایت نهی شده است.
نکته پایانی اینکه از مجموع روایات چنین به دست میآید که کسی که محبت اهلبیت داشته باشد، محبت دنیا به او ضرر نمیزند؛ یعنی محبت دنیا در مقابل محبت اهلبیت، چیزی به حساب نمیآید.
برای مطالعه بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
https://btid.org/fa/news/147668
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه پسرتان در کنار شما زندگی می کنند و شما حواستان به دوران نوجوان او هست و از طرفی گاهی شب ها در خانه حضور ندارید و نگران او می شوید برایم قابل درک است و از اینکه تلاش می کنید تا با روش صحیحی با او برخورد کنید که آسیبی به او نرسد قابل تحسین است. شما رابابت این دغدمندی و تلاش تحسین میکنم.
با توجه به سوال نکاتی را خدمتتان عرض می کنم که امیدورام برایتان مفید واقع شود.
یکی از نیازهای دوران نوجوانی احساس استقلال است. دوست دارند خودشان تصمیم بگیرند . مثلا گاهی از حتی از رفتن به مهمانی هم خودداری می کنند و دوست ندارند با والدین خود به مهمانی بروند. اگرچه شما به این نیاز او احترام می گذارید و او را بابت این روحیه ونیاز او مذمت و سرزنش نمی کنید اما تنها گذاشتن او نیز می تواند آسیب هایی را برای او داشته باشد.
او را نصیحت طولانی نکنید اما به توضیح بدهید که این کار به خاطر عدم اعتماد نیست. این کار به خاطر دغدغههای مادرانه و عدم امنیتی است که گاهی مواقع وجود دارد. بگویید اگر به تو اعتماد نداشتم فلان کار را هم نمیکردم( چند مورد را برایش بیان کنید.
در انتخاب مکان به او آزادی بدهید.
در اینکه شبی که شما حضور ندارید این که پیش چه کسی میخواهد باشد دو سه گزینهای که خوب است را برای او معرفی کنید تا بین آنها یکی را خودش انتخاب کند.
در مواقع دیگر و زمانی که در خانه هستید، سعی کنید این حس اعتماد را در او بیشتر تقویت کنید. بهگونهای که مطمئن شود که به او کاملاً اعتماد دارید.
اما در مجموع تلاش کنید تا جایی که میتوانید او را تنها نزارید و زمانی که کار ضروری پیش میآید سعی کنید او را تنها و بیکار نگذارید. در این مدت کاری که ( حتیالامکان خودش هم به آن علاقه داشته باشد) میتواند انجام بدهد را از او بخواهید تا برایتان انجام دهد ( مثلاً محمد جان میتونی برای فردا که میخوام بیام زحمت بکشی ماشین رو تمیز کنی)
امیدوارم توانسته باشم سؤال مدنظرتان را پاسخ داده باشم.
در ادامه اگر سؤالی بود در خدمتتان هستم.
موفق و مؤید و پیروز باشید.
سلام و عرض ادب
از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر سپاسگزاریم.
نوجوانی دوران هیجانات و احساسات ناگهانی و شدید است. گاهی نوجوان به دلیل سن کم و بیتجربگی در کنترل این احساسات ناتوان میشود و رفتاری اشتباه و نامناسب رقم میزند که احساس گناه و عذاب وجدانش تا سالیان بعد همراه او خواهد ماند. اکنون شما میخواهید بدانید چگونه احساساتتان را کنترل کرد که دچار اعتماد به نفس پایین نشوید. در ادامه نکاتی را برای راهنمایی شما بیان خواهم کرد.
1. نوجوانی: شما در سنینی قرار دارید که به هر حرف و سخن دیگران خصوصا اگر سرزنشگرایانه باشد، واکنش نشان میدهید. در این باره که این سخنان شما را آزار میدهد و بر کاهش اعتماد به نفستان اثرگذار است، قطعا سخنتان درست است. والدینتان نیز باید این مسئله را بدانند و به آن عمل کنند.
2. والدین: حال اگر رفتار والدینتان گاهی مواقع طعنهزننده و سرزنشگر باشد، دلیلی بر بدی یا عدم علاقه آنها به شما نیست و نخواهد بود. والدین فرزندانشان را به هر شکلی که باشند دوست دارند. بله ممکن است از آنها درخواستهای رفتار داشته باشند که باعث محبوبیت بیشتر آنان در چشمشان شود اما هر پدر و مادری قطعا و بدون استثناء فرزندش را دوست دارد. اما ممکن است در انتقال درخواستها و مسائل به فرزندان دچار اشتباه شوند همانگونه که قطعا خودتان نیز دچار اشتباهاتی در ارتباطاتتان با دیگران شدهاید. در نتیجه نیت و قصد والدین خوب است حتی اگر گاهی موارد آن را نامناسب انتقال بدهند و به شما بگویند.
3. نظم: بهترین کار برای آنکه منظم شوید و دیگر نگران نظم و نظافتتان نباشید آن است که از صبح که بیدار میشوید تا شب که میخوابید هر وسیله را بعد از استفاده در جای خودش قرار دهید و به بعد موکول نکنید. با این تمرین رفتاری کمکم نظم به تمام زندگی و رفتارتان سرایت پیدا خواهد کرد.
لطفاً بعد از انجام مشاوره، نتیجه و بازخورد آن را با ما در میان بگذارید.
برای راهنمایی بیشتر میتوانید از مشاوره تلفنی رایگان به شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 13 استفاده نمایید.
موفق و پیروز باشید.
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
راجع به سوال شما باید عرض کنم که سوال شما بسیار کلی است. ضمن اینکه مشخصات خودتون رو هم نفرمودید. صبوری بودن در هر زمینه ای راه و شیوه خودش رو خواهد داشت. اما در این زمینه مواردی که به نظر مفید میاد رو خدمت شما تقدیم می کنم.
لینکهای زیر مربوط به برخی مراجعین هستش که در زمینه های مختلف سوال فرمودند. در نهایت اگر لازم دیدید که مساله شما نیاز به توضیح بیشتری داره در ادامه بفرمایید
http://btid.org/node/211957
https://btid.org/fa/news/3920
http://btid.org/node/196530
موفق باشید
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر
اصل دغدغه مندی شما که بخاطر این دغدغه مندی چنین سوالاتی طرح کردید یک امتیاز برای شما محسوب میشه، چرا که دوست دارید با این اهمیتی که به دین و شرعیات می دید هر روزتون بهتر از دیروزتون باشه تا مشمول آن دسته از افرادی نباشید که حضرت علی ع فرمود کسی که دو روزش مثل هم باشد ضرر کرده است.
اما سوال اول:
قران می فرماید :
فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ﴿۴﴾؛پس واى بر نمازگزارانى (۴)
الَّذِينَ هُمْ عَنْ صَلَاتِهِمْ سَاهُونَ ﴿۵﴾؛ كه از نمازشان غافلند (۵)
الَّذِينَ هُمْ يُرَاءُونَ ﴿۶﴾؛ آنان كه ريا مى كنند (۶)
کم گذاشتن برای هر کسی در مورد نماز نسبت به افراد متفاوت است. کسی که اصلا نماز نمی خونه در این برهه زمانی اگر می خواد مشمول این آیات نشه باید اهل نماز باشه . کسی که نماز میخونه اما نمازش برای این هست که در بین مردم منزلت داشته باشه یا اینکه پست ومقامی بهش بدن، اگر می خواد مشمول این آیات نشه باید نمازش رو برای خدا خالص کنه. که ان شاء الله در مورد شما هیچ کدام صادق نیست و شما هم اهل نمازید و هم نمازتون رو عاشقانه و متواضعانه، خالص برای خدا می خونید. چون می دونید که ما آدما در این دنیا می کاریم تا در اون دنیا برداشت کنیم، و کسی که در زمین دیگران بکاره، و عبادتش رو برای دیگران انجام بده، جز ضرر چیزی عائدش نمیشه. چون می دونید که ما در این دنیا ماندگار نیستیم و سعی می کنید عباداتتون رو برای دیار باقی به نحو احسن انجام بدید.
چون خدای خودتون رو می شناسید که از هر گونه عیب و نقصی مبرا است و خودتون رو می شناسید که در مقابل خدا فقر محضید لذا با تمام وجود سعی می کنید نمازتون رو با حضور قلب بخونید. در این موضوع می تونید به لینک زیر مراجعه بفرمایید
http://btid.org/node/232995
اما راجع به سوال دوم
راه شیعه بودن واقعی به این است که به دانسته هاتون عمل کنید، به عبارت دیگر رعایت تقوا رو دغدغه هر روزتون قرار بدید، خود حضرت علی ع می فرماید من با رعایت تقوا، خودم رو تربیت می کنم. که البته حضرت علی ع با عنوان معلم بشریت هستش و به ما یاد می دن چگونه باشیم.
برای رعایت تقوا لازم هست شناخت و باور خودتون رو نسبت به خدا تقویت کنید. چالش های ذهنی خودتون رو حل و فصل کنید اینکه بالاخره من در این دنیا چکاره ام؟ گره هاتون رو با خدا وا کنید، دائما این دغدغه ذهنی شما باشه. به مرور وقتی با عمل کردن به دانسته ها از وادی شناخت ذهنی به باور قلبی رسیدید
به تدریج از امام خود رنگ خواهید گرفت و یک شیعه واقعی می شید. اونوقت خدا رو مثل خود حضرت با چشم دل خواهید دید و از زندگی پر معنا لذت خواهید برد، البته این مرحله، کار یک شبه و دو شبه نیست اما با صبر و همت شما این شدنی است.
چیزی که مانع از پذیرش قلبی ولایت حضرت میشه، و این مانع در دل هر کسی هست ، خدایی است به نام «هوای نفس» که همون خودخواهی ها و استبدادی است که کم یا زیاد روح و قلب هر کسی رو در بر گرفته، شخص با رعایت تقوا و واپس زدن این خدای درونی و از بین بردن اون، به «خود واقعی یا همان نفس مطمئنه» می رسه. و این یعنی همان ذوب شدن در ولایت و همرنگ شدن و زندگی کردن با حضرت، در این همرنگی به هیچ وجه بُعد زمانی موجب فاصله گرفتن از حضرت نمیشه، بلکه حضرت رو حاضر در عرصه آفرینش می بینه. در این مرحله بیش از اینکه چشم سر کارایی داشته باشه چشم دل فعالیت خواهد کرد.
پس راه رسیدن به این دغدغه فقط و فقط تقوا یعنی انجام واجبات و ترک محرمات است. که در این زمینه ممکنه این لینک برای شما مفید باشه
http://btid.org/node/223713
سوال سوم
راجع به این سوال باید عرض کنم که قران همه چیزش نور است و با هر حسی که با قران در ارتباط باشید به همان میزان بهره خواهید برد. گاهی فقط چشم با دیدن بهره می بره، گاهی علاوه بر چشم، گوش هم بهره میبره، گاهی علاوه بر ایندو ذهن هم با تامل در آیات بهره می بره و... اما ترتیل خواندن قران به اصطلاح این است که قران رو آرام و بادقت خواند.
در این زمینه هم شما رو به لینک زیر توجه میدم
http://btid.org/node/187981
التماس دعا
با سلام و عرض ادب خدمت شما
از حسن اعتماد شما به مجموعه اندیشه برتر سپاسگزارم
از اینکه خواستگاری برایتان آمده که شرایط خاصی دارد و در حال حاضر درخواست کرده که قبل از جلسه خواستگاری به مشهد مشرف شوید و این درخواست موجب تنش و نگرانی شما شده برایم قابل درک است. و از اینکه تلاش میکنید تا با این مسئله به صورت سالم و منطقی برخورد کنید قابل تحسین است.
با توجه به سؤال نکاتی را خدمتتان عرض میکنم که امیدوارم برایتان مفید واقع شود.
ایشان نذر کرده که اگر امام رضا علیه السلام اگر به او همسر خوبی بدهد با همسرش به مشهد برود. سؤال اول این جاست از کجا معلوم که شما همسر ایشان شوید. شاید در جلسه دوم خواستگاری متوجه شدید که اصلاً به درد هم نمیخورید این جا داستان چه میشود؟ یا اینکه حتی در جلسات خواستگاری هم فکر میکردید به درد هم میخورید اما وقتی در جلسات مشاوره قبل از ازدواج شرکت کردید متوجه شدید ایشان اختلال شخصیت نمایشی دارند و نباید شما با ایشان ازدواج کنید در این صورت چه میکنید؟ لطفاً فراموش نکنید ایشان خواستگار شما هستند نه همسر شما.
در سؤال خود گفتید خانواده دختر قبول نمیکنند. سؤال بنده این است که چرا خانواده دختر قبول نمیکنند؟ آیا خیر و صلاح دخترشان را نمیخواهند؟ آیا خوشبختی دخترشان برایش مهم نیست؟ بدون تردید هر پدر و مادر خیر و صلاح فرزندان خود را میخواهند. اگر امروز مخالفت میکنند به خاطر اینکه است که میدانند این کار به صلاح زندگی آینده شما نیست.
اگرچه ممکن است الآن تصور میکنید این خواستگار مورد خیلی خوبی است تا جایی که شاید حتی کمی علاقه هم به ایشان پیدا کرده باشید اما مراقب باشید انتخاب عاقلانه اقتضاء میکند که اولاً این نوع درخواست غیر منطقی را رد کنید و ثانیاً اگر این وابسته به یک مورد خاص نداشته باشید. اگر در یک مورد خاص مانده باشید تردید نداشته باشید تصمیم شما هیجانی خواهد شد که میتواند آینده زندگی را به خطر بیندازد.
درمجموع اگر به هر دلیلی خواستید این کار را انجام دهید اولاً به هیچ به تنهایی این سفر را انجام ندهید و افرادی مثل پدر همراه شما باشند و ثانیاً کوتاه باشد.
در پایان توصیه میکنم اگر این نکات همچنان شما را قانع نکرده به صورت شفاهی با مجموعه مشاور 44 تماس بگیرید تا اینکه به صورت رایگان راهکارهایی تکمیلی را دریافت کنید.
موفق و پیروز باشید.
سلام و عرض ادب
از ارتباط شما با مجموعه اندیشه برتر سپاسگزاریم.
گاهی اشتباهات رفتاری همسران یا سوءتفاهمات پیش آمده از رفتارشان، باعث بدبینی و ذهنیت منفی در دیگری میشود. به گونهای که دیگر ویژگیهای مثبت طرف مقابل را نمیبینند. گمان میکنند همسرشان به او علاقه ندارد؛ بنابراین او نیز به مقابله با همسر برمیخیزد. در این میان چرخه معیوب رفتاری در خانواده به وجود میآید. در این صورت هیچ فردی از خانواده احساس رضایت، خوشبختی و آرامش نمیکند. زندگی شما به دلیل تغییر محل زندگیتان دچار چالش شده است. شوهرتان از شما درخواستهایی دارد که به نظر انجام آن برای شما سخت است و نمیخواهید این مسئله به دلخوری بزرگی برایتان تبدیل شود. ازاینرو به دنبال راهکاری برای زندگی بهتر با همسرتان هستید. در ادامه نکاتی را برای راهنمایی شما بیان خواهم کرد.
1. اقتدار: از ویژگیهای بارز شخصیت آقایان اقتدارگرایی آنان است؛ یعنی شوهرتان دوست دارد مهار و مدیریت خانوادهاش کاملاً در اختیارش باشد. هر هنگام که او از این نظر احساس خطر کند به رفتارهای پرخاشگرانه و گاهی هیجانی میپردازد تا بتواند اقتدار خود را ثابت کند و دوباره مدیر بلامنازع خانه شود. ازاینرو ممکن است حضور شما در خانه مادرتان، او را دچار چنین حسی کرده باشد. ممکن است دخالتهای مادرتان یا اجازه نگرفتن شما برای رفتن به خانهای مادر و کمتر وقت گذاشتن برای شوهر باعث ایجاد و تقویت این حس در همسرتان شده باشد.
2. اطاعت: اگر میخواهید دل شوهرتان همیشه با شما نرم باشد و زندگیتان به روال سابق برگردد تا با آرامش زندگیتان را ادامه دهید، از وی اطاعت کنید. اگر او میخواهد 3 مرتبه در هفته به خانه والدینش بروید، شما به او چشم بگویید. احتمالاً هدف همسرتان از طرح چنین موردی کسب اقتدار است. اگر شما چند بار بدون چون و چرا از او اطاعت کنید. هم این حس او تأمین میشود و هم احتمالاً بعد از چند بار رفتن، خودش متوجه میشود که نمیتواند 3 بار در هفته از زندگیاش بزند و به خانه والدینش برود. پس به جای ایجاد چرخه معیوب لجبازی در خانواده با خودگذشتگی به راحتی مسئله را ختم به خیر نمایید.
لطفاً بعد از انجام مشاوره، نتیجه و بازخورد آن را با ما در میان بگذارید.
برای راهنمایی بیشتر میتوانید از مشاوره تلفنی رایگان به شماره 02533130044 از ساعت 8 الی 13 استفاده نمایید.
موفق و پیروز باشید
سلام
صبح بخیر
دخترم 7 سالشه بد غذاست، اگه درخواستی داشته باشه هر جوری شد باید انجام بشه پسرم امروز آب میوه کیک میخواست اول به پدرش گفت بابایی بابا جونم من آب میوه و کیک میخوام باباش گفت باشه، به من هم میگفت خیلی دلم میخواد خواهش میکنم بگو بخره، میگم چند بار به باباش تماس گرفتم یادت نره، باید چیزی میخواد رو انجام بدید براش حالا شد با دعوا یا با زبون ولی هر چی میخواد باید بشه و یه سوال دیگه، دخترم اصلا اصلا اصلا دوست نداره مرتب باشه مخصوصا موهاشو شونه نمیکنه، هر کاری میگید کردم خسته شدم به خدا هیچی دوست نداره رو موهاش باشه میگه اذیت میکنه دیگه نمیدونم چی کار کنم؟؟ میگم اگه شونه نکنی رشد نمیکنه موهات مو خوره بگیری ؛ خلاصه خیلی باهاش صحبت میکنم که قبول کنه موهاش شونه کنه ولی نمیکنه
خواهشا راهنمایی کنید
ممنونم
سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
از این که تا این حد روی این مساله حساسید، و بعد از این همه سال کماکان این قضیه رو به عنوان یک پرونده ذهنی برای خودتون نگهداشتید جای تمجید داره.
سوالی که از شما دارم این است که آیا سرخود با اونها بد رفتاری کردید یا چون انضباط رو رعایت نکردن و مخل نظم کلاس بودن و کلاس رو از انتفاع رسوندن توسط شما محروم کردن، به تنبیه (به قول شما بدرفتاری) رو آوردید؟ شما حق دارید از کلاس خودتون دفاع کنید که طبعا این دفاع کردن ممکنه بهمراه هزینه باشه.
بله،اگر منظورشما از این بد رفتاری آسیب بدنی بوده (کبودی یا قرمزی بدن) که لازم هست جبران کنید. و چون از دسترسی به اونها ناامیدهستید لازمه با دفتر مرجع تقلیدتون تماس بگیرید و «رد مظالم» بدید.
اما اگر اینگونه نیست، همین مواردی که اقدام فرمودید (مثل صدقه، دعا برای عاقبت بخیری و آمرزش گناهان در طول عمر و..) امور پسندیده ای است که میتونه جبران کننده این قضیه باشه
موفق باشید
صفحهها