مطالب دوستان نیک رو

تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 16 آذر, 1402 سوال اعتقادی: این حدیث که سالم ترین دل دلی است که از شبهات خالی باشد یعنی چه؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما برخی از قلب‌ها نسبت به امور دینی دچار شک هستند؛ ولی برخی از آنها از هر نوع شکی نسبت به خدا، پیامبران، امامان و حقائق دینی خالی‌اند؛ به‌گونه‌ای که نسبت به همه آن امور یقین دارند. حضرت در این حدیث شریف می‌فرمایند سالم‌ترین قلب، قلبی است که واجد مقام یقین بوده و از شک و شبهه تهی باشد. [بحارالانوار، داراحیاءالتراٍث، ج75، ص109]
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 15 آذر, 1402 سوال اعتقادی: از کجا بدونیم قرآن تحریف نشده؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما برای عدم تحریف قرآن ادله زیادی آورده شده است. یکی از بهترین آنها تواتر الفاظ قرآن است.  شما فرض کنید که صد نفر به شما بگویند در فلان جا تصادف شده است. آیا اطمینان نمی‌کنید که واقعاً آنجا تصادف شده است؟ من و شما و اکثر مردم که بسیاری از کشورهای دنیا را ندیده‌ایم، صرفا با خبرهای متعدد از سوی کسانی که آن کشورها را دیده‌اند، اطمینان می‌کنیم که آن کشورها وجود دارند. درباره بسیاری از مسائل تاریخی نیز با خبرهای متعددی که به ما رسیده، اطمینان می‌کنیم که وقایع تاریخی یا افراد وجود در تاریخ، حقیقتاً وجود داشته‌اند. ما به وجود ابو ریحان، ابن سینا، خواجه نصیر، شاه عباس و ... از تواتر نقل تاریخی یقین پیدا می‌کنیم. قرآن نیز یکی از متون تاریخی است که با تواتر الفاظش نقل شده و به دست ما رسیده و علمای دو گروه شیعه و سنی عموما بر عدم تحریف الفاظ آن اتفاق نظر دارند. در زمان پیامبر این کتاب عزیز توسط ناسخین متعدد نوشته می‌شد و پس از ایشان نیز افراد متعدد آن را استنساخ می‌نمودند. تعدد آنها به میزانی بود که کسی نمی‌تواند در آن تردید نماید. تردید در آن به منزله تردید در تصادفی است که صد نفر وقوع آن را نقل نموده‌اند. همچنین مانند تردید در وجود ابن سینا ، ابوریحان، خواجه نصیر و کتب و آثار یقینی ایشان است. دلیل دیگری که بر عدم تحریف قرآن می‌توان ذکر کرد، تحدی است که در قرآن وجود دارد. قرآن کریم به تمام مخالفین خود می‌گوید، اگر در این کتاب عزیز تردید دارید، مثل و مانند آن؛ بلکه ده سوره مانند آن بیاورید.  اگر قرآن دستخوش تحریف واقع شده و کلام بشر در آن داخل گشته و از هویت خود خارج شده بود، باید در طولِ این 1400 سال دشمنان اسلام مانند آن را می‌آوردند؛ خصوصاً که آنها انگیزه‌های فراوانی برای مقابله با اسلام و مسلمانان داشته و دارند. اینکه در این مدت دشمنان به جای آوردن مانند قرآن، با هزینه‌های هنگفت به دشمنی علیه اسلام دست زده‌اند، معلوم می‌شود که در آوردنِ مانند این کتاب عزیز عاجز بوده‌اند و این خود دلیل محکمی بر آن است که قرآن همان وحی الهی و به دور از تحریف است.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 15 آذر, 1402 سوال اعتقادی: منبع داستان
با عرض سلام و ادب خدمت شما این داستان را ابن ابی الحدید در شرح خود بر حکمت 159 (یا 161) نهج‌البلاغه ذکر کرده است. حکمت و حدیث مذکور در این کتاب به این صورت نقل شده است:  «مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَ التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَ بِهِ الظَّنَ»؛ «هرکس خود را در مواضع تهمت قرار دهد، پس کسی که به او بد بین شد را ملامت نکند». ‏[نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 159] «رأى‏ بعض‏ الصحابة رسول‏ الله‏ ص‏ واقفا في درب من دروب المدينة و معه امرأة فسلم عليه فرد عليه فلما جاوزه ناداه فقال هذه زوجتي فلانة قال يا رسول الله أ و فيك يظن فقال إن الشيطان يجري من ابن آدم مجرى الدم‏»؛ « یکی از صحابه دید که پیامبر اکرم در کنار دری از درهای مدینه ایستاده‌ و در کنارشان نیز زنی قرار دارد. آن شخص از کنار آن حضرت عبور کرده و به آن بزرگوار سلام نمود. ایشان جواب سلامش را دادند. کمی که از آن حضرت فاصله گرفت، صدایش زده و فرمودند: این زن را که می‌بینی فلان همسرم است. او به پیامبر عرض کرد: ای رسول خدا مگر نسبت به چون شمایی هم می‌توان گمان بد برد؟ حضرت در جوابش فرمودند: شیطان چون خون در رگ‌های انسان جریان دارد».[شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏18، ص: 380]
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 14 آذر, 1402 سوال اعتقادی: شبهه....
با عرض سلام و ادب خدمت شما  بر اساس این حدیث و احادیث دیگر کسی که محبت امیرالمومنین علیه‎السلام را داشته باشد، به جهنم نمی‌رود؛ هرچند که گناه‌کار باشد؛ اما در اینجا چند نکته وجود دارد که افراد نباید از آن غفلت کنند: 1. شخصی که مرتکب گناه می‌شود، چه ضمانتی برای خود می‌بیند که محبت امیرالمومنین و ایمان به ولایت آن بزرگوار از او سلب نشود؟  درباره برخی از گناهان فرموده‌اند که انجام آنها یا تکرارشان موجب ازبین رفتن ایمان می‌شود. مثلا در روایتی از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که فرمودند: «إِذَا اتَّهَمَ الْمُؤْمِنُ أَخَاهُ انْمَاثَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاءِ»؛ «هرگاه مومن به برادر مومنش تهمت بزند، ایمان از قلبش محو می‌شود، همان‌گونه که نمک در آب حل می‌شود». [بحارالانوار، دار احیاء التراث، ج72، ص198] یا در روایت دیگری فرمودند: «َ مَنْ حَسَدَ مُؤْمِناً انْمَاثَ الْإِيمَانُ فِي قَلْبِهِ كَمَا يَنْمَاثُ الْمِلْحُ فِي الْمَاء»؛ «هرکس به مومنی حسادت ورزد، یمان از قلبش محو می‌شود، همان‌گونه که نمک در آب حل می‌شود»  [همان، ج75، ص281] یا فرمودند: «ُ إِذَا أَذْنَبَ الرَّجُلُ خَرَجَ فِي قَلْبِهِ نُكْتَةٌ سَوْدَاءُ فَإِنْ تَابَ انْمَحَتْ وَ إِنْ زَادَ زَادَتْ حَتَّى تَغْلِبَ عَلَى قَلْبِهِ فَلَا يُفْلِحُ بَعْدَهَا أَبَداً»؛ «هرگاه بنده گناهی مرتکب شود، در دلش نقطه‌ای سیاه پدید می‌آید، پس اگر توبه کند، محو می‌شود؛ ولی اگر ادامه دهد، آن سیاهی زیاد و زیادتر می‌شود[تا جایی که تمام قلبش را پوشانده و در بر می‌گیرد] و دیگر پس از آن رستگار نمی‌شود». [همان، ج70، ص327] 2. کسی که گناه می‌کند، اگرچه ممکن است به جهت محبت امیرالمومنین علیه‌السلام مشمول شفاعت شده و به جهنم نرود؛ اما در برزخ گرفتار خواهد بود. در حدیث منقول است که شخصی به امام صادق علیه‌السلام عرض کرد گناهان برخی از شیعیانتان زیاد است. حضرت در جوابش فرمودند «َفَقَالَ أَمَّا فِي الْقِيَامَةِ فَكُلُّكُمْ فِي الْجَنَّةِ بِشَفَاعَةِ النَّبِيِّ الْمُطَاعِ أَوْ وَصِيِّ النَّبِيِّ وَ لَكِنِّي وَ اللَّهِ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكُمْ فِي الْبَرْزَخ‏»؛ «اما در قیامت همه شما با شفاعت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم به بهشت خواهید رفت؛ ولی من نسبت به برزخ شما نگرانم». [الکافی، اسلامیه، ج3، ص242] در روایتی دیگر نقل شده که فرمودند: «إِنَّ الْعَبْدَ لَيُحْبَسُ عَلَى ذَنْبٍ مِنْ ذُنُوبِهِ مِائَةَ عَامٍ وَ إِنَّهُ لَيَنْظُرُ إِلَى أَزْوَاجِهِ فِي الْجَنَّةِ يَتَنَعَّمْنَ»؛ «بنده به خاطر گناهی از گناهانش صد سال حبس می‌کشد؛ این درحالی است که به همسران بهشتی‌اش نگاه می‌کند که در بهشت متنعم هستند». [همان، ج2، ص272] به نظر می‌رسد که اگر انسان آخر کار هم به بهشت رفته و جهنمی نشود، نَیَرزَد که به خاطر هر گناهش صد سال حبس بکشد. 3. بر اساس برخی روایات قیامت پنجاه موقف دارد که هر موقفی برای افراد گناه‌کار هزار سال به ‌طول می‌انجامد تا از آن عبور کند. گیرم انسان در نهایت و پس‌از گذاراندن این مواقف به بهشت رفته و از جهنم خلاصی پیدا کند، اما باز هم ارزش ندارد که در دنیا گرفتار گناهان شده و این مقدار معطل شود.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 13 آذر, 1402 سوال اعتقادی: خیلی برایش سوال پیش میاد که کاملترین دین چیه؟؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما  برای سوالاتی که به مقایسه انقلاب اسلامی با حکومت‌های قبل‌از آن مربوط می‌شود، توصیه می‌کنیم به کتاب‌های «صعود چهل‌ساله»، «خدا زاده» و «خود خدا» نوشته حجه‌الاسلام راجی و کانالِ ایتایی ایشان به نام «سُعدا» مراجعه نمایید. در این کانال و کتاب‌ها مطالب پُر شماری، عائدتان می‌شود که علاوه بر روشنگری، خودتان قدرت پاسخ‌گویی به سوالات فرزند عزیزتان و سایرین را پیدا می‌کنید. برای سوالات مربوط به امامان و پیامبر نیز باید هرکدام را به‌صورت جداگانه مطرح کنید تا پاسخ مناسب را خدمتتان عرض نماییم. اما نسبت به دین اسلام و مقایسه آن با سایر ادیان باید عرض کنیم بهترین دلیل بر حقانیت این دین عزیز، قرآن است.  خداوند به مخالفین خود، (ازجمله مشرکان، یهودیان و مسیحیان) می‌فرماید: اگر در این قرآن شک دارید که از خداوند باشد و درنتیجه در پیامبر شک دارید که از سوی خدا باشد، پس مانند این قرآن را بیاورید.[بقره: 23 و اسراء: 88] این نشان می‌دهد که قرآن معجزه پیامبر خاتم بوده و دلیل حقانیت ایشان و دین ایشان است.  حال ممکن است بپرسید ما از کجا بفهمیم قرآن معجزه است؟  در پاسخ می‌گوییم بهترین دلیل بر اعجاز آن این است که دشمنان اسلام با آن‌همه عِده و عُدّه که در طول تاریخ داشته‌ و دارند، به‌جای آوردن مثل قرآن، به‌سراغ اعمال جنگ علیه اسلام و مسلمانان رفته و به کارهای پر هزینه‌تری دست زده‌اند؛ این درحالی است که اگر آوردنِ مانند قرآن ممکن بود، باید آنها به‌سراغ این گزینه رفته و هزینه بسیار کمتری را متحمل می‌شدند. برای آنان که تمام رسانه‌ها در دستشان است، کار ساده‌ای است که انجمنی از اندیشمندان و ادبا تشکیل داده و کتابی هم‌سطح قرآن تدوین کرده، آنگاه در دنیا تبلیغ کنند که ای مسلمانان بدانید ما مانند قرآن را آوردیم پس ادعای شما گزاف است و دینتان باطل است. حال که آنان چنین نکرده‌اند، معلوم می‌شود که توانایی چنین کاری را نداشته و در عمل، به معجزه بودنِ قرآن اعتراف نموده‌اند. قرآن آتش زدن، ایجاد و حمایت از فرقه‌ای مانند داعش برای ضربه به حیثیت اسلام، حمایت از شبکه‌های ماهواره‌ای پرهزینه، جنگ‌های متعدد پرهزینه در طول تاریخ، همه نشان از آن دارد که آنها مجبورند برای مقابله با اسلام، از گزینه‌های دیگری غیر از آوردن قرآن بهره ببرند. هوش مصنوعی هم که نابغه بوده و از علوم بشری بهره می‌برد، اذعان به ناتوانی از آوردنِ مانند قرآن می‌کند. این نشان از آن دارد که چنین کاری غیر ممکن است؛ پس قرآن و دین اسلام از طرف خداوند بوده و حق می‌باشد.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 12 آذر, 1402 سوال اعتقادی: آیه تطهیر شامل طهارت از خبث و حکم به عدم نجاست برای اهل بیت علیهم السلام می شود؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما اینکه آیه به تنهایی چنین دلالتی داشته باشد را نمی‌توان به‌عهده گرفت؛ ولی با ضمیمه کردن برخی از روایات، شاید بتوان به چنین نتیجه‌ای رسید. به این روایات توجه بفرمایید: 1. از امام رضا علیه‌السلام نقل‌شده که فرمودند: «امام داراى علامت‏‌هایى است، ... ختنه شده به دنيا مى‌‏آيد و پاک است؛ از پشت سر می‌بیند، همان‌طور كه از پيش رو مشاهده می‌کند و داراى سايه نيست...محتلم نمی‌شود؛ چشم او به خواب می‌رود، ولى دلش بيدار است و با ملائكه صحبت مي‌كند و زره پيامبر بر تن او راست مى‌‏آيد. ادرار و مدفوع او ديده نمی‌شود؛ زيرا زمين را خدا مأمور كرده كه آنچه از امام خارج مى‌‏شود ببلعد؛ بوى او از بوى مشک‏ بهتر است».[مجلسی، بحارالانوار، داراحیاء التراث، ج25، ص116] 2. امام حسن علیه‌السلام به هنگام احتجاج علیه معاویه، درباره فضایل اهل‌بیت علیهم‌السلام فرمودند: هنگامی‌که آیه تطهیر نازل شد، پیامبر تمام درهای خانه‌ها را به سمت مسجد بسته و تنها در خانه امیرالمومنین علیه‌السلام را باز گذاشتند... نتیجه آن شد که کسی در مسجد غیر از امیرالمومنین و رسول خدا دچار جنابت نمی‌شد و غیر از اولاد آن حضرت کسی در آنجا به دنیا نمی‌آمد.(زیرا خانه حضرت نیز بخشی از مسجد حساب می‌شد).[همان، ج10، ص142] 3. امیرالمومنین علیه‌السلام به اتفاق همه مسلمانان و به اذن الهی در کعبه متولد شدند. می‌دانیم که از یک طرف هرزنی به هنگام تولد نوزاد خود خون نفاس می‌بیند و از طرف دیگر، نجس کردن کعبه ازجمله محرمات بوده و تطهیر آن در هنگام نجس شدنش، از واجبات است. اینکه خداوند به اذن خود اجازه ورود به کعبه از دیوار پشتی به مادر امیرالمومنین داده، این گمان را ایجاد می‌کند که یا ایشان خون نفاس نداشته‌اند و یا خونشان پاک بوده است؛ درنتیجه حضرت با طهارت کامل به دنیا آمده‌اند و کعبه دچار نجاست نشده است. باتوجه به این قرائن، به‌صورت غیر قطعی می‌توان آنچه جناب‌عالی به آن اشاره فرمودید را نتیجه گرفت؛ ولی قطع نسبت به چنین موضوعی منوط به تصریح خاندان وحی است و ما چنین تصریحی را مشاهده ننمودیم.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 12 آذر, 1402 سوال اعتقادی: ......
با عرض سلام و ادب خدمت شما در روایتی از رسول گرامی اسلام نقل شده که فرمودند: «كُنْتُ أَنَا وَ عَلِيٌّ نُوراً بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ جَلَّ جَلَالُهُ قَبْلَ أَنْ يَخْلُقَ آدَمَ بِأَرْبَعَةِ آلَافِ عَامٍ فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ سَلَكَ ذَلِكَ النُّورَ فِي صُلْبِهِ فَلَمْ يَزَلِ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ يَنْقُلُهُ مِنْ صُلْبٍ إِلَى صُلْبٍ حَتَّى أَقَرَّهُ فِي صُلْبِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ ثُمَّ أَخْرَجَهُ مِنْ صُلْبِ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَقَسَّمَهُ قِسْمَيْنِ فَصُيِّرَ قِسْمٌ فِي صُلْبِ عَبْدِ اللَّهِ وَ قِسْمٌ فِي صُلْبِ أَبِي طَالِبٍ فَعَلِيٌّ مِنِّي وَ أَنَا مِنْ عَلِيٍّ لَحْمُهُ مِنْ لَحْمِي وَ دَمُهُ مِنْ دَمِي فَمَنْ أَحَبَّنِي فَبِحُبِّي أَحَبَّهُ وَ مَنْ أَبْغَضَهُ فَبِبُغْضِي أَبْغَضَهُ»؛ «من و علی نوری [واحد] در برابر خداوند متعال بودیم که آن را چهار هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم [خلق کرده بود]. هنگامی که خداوند آدم را خلق نمود، آن نور را در صلب آدم قرارداد. پیوسته این نور از صلبی به صلبی [واز رحمی به رحمی] منتقل می‌گشت تا اینکه در صلب عبدالمطلب قرار گرفت. در آنجا خداوند آن نور را دو قسمت کرده و قسمتی را در صلب عبدالله و قسمت دیگر را در صلب ابوطالب علیهماالسلام قرار داد؛ این است که علی از من است و من از علی (ع) گوشت او از گوشت من است و خون او از خون من. هرکس من را دوست بدارد، به جهت محبت من او را هم دوست دارد. هرکس او را دشمن بدارد، به جهت دشمنی با من است که او را نیز دشمن می‌دارد».[شیخ صدوق، الخصال، ج2، ص640] گویا بر همین اساس است که در آیه مباهله [آل‌عمران: 61] امیرالمومنین علیه‌السلام به‌عنوان نفس و جان پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله دانسته شده‌اند.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 12 آذر, 1402 سوال اعتقادی: چرا دعای سلامتی امام زمان را می‌خوانیم..؟؟؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما حکمت دعا برای امام زمان علیه‌السلام و صدقه دادن برای سلامتی آن بزرگوار این است که انسان در این قالب عرض ارادتی به ساحت آن ولیّ معصوم کرده و از این طریق مورد لطف و عنایت آن بزرگوار قرار بگیرد. دعا برای امام و صدقه برای سلامتی آن وجود مبارک، موجب نوعی اتصال به آن حضرت شده و آثار و ثمرات زیادی را برای انسان درپی دارد. ما در دعای زمان غیبت به خداوند عرض می‌کنیم: «خدایا یاد امام و انتظار برای او و دعا و صلوات بر حضرت را از یاد ما نبر تا طولانی شدن غیبت آن حضرت موجب نشود ما از قیام [و ظهورش] ناامید شویم.[کمال‌الدین، اسلامیه، ج2، ص513] این موضوع حاکی از آن است که دعای برای آن جناب نه برای نفع آن حضرت که برای تجدید میثاق و زنده شدنِ یاد او در دل‌هاست. این موضوع درباره خمس و صدقه هم صادق است. خداوند در قرآن به پیامبرش فرموده: «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ ۖ إِنَّ صَلَاتَكَ سَكَنٌ لَهُمْ»؛ «از اموال آنها صدقه‌ای (واجب یا مستحب) بگیر، تا بوسیله آن، آنها را پاک ساخته و پرورش دهی! و (به هنگام گرفتن آن،) در حق آنها دعا کن؛ که دعای تو، مایه آرامش آنهاست». بر اساس این آیه مالی که به پیامبر و امام داده می‌شود یا صدقه‌ای که برای سلامتی آنان داده می‌شود، برای خود انسان مفید بوده و موجب تطهیر قلب و جلب دعای پیامبر و امام می‌شود و الا نفع بردن امام در آن مطرح نیست. على بن محمد كاشانى نقل می‌کند: يكى از دوستانم به من گفت: مال بسيارى براى امام رضا علیه‌السلام بردم؛ اما با کمال تعجب دیدم آن حضرت از دريافت آن شاد نشد، ناراحت شده و با خودم گفتم، اين همه پول براى ایشان آوردم ولی آن حضرت شاد نشد. ناگهان آن حضرت فرمود: اى غلام يک طشت با آب براى من بياور، سپس روى صندلی نشسته و به غلام گفت: آب‌ بريز. [غلام آب می‌ریخت] ولی از میان انگشتان امام طلا ميان طشت قرار می‌گرفت، آنگاه امام رو به من كرده و فرمود: كسى كه چنين است اعتنائى به پولى كه تو آوردى ندارد. [کافی، اسلامیه، ج1، ص491] درنتیجه صدقه، دعا و صلوات بر معصومین علیهم‌السلام درواقع باعث جلب رحمت و مغفرت برای خود انسان می‌شود. درست مانند نماز، روزه، حج و سایر مناسک عبادی که نفعی برای خدا نداشته و نفعش به خود انسان برمی‌گردد. آیه‌الله مصباح یزدی می‌فرمودند: زمانی که من طلبه‌ای جوان بودم اين سؤال (صلوات چه فایده‌ای دارد؟) براى من مطرح بود. اولين بار كه اين سؤال را از كسى پرسيدم از مرحوم حاج ميرزا على هسته‌‌اى اصفهانى بود. خدا ایشان را رحمت كند. نمى‌‌دانم اسم ايشان را شنيده‌ايد يا نه؟ ايشان يكى از علمايى بودند كه منبر هم مى‌‌رفتند. معمولاً مجتهدان و كسانى كه به مقامات والاى فقه و فلسفه و این‌ها می‌رسند، كمتر منبر مى‌‌روند. ايشان كسى بود كه خودش استاد اسفار بود، حكيم بزرگوارى بود و منبرى معروفى هم بود. به‌خصوص آن‌وقت‌هایی كه ما ايشان را درک كرديم، اواخر عمرشان بود و در ماه رمضان در مسجد حاج عزيزالله تهران منبر مى‌‌رفتند. من بعد از منبر رفتم و از ايشان سؤال كردم كه آقا اين صلوات چه فايده‌‌اى دارد؟! مگر ما چه داريم كه به اهل‌بیت علیهم ‌السلام تقديم كنيم؟! مگر آن‌ها چه كمبودى دارند كه ما به آن‌ها بدهيم؟! ايشان براى من يک مَثلى زد كه هم شيرين بود و هم دلنشين و هم شايد در آن سطحى كه من بودم و در آن جوانى‌‌اى كه من داشتم ظرفيت ذهنم بيش از اين اقتضا نمى‌‌كرد. به‌هرحال جواب زيبايى داد. من هنوز هم جوابى بهتر و قشنگ‌تر از اين پيدا نكرده‌ام. شايد بيش از پنجاه سال مى‌‌گذرد كه من اين جواب را از ايشان شنيده‌ام، بیش از نيم قرن! ايشان فرمود كه صاحب مِلكى را در نظر بگیرید که باغبانى داشته باشد و اين باغبان، گل‌کار باشد و در باغ صاحب ملک، گل‌کاری كرده باشد و در آنجا گل‌هایی را پرورش داده باشد. فرض كنيد که باغبان، غلام زرخريد خودش هم است که آنجا باغبانى كرده و گلى پرورش داده است. يك روز صاحب باغ برای تماشاى باغ خودش مى‌‌آيد. اين باغبانى كه خودش مملوک و غلام صاحب باغ است، از باغى كه مملوک اوست، از گلى كه باز مملوک اوست، گلی را مى‌‌چیند و به صاحب باغ می‌دهد. هم مِلک مال خودش است و هم باغبان، اما اين يك ادبى است كه از ملک خود او يک گلى مى‌‌چيند و به خود او تقديم مى‌‌كند. اين کار او باعث مى‌‌شود كه او استحقاق يك احسنت، آفرين و پاداشى پيدا مى‌‌كند و الا چيزى بر مِلک او افزوده نمى‌‌شود. گلى است که از گلبن خود صاحب باغ، تقديم خود او مى‌‌كند. تازه خود تقديم‌كننده هم غلام و مملوك اوست؛ ولى اين کار او باعث مى‌‌شود كه پيش صاحب باغ احترام پيدا كند و او ديگر بسته به كرم خودش پاداشى به او بدهد، حالا يا تشكر لفظى مى‌‌كند يا يك انعام ديگرى هم به او مى‌‌دهد. صلواتى كه ما مى‌‌فرستيم، خود ما در واقع يك نوع مملوكيت نسبت به اهل‌بیت‌ صلوات‌‌ الله‌‌عليهم‌‌اجمعين داریم. اصلاً وجود ما به طفيل وجود آن‌ها آفريده شده و معرفت و هدايتى كه داريم به بركت آن‌ها است. اگر آن‌ها ما را هدايت نكرده بودند، چه داشتيم؟! گمراهى مثل ساير گمراهان عالم بوديم! خود آن‌ها هم به ما ياد دادند كه صلوات بفرستيد. اگر آن‌ها به ما ياد نداده بودند، ما اين كار را بلد نبوديم. پس مايى كه مملوك آن‌ها هستيم، از باغ خودشان، چيزى كه خودشان به ما ياد دادند را انجام مى‌‌دهيم و درعین‌حال استحقاق پاداش پيدا مى‌‌كنيم! چه‌کاری از اين پرسودتر و چه رحمتى از طرف آن‌ها بالاتر.[https://www.x-shobhe.com/12628.html]
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 12 آذر, 1402 سوال اعتقادی: آیا این دفع افسد به فاسد نبود؟
با عرض سلام و ادب خدمت شما اینکه می‌فرمایید: اگر حضرت به آن دو فرد حکومت می‌دادند، فتنه آنها می‌خوابید و دفع افسد به فاسد می‌شد، خیلی واضح و روشن نیست. آنها بدون آنکه از جانب ایشان ولایت داشته باشند، با سرمایه‌ای که از قبل جمع کرده بودند و محبتی که در میان اهل بصره داشتند، سپاهی را علیه حضرت تدارک دیده و جنگی بر علیه ایشان راه انداختند. چه تضمینی وجود داشت که اگر به ولایت بصره رسیده و قدرت بیشتری پیدا می‌کردند، اقدام وسیع‌تری علیه ایشان انجام ندهند. همین اشعث که شما می‌فرمایید، حضرت او را پس‌از جنگ جمل از حکومت آذربایجان خلع کرده و برای گزارشات مالی دوران حکومتش به کوفه فراخواندند. سپس حضرت او را از ریاست دو قبیله بزرگ کنده و ربیعه خلع کرده و یکی را به حُجر بن عدی و دیگری را به حسان بن مخدوع دادند. اما با بلوایی که یک شاعر درست کرد، (شاعری که معاویه برای ایجاد بلوا فرستاده بودش)، این دو قبیله بزرگ کوفه تصمیم گرفتند تا با یکدیگر جنگ کنند. جنگ آنها در مرکز حکومت نیز به معنی برچیده شدن اصل حکومت حضرت بود؛ زیرا دو سپاه اصلی حضرت از این دو قبیله بودند.(مانند اینکه سپاه و ارتش با یکدیگر در تهران به جنگ بپردازند). خب در چنین موقعیتی، جلوگیری از تنش با نصب مجدد اشعث بهترین راه حل بود؛ اما همین اشعث بعداً موجب به نتیجه نرسیدنِ جنگ صفین شده، و زمینه‌ساز پیدایش گروهی به نام خوارج گشت.  اشعث پیامبر را درک نکرده بود و سابقه چندانی نداشت و تنها کسی بود که منصب داشت و حضرت او را عزل کرده و بالاجبار دوباره به او ریاست دادند؛ ولی با این حال هزینه‌های سنگینی را بر حکومت حضرت تحمیل نمود. حال فکر کنید که اگر به طلحه و زبیر که پیامبر را درک کرده و سابقه داشتند، از ابتدا منصب داده می‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ چه بسا در آن صورت حضرت لازم بود با سه گروه در عرض هم جنگیده و از سه جهت تحت فشار قرار می‌گرفتند؛ اما در واقع حضرت با منصب ندادن به آن دو و انجام جنگی دو سه روزه، جلوی بلوایی بزرگ‌تر را گرفته و حکومت را از خطر عظیم‌تر رهانیدند.
تصویر صاحب الامری روح الله صاحب الامری روح الله 12 آذر, 1402 سوال اعتقادی: در بهشت ما نتیجه کارها مون را با نعمت های بهشتی مشاهده میکنیم
باعرض سلام و ادب خدمت شما ازآنجا که آخرت باطنِ دنیاست و ملکوتِ (باطن) اعتقادات و نیات و افعال انسان در آن موطن آشکار می‌شود، می‌توان گفت: کسی که در دنیا همیشه خود را در محضر اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌دیده و اعمالش را بر اساسِ محبت و رضایت آن بزرگواران تنظیم می‌کرده، در آخرت نیز دائماً با آن بزرگواران خواهد بود. برخی در زندگیشان امام را در نزد خود حاضر دیده و اعمال خود را بر اساسِ رضایت او تنظیم می‌کنند؛ مثلاً می‌گویند این کاری که من الآن می‌خواهم انجام دهم، آیا مورد رضایت امام زمانم که حضور دارد و من و عملم را مشاهده می‌کند، هست یا نه؟ اگر آن عمل را مورد رضایت امام ببینند، آن را انجام می‌دهند و الا ترکش می‌کنند. این دسته از افراد چون همیشه در دنیا خود را در محضر امام دیده‌اند، در آخرت نیز همیشه از محضر امام بهره برده و لذت می‌برند. در حدیثی از پیامبر اکرم نقل شده که فرمودند: «مَا نَظَرَ اللَّهُ‏ إِلَى‏ وَلِيٍ‏ يُجْهِدُ نَفْسَهُ‏ لِإِمَامِهِ‏ بِالطَّاعَةِ وَ النَّصِيحَةِ إِلَّا كَانَ‏ مَعَنَا فِي‏ الرَّفِيقِ الْأَعْلَى‏»؛ «هر کدام از دوستان ما که خودش را برای اطاعت از امامش و خیرخواهی نسبت به او به زحمت بیندازد، در بهشت با ما خواهد بود». [بحار الأنوار، دار احیاء التراث، ج‏33، ص: 528] علاوه بر این، نسبت به خصوص گریه‌کنان بر امام حسین علیه‌السلام نقل شده که ایشان در سایه عرش الهی و در محضر آن حضرت خواهند بود؛ به‌گونه‌ای که بودن در نزد ایشان را حتی بر رفتنِ به بهشتِ خود ترجیح می‌دهند؛ تا جایی که وقتی حورالعین به سراغ ایشان فرستاده و از آنها دعوت ورود به بهشتشان را می‌کنند، آنها ترجیح می‌دهند که در محضر حضرت مانده و از لذت بودن در کنار ایشان بهره ببرند. [همان، ج45، ص207] اینها ظاهرا کسانی هستند که همیشه به یاد حضرت بوده و بر مصائب آن بزرگوار گریه می‌کرده‌اند.

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 941