سوال اعتقادی: نفس اماره را باید تا آخر عمر کنترل کرد؟

08:41 - 1402/12/13

سلام
روزتون بخیر
آیا نفس اماره را باید تا آخر عمرمون کنترل کنیم یا بعد ازدواج لازم نیست؛ یعنی کنترل نفس اماره در جوانی هست؟
ممنونم راهنمایی کنید.

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/283738

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
2 + 1 =
*****
تصویر روئین تن مهدی

سلام و عرض ادب خدمت شما کاربر محترم
ضمن سپاس از همراهی شما با مجموعه اندیشه برتر

اصل سوال شما حاکی از امتیازی است که شما دارید که بخصوص در این زمونه یک خصیصه متعالی محسوب میشه و اون خصیصه خودمداری و دغدغه حفظ پاکی و مصونیت از گناه و خطاست. از این بابت باید قدر خودتون رو در مقایسه با کسانی که نسبت به این قضیه بی تفاوت هستند، بدونید.

سوال فرمودید که آیا نفس اماره رو باید تا آخر عمر کنترل کرد یا محدود در دوران جوانی است و بعد از ازدواج نیازی به کنترل نیست.

اجازه بدید در قبال شما سوالی مطرح کنم. آیا مراعات بهداشت و حفظ سلامتی تا آخر عمر باید مد نظر باشد یا خیر، تا مقطع سنی خاصی لازم است؟

طبعا همانطور که بدن ما در معرض دو عنصر سلامتی و بیماری است و این دو خصیصه تا آخر عمر وجود دارد و باید مواظب خود بود تا به بیماری مبتلا نشویم، روح ما هم دو عنصر سلامتی و بیماری دارد که باید تا آخر عمر مواظب بود.

وقتی مفهوم نفس اماره برای شما روشن شد این جواب قانع کننده است که تا اخر عمر باید مواظب نفس اماره بود. نفس اماره یعنی قوه ای که شخص رو به بدی می کشاند. این نفس در هر مقطع سنی یه جور تمایلاتی دارد. گاهی در دوران نوجوانی، گاهی در دوران جوانی، و حتی این نفس در دوران پیری هم آدمی رو رها نخواهد کرد. در دوران بزرگسالی قدرت طلبی و مال اندوزی و کثرت خواهی به سراغ آدمی خواهد آمد. اینطور نیست که نفس اماره صرفا در امور شهوانی و جنسی باشد که به نظر برسد این نیرو و کشش نفسانی منحصر به دوران جوانی باشد، ضمن اینکه این قوه شهوانی بنا به تفاوت افراد، ممکن است تا بزرگسالی هم وجود داشته باشد چنانچه بعضی اخبار و بعضی از آموز های زیست شناسی حاکی از این قضیه است.

جالب این است که شیطان به عنوان دشمن قسم خورده انسان، بر گرفته از همین خواسته های و نفسانیات توطئه می چیند، یعنی مکر و توطئه شیطان که ابزاری جز وسوسه ندارد، تقویت کننده همین زمینه های درونی (هوای نفسانی یا نفس اماره)  است. یعنی دشمن اصلی انسان همین نفس اماره است که تا اخر عمر در درون هر کسی هست و شیطان صرفا زینت دهنده این قوای نفسانی است. بخاطر همین به فرموده قران، توطئه شیطان به خودی خود ضعیف است. إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطَانِ كَانَ ضَعِيفًا ؛ مکر و سیاست شیطان بسیار سست و ضعیف است. (76 نساء).

جمع بندی: قضیه نفس اماره که درون هر نهادی هست جزو ماهیت هر انسانی است که در دوران عمر رنگ های مختلفی به خود می گیرد، گاهی قوی و گاهی ضعیف می شود اما هیچگاه از بین نمی رود. انسانهای تربیت یافته که مطیع دین و حدود الهی هستند قوای نفسانی و شهوانی خود رو به کنترل عقل و فطرت خود در آورده اند. و به هیچ وجه اجازه افسارگسیختگی و جولان نخواهند داد. و این ویژگی افرادی است که کرامت و بزرگی وجود خود رو در قالب دین حفظ کرده اند کما اینکه حضرت علی ع می فرماید: مَن‌ كَرُمَت‌ عَلَيهِ‌ نَفسُهُ‌ هانَت عَلَيهِ شَهوَتُهُ؛ هر كس براى خودش ارزش قائل باشد (و کرامت نفسانی پیدا کند)، شهوتش نزد او بى مقدارخواهد شد.

امیدوارم به جواب مناسبی رسیده باشید. در این زمینه اگر سوال یا ابهامی داشتید در ادامه بفرمایید

موفق باشید

 

تصویر روئین تن مهدی

عمر در وقت اضافه

خدا به گنهکار مهلت خواهد داد

خدا، انسان را موجودی مختار آفریده که با وجود طرح راه و تعیین حجتهای الهی، هدایت و شقاوت خود را در سرای باقی رقم زند. قرآن در این زمینه می‌فرماید: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»؛[1] «ما به حقیقت راه [حق و باطل] را به او نمودیم حال خواهد [هدایت پذیرد و] شکر [این نعمت] گوید و خواهد [آن نعمت را] کفران کند».
 از طرفی ممکن است انسان با چشم‌پوشی از حجت‌های الهی که از آن به «غفلت» تعبیر می‌شود دچار گناه و معصیت شود. از طرف دیگر ممکن است شخص متنبه شود و واقعاً در صدد اصلاح و جبران معصیت خود برآید که از آن به «توبه» تعبیر می‌شود؛ توبه‌ای که چه بسا سالیان سال برای جبران آن وقت لازم باشد. کوتاه بودن عمر انسان و نامعلوم بودن زمان مرگ، این دغدغه را در ذهن شخص معصیت‌کار به وجود می‌آورد که آیا خداوند به او آن‌قدر عمر خواهد بخشید تا مجالی برای جبران گناه و حقوقی که تضییع کرده است باشد یا خیر؟ چه بسا جواب مثبت به این سؤال، امید و انگیزه شخص گنهکار را تقویت کند و برای سرنوشت خود خدمتی کند.

مرگ و زندگی دست خداست
در آموزه‌های دینی این‌طور آمده است که این خداست که زندگی انسان به دست اوست؛ اوست که زنده می‌کند و می‌میراند و کسی نمی‌تواند برای او تعیین تکلیف نماید. اما آنچه از آیات قرآن برمی‌آید این است که چه بسا بتوان جواب مثبتی را برای این سؤال پیدا کرد، مشروط بر این‌که عزم شخص برای توبه و جبران، قاطع باشد و فارغ از لقلقه زبانی، واقعاً در صدد اصلاح امر خود باشد.

مستندات قرآنی
1. عذاب یکی از عوامل برچیده شدن طومار عمر آدمی است که در طول تاریخ بعضی اقوام با آن هلاک شده‌اند. خداوند در قرآن می‌فرماید که توبه و استغفار مانع از نزول عذاب است، و به تعبیر دیگر پشیمانی و عزم انسان بر جبران معصیت، زمان مرگ را به تعویق می‌اندازد. قرآن می‌فرماید: «وَمَا كَانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ»؛[2] «و مادامی که به درگاه خدا توبه و استغفار کنند باز خدا آنها را عذاب نکند».
2. خداوند در قرآن یکی از حکمت‌های مخفی بودن قیامت، به عنوان عامل دیگری برای مرگ بشر را این می‌داند که هر کسی در خور سعی و تلاش خود، به کیفر یا پاداش خود برسد. قرآن می‌فرماید: «إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى»؛[3] «به طور قطع رستاخیز خواهد آمد! می‌خواهم آن را پنهان کنم، تا هر کس در برابر سعی و کوشش خود، جزا داده شود». در این آیه شریفه جزا و پاداش با محوریت سعی و تلاش انسان تعیین شده است. حال کسی که توبه کرده و واقعاً سعی در جبران گذشته خود داشته باشد، طبعاً به لطف خدا باید زمان مرگش به تأخیر بیفتد.
3. یکی از اقوامی که عذاب آن‌ها به خاطر اصلاح رویه گذشته خود به تعویق افتاد، قوم یونس بود که خداوند مرگ آن‌ها را به خاطر این تصمیم  به عقب انداخت. قرآن در رابطه با این قوم می‌فرماید: «فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ»؛[4] «چرا مردم هيچ قريه‌اى به هنگامى كه ايمانشان سودشان مى‌داد ايمان نياوردند مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردند عذاب ذلت در دنيا را از آنان برداشتيم و تا هنگامى كه اجلشان فرا رسيد از زندگى برخوردارشان كرديم».
4. خداوند به کسانی‌که اهل گناه و معصیت هستند چنین وعده‌ای داده است که اگر توبه کنند و مفاسد خود را اصلاح نمایند، خداوند نسبت به آن‌ها مهربان باشد و آن‌ها را ببخشاید. بدیهی است که اصلاح بعضی مفاسد و جبران بعضی از حقوق، نیاز به عمر مضاعف دارد. خدا در قرآن این وعده امیدوارکننده را این گونه بیان می‌کند که: «فَمَنْ تَابَ مِنْ بَعْدِ ظُلْمِهِ وَأَصْلَحَ فَإِنَّ اللَّهَ يَتُوبُ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ»؛[5] « پس کسی که بعد از ستم کردنش توبه کند و [مفاسد خود را] اصلاح نماید، یقیناً خدا توبه‌اش را می‌پذیرد؛ زیرا خدا بسیار آمرزنده و مهربان است».

5. خداوند در قرآن چنین وعده‌ای داده است که اگر کسی توبه و استغفار کند خداوند را مهربان خواهد یافت. این درک مهربانی خداوند طبعاً بعد از روشنایی ضمیر حاصل خواهد شد، که این نیز نیاز به گذر زمان و طول عمر دارد. خداوند در این زمینه می‌فرماید: «وَمَنْ يَعْمَلْ سُوءًا أَوْ يَظْلِمْ نَفْسَهُ ثُمَّ يَسْتَغْفِرِ اللَّهَ يَجِدِ اللَّهَ غَفُورًا رَحِيمًا»؛[6] «و هر که عمل زشتی از او سرزند یا به خویشتن ستم کند سپس از خدا طلب آمرزش و عفو نماید خدا را بخشنده و مهربان خواهد یافت».
جمع بندی
 خداوند به عنوان مربی انسان، نه راه توبه را بسته است و نه به کسی که قصد توبه واقعی دارد سخت می‌گیرد. لطف و مهربانی خداوند ایجاب می‌کند که برای کسانی‌که اهل معصیت بوده و به طور جزمی در صدد جبران هستند، عمر مضاعفی ببخشد تا بنده خود را به نحو أحسن ملاقات نماید.

 

پی‌نوشت:
[1]. انسان: 3.
[2]. انفال: 33.
[3]. طه: 15.
[4]. یونس: 95.
[5]. مائده: 39.