سلام خدمت شما مومن گرامی
در باب مضمون این روایت چند نکته به ذهن میرسد:
یک) ابتدا باید بین شرایطی که در فقه برای نماز گفته شده است و شرایطی که موجب کمال نماز میشود تفاوت بگذاریم. میدانیم در فقه و احکام اسلامی شرایط خاصی برای نماز گفته شده است که هر کس بر طبق آنها نماز به جا آورد، بدون شک نمازش صحیح است و تکلیف نماز از دوش او ساقط شده است و نیازی به انجام غیر آنچه در رساله عملیه مراجع تقلید آمده است برای صحت نماز لازم نیست.
دو) جدای از شرایطی که در فقه برای نماز گفته شده است، عواملی مختلفی در روایات برای بالابردن کیفیت نماز و میزان اثرگذاری آن ذکر شده است از جمله در روایتی از رسول گرامی اسلام داریم: «کسی که به پدر و مادرش که به او ظلم نمودهاند با خشم بنگرد، نمازش قبول نیست.»[۱] همچنین از ایشان روایت شده است: «کسی که غیبت مرد و زن مسلمانی را نماید، نماز و روزه ی او تا چهل شبانه روز مورد قبول قرار نمی گیرد، مگر این که از گناه وی درگذرند.»[۲] روایتی که حضرتعالی بیان فرمودید در این دسته قرار میگیرد؛ یعنی یکی از عواملی که باعث بهتر شدن اثر نماز میشود دعای زن برای همسر خود است.
سه) بنیان خانواده و مهربانی بین زوجین از موضوعات مورد تاکید اسلام است. از این رو روایات زیادی در باب روابط نیکو بین زوجین اشاره شده است از جمله امام صادق(علیهالسلام) میفرمایند: «هیچ زنی نیست که جرعه ای آب به همسرش بدهد مگر اینکه این کار برای او از عبادت یک سال که روزهایش روزه باشد و شبهایش به عبادت بایستد بهتر است، و خداوند به پاداش هر جرعه آبی که به همسرش می دهد، برای او در بهشت شهری می سازد و شصت خطا از خطاهای او را می بخشد.»[۳] بنابراین یک معنای این روایت میتواند این باشد این دسته از روایات در جهت تشویق زوجین به مهر و محبت به یکدیگر و گرم نگهداشتن کانون خانواده است. توجه به همسر حتی در هنگام عبادات و راز و نیاز با خدا نشان از اهمیت روابط زوجین در نظر اسلام است؛ به گونهای که زن اگر دعا برای همسر خود را فراموش کند خداوند نماز او را قبول نمیکند؛ البته همانطور که گفتیم منظور و مقصود نماز فقهی نیست بلکه کیفیت نماز با دعا برای همسر بیشتر میشود. به عبارتی میتوان گفت رابطه و توجه به همسر، در رابطهای انسان با خداوند تاثیرگذار است و باعث بالابردن کیفیت رابطهی بنده با خدا میشود.
سند روایت
با توجه به آنچه که گفتیم مضمون روایت مشخص میشود اما از آنجا که از سند این روایت سوال فرمودید توضیح مختصری میدهم. کتابی که روایت را از آن ذکر کردید متعلق به مرحوم بحرانی محدث بزرگ شیعه و از شاگردان برجسته علامه مجلسی است. هدف ایشان در این کتاب، تکمیل کتاب بحارالانوار بوده است. این کتاب جزو منابع و مصادر اصلی و درجه اول تشیع به شمار نمیآید بنابراین صحت احادیث آن باید مورد بررسی قرار بگیرد. از طرفی راوی این حدیث ابوهریرة است که مورد انتقاد جدی علمای شیعه قرار گرفته است.[۴] بنابراین از نظر سندی این روایت دارای خدشه است گرچه مضمون آن منافاتی با سایر روایات و احادیث ندارد.
پینوشت:
[۱] بحارالانوار، ج۷۴، ص۶۱.
[۲] بحارالانوار،ج۷۲، ص۲۵۸.
[۳] وسائل الشیعه، ج۲۰، ص۱۷۲.
[۴] خصال شیخ صدوق، ص ۱۸۵.
سلام بر شما مومنین گرامی
دستورات اسلام و روایات اهل بیت دقتها و ظرافتهای بسیار بالایی در خودش دارد که توجه به آنها کمک بسیاری در آرامش زندگی میکند. همانطور که میدانیم خانه محل آرامش و آسایش افراد خانواده است.
پدر خانواده توقع دارد وقتی که به خانه برمیگردد با محیطی دلپذیر و آرام مواجه شد تا سختیها و مشکلات بیرون را فراموش کند. یکی از وظایف اهل خانه ایجاد همین محیط آرام در هنگام ورود پدر خانواده است تا زمینه آرامش و آسایش در خانه فراهم شود. میدانیم که بعضی رفتارها و اعمال با توجه به روحیات و شخصیت افراد ممکن است باعث ناراحتی و نارضایتی آنها شود؛ به عنوان مثال برخی پدرها نسبت به آراستگی ظاهر خانه دقت خاصی دارند یا دوست ندارند همسر یا فرزندانشان رفتار خاصی را انجام دهند این روایت تذکر میدهد که افراد خانواده مراعات حال پدر را کرده و هنگام ورود او از انجام کارهایی که او دوست ندارد پرهیز کنند.
از طرفی ممکن است زن خانواده یا دیگران در تنهایی خود مشغول به کار یا رفتار خاصی باشند که دوست ندارند دیگران آنها را در آن وضعیت ببینند لذا به کسی که قصد ورود به خانه را دارد تذکر میدهد که قبل از ورود، حضور خود را اعلام کند تا هم اعضا خودشان را در موقعیت مناسب قرار دهند و هم توجه داشته باشند که با حضور پدر بهتر است از انجام کارهای که او دوست ندارد پرهیز کنند.
سلام بر شما کاربر گرامی
گریه بر امام حسین (علیه السلام) نه تنها دارای ثواب و اجر اخروی بسیار زیاد است بلکه آثار و فواید دنیوی نیز بر آن مترتب است. اشک بر امام حسین( علیه السلام)، تنها یک اشک از روی ترحم و دلسوزی برای یک انسان نیست، اشکی از سر حماسه و مبارزه با ظالم است. عزاداری برای سیدالشهداء (علیه السلام) را نباید مانند یک عزاداری ساده در غم از دست دادن عزیزان دانست بلکه شور و شعور حسینی عاملی اساسی در زنده نگه داشتن مبارزه علیه ظلم و ستم است. این گریه یادآور مقاومت و ایستادگی در برابر انحراف از حق و حقیقت است. شهادتطلبی و ایثار امام حسین و یارانش در کربلا به تمام آزادگان تاریخ درست عزت و پایمردی میدهد. این گریهها و عزاداریها، باعث میشود که یاد و خاطره سید الشهداء در دلها زنده بماند. یاد سیدالشهداء روحیهای ایستادگی در برابر زورگویان و قیام علیه جباران را در مردم زنده و تازه میکند و ترس مبارزه با ظلم را از بین میبرد.
بنابراین هر چند سال هم از قیام و شهادت سیدالشهداء بگذرد باز هم عزاداری و گریه بر امام حسین (علیه السلام) لازم و ضروری است چرا که همواره ظالمان و ستمگران وجود دارند و مبارزه با آنها وظیفه هر انسانی است.
با سلام و ادب خدمت شما دوست عزیز!
مطابق قرآن کریم خداوند همه انسانها را در سختی و رنج آفریده است.[1] پس این یکی از سنتهای الهی است و هر کسی در دنیا متناسب با شخصیت خود دچار رنج و سختی است؛ اما گاهی برخی از دردها و رنجها در زندگی، به دلیل عملکرد گذشته انسان است. تنبلیها، بی حالیها، نوع انتخابها، نوع رفتارها و گاهی گناهان باعث شده است که انسان به سختی بیفتد. گاهی نیز خدای مهربان برای آزمایش مقدار صبر و تحمل انسان، او را در سختی و گرفتاری قرار داده و او را به درجات بالاتری میرساند.
شاید شما بگویید که من نمی خواهم بزرگ شوم و به درجات بالاتر برسم، درست مانند کودکی که از زدن آمپول بدش میآید و فرار میکند ولی پدر و مادر او میدانند که این دارو به صلاح اوست. خدای مهربان نیز با انسان همین گونه رفتار میکند. انسان نیز بعد متوجه آثار خوب این رنج خواهد شد. به هر حال خداوند به صبرپیشگان بشارت داده است.[2] زیرا صبر در ابتدا سخت و تلخ است ولی بعد از رضایت و تحمل شیرین می شود.
روزی که پردهها کنار میرود، بندگان با آشکار شدن امور مخفی و پنهانی، توجه پیدا میکنند که مصیبت آنان در دنیا، چه مصلحت عجیبی داشته و آنان هوشیار نبودهاند «لَقَدْ کنْتَ فی غَفْلَةٍ مِنْ هذا فَکشَفْنا عَنْک غِطاءَک فَبَصَرُک الْیَوْمَ حَدیدٌ؛[3] تو از اين صحنه (و دادگاه بزرگ) غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زديم، و امروز چشمت كاملًا تيزبين است!»
پی نوشت
[1]سوره بلد، آیه3.
[2]سوره بقره، آیه55.
[3]سوره ق، آیه22.
با سلام و عرض ادب خدمت دوست گرامی!
حاجاتی که ما از خدا درخواست میکنیم، به دوسته تقسیم میشود.
1.حاجاتی که مصلحت ما در آن هست. اینگونه حاجات اگر شرائط استجابت را داشته باشد به یقین دیر یا زود مستجاب میشود.
2.گاهی انسان فکر میکند برآورده شدن حاجت به مصلحت اوست، در صورتی که مصلحت او در آن نیست و خدا مصلحت او در مستجاب نشدن میبیند. قرآن کریم تصریح کرده که گاهی شما چیزی را دوست دارید در حالیکه برای شما ضرر دارد. «و اللَّهُ يَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ؛[1] و خدا مىداند، و شما نمىدانيد.»
علاوه بر این که استجابت دعا دارای شرائطی است که باید شرائط استجابت محقق شود. که مهترین آنها ترک گناه است.[2]
نکته: خداوند در روز قیامت، به کسانی که دعایشان مستجاب نشده آنقدر عنایت میکند که آرزو میکند که ای کاش هیچ کدام از دعاهایم مستجاب نشده بود.
پی نوشت
[1]سوره بقره، آیه216.
[2]. https://btid.org/fa/news/123190
سلام بر شما کاربر گرامی
از طریق لینک زیر میتوانید به رایگان کتابی با این موضوع دانلود کنید:
https://b2n.ir/s76269
همچنین استاد شیخ حسین انصاریان دعاهای صحیفه سجادیه را در کتابی با عنوان «تفسیر و شرح صحیفه سجادیه» توضیح و تفسیر کردند. جلد پنجم این مجموعه به تفسیر دعای ششم، هفتم و هشتم از صحیفه سجادیه میپردازد.
استاد محمد علی انصاری نیز به شرح و توضیح دعای هفتم پرداختهاند که فایلهای صوتی آن را میتوانید از لینک زیر دانلود کنید:
https://b2n.ir/q84827
با سلام و احترام و تشکر از سؤال خوب شما
در پاسخ به سؤال شما باید گفت:
بر خلاف آنچه در سؤال مطرح شده از نگاه دین اسلام، گران فروشی و اجحاف در حق مشتری حرام است چنان که در برخی از روایات از پیامبر (ص) و معصومین علیهم السلام بر این حرمت تصریح و وعده عذاب جهنم داده شده است. برای نمونه در روایتی از پیامبر(ص) آمده که فرد یا افرادی که موجب گرانی در بازار مسلمانان شوند، مستحق عذاب جهنم هستند.» در روایتی دیگر از امام صادق(ع) نیز آمده که فریب دادن مسترسل (کسی که در قیمت کالا به فروشنده اعتماد کرده) حرام است.
علاوه بر روایات، بزرگان و فقهای دین که فتاوای آنها برگرفته از آیات و روایات بوده نیز به صراحت بر این عدم جواز گران فروشی تصریح نموده اند چنان که فیض کاشانی گران فروختن کالا به مسترسل (کسی که در قیمت کالا به فروشنده اعتماد کرده) را یکی از مصادیق فریب دادن شخص مسترسل شمرده و از این جهت معامله را باطل و حرام می داند. مرحوم امام خمینی و حضرت آیتالله خامنهای نیز گرانفروشی را در صورتی که به حد اجحاف به مشتری برسد و یا خلاف مقررات دولت اسلامی باشد، جایز ندانستهاند. برخی از مراجع تقلید مانند آیت الله سیستانی نیز گران فروشی را از جهت اخلاقی کاری ناشایست و مذموم دانسته اند و معتقدند گرانفروشی در صورتی که خلاف عرف و مقررات نباشد، [به لحاظ فقهی] جایز است. و به طور قطع از جهت مقررات جمهوری اسلامی از باب خوردن مال حرام شمرده شده و حرام است.
بنابر این گران فروشی از نگاه اسلام و دین و نیز فتاوای مراجع تقلید جایز نیست. زیرا اجحاف و ظلم در حق مشتری است و ظلم به دیگران حرام است. علاوه بر اینکه گران فروشی به طور قطع بر خلاف عرف جامعه و اخلاق و قانون اساسی است و این خود مزید بر علت تحریم می شو چنان که این قید در فتاوای برخی مجتهدین مشاهده می شود.. حال اگر در بازاری کسی گران فروشی کرد باید طبق مقررات با او برخورد شود تا عبرت دیگران قرار گیرد. بر این نکته نیز باید تصریح نمود که اگر مشتری عالم به گرانی جنس باشد و با قبول پرداخت آن مبلغ با رضایت طالب خرید آن جنس و کالا باشد این خرید و فروش از جهت شرعی باطل نیست. اما در صورت عدم آگاهی و خرید آن به قیمت چند برابری بازار به طور قطع اجحاف در حق وی بوده و می تواند معامله را به سبب ضرری که به وارد شده فسخ کند و در صورت عدم فسخ فروشنده نسبت به مقدار زیادی ضامن بوده است.
ان شاء الله موفق باشید
با سلام خدمت شما کاربر محترم
برخی از علما و بزرگان شیعه برای انجام یک عمل به طور پویسته به مدت چهل روز یا شب اصطلاحا همان چلنشینی خواص و فوایدی ذکر کردهاند. علامة حسن زادة آملی می گوید: «هر عمل و ذکری که کمتر از اربعین باشد، چندان اثر بارزی ندارد و خاصیت اربعین، در ظهور فعلیت و بروز استعداد و قوه و حصول ملکه، امری مصرح به، در آیات و اخبار است».[۱]
در این زمینه روایاتی از ائمه به ما رسیده است؛ از رسول خدا صلّی الله علیه و آله وارد شده است که : کسی که چهل روز حلال بخورد، خداوند قلب او را نورانی کند و چشمه های حکمت را از قلبش، بر زبانش جاری می گرداند.[۲] همچنین از امام باقر علیه السلام رسیده است که «هیچ بنده ای ایمان خود به خدا را در چهل روز خالص نگرداند، مگر آن که پروردگار، او را نسبت به دنیا کم توجه کرده و دردها و درمان ها را نشانش خواهد داد. سپس، حکمت در قلب او استوار شده و زبان خود را نیز به حکمت خواهد گشود».[۳]
بنابراین به طور کلی میتوان گفت انجام یک عبادات یا ترک یک گناه به منظور ملکه شدن برای انسان در یک برنامه چهل روز امری مطلوب و پسندیده است؛ اما نمیتوان هر چلهنشینی را به اسلام نسبت داد. باید دقت کنیم دستور چلنشینی را از چه کسی میگیریم هرکس شایستگی اظهار نظر در این زمینه را ندارد و نمیتوان دستور و برنامه هر دعا نویسی را پذیرفت و بر طبق آن عمل کرد. رعایت جانب احتیاط در این زمینه لازم و ضروری است.
پاورقی:
[۱] حسن زادة آملی، نور علی نور، انتشارات تشیع، 1376، ص126.
[۲] فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء ، دفتر انتشارات اسلامی، 1417ق، ج3، ص204.
[۳]کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 2، ص 16، ح 6، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1365 هـ ش.
با سلام خدمت شما کاربر عزیز
از لحاظ شرعی، ذبح حیوانات در برابر کودکان اشکالی ندارد و خللی در صحت ذبح وارد نمیشود. اما میدانیم که ذبح حیوان جلوهای مناسبی برای کودکان و خردسالان ندارد و ممکن است در روحیهای آنها تاثیر بگذارد. برخی روانشناسان نیز بر این باور هستند که دیدن ذبح و کشتن حیوانات تاثیرات بدی در روحیه لطیف کودک میگذارد بنابراین بهتر است از انجام این عمل در برابر خردسالان پرهیز شود.
اینکه چرا اشارهای به این مسئله در احادیث و احکام ما نشده است میتواند دلایل زیادی داشته باشد ممکن است این مسئله در زمان اهل بیت چندان مورد ابتلاء نبوده است لذا پرسش و پاسخی هم از ائمه در آن زمان صورت نگرفته است. یا اینکه مطالبی از سوی ائمه گفته شده اما به دست ما نرسیده است.
اما باید توجه کنیم عقل در فقه شیعه جایگاه بسیار مهمی دارد. اگر عقل حکم قطعی کند که خوردن و استفاده از یک ماده خوراکی که برای بدن ضرر قابل توجهی دارد، از نظر فقه شیعه خوردن آن ماده حرام است. در این مسئله هم گرچه شاید در روایات ما چیزی وجود نداشته باشد اما علم امروز و عقل بشر حکم میکند که از این کار پرهیز کنیم گرچه به حد حرمت نمیرسد و شرعا مشکلی ندارد اما پرهیز از آن بهتر است.
با سلام و احترام
درباره پاسه به سؤال شما باید گفت:
شیخ فضل الله نوری یک از علمای بزرگ شیعه امامیه و تاثیرگذار در جنبش مشروطه و مدافع دین اسلام بود که با هواداری از این نهضت بستر پیروزی آن را فراهم آورد اما پس از پی بردن به مبانی تفکر برخی از مشروطهخواهان، درصدد هماهنگ کردن قوانین مشروطه با موازین شرع مقدس برآمد اما با مخالفت شدید استعمارگران و غربگراها روبهرو شد تا جایی که جان خود را در این راه از دست داد. شیخ فضل الله به سبب باور قلبی به اصول و مبانی دینی و اسلامی و برای نهادینه کردن این مبانی در کشور در مقابل کسانی که به دنبال حذف دین از قوانین کشور بودند ایستاده و سبب شد تا دستگاه حکومتی آن روز با کمک غربی ها وی را از صحنه سیاست حذف و قوانین مشروطه را بدون استفاده از دین بر این کشور حاکم کنند که البته پیامدهای منفی زیادی را برای مردم به دنبال داشت.
بر این نکته باید تصریح نمود که شیخ فضل اللّه با اصل مشروطیت مخالفتی نداشت و بحث او در کیفیت آن بود. در واقع این عالم برجسته نسبت به مشروطه بدبین بود، زیرا زوایایی از آن را میدید که با اصول شریعت تطابق ندارد و معتقد بود، ورود این اندیشه به ایران که ظرفیت لازم برای هضم آن را ندارد نهتنها مفید نیست، بلکه مضراتی هم دارد و می گفت: من مخالف اساس مشروطیت نیستم؛ بلکه اول شخصی که طالب این اساس بود من بودم و فعلاً هم مخالفتی ندارم امّا مشروطه به همان شرایطی که گفتم که قانون اساسی و قوانین داخلی مملکت باید مطابقت با شرع داشته باشد.
برای رسیدن به عمق باورهای شیخ فضل الله نسبت به مبانی دینی و الهی می توان به این جمله مشهور او مراجعه نمود که وقتی مخالفانش به او تهمت مخالفت با مشروطه و طرفداری استبداد شاهنشاهی می زدند، او در پاسخ می گفت: من والله با مشروطه مخالفت ندارم، با اشخاص بی دین و فرقه گمراه و گمراه گر مخالفم که می خواهند به مذهب اسلام لطمه وارد بیاورند.» در جملهدیگر و مشهور از وی آمده که : «من آن مجلس شورای ملی را میخواهم که عموم مسلمانان، آن را میخواهند به این معنا که البته عموم مسلمانان مجلسی میخواهند که برخلاف قرآن و برخلاف شریعت محمدی(ص) و برخلاف مذهب مقدس جعفری(ع) قانونی نگذارد.» این جملات به خوبی عمق فکری و دینی و اعتقادی او را نسبت به اصول و باورهای اسلامی و شیعه نشان می دهد.
صفحهها