خداوند کامل است و هیچ نقصی ندارد تا به چیزی نیاز داشته باشد. خدا ما را برای عبادت کردن خلق کرده است تا خودمان رشد کنیم. تمام فواید عبادت برای انسان است. اگر همه مردم کافر شوند یا مومن شوند و شبانه روز خدا را عبادت کنند هیچ تغییر یا تفاوتی در خدا رخ نخواهد داد.
ضمن اینکه خداوند هزارن میلیارد فرشته خلق کرده که به بهترین شکل او را عبادت می کنند. اگر هم خدا می خواست از عبادت سودی ببرد این نفع از عبادت انسان ها حاصل نمی شد. مگر انسان ها چقدر و با چه کیفیتی خدا را عبادت می کنند؟ حتی آنها که اهل دیانت هستند، کیفیت و حال عبادتشان چگونه است؟
درست است که سالم ماندن بدن نشانه ای از اعجاز الهی و بزرگی و جلالت قدر است اما تجزیه شدن بدن هیچ دلالتی بر نقص آن شخص ندارد. تجزیه شدن روال طبیعی عالم است.
بدن برخی شهدا سالم بوده کما اینکه درباره حر از شهدای کربلا چنین بوده است. اما بسیاری دیگر از شهدا جنازه هاشان تجزیه شده است. عظمت مقام شهید به بدن او نیست. عظمت شهید از مدح و ستایشی است که خداوند بارها در قرآن انجام داده و همچنین تمجیدهایی که معصومان علیهم السلام در وصف ایشان به کار برده اند.
به یاد مرگ و آخرت بودن نه تنها موجب افسردگی و نگرانی نیست که یکی از بهترین عوامل برای رقیق شدن قلب و زدودن زنگار از قلب است. حالتی که شما دارید بسیار حال خوبی است و امید است که به فضل خدا بهترین بهره را از آن ببرید.
اما درباره این سوال که مرده ها از بازماندگان خبر دارند پاسخ مثبت است. بر اساس برخی آیات و روایات خداوند مرده ها را از احوال خانواده و فرزندان و اطرافیان باخبر می کند. البته ممکن است این حکم کلیت نداشته باشد اما به طور کلی اراده خداوند بر این است که مرده ها را نسبت به احوال دنیا باخبر کند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هیچ مؤمن و کافری نیست جز این که اهل و عیال خویش را به هنگام ظهر دیدار میکند و مؤمن موقعی که میبیند اهل و عیالش، عمل نیکی انجام میدهند، ستایش خدا میکند ولی کافر هنگامی که میبیند که وابستگان او عمل شایستهای انجام میدهند در عالم مثال، ناراحت شده و در نتیجه حالت حسرت به او دست می دهد» (فروع کافی، ثقة الاسلام کلینی، ج 3، ص 230)
همچنین امام صادق علیهالسلام در حدی دیگری فرمود: «مؤمن اهل و عیال و خویشاوندان خود را دیدار میکند و میبیند آنچه را که دوست دارد و از او مخفی میشود آنچه را که آن را دوست ندارد و کافر نیز اهل و عیال خویش را دیدار میکند و لکن میبیند آنچه را که آن را دوست ندارد و از او مخفی میشود آنچه آن را دوست دارد.» (همان، ح 2)
نکته دیگر این است که بر اساس مطلب فوق، خداوند اهل قبور را نسبت به خیرات و مبرات آگاه می کند.
یکی از صحابه از حضرت رسول (ص) نقل کرده : «برای مردگان خود هدیه بفرستید»، گفتم: هدیه مردگان چیست؟ فرمود: «صدقه و دعا» و اضافه فرمود: «ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنیا مقابل خانههای خود میآیند و فریاد میکنند... ای خانواده من، پدر ، فرزندان و خویشان من، بر ما مهربانی کنید. آن چه در دست ما بود، عذاب و حساب آنها بر ما است . نفعش برای غیر ما. ای خویشان ما، به درهمی یا قرص نانی یا جامهای ما را کمک کنید تا خداوند شما را از جامههای بهشت بپوشاند.» (کامل الزیارات، ص 222)
همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «هر کس از مسلمانان براى مرده ای عمل صالح و نیکویى انجام دهد پاداش او دو چندان شود و خداوند متعال آن مرده را از آن عمل خیر و ثوابش بهره مند گرداند» - و نیز فرمودند: «نماز، روزه، حجّ، صدقه، اعمال خیر و دعا که برای مرده انجام میدهند در قبرش بر او وارد میشود و به او میرسد و ثوابش را براى کسى که آنرا انجام داده و نیز براى مرده مینویسند.» (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، اخآخرهج 1، ص 185)
درباره معاد کتاب های فراوانی نوشته شده است. دو کتاب فاخر در این زمینه عبارتند از منازل الآخره از شیخ عباس قمی و کتاب معاد در قرآن از شهید دستغیب.
از کتابهای جدیدتر و به روز نیز می توان به کتاب زندگى پس از مرگ از سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى و کتاب معاد از شیخ محسن قرائتى و کتاب آخرين سفراز رحيم لطيفي اشاره کرد.
خود شناسی به این معناست که انسان در احوال خود و عالم هستی تفکر کند. به این که از کجا آمده و در این جهان چه می کند؟ این همه استعداد و توانایی و امکانات و جهان به این پهناوری را خدا برای چه در اختیار انسان قرار داده است؟ به دنیا بیاندیشد که ظرفیتش بسیار محدود است و ظرفیت بروز همه استعدادهای انسان در آن نیست پس حتما انسان سفری مهمتر پیش رو دارد. به عظمت هستی نگاه کند و به عظمت خالقش اقرار کند. به سفری که در پیش دارد بیاندیشد که چه ملزوماتی دارد؟
امیر المومنین علیه السلام در روایتی مهم درباره خودشناسی فرموده اند:
خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا خواهد رفت.
همچنین برخی امورند که به انسان کمک می کند به خود بیاید:
یکی از آنها قرائت قرآن است. دیگری ارتباط مستمر و درد دل کردن با ائمه معصوم و به ویژه امام زمان علیهم السلام است. مورد دیگر رفتن به قبرستان و زیارت اهل قبور به دیده عبرت آموزی است. دیگری این است که انسان گاهی خلوت کند، مخصوصا شبها و به ستاره ها نگاه کند و آیات الهی را در ذهن آورد.
این روایت از امام صادق(ع) از پیامبر خدا در منابع معتبر و قدیمی نقل شده است؛ ازجمله در الروضة من الكافي، ترجمه رسولى محلاتى، ج1، ص: 224 و اسرار توحيد، ترجمه التوحيد للصدوق، ص: 315.
پیامبر خدا در جواب کسی که از عظمت خدا سوال کرد، اینگونه پاسخ دادند محل زندگی ما نسبت به زمین پیرامون ما مانند انگشتری در بیابان است و آن زمین نسبت به زمین بعدی مانند حلقه ای؛ و هفت زمین وجود دارد و هرکدام نسبت به زمین بعدی مانند حلقه ای در بیابان می باشد و هفت زمین و هرچه در آن می باشد نسبت به آسمان اول مانند حلقه ای است در بیابان. همینطور هفت آسمان وجود دارد و هر آسمان نسبت به بعدی مانند حلقه ای در بیابان می باشد.
این روایت تنها درباره عظمت عالم است نه اینکه آسمان اول بخشی از آسمان دوم و... باشد.
سلام علیکم
خداوند کامل است و هیچ نقصی ندارد تا به چیزی نیاز داشته باشد. خدا ما را برای عبادت کردن خلق کرده است تا خودمان رشد کنیم. تمام فواید عبادت برای انسان است. اگر همه مردم کافر شوند یا مومن شوند و شبانه روز خدا را عبادت کنند هیچ تغییر یا تفاوتی در خدا رخ نخواهد داد.
ضمن اینکه خداوند هزارن میلیارد فرشته خلق کرده که به بهترین شکل او را عبادت می کنند. اگر هم خدا می خواست از عبادت سودی ببرد این نفع از عبادت انسان ها حاصل نمی شد. مگر انسان ها چقدر و با چه کیفیتی خدا را عبادت می کنند؟ حتی آنها که اهل دیانت هستند، کیفیت و حال عبادتشان چگونه است؟
سلام علیکم
درست است که سالم ماندن بدن نشانه ای از اعجاز الهی و بزرگی و جلالت قدر است اما تجزیه شدن بدن هیچ دلالتی بر نقص آن شخص ندارد. تجزیه شدن روال طبیعی عالم است.
بدن برخی شهدا سالم بوده کما اینکه درباره حر از شهدای کربلا چنین بوده است. اما بسیاری دیگر از شهدا جنازه هاشان تجزیه شده است. عظمت مقام شهید به بدن او نیست. عظمت شهید از مدح و ستایشی است که خداوند بارها در قرآن انجام داده و همچنین تمجیدهایی که معصومان علیهم السلام در وصف ایشان به کار برده اند.
سلام علیکم
شمن تشکر از حضرتعالی
به یاد مرگ و آخرت بودن نه تنها موجب افسردگی و نگرانی نیست که یکی از بهترین عوامل برای رقیق شدن قلب و زدودن زنگار از قلب است. حالتی که شما دارید بسیار حال خوبی است و امید است که به فضل خدا بهترین بهره را از آن ببرید.
اما درباره این سوال که مرده ها از بازماندگان خبر دارند پاسخ مثبت است. بر اساس برخی آیات و روایات خداوند مرده ها را از احوال خانواده و فرزندان و اطرافیان باخبر می کند. البته ممکن است این حکم کلیت نداشته باشد اما به طور کلی اراده خداوند بر این است که مرده ها را نسبت به احوال دنیا باخبر کند.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «هیچ مؤمن و کافری نیست جز این که اهل و عیال خویش را به هنگام ظهر دیدار میکند و مؤمن موقعی که میبیند اهل و عیالش، عمل نیکی انجام میدهند، ستایش خدا میکند ولی کافر هنگامی که میبیند که وابستگان او عمل شایستهای انجام میدهند در عالم مثال، ناراحت شده و در نتیجه حالت حسرت به او دست می دهد» (فروع کافی، ثقة الاسلام کلینی، ج 3، ص 230)
همچنین امام صادق علیهالسلام در حدی دیگری فرمود: «مؤمن اهل و عیال و خویشاوندان خود را دیدار میکند و میبیند آنچه را که دوست دارد و از او مخفی میشود آنچه را که آن را دوست ندارد و کافر نیز اهل و عیال خویش را دیدار میکند و لکن میبیند آنچه را که آن را دوست ندارد و از او مخفی میشود آنچه آن را دوست دارد.» (همان، ح 2)
نکته دیگر این است که بر اساس مطلب فوق، خداوند اهل قبور را نسبت به خیرات و مبرات آگاه می کند.
یکی از صحابه از حضرت رسول (ص) نقل کرده : «برای مردگان خود هدیه بفرستید»، گفتم: هدیه مردگان چیست؟ فرمود: «صدقه و دعا» و اضافه فرمود: «ارواح مؤمنان هر جمعه به آسمان دنیا مقابل خانههای خود میآیند و فریاد میکنند... ای خانواده من، پدر ، فرزندان و خویشان من، بر ما مهربانی کنید. آن چه در دست ما بود، عذاب و حساب آنها بر ما است . نفعش برای غیر ما. ای خویشان ما، به درهمی یا قرص نانی یا جامهای ما را کمک کنید تا خداوند شما را از جامههای بهشت بپوشاند.» (کامل الزیارات، ص 222)
همچنین امام صادق(ع) فرمودند: «هر کس از مسلمانان براى مرده ای عمل صالح و نیکویى انجام دهد پاداش او دو چندان شود و خداوند متعال آن مرده را از آن عمل خیر و ثوابش بهره مند گرداند» - و نیز فرمودند: «نماز، روزه، حجّ، صدقه، اعمال خیر و دعا که برای مرده انجام میدهند در قبرش بر او وارد میشود و به او میرسد و ثوابش را براى کسى که آنرا انجام داده و نیز براى مرده مینویسند.» (شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، اخآخرهج 1، ص 185)
درباره معاد کتاب های فراوانی نوشته شده است. دو کتاب فاخر در این زمینه عبارتند از منازل الآخره از شیخ عباس قمی و کتاب معاد در قرآن از شهید دستغیب.
از کتابهای جدیدتر و به روز نیز می توان به کتاب زندگى پس از مرگ از سيد ابوالحسن رفيعى قزوينى و کتاب معاد از شیخ محسن قرائتى و کتاب آخرين سفراز رحيم لطيفي اشاره کرد.
سلام علیکم
ضمن تشکر از سوال زیبای شما
خود شناسی به این معناست که انسان در احوال خود و عالم هستی تفکر کند. به این که از کجا آمده و در این جهان چه می کند؟ این همه استعداد و توانایی و امکانات و جهان به این پهناوری را خدا برای چه در اختیار انسان قرار داده است؟ به دنیا بیاندیشد که ظرفیتش بسیار محدود است و ظرفیت بروز همه استعدادهای انسان در آن نیست پس حتما انسان سفری مهمتر پیش رو دارد. به عظمت هستی نگاه کند و به عظمت خالقش اقرار کند. به سفری که در پیش دارد بیاندیشد که چه ملزوماتی دارد؟
امیر المومنین علیه السلام در روایتی مهم درباره خودشناسی فرموده اند:
خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده، در کجاست و به کجا خواهد رفت.
همچنین برخی امورند که به انسان کمک می کند به خود بیاید:
یکی از آنها قرائت قرآن است. دیگری ارتباط مستمر و درد دل کردن با ائمه معصوم و به ویژه امام زمان علیهم السلام است. مورد دیگر رفتن به قبرستان و زیارت اهل قبور به دیده عبرت آموزی است. دیگری این است که انسان گاهی خلوت کند، مخصوصا شبها و به ستاره ها نگاه کند و آیات الهی را در ذهن آورد.
با سلام و عرض ادب
این روایت از امام صادق(ع) از پیامبر خدا در منابع معتبر و قدیمی نقل شده است؛ ازجمله در الروضة من الكافي، ترجمه رسولى محلاتى، ج1، ص: 224 و اسرار توحيد، ترجمه التوحيد للصدوق، ص: 315.
پیامبر خدا در جواب کسی که از عظمت خدا سوال کرد، اینگونه پاسخ دادند محل زندگی ما نسبت به زمین پیرامون ما مانند انگشتری در بیابان است و آن زمین نسبت به زمین بعدی مانند حلقه ای؛ و هفت زمین وجود دارد و هرکدام نسبت به زمین بعدی مانند حلقه ای در بیابان می باشد و هفت زمین و هرچه در آن می باشد نسبت به آسمان اول مانند حلقه ای است در بیابان. همینطور هفت آسمان وجود دارد و هر آسمان نسبت به بعدی مانند حلقه ای در بیابان می باشد.
این روایت تنها درباره عظمت عالم است نه اینکه آسمان اول بخشی از آسمان دوم و... باشد.
پاسخ از حجت الاسلام عظیمی راد فر
صفحهها