نظرات زاهدی مقدم محمد

تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 27 ارد, 1401 چرا زن بدون اجازه شوهر نمیتونه تو مراسم عزای والدین شرکت‌ کند

با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی

در پاسخ به سؤال اول شما باید گفت:

درباره علت و فلسفه اجازه گرفتن زن از شوهر به چند نکته اشاره می کنیم:

نکته اول: با توجه به این که هر مجموعه انسانی به یک مدیر و رهبر نیاز دارد تا آن مجموعه را اداره کند، اسلام برای خانواده که یک مجموعه کوچک است نیز مرد را مسئول خانه قرار داده است و اکثر مسئولیت های اداره خانه را  به دوش او گذاشته است و این یک امتیاز نیست، بلکه یک بار مسئولیت سنگین برای اداره خانه و‌ خانواده است. به همین جهت یکی از قوانین خانه این است که زن با هماهنگی همسرش از خانه خارج شود تا به نظم و اداره خانه لطمه ای وارد نشود.

نکته دوم: یکی دیگر از حقوق مرد؛ حق جنسی است که بر عهده زن می باشد که در این نیاز متقابل، زن باید درخواست همسرش را تامین کند و به این جهت که گاهی عدم اجازه زن برای خروج از منزل به این نیاز لطمه وارد می کند، لذا اجازه برای ترک منزل لازم و ضروری است.

نکته سوم: باید به این نکته توجه داشت که این گونه قوانین در حد یک اصل قانونی است برای زمانی که اختلافی پیش آمد و برای حل اختلاف، مبنا و قانون باشد؛ اما ما در عرف جامعه نداریم که زن برای هر خروج از منزلی بخواهد اجازه ای از همسرش بگیرد، بلکه بصورت توافقی خیلی از این‌ مسائل بین زوجین حل شده و کسی به این نکات توجه ای ندارد و در‌ خانه اصول اخلاق باید حاکم باشد و نه اصول فقهی

و ... .

با توجه به این علت ها و دیگر عللی که وجود دارد، رضایت شوهر برای خروج شما از منزل لازم است هرچند خروج شما با حقّ شوهر هم منافات نداشته باشد، اما در صورتی که شما یقین کنید او با بیرون رفتن شما مشکلی ندارد و قبلا این موضوع را با گفتگو حل کرده باشید و به عبارت دیگر شوهر اجازه کلی به شما داده باشد؛ در این صورت دیگر نیازی به اجازه گرفتن برای هر کاری نیست مگر برخی کارهایی که خود می دانید باید حتما به او بگویید و اگر نگویید قطعا او راضی نیست.

برای نمونه شما یک بار استاد دانشگاه هستید در اینجا دیگر نیازی نیست هر روز از او اجازه بگیرید چون او از همان روز اول با این کار شما برای خروج از مخالفت نکرده است و می داند که شما برای کار تدریس از خانه خارج می شوید اما یک بار شما می خواهید با دوستان به سفری و تفریحی بروید یا برای زیارتی مشرف شوید و .... در اینجا نیاز است حتما با شوهر مشورت و از او اجازه بگیرید.

البته درجایی که مرد با خروج زن مخالفت کند قانون الهی در خصوص ترک خانه توسط زن استثنائاتی را در نظر گرفته است: این موارد شامل خروج از منزل برای درمان بیماری به تشخیص پزشک، خروج از منزل برای انجام امور شرعی و واجب و سکونت در مکان دیگر به دلیل ترس از ضرر و زیان مالی، جسمی یا آبرویی که ممکن از طرف هر کسی برای وی رخ دهد؛ تهیه اجناس ضروری در صورتی که مرد اقدام نکند.

برای مطالعه بیشتر می توانید به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://btid.org/fa/news/157911

تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 26 ارد, 1401 حیطه اختیارات همسر در آیین اسلام

با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی

درباره علت و فلسفه اجازه گرفتن زن از شوهر به چند نکته اشاره می کنیم:

نکته اول: با توجه به این که هر مجموعه انسانی به یک مدیر و رهبر نیاز دارد تا آن مجموعه را اداره کند، اسلام برای خانواده که یک مجموعه کوچک است نیز مرد را مسئول خانه قرار داده است و اکثر مسئولیت های اداره خانه را  به دوش او گذاشته است و این یک امتیاز نیست، بلکه یک بار مسئولیت سنگین برای اداره خانه و‌ خانواده است. به همین جهت یکی از قوانین خانه این است که زن با هماهنگی همسرش از خانه خارج شود تا به نظم و اداره خانه لطمه ای وارد نشود.

نکته دوم: یکی دیگر از حقوق مرد؛ حق جنسی است که بر عهده زن می باشد که در این نیاز متقابل، زن باید درخواست همسرش را تامین کند و به این جهت که گاهی عدم اجازه زن برای خروج از منزل به این نیاز لطمه وارد می کند، لذا اجازه برای ترک منزل لازم و ضروری است.

نکته سوم: باید به این نکته توجه داشت که این گونه قوانین در حد یک اصل قانونی است برای زمانی که اختلافی پیش آمد و برای حل اختلاف، مبنا و قانون باشد؛ اما ما در عرف جامعه نداریم که زن برای هر خروج از منزلی بخواهد اجازه ای از همسرش بگیرد، بلکه بصورت توافقی خیلی از این‌ مسائل بین زوجین حل شده و کسی به این نکات توجه ای ندارد و در‌ خانه اصول اخلاق باید حاکم باشد و نه اصول فقهی

و ... .

با توجه به این علت ها و دیگر عللی که وجود دارد، رضایت شوهر برای خروج شما از منزل لازم است هرچند خروج شما با حقّ شوهر هم منافات نداشته باشد، اما در صورتی که شما یقین کنید او با بیرون رفتن شما مشکلی ندارد و قبلا این موضوع را با گفتگو حل کرده باشید و به عبارت دیگر شوهر اجازه کلی به شما داده باشد؛ در این صورت دیگر نیازی به اجازه گرفتن برای هر کاری نیست مگر برخی کارهایی که خود می دانید باید حتما به او بگویید و اگر نگویید قطعا او راضی نیست.

برای نمونه شما یک بار استاد دانشگاه هستید در اینجا دیگر نیازی نیست هر روز از او اجازه بگیرید چون او از همان روز اول با این کار شما برای خروج از مخالفت نکرده است و می داند که شما برای کار تدریس از خانه خارج می شوید اما یک بار شما می خواهید با دوستان به سفری و تفریحی بروید یا برای زیارتی مشرف شوید و .... در اینجا نیاز است حتما با شوهر مشورت و از او اجازه بگیرید.

البته درجایی که مرد با خروج زن مخالفت کند قانون الهی در خصوص ترک خانه توسط زن استثنائاتی را در نظر گرفته است: این موارد شامل خروج از منزل برای درمان بیماری به تشخیص پزشک، خروج از منزل برای انجام امور شرعی و واجب و سکونت در مکان دیگر به دلیل ترس از ضرر و زیان مالی، جسمی یا آبرویی که ممکن از طرف هر کسی برای وی رخ دهد؛ تهیه اجناس ضروری در صورتی که مرد اقدام نکند.

برای مطالعه بیشتر می توانید به لینک زیر مراجعه فرمایید:
https://btid.org/fa/news/157911

تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 25 ارد, 1401 دلیل اینکه شیعیان بر مهر سجده می کنند در حالیکه اهل تسنن از مهر استفاده نمی کنند چیه؟

یا حسین:
با سلام و احترام خدمت شما کاربر گرامی

در پاسخ به سؤال شما کاربر گرامی باید گفت:

جواب اجمالی:

مهر در سجده موضوعیت ندارد و به هنگام سجده نماز، باید بر خاک یا سایر اجزاى زمین سجده کرد یا بر چیزهایى که از زمین مى روید، مانند برگ و چوب درختان و تمام گیاهان (به استثناى آنچه خوردنى یا پوشیدنى است). البته سجده بر خاک بر دیگر امور ترجیح دارد. زیرا سجده بر خاک از زمان پیامبر اکرم صلی‌الله علیه‌و آله مرسوم و مورد استفاده حضرت بوده است و بنابر پاره‌ای از روایات سجده بر تربت امام حسین علیه‌السلام دارای فضیلت و مورد عمل و تأکید امامان معصوم چون امام صادق علیه‌السلام بوده است.

بنابر این مهر نزد شیعه موضوعیت ندارد، بلکه ملاک همان سجده بر خاک است و مهر تنها وسیله‌ای است که سجده بر خاک را در هر جا و هر مکان سهل و آسان می‌سازد.

جواب تفصیلی:

درباره علت استفاده شیعیان از مهر روایات مختلفی از شیعه و اهل سنت وجود دارد که نشان می دهد پیامبرصلی‌الله‌علیه‌وآله بر خاک سجده می کردند، این سجده نموده حضرت به عنوان یک فعل در نماز برای مسلمانان حجت است چنان که خود حضرت فرمودند: «آن گونه که می بینید من نماز می خوانم، شما هم نماز بخوانید» بنابر این، در نماز اگر پیامبر از خاک یا هر چیز دیگری برای سجده استفاده نمود این فعل برای همگان حجت است. شیعیان از گذشته تاکنون از این سیره عمل نموده و خاک را یکی از بهترین مصادیق خارجی برای سجده در مقابل مقام شامخ پرودگار عالم انتخاب نموده است، هرچند بر دیگر امور غیر از خوراکی ها هم سجده می کنند.

این حکم تنها اختصاص به شیعه نداره و برخی بزرگان اهل سنت نیز بر این افضلیت سجده بر خاک تصریح نمودند چنان که غزالی عالم بزرگ اهل سنت بر این امر تصریح نمودند. قرطبی نیز در این باره می گوید: صحت نماز بر زمین و روییدنی اتفاقی است و بر غیر آن اختلافی و مکروه است. بنابراین مخالفت برخی از اهل سنت با این مسأله، از روی ناآگاهی و تعصبات جاهلانه است و امروزه وهابیت بر خلاف سیره مستمره مسلمین و فرامین پیامبر سجده بر خاک را بدعت و حرام و با هدف مخالفت با مذهب شیعه انجام می دهند.

بنابر این شیعه طبق سیره مستمره مسلمین خاک را برای سجده افضل از دیگر امور می داند و این خاک را در قالب شکلی و متراکم به نام مهر مورد استفاده قرار می دهد. برخلاف برخی از اهل سنت که یا جاهلانه، یا از روی تعصب و گاهی مخالفت با ظواهر شیعه سجده بر خاک را جایز نمی دانند و گروهی مانند وهابیت سجده بر خاک را حرام اعلام می کنند.

با تشکر از سوال خوب شما

تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 22 ارد, 1401 جن یا چشم زخم؟

با سلام خدمت شما کاربر گرامی

در پاسخ به سوال شما باید گفت:

نمی توان به طور قطع گفت که این حوادث و کارهایی که برای این مریض بدحال ایجاد می شود از سوی جنیان یا چشم زخم ایجاد شده است، هرچند امکان آن به عنوان یک احتمال وجود دارد. زیرا افراد زیادی در این عالم هستند که ناگهان دچار برخی امراض جسمی مانند فلجی، بی حسی بدن و امثال آن می‌شوند اما امراض جسمی آنان ارتباطی به تأثیر امور ماورایی ندارد بلکه این امور و امراض جسمی می تواند بر اثر حوادث طبیعی یا ژنتیکی و عوامل دیگری حاصل می شود.

گاهی نقل چنین سخنانی از سوی مریض به سبب خیالاتی است که در ذهن او تصور می شود چنان که بیمارانی با همین ویژگی هایی که فرمودید، بوده اند که دچار تخیلات واهی شده و لب به بیان چنین هزیان هایی نمودند اما وقتی به نزد پزشک رفته و تحت درمان قرار گرفتند تا حدود زیادی این مریضی کنترل و درمان شدند.

شما کاربر گرامی و بزرگوار این خانواده را سفارش کنید که مریض خود را به نزد یک پزشک فوق تخصص اعصاب و روان و یک روان شناس اسلامی برده و تحت درمان قرار دهند، بدون تردید تحت درمان قرار گرفتن مریض، می تواند کمک زیادی در درمان چنین رفتارهایی مبنی بر دیدن جن و امثال آن داشته باشد و راه عقلانی همین است که به طبیب مراجعه شود.

در پایان لازم است در کنار درمان، از دعا و توسل غافل نشوید و اگر بتوانید خود مریض را هم عادت به خواندن دعا و نیز انس قرآن نمایید بسیار می تواند در درمان روحی او تاثیر گذار باشد؛ همراه داشتن دعای حرز امام جواد علیه السلام با مریض همانند دعا می تواند در جلوگیری از چشم زخم و محافظت از او در مقابل بلاها و ناملایمات بسیار تاثیرگذار است.

چند عمل دیگر نیز در روایات وارد شده که در درمان چنین حالاتی تاثیر گذار است که می توان از:

1. حرز ابی دجاجه که دعای آن در اینترنت موجود است و می توانید از روی آن دعا نوشته و آن را در نزد مریض نگه دارید.

2. تربت امام حسین علیه السلام ... اگر بتوانید تربتی آماده و آن را در آب زمزم یا فرات و یا اگر نبود در همین آب ریخته و به مریض دهید.

از خداوند متعال عافیت و سلامتی کامل را برای ایشان از درگاه خداوند متعال خاضعانه و ملتمسانه خواستاریم.

تصویر زاهدی مقدم محمد زاهدی مقدم محمد 22 ارد, 1401 دلیل لزوم امام بعد از پیامبر

چرا شهادت امام حسین رمز بقای اسلام و دین شد؟

در پاسخ به این سوال شمانیز باید گفت:

پس از رحلت پیامبر بدعت ها در جامعه اسلامی زیاد شد و کسانی بر اریکه قدرت تکیه زدند که صلاحیت جانشینی حضرت را نداشتند، این حکومت ها تالی فاسدهای زیادی را به دنبال داشته و خفقان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی زیادی را نسبت به آموزه های نبوی ایجاد کردند.
ثمره این خفقان ها کنار زدن سنت و امامت، فرو بردن مردم در جهل و کج فهمی و جمود فکری و نیز ایجاد بدعت و تفسیر ناصحیح از اسلام ختم شد و کار به جایی رسید که در دوران حکومت اموی به ویژه یزید دیگر نامی از اسلام ناب وجود نداشت و تنها نامی پوشالی از ان در بین مردم وجود داشت و گناه و بی بند و باری و فساد و فحشا شاخصه حکومت های اموی شد تا جایی که خلیفه مسلمین سگ بازی و میمون بازی و نوشیدن شراب در ملا عام و زن بارگی جزء کارهای روز مره وی محسوب می شد.

از این رو امام حسین علیه السلام در چنین حالتی بر خود تکلین دانست تا دست به افشا زنی و پرده بردای از چهره پلید امویان و بیداری دل های تاریک مردم  زند و گرد تاریکی بر اسلام را که سال ها بر آن نشانده بودند بزداید و حیاتی مجدد در شریان های آن بدماند.  

این افشاگری برای امام هزینه ای سنگین را به دنبال داشت و حضرت باید این تکلیف را در قالب حرکت کاروان عشق عملیاتی می کرد از این رو  با حرکت این کاروان عاشق به سوی میدان و وعدگاه عشق حرکت نمود و با ایثار و فداکاری و دادن قربانی از ناحیه فرزندان اصیل اسلام و آنهائی که مرگ و شهادت شان می‌تواند افشاگر و بیدارکننده باشد، در این راه سکوت مرگباری را که به جامعه اسلامی سایه افکنده بود و نیز چهره اصلی نهضت جاهلی بنی‌امیه را که بر جامعه اسلامی سایه افکنده بود درهم شکست، و چهره اصلی آن را که پشت ماسک‌های اسلامی نهفته بود آشکار ساخت.

علاوه بر اینکه شهادت او توانست سیلی از قیام های شیعی مانند توابین و مختار و دیگر قیام های مخالف دستگاه اموی را ایجاد کند و پایه های این حکومت را متزلزل و  منجر به سقوط دولت اموی شود.

بنابر این امام حسین علیه السلام با حماسه‌ای که در کربلا آفرید افکار خواب آلوده را بیدار کرد، و با طوفانی که از امواج خروشان خونش در تمام جهان اسلام به وجود آورد ثابت کرد که «بنی‌امیه» نه تنها جانشینان پیامبر اسلام نیستند بلکه عوامل نفوذی خطرناکی بر ضد اسلام‌اند که برای نابودی این انقلاب ریشه دار که ثمره خون‌های شهیدان است کمر بسته اند.

در پایان این نکته را نیز باید تصریح نمود که حفظ و بقای اسلام در تمام دوران تاریخ به سبب همان قیامی است که تاکنون پابرجا و این خون ضامن بقا و حفظ اسلام ناب محمدی است. و چه فتنه هایی که به برکت همین خون و جهاد که هر سال از سوی دشمنان برای ضربه به کیان اسلام و شیعه طراحی می کنند خاموش می شود.

برای مطالعه بیشتر می توانید به لینک زیر مراجعه نمایید.
https://btid.org/fa/news/76424
https://btid.org/fa/news/111953

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 439