سوال اعتقادی: آیا این دفع افسد به فاسد نبود؟

11:30 - 1402/09/07

با سلام و تحیات

چرا امیرالمومنین علیه‌السلام برای دفع ضرر و فساد طلحه و زبیر به ایشان امارت یکی از شهر های تحت حکومت خود را ندادند؟ مگر نه اینکه ایشان از اصحاب نزدیک پیامبر بودند تا جاییکه که لقب سیف الاسلام گرفتند؟ یعنی طلحه و زبیر از اشعث که والی آذربایجان بود و منافق ترین منافقان بود و حضرت علی علیه السلام از این نفاق خبر داشت بدتر بودند؟ علی علیه السلام که در مرگ یاران پیامبر گریست چرا با یک پست حکومتی جلوی انحراف ایشان را نگرفت؟ آیا این دفع افسد به فاسد نبود؟

 

----------------
کاربران محترم مي‌توانيد در همين بحث و يا مباحث ديگر انجمن نيز شرکت داشته باشيد: https://btid.org/fa/forums
همچنين مي‌توانيد سوالات جديد خود را از طريق اين آدرس ارسال کنيد: https://btid.org/fa/node/add/forum
تمامي کاربران مي‌توانند با عضويت در سايت نظرات و سوالاتي که ارسال ميکنند را به عنوان يک رزومه فعاليتي براي خود محفوظ نگه‌دارند و به آن استناد کنند و همچنين در مرور زمان نظراتشان جهت نمايش، ديگر منتظر تاييد مسئولين انجمن نيز نباشد؛ براي عضويت در سايت به آدرس مقابل مراجعه فرمائيد:  https://btid.org/fa/user/register

http://btid.org/node/269225

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
5 + 10 =
*****
تصویر صاحب الامری روح الله

با عرض سلام و ادب خدمت شما

اینکه می‌فرمایید: اگر حضرت به آن دو فرد حکومت می‌دادند، فتنه آنها می‌خوابید و دفع افسد به فاسد می‌شد، خیلی واضح و روشن نیست.

آنها بدون آنکه از جانب ایشان ولایت داشته باشند، با سرمایه‌ای که از قبل جمع کرده بودند و محبتی که در میان اهل بصره داشتند، سپاهی را علیه حضرت تدارک دیده و جنگی بر علیه ایشان راه انداختند. چه تضمینی وجود داشت که اگر به ولایت بصره رسیده و قدرت بیشتری پیدا می‌کردند، اقدام وسیع‌تری علیه ایشان انجام ندهند.

همین اشعث که شما می‌فرمایید، حضرت او را پس‌از جنگ جمل از حکومت آذربایجان خلع کرده و برای گزارشات مالی دوران حکومتش به کوفه فراخواندند. سپس حضرت او را از ریاست دو قبیله بزرگ کنده و ربیعه خلع کرده و یکی را به حُجر بن عدی و دیگری را به حسان بن مخدوع دادند. اما با بلوایی که یک شاعر درست کرد، (شاعری که معاویه برای ایجاد بلوا فرستاده بودش)، این دو قبیله بزرگ کوفه تصمیم گرفتند تا با یکدیگر جنگ کنند. جنگ آنها در مرکز حکومت نیز به معنی برچیده شدن اصل حکومت حضرت بود؛ زیرا دو سپاه اصلی حضرت از این دو قبیله بودند.(مانند اینکه سپاه و ارتش با یکدیگر در تهران به جنگ بپردازند). خب در چنین موقعیتی، جلوگیری از تنش با نصب مجدد اشعث بهترین راه حل بود؛ اما همین اشعث بعداً موجب به نتیجه نرسیدنِ جنگ صفین شده، و زمینه‌ساز پیدایش گروهی به نام خوارج گشت.

 اشعث پیامبر را درک نکرده بود و سابقه چندانی نداشت و تنها کسی بود که منصب داشت و حضرت او را عزل کرده و بالاجبار دوباره به او ریاست دادند؛ ولی با این حال هزینه‌های سنگینی را بر حکومت حضرت تحمیل نمود. حال فکر کنید که اگر به طلحه و زبیر که پیامبر را درک کرده و سابقه داشتند، از ابتدا منصب داده می‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد؟ چه بسا در آن صورت حضرت لازم بود با سه گروه در عرض هم جنگیده و از سه جهت تحت فشار قرار می‌گرفتند؛ اما در واقع حضرت با منصب ندادن به آن دو و انجام جنگی دو سه روزه، جلوی بلوایی بزرگ‌تر را گرفته و حکومت را از خطر عظیم‌تر رهانیدند.