سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید، متشکرم.
ناراحتی و نگرانی شما را بابت رفتار پرخاشگرانهٔ فرزندتان درک میکنم و امیدوارم که بتوانم برای حل مشکل کمکتان کنم.
قبل از اینکه بخواهید به راهکاری برای حل این رفتار فرزندتان برسید، خوب است کمی دقت و تأمل کنید و ببینید به نظر شما چه عواملی ممکن است در ایجاد این خشم در کودک که به صورت رفتار پرخاشگرانهٔ زدن دیگران، خود را نشان میدهد مؤثر باشد؟
سؤالاتی از شما دارم که میتواند هم به بنده و هم به شما در بررسی علت و ریشهٔ این مسئله کمک کند که خوب است در پیام دیگری به آنها پاسخ دهید.
آیا فرزندتان از سنین کمتر این رفتار را داشت؟ یا اخیراً این مسئله را در او میبینید؟
در چه شرایطی ممکن است عصبانی شود و خواهر کوچکش یا دوستانش در مدرسه را بزند؟
از نظر برقراری ارتباط با همسالانش چگونه است؟ آیا راحت با دیگران دوست میشود یا در دوست یابی و ارتباط ضعیف عمل میکند؟
به طور کلی، آیا شما در کارها و مسائل مختلف، زیاد به فرزندتان تذکر میدهید یا امرونهی میکنید؟
آیا پیش آمده که نسبت به شما یا پدرش هم رفتار پرخاشگرانه داشته باشد؟
رابطهٔ شما و فرزندتان چطور است؟
آیا مشکل رفتاری دیگری نیز در فرزندتان احساس میکنید؟ مثلاً لجبازی یا رفتارهای اضطرابی؟
همانطور که خدمتتان عرض شد، در هر مشکل رفتاری که در کودک میبینیم، بهتر است قبل از هر اقدامی، به دنبال علت و ریشهٔ ایجادکنندهٔ مشکل باشیم.
پرخاشگری کودک شما میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که اگر آن دلیل یا دلایل را پیدا و رفع کنیم، احساس منفی و در نتیجه رفتار منفی کودک، رفع خواهد شد. مثلاً:
- ممکن است این کار کودک، برای گرفتن توجه شما یا حتی مربی مهد به سمت خودش باشد.
- یا اینکه، ممکن است کودک نگرانی و اضطرابی را تجربه میکند که چون نمیتواند آن را از راه درست بروز دهد، به سمت پرخاشگری میرود. مثلاً ممکن است با تولد نوزاد جدید، احساس نگرانی بابت از دست دادن مادر یا دوست داشتنی نبودن برای مادر را تجربه کند.
- یا اینکه، نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و این مسئله او را عصبانی کرده و اینگونه واکنش نشان میدهد.
- یا اگر شما مادری هستید که زیاد مراقبت و در نتیجه تذکر و امر و نهی به کودک دارید، به نوعی ناخواسته، نیاز استقلال کودک را زیر سؤال میبرید. در نتیجه، کودک برای به دست آوردن استقلال که یک نیاز طبیعی و فطری متناسب با سنش است، میجنگد یا چون نمیتواند در این مورد، با شما مقابله کند، خشمم را نسبت به دیگران بروز میدهد.
اگر کودک شما، در طول روز، زیاد در معرض تلویزیون، موبایل، صوت و تصویر و به طور کلی فضای مجازی و صفحات الکترونیک باشد، متأسفانه خود این مسئله آسیب زا و افزایش دهندهٔ سطح احساسات منفی، به ویژه اضطراب و خشم در کودک است.
نگران نباشید. این مشکل حتماً رفع خواهد شد؛ اما توجه داشته باشید که نهی کردن، تنبیه یا حتی تشویق راه حل اصلی نیست. حتی اگر هم اثری داشته باشد این اثر کوتاه مدت و موقتی خواهد بود. هرکدام از این علل یا علل احتمالی دیگر باید بررسی شود تا بتوانیم به حل مشکل کمک مناسب داشته باشیم و انشاءالله با توجه به آن، راهکارهای مناسب ارائه دهیم که با توجه به پاسخ شما به سؤالات بنده خدمتتان عرض خواهد شد.
سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی. وظیفهٔ ما کمک به شماست و بنده از این بابت بسیار خوشحالم. به دلیل مشکل کوتاهی که در سایت پیش آمده که باعث تأخیر در پاسخگویی شد، از شما عذر میخواهم.
بابت اتفاق تلخی که برایتان افتاده واقعاً متأسفم و برایتان از خداوند منان طلب صبر و آرامش میکنم.
موردی که به آن اشاره کردید، میتواند بهخاطر حساس شدن فرزندتان یا حتی دلتنگی و... باشد. خیلی خوب است که سعی کنید با فرزندتان وارد ارتباط و گفتگو شوید. در مورد این مسئله، یا هر مسئلهٔ دیگری که به نظرتان هر کدام از فرزندان را درگیر و ناراحت میکند، متناسب با سن و درکشان با آنها صحبت کنید. مثلاً در مورد ناراحتی دخترتان، زمانی که برای هر دوی شما مناسب است، (مثلاً شما فرصت کافی دارید که به او توجه کنید، بچههای دیگر مشغول بازی هستند یا خوابند و...) و دخترتان هم مشغول انجام تکلیف یا کار دیگری نیست، با یک چیز خوشایند، مثل چای، میوه و...، کنار فرزندتان بروید و بگویید که متوجه شدید که مثلاً از فلان اتفاق ناراحت شده است، بعد دلیلش را بپرسید، سعی کنید خود را جای فرزندتان در آن موقعیت خاص بگذارید و احساسش را درک کنید و با او همدلی کنید و بعد نظر خودتان را به او بگویید (مثلاً اینکه دلتان میخواست حواستان کامل به او و کارش باشد؛ ولی آن زمان نمیتوانستید و بعد هم یادتان رفت یا احساس کردید که او دیگر نیازی به کمک ندارد که مجدداً درخواستش را تکرار نکرد و یا هر چیزی که واقعاً به نظر شما آمده است) و بعد با همدیگر به یک تفاهمی برسید که در مواردی که ممکن است برای هر دوی شما چنین موقعیتی پیش بیاید، دوست دارید که طرف مقابل چه کار کند؟ مثلاً مجدداً یادآوری کند یا اگر احساس منفی (غم، خشم یا هر احساس دیگری) را تجربه کرد، بیاید و مطرح کند تا سوءتفاهمها برطرف شود و...
میتوانید این کار را به یک قانون در خانهتان تبدیل کنید و یک شب با بچهها درموردش صحبت کنید و قرار بگذارید که مثلاً هفتهای یکبار یا هر چند روز یکبار متناسب با شرایطتان، با یکدیگر بنشینید و در مورد اتفاقات طول روز یا طول هفته و همچنین احساسات مختلفی که چه در ارتباط با هم چه در فضای مدرسه یا هرجای دیگر تجربه کردید صحبت کنید، بدون اینکه همدیگر را قضاوت کنید یا راهکار ارائه دهید، همدگر را بشنوید. اجازه دهید کودک با خیال راحت حرفش را بزند، ولی بعد با هم همدلی کنید و بعد اگر لازم بود، با همفکری هم در مورد آن مسئله به راهکار برسید. خود شما شروع کننده باشید و از یک اتفاق سادهای که ممکن است برای شما پیش آمده باشد بگویید (چیزی که قابل درک برای کودکان باشد و آنها را نگران نکند) تا به مرور آنها نیز با شما همراه شوند و بیان احساسات به شیوهٔ درست و بدون ترس از اینکه قضاوت شوند یا دوست داشته نشوند و... را تمرین کنند. این کار هم به شما کمک میکند که نگرانی کمتری بابت مشکلات بچهها داشته باشید و هم به آنها اطمینان خاطر میدهد که برای شما مهم هستند و میتوانند راحت در مورد هر چیزی با شما و یا حتی با خواهر و برادرشان صحبت کنند.
توجه داشته باشید که اگر بچهها به این نوع گفتگوهای مادر و فرزندی و به خصوص جلسهٔ خانوادگی عادت نداشته باشند، ممکن است اوایل تمایلی نشان ندهند یا صحبت نکنند. در این صورت هیچ اشکالی ندارد. شما به کار خود ادامه دهید و با جذاب کردن و خوشایند کردن آن برای بچهها، مثلاً آوردن خوراکیهای خوشمزه و مورد علاقه، حتی یک بازی کوتاه در اول یا آخر جلسه و یا هر کاری که خودتان با توجه به شناخت از فرزندانتان به آن میرسید، این برنامه را در خانهتان جا بیندازید. کمکم بچهها علاقهمند و همراه خواهند شد. اصراری هم به اینکه حتماً همه صحبت کنند نداشته باشید، بلکه خودتان شروع کنید و هر کدام از کودکان تمایل داشت، صحبت کند، کمکم، هر دو فرزند بزرگتان و به مرور فرزند کوچکترتان هم وقتی اثرات مثبت آن را ببینند، با علاقه با شما همراه میشوند.
نگران مشکلات احتمالی بچهها هم نباشید و در ذهنتان آن را به نبود پدر ربط ندهید. هرچند که نبود پدر برای کودکان این سن، آزار دهنده است اما به توانایی فرزندانتان و تمایل فطری آنها به حرکت به سمت رشد و کنار آمدن با مشکلات و ناملایمات زندگی و کمک خدا به آنها اعتماد کنید. این اعتماد و اجازه دادن به آنها برای تجربیات مختلف زندگی، هم به فرزندانتان حس خوب و اعتماد به نفس میدهد و هم به شما آرامش بیشتری میدهد. نگران نباشید. حتماً شما مادر خوبی برای فرزندانتان هستید و مشکلاتی که در ارتباط با فرزندان پیش میآید در هر رابطهٔ مادر و فرزندی طبیعی است و قابل رفع است. به خواست خدا، محبت مادرانه آنقدر عمیق است که جای هیچ نگرانی باقی نمیگذارد.
در مورد بدغذایی بچه ها، برای هر دو فرزندتان، به خصوص دخترتان، بهترین کار، اعتماد به کودک و اصرار نکردن برای غذاخوردن است. چرا که اصرار زیاد، از طرفی ممکن است باعث مقاومت و لجبازی کودک، برای اینکه بخواهد به خواست خودش عمل کند میشود، و از طرف دیگر، پیامی که میتواند ناخودآگاه به کودک منتقل کند این است که (تو بلد نیستی یا تو نمیتوانی خودت را سیر کنی) و این در واقع پیام عدم اعتماد به توانمندی کودک به او میدهد و ایجاد حس منفی و یا لجبازی میکند. چون کودک میخواهد تواناییاش را به شما اثبات کند و این دور باطل، هم برای کودک و هم برای خود شما آزار دهنده است.
این را باور کنید که قطعاً خود کودک متوجه احساس ضعف و گرسنگی خودش هست. پس سعی کنید بدون اصرار، تنها غذاهای مورد علاقه و خوراکیهای مفید را بیشتر در دسترس کودک قرار دهید. البته نیاز نیست اینطور باشد که همیشه هر چه او دوست دارد درست کنید؛ ولی سعی کنید در برنامهٔ غذاییتان، غذاهای مورد علاقه بیشتر باشد. حتی اگر فقط یک نوع غذا را می خورد، هیچ اشکالی ندارد. به مرور که کودک متوجه میشود، شما دیگر حساسیتی ندارید و اصرار هم نمیکنید، خودش همراهتر خواهد شد. نگران نباشید.
انشاءالله خدا شما و فرزندانتان را برای یکدیگر حفظ کند.
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید متشکرم.
اینکه برای رفتار درست با فرزندانتان به دنبال اطلاعات مناسب هستید، بسیار جای خرسندی است و از این بابت به شما تبریک میگویم، اما قبل از اینکه به سؤالتان پاسخ دهم، میخواهم بدانم که آیا مسئلهٔ خاصی (مثلاً چالش یا مشکل رفتاری در دخترتان) باعث این دغدغه در ذهن شما شده است؟ مثلاً آیا متوجه رفتاری که نشان دهندهٔ حسادت یا توجه طلبی یا اضطراب و رفتارهایی از این دست باشد در دخترتان شدهاید؟ یا اینکه سؤالتان کلی و به منظور پیشگیری مطرح شده است.
فرمودید برای فرزندانتان هم مادر بودید و پدر، آیا همسرتان کنار بچهها نیستند که اینطور فرمودید؟ یا اینکه از این جهت که بیشتر مسئولیت بچهها روی دوش شما هست، این را میگویید؟ خوب است در پیام دیگری به سؤالات بنده پاسخ دهید.
اما به طور کلی، اینکه شما متناسب با سن و نیاز فرزندان، به آنها توجه داشته باشید، کافی است و بعضی توجهاتی که به اقتضای سن یا نیاز فرزند کوچکتان به او دارید، لزوماً بابت حساس شدن یا حسادت فرزندان بزرگتر نمیشود و جای نگرانی نیست.
وقتی شما به عنوان مادر، سعی خود را میکنید که متناسب با نیاز هر کدام از فرزندان، به آنها توجه کنید، با آنها ارتباط برقرار کنید، صحبت کنید، نیازهای مادی و معنویشان را برآورده کنید، ارتباط شما با آنها سازنده و مناسب خواهد بود و اینطور نیست که فرزندان لزوماً نیاز به توجهی غیر متناسب با سنشان داشته باشند. مثلاً شما متناسب با نیاز فرزند سهسالهتان، او را در بعضی کارهای شخصیاش کمک میکنید یا گاهی با او بازی میکنید؛ ولی با دختر ۹ساله تان، گاهی در درسهایش همراهی میکنید، گاهی با هم بیرون میروید، باهم در مورد اتفاقات مدرسه و دوستانش صحبت میکنید، در درست کردن کاردستی مدرسه و سایر کارها او را کمک و همراهی میکنید و به طور کلی ارتباط معمول مادر و فرزندی دارید. با فرزند دیگرتان هم به همین ترتیب.
اما اگر میبینید که این حساسیت ایجاد شده و دخترتان مستقیم یا غیر مستقیم، از شما میخواهد کارهایی که برای فرزند کوچکترتان انجام میدهید را برای او نیز انجام دهید، باید بررسی کنید و ببینید که چه مسئلهای در ارتباط شما و دخترتان ممکن است وجود داشته باشد که باعث این حساسیت شده است؟ که اگر اینطور است، در پیام دیگری با توضیح کاملتر بفرمایید که در خدمتتان باشم و راهنماییتان کنم.
اما، نکتهای که توجه مرا جلب کرد این است که شما فرمودید به فرزند ۳ساله تان غذا میدهید یا گاهی او را بغل میکنید که بهتر است تا جای ممکن این کارها را که کودک میتواند خودش انجام دهد، به خودش واگذار کنید و نیاز فطری او به استقلال را مورد توجه بیشتر قرار دهید.
نیاز به استقلال و خودمختاری، یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان، از همان سنین اولیه طفولیت است. لازم است از همان سنی که کودک توانایی نسبی انجام کارهای مختلف را به دست میآورد، به آن توجه شود و به کودک اجازه داده شود که کارهای مختلفی که میتواند، به ویژه کارهای شخصیاش را، خودش انجام دهد. در واقع، وقتی شمای مادر، استقلال فرزندتان را به رسمیت میشناسید، به تواناییهای او اعتماد میکنید و تا جایی که خطر و آسیبی وجود ندارد، اجازهٔ رفتار مستقلانه به او میدهید، پیامی که غیر مستقیم به فرزندتان منتقل میکنید این است که، نیازش را میشناسید و به آن توجه میکنید، پس دوستش دارید و اینگونه فرزندتان اطمینان خاطر از دوستداشتنیبودن توسط شما را به دست میآورد و این اطمینان خاطر در آرامش و پیش نیامدن مشکلات رفتاری مختلف در او کمک کننده است. این درمورد همهٔ فرزندان و در هر سنی صدق میکند، فقط نوع و میزان استقلال دادن، متناسب با سن و شرایط کودکان متفاوت است. به شما توصیه میکنم صوتهای (کودک سکاندار کشتی زندگی خودش است) و (نیاز به استقلال و خودمختاری) که از بنده در سایت بارگذاری شده و همچنین صوت (نیازهای اساسی کودک) که انشاءالله به زودی بارگذاری میشود را گوش دهید. حتماً در ایجاد ذهنیت درست در شما کمک کننده خواهد بود.
- همانطور که اشاره کردید، متأسفانه زیاد در معرض فضای مجازی بودن، به ویژه در سنین پایین، آسیبهایی دارد که یکی از آنها، میتواند مشکل در حرف زدن کودک باشد، اما نگران نباشید، مغز قدرت ترمیم پذیری بسیار خوبی دارد و وقتی عامل مشکل ساز حذف میشود، به مرور خود را ترمیم میکند و اثرات نامطلوب را اصلاح میکند. در مورد فرزند شما هم احتمالاً که این ترمیم هنوز ادامه دارد. خوب است که فعلاً و تا جای ممکن کودک اصلاً در معرض فضای مجازی (شامل موبایل، تلویزیون و هر نوع صدا و تصویری) نباشد.
- با توجه به اینکه بررسی جسمی کامل انجام دادهاید و خدا را شکر مشکلی وجود نداشت، نگران نباشید. انشاءالله با صبوری و آرامش به زودی این مشکل حل خواهد شد.
- برداشت بنده این است که وقتی با تکرار یک کلمه کودک را زیاد تشویق میکنید، پیامی که به کودک منتقل میشود، این است که شما او را در این زمینه ناتوان و مشکلدار میبینید و در نتیجه با گفتن یک کلمه، آنقدر زیاد تشویق میکنید و این حس بدی به کودک میدهد و دست به مقاومت میزند.
- از طرفی گاهی اصرار زیاد شما، ممکن است باعث لجبازی و مقاومت کودک در حرف زدن شود. پس توصیه میکنم که در این موارد عادی برخورد کنید و اصراری نداشته باشید. همین که به طور معمول با او به صورت عادی و متناسب با سنش (نه خیلی بچه گونه) صحبت میکنید و همچنین صحبتهایی که با بقیهٔ اعضای خانواده دارید و او میشنود، برای کمک به افزایش دایرهٔ لغات و شروع حرف زدنش کافی است.
- مسئلهٔ دیگر، نگرانی شما از ژنتیکی بودن مشکل و یا اینکه او نیز مانند پسرعموی شما بشود هست، که این برای شما دغدغه و نگرانی ایجاد میکند و هم، همین اضطراب شما به فرزندتان منتقل میشود و هم اینکه ناخودآگاه روی نوع رفتار شما با فرزندتان تأثیر منفی میگذارد (اصرار یا تشویق زیاده از حد و افراطی و...). پس سعی کنید اضطراب خود را مدیریت کنید و صبور باشید.
- اگر تا پایان 4 سالگی، هیچ تغییری در حرف زدن فرزندتان ایجاد نشد، خوب است که با یک روانشناس کودک متخصص و متعهد مشورت کنید که او نیز فرزندتان را چک کند، اما انشاءالله با توجه به نکاتی که خدمتتان عرض شد، نیازی به این کار نخواهید داشت.
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید، متشکرم.
نگرانی شما را بابت سلامت جسم و روح فرزندتان، که نگرانی به جایی هم هست، درک میکنم. متأسفانه وابستگی به تلویزیون و موبایل و به طور کلی فضای مجازی و صفحات الکترونیک، یکی از مشکلات شایع کودکان است و بسیاری از آسیبها و مشکلات رفتاری و اضطرابهای کودکان، ریشه در این مسئله دارد. نکتهٔ مهم این است که ببینیم چه عواملی باید ایجاد این وابستگی شده است؟
آیا فرزند شما تک فرزند است یا خواهر و برادری دارد؟
آیا به مهد یا مدرسه میرود یا خیر؟
در طول روز، چقدر در معرض فضای مجازی و موبایل قرار دارد؟
ممکن است وابستگی کودک به این دلیل است که کودک تنهاست و دوستی یا همسالی ندارد که با او سرگرم باشد؟
یا اینکه، نمیتواند خودش با بازیهای مختلف، خودش را سرگرم کند و یا از طرف شما، برای بازی کردن در فضای خانه آزادی کافی ندارد و این باعث میشود که ترجیح دهد به جای بازی (که با تذکر و یا ناراحتی شما مواجه میشود) به گوشی یا تلویزیون پناه ببرد؟
یا اینکه شما و پدرش را در خانه، زیاد گوشی به دست میبیند؟
اما به طور کلی، برای حل این مسئله میتوانید از این راه کمک بگیرید.
- خوب است که در یک فضای امن و صمیمی، مثل جلسهٔ خانوادگی با حضور اعضای خانواده، به طور جدی و قاطعانه، اما با مهربانی و بدون خشونت، در مورد آسیبها و ضررهای فضای مجازی و بازی زیاد با موبایل یا تلویزیون دیدن زیاد، البته متناسب با سن و درک کودک با او صحبت کنید. مثلاً اینکه برای چشمش و مغزش ضرر دارد و به او آسیب میزند و بعد با هم یک برنامهٔ مشخص برای زمان استفاده از این ابزارها تعریف کنید. خوب است که رضایت فرزندتان هم جلب کنید، اما ازآنجا که در این مورد به خصوص، بحث سلامت فرزندتان مطرح است، حتی اگر او راضی نشد، شما حرفتان را بزنید و قاطعانه روی آن بایستید. با توجه به سن فرزندتان، خوب است حداکثر زمان یک ساعت در روز در نظر گرفته شود و هر چه زمان استفاده کمتر باشد، بهتر است.
- اگر شما قاطع ولی مهربان و بدون خشونت سر حرف خود بایستید، فرزندتان متوجه خواهد شد که در این مورد جایی برای راضی کردن شما وجود ندارد و به مرور میپذیرد.
- لازم نیست که حتماً خود شما، بخواهید برای پر کردن اوقات فراغت فرزندتان در نبود تلویزیون کاری بکنید. اگر به او اعتماد کنید و نگران نباشید، او به مرور، راههای خوبی برای سرگرمی خود پیدا خواهد کرد. اما خوب است که تا جای ممکن با او همراهی کنید و اجازه دهید تا جایی که خطر ندارد، از هر بازی یا کاری به عنوان جایگزین استفاده کند.
- خوب است که در این مورد هم با هم گفتگو کنید و از او بخواهید خودش بگوید که دوست دارد در ساعتهای بیکاری چه کاری انجام دهد یا با هم انجام دهید و هر جا لازم دیدید، فقط به او پیشنهاد دهید. مثلاً برنامهٔ پارک یا خانهٔ بازی در طول هفته، آشپزی یا هر کار مشترک و جذاب مادر و فرزندی یا پدر و فرزندی، بازی با دوستان و همسالان و...
- توجه داشته باشید که اگر فرزندتان به این کار عادت کرده، قطعاً ممکن است زمانی طول بکشد که با سبک جدید زندگی کنار بیاید، اما هر چه شما آرامش بیشتری داشته باشید و به درستی کار خود و توانمندیهای فرزندتان برای حل این قضیه در خودش و یافتن راههای جدید برای سرگرمی خود، اعتماد بیشتری داشته باشید، فرزندتان خیلی زودتر این را از شما میپذیرد.
- در مورد تصمیمتان و اهمیت سلامت فرزندتان برای شما، با اطرافیان که با شما همکاری ندارند و به فرزندتان گوشی میدهند، به صورت قاطع و با احترام صحبت کنید و اگر تغییری صورت نگرفت، سعی کنید تا جای ممکن، ارتباطتان را کم کنید و زمانهای کوتاهی را با آنها بگذرانید، اما با آنها وارد جنگ قدرت نشوید (به ویژه جلوی فرزندتان). این زمان کمی که کودکتان از آنها گوشی میگیرد، اشکالی ندارد و آنچه مهم است رفتار و قاطعیت شما در این مورد است.
. به شما توصیه میکنم، صوت آسیبهای فضای مجازی که از بنده در سایت بارگذاری شده است را گوش دهید.
به نام خدا
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید، متشکرم.
ناراحتی و نگرانی شما را بابت رفتار پرخاشگرانهٔ فرزندتان درک میکنم و امیدوارم که بتوانم برای حل مشکل کمکتان کنم.
قبل از اینکه بخواهید به راهکاری برای حل این رفتار فرزندتان برسید، خوب است کمی دقت و تأمل کنید و ببینید به نظر شما چه عواملی ممکن است در ایجاد این خشم در کودک که به صورت رفتار پرخاشگرانهٔ زدن دیگران، خود را نشان میدهد مؤثر باشد؟
سؤالاتی از شما دارم که میتواند هم به بنده و هم به شما در بررسی علت و ریشهٔ این مسئله کمک کند که خوب است در پیام دیگری به آنها پاسخ دهید.
آیا فرزندتان از سنین کمتر این رفتار را داشت؟ یا اخیراً این مسئله را در او میبینید؟
در چه شرایطی ممکن است عصبانی شود و خواهر کوچکش یا دوستانش در مدرسه را بزند؟
از نظر برقراری ارتباط با همسالانش چگونه است؟ آیا راحت با دیگران دوست میشود یا در دوست یابی و ارتباط ضعیف عمل میکند؟
به طور کلی، آیا شما در کارها و مسائل مختلف، زیاد به فرزندتان تذکر میدهید یا امرونهی میکنید؟
آیا پیش آمده که نسبت به شما یا پدرش هم رفتار پرخاشگرانه داشته باشد؟
رابطهٔ شما و فرزندتان چطور است؟
آیا مشکل رفتاری دیگری نیز در فرزندتان احساس میکنید؟ مثلاً لجبازی یا رفتارهای اضطرابی؟
همانطور که خدمتتان عرض شد، در هر مشکل رفتاری که در کودک میبینیم، بهتر است قبل از هر اقدامی، به دنبال علت و ریشهٔ ایجادکنندهٔ مشکل باشیم.
پرخاشگری کودک شما میتواند دلایل مختلفی داشته باشد که اگر آن دلیل یا دلایل را پیدا و رفع کنیم، احساس منفی و در نتیجه رفتار منفی کودک، رفع خواهد شد. مثلاً:
- ممکن است این کار کودک، برای گرفتن توجه شما یا حتی مربی مهد به سمت خودش باشد.
- یا اینکه، ممکن است کودک نگرانی و اضطرابی را تجربه میکند که چون نمیتواند آن را از راه درست بروز دهد، به سمت پرخاشگری میرود. مثلاً ممکن است با تولد نوزاد جدید، احساس نگرانی بابت از دست دادن مادر یا دوست داشتنی نبودن برای مادر را تجربه کند.
- یا اینکه، نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند و این مسئله او را عصبانی کرده و اینگونه واکنش نشان میدهد.
- یا اگر شما مادری هستید که زیاد مراقبت و در نتیجه تذکر و امر و نهی به کودک دارید، به نوعی ناخواسته، نیاز استقلال کودک را زیر سؤال میبرید. در نتیجه، کودک برای به دست آوردن استقلال که یک نیاز طبیعی و فطری متناسب با سنش است، میجنگد یا چون نمیتواند در این مورد، با شما مقابله کند، خشمم را نسبت به دیگران بروز میدهد.
اگر کودک شما، در طول روز، زیاد در معرض تلویزیون، موبایل، صوت و تصویر و به طور کلی فضای مجازی و صفحات الکترونیک باشد، متأسفانه خود این مسئله آسیب زا و افزایش دهندهٔ سطح احساسات منفی، به ویژه اضطراب و خشم در کودک است.
نگران نباشید. این مشکل حتماً رفع خواهد شد؛ اما توجه داشته باشید که نهی کردن، تنبیه یا حتی تشویق راه حل اصلی نیست. حتی اگر هم اثری داشته باشد این اثر کوتاه مدت و موقتی خواهد بود. هرکدام از این علل یا علل احتمالی دیگر باید بررسی شود تا بتوانیم به حل مشکل کمک مناسب داشته باشیم و انشاءالله با توجه به آن، راهکارهای مناسب ارائه دهیم که با توجه به پاسخ شما به سؤالات بنده خدمتتان عرض خواهد شد.
در خدمتتان هستیم. موفق باشید.
به نام خدا
سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی. وظیفهٔ ما کمک به شماست و بنده از این بابت بسیار خوشحالم. به دلیل مشکل کوتاهی که در سایت پیش آمده که باعث تأخیر در پاسخگویی شد، از شما عذر میخواهم.
بابت اتفاق تلخی که برایتان افتاده واقعاً متأسفم و برایتان از خداوند منان طلب صبر و آرامش میکنم.
موردی که به آن اشاره کردید، میتواند بهخاطر حساس شدن فرزندتان یا حتی دلتنگی و... باشد. خیلی خوب است که سعی کنید با فرزندتان وارد ارتباط و گفتگو شوید. در مورد این مسئله، یا هر مسئلهٔ دیگری که به نظرتان هر کدام از فرزندان را درگیر و ناراحت میکند، متناسب با سن و درکشان با آنها صحبت کنید. مثلاً در مورد ناراحتی دخترتان، زمانی که برای هر دوی شما مناسب است، (مثلاً شما فرصت کافی دارید که به او توجه کنید، بچههای دیگر مشغول بازی هستند یا خوابند و...) و دخترتان هم مشغول انجام تکلیف یا کار دیگری نیست، با یک چیز خوشایند، مثل چای، میوه و...، کنار فرزندتان بروید و بگویید که متوجه شدید که مثلاً از فلان اتفاق ناراحت شده است، بعد دلیلش را بپرسید، سعی کنید خود را جای فرزندتان در آن موقعیت خاص بگذارید و احساسش را درک کنید و با او همدلی کنید و بعد نظر خودتان را به او بگویید (مثلاً اینکه دلتان میخواست حواستان کامل به او و کارش باشد؛ ولی آن زمان نمیتوانستید و بعد هم یادتان رفت یا احساس کردید که او دیگر نیازی به کمک ندارد که مجدداً درخواستش را تکرار نکرد و یا هر چیزی که واقعاً به نظر شما آمده است) و بعد با همدیگر به یک تفاهمی برسید که در مواردی که ممکن است برای هر دوی شما چنین موقعیتی پیش بیاید، دوست دارید که طرف مقابل چه کار کند؟ مثلاً مجدداً یادآوری کند یا اگر احساس منفی (غم، خشم یا هر احساس دیگری) را تجربه کرد، بیاید و مطرح کند تا سوءتفاهمها برطرف شود و...
میتوانید این کار را به یک قانون در خانهتان تبدیل کنید و یک شب با بچهها درموردش صحبت کنید و قرار بگذارید که مثلاً هفتهای یکبار یا هر چند روز یکبار متناسب با شرایطتان، با یکدیگر بنشینید و در مورد اتفاقات طول روز یا طول هفته و همچنین احساسات مختلفی که چه در ارتباط با هم چه در فضای مدرسه یا هرجای دیگر تجربه کردید صحبت کنید، بدون اینکه همدیگر را قضاوت کنید یا راهکار ارائه دهید، همدگر را بشنوید. اجازه دهید کودک با خیال راحت حرفش را بزند، ولی بعد با هم همدلی کنید و بعد اگر لازم بود، با همفکری هم در مورد آن مسئله به راهکار برسید. خود شما شروع کننده باشید و از یک اتفاق سادهای که ممکن است برای شما پیش آمده باشد بگویید (چیزی که قابل درک برای کودکان باشد و آنها را نگران نکند) تا به مرور آنها نیز با شما همراه شوند و بیان احساسات به شیوهٔ درست و بدون ترس از اینکه قضاوت شوند یا دوست داشته نشوند و... را تمرین کنند. این کار هم به شما کمک میکند که نگرانی کمتری بابت مشکلات بچهها داشته باشید و هم به آنها اطمینان خاطر میدهد که برای شما مهم هستند و میتوانند راحت در مورد هر چیزی با شما و یا حتی با خواهر و برادرشان صحبت کنند.
توجه داشته باشید که اگر بچهها به این نوع گفتگوهای مادر و فرزندی و به خصوص جلسهٔ خانوادگی عادت نداشته باشند، ممکن است اوایل تمایلی نشان ندهند یا صحبت نکنند. در این صورت هیچ اشکالی ندارد. شما به کار خود ادامه دهید و با جذاب کردن و خوشایند کردن آن برای بچهها، مثلاً آوردن خوراکیهای خوشمزه و مورد علاقه، حتی یک بازی کوتاه در اول یا آخر جلسه و یا هر کاری که خودتان با توجه به شناخت از فرزندانتان به آن میرسید، این برنامه را در خانهتان جا بیندازید. کمکم بچهها علاقهمند و همراه خواهند شد. اصراری هم به اینکه حتماً همه صحبت کنند نداشته باشید، بلکه خودتان شروع کنید و هر کدام از کودکان تمایل داشت، صحبت کند، کمکم، هر دو فرزند بزرگتان و به مرور فرزند کوچکترتان هم وقتی اثرات مثبت آن را ببینند، با علاقه با شما همراه میشوند.
نگران مشکلات احتمالی بچهها هم نباشید و در ذهنتان آن را به نبود پدر ربط ندهید. هرچند که نبود پدر برای کودکان این سن، آزار دهنده است اما به توانایی فرزندانتان و تمایل فطری آنها به حرکت به سمت رشد و کنار آمدن با مشکلات و ناملایمات زندگی و کمک خدا به آنها اعتماد کنید. این اعتماد و اجازه دادن به آنها برای تجربیات مختلف زندگی، هم به فرزندانتان حس خوب و اعتماد به نفس میدهد و هم به شما آرامش بیشتری میدهد. نگران نباشید. حتماً شما مادر خوبی برای فرزندانتان هستید و مشکلاتی که در ارتباط با فرزندان پیش میآید در هر رابطهٔ مادر و فرزندی طبیعی است و قابل رفع است. به خواست خدا، محبت مادرانه آنقدر عمیق است که جای هیچ نگرانی باقی نمیگذارد.
در مورد بدغذایی بچه ها، برای هر دو فرزندتان، به خصوص دخترتان، بهترین کار، اعتماد به کودک و اصرار نکردن برای غذاخوردن است. چرا که اصرار زیاد، از طرفی ممکن است باعث مقاومت و لجبازی کودک، برای اینکه بخواهد به خواست خودش عمل کند میشود، و از طرف دیگر، پیامی که میتواند ناخودآگاه به کودک منتقل کند این است که (تو بلد نیستی یا تو نمیتوانی خودت را سیر کنی) و این در واقع پیام عدم اعتماد به توانمندی کودک به او میدهد و ایجاد حس منفی و یا لجبازی میکند. چون کودک میخواهد تواناییاش را به شما اثبات کند و این دور باطل، هم برای کودک و هم برای خود شما آزار دهنده است.
این را باور کنید که قطعاً خود کودک متوجه احساس ضعف و گرسنگی خودش هست. پس سعی کنید بدون اصرار، تنها غذاهای مورد علاقه و خوراکیهای مفید را بیشتر در دسترس کودک قرار دهید. البته نیاز نیست اینطور باشد که همیشه هر چه او دوست دارد درست کنید؛ ولی سعی کنید در برنامهٔ غذاییتان، غذاهای مورد علاقه بیشتر باشد. حتی اگر فقط یک نوع غذا را می خورد، هیچ اشکالی ندارد. به مرور که کودک متوجه میشود، شما دیگر حساسیتی ندارید و اصرار هم نمیکنید، خودش همراهتر خواهد شد. نگران نباشید.
انشاءالله خدا شما و فرزندانتان را برای یکدیگر حفظ کند.
در خدمتتان هستیم. موفق باشید.
به نام خدا
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید متشکرم.
اینکه برای رفتار درست با فرزندانتان به دنبال اطلاعات مناسب هستید، بسیار جای خرسندی است و از این بابت به شما تبریک میگویم، اما قبل از اینکه به سؤالتان پاسخ دهم، میخواهم بدانم که آیا مسئلهٔ خاصی (مثلاً چالش یا مشکل رفتاری در دخترتان) باعث این دغدغه در ذهن شما شده است؟ مثلاً آیا متوجه رفتاری که نشان دهندهٔ حسادت یا توجه طلبی یا اضطراب و رفتارهایی از این دست باشد در دخترتان شدهاید؟ یا اینکه سؤالتان کلی و به منظور پیشگیری مطرح شده است.
فرمودید برای فرزندانتان هم مادر بودید و پدر، آیا همسرتان کنار بچهها نیستند که اینطور فرمودید؟ یا اینکه از این جهت که بیشتر مسئولیت بچهها روی دوش شما هست، این را میگویید؟ خوب است در پیام دیگری به سؤالات بنده پاسخ دهید.
اما به طور کلی، اینکه شما متناسب با سن و نیاز فرزندان، به آنها توجه داشته باشید، کافی است و بعضی توجهاتی که به اقتضای سن یا نیاز فرزند کوچکتان به او دارید، لزوماً بابت حساس شدن یا حسادت فرزندان بزرگتر نمیشود و جای نگرانی نیست.
وقتی شما به عنوان مادر، سعی خود را میکنید که متناسب با نیاز هر کدام از فرزندان، به آنها توجه کنید، با آنها ارتباط برقرار کنید، صحبت کنید، نیازهای مادی و معنویشان را برآورده کنید، ارتباط شما با آنها سازنده و مناسب خواهد بود و اینطور نیست که فرزندان لزوماً نیاز به توجهی غیر متناسب با سنشان داشته باشند. مثلاً شما متناسب با نیاز فرزند سهسالهتان، او را در بعضی کارهای شخصیاش کمک میکنید یا گاهی با او بازی میکنید؛ ولی با دختر ۹ساله تان، گاهی در درسهایش همراهی میکنید، گاهی با هم بیرون میروید، باهم در مورد اتفاقات مدرسه و دوستانش صحبت میکنید، در درست کردن کاردستی مدرسه و سایر کارها او را کمک و همراهی میکنید و به طور کلی ارتباط معمول مادر و فرزندی دارید. با فرزند دیگرتان هم به همین ترتیب.
اما اگر میبینید که این حساسیت ایجاد شده و دخترتان مستقیم یا غیر مستقیم، از شما میخواهد کارهایی که برای فرزند کوچکترتان انجام میدهید را برای او نیز انجام دهید، باید بررسی کنید و ببینید که چه مسئلهای در ارتباط شما و دخترتان ممکن است وجود داشته باشد که باعث این حساسیت شده است؟ که اگر اینطور است، در پیام دیگری با توضیح کاملتر بفرمایید که در خدمتتان باشم و راهنماییتان کنم.
اما، نکتهای که توجه مرا جلب کرد این است که شما فرمودید به فرزند ۳ساله تان غذا میدهید یا گاهی او را بغل میکنید که بهتر است تا جای ممکن این کارها را که کودک میتواند خودش انجام دهد، به خودش واگذار کنید و نیاز فطری او به استقلال را مورد توجه بیشتر قرار دهید.
نیاز به استقلال و خودمختاری، یکی از نیازهای اساسی و فطری انسان، از همان سنین اولیه طفولیت است. لازم است از همان سنی که کودک توانایی نسبی انجام کارهای مختلف را به دست میآورد، به آن توجه شود و به کودک اجازه داده شود که کارهای مختلفی که میتواند، به ویژه کارهای شخصیاش را، خودش انجام دهد. در واقع، وقتی شمای مادر، استقلال فرزندتان را به رسمیت میشناسید، به تواناییهای او اعتماد میکنید و تا جایی که خطر و آسیبی وجود ندارد، اجازهٔ رفتار مستقلانه به او میدهید، پیامی که غیر مستقیم به فرزندتان منتقل میکنید این است که، نیازش را میشناسید و به آن توجه میکنید، پس دوستش دارید و اینگونه فرزندتان اطمینان خاطر از دوستداشتنیبودن توسط شما را به دست میآورد و این اطمینان خاطر در آرامش و پیش نیامدن مشکلات رفتاری مختلف در او کمک کننده است. این درمورد همهٔ فرزندان و در هر سنی صدق میکند، فقط نوع و میزان استقلال دادن، متناسب با سن و شرایط کودکان متفاوت است. به شما توصیه میکنم صوتهای (کودک سکاندار کشتی زندگی خودش است) و (نیاز به استقلال و خودمختاری) که از بنده در سایت بارگذاری شده و همچنین صوت (نیازهای اساسی کودک) که انشاءالله به زودی بارگذاری میشود را گوش دهید. حتماً در ایجاد ذهنیت درست در شما کمک کننده خواهد بود.
در خدمتتان هستیم. موفق باشید.
به نام خدا
سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی.
ممنون که به سؤالات پاسخ دادید.
- همانطور که اشاره کردید، متأسفانه زیاد در معرض فضای مجازی بودن، به ویژه در سنین پایین، آسیبهایی دارد که یکی از آنها، میتواند مشکل در حرف زدن کودک باشد، اما نگران نباشید، مغز قدرت ترمیم پذیری بسیار خوبی دارد و وقتی عامل مشکل ساز حذف میشود، به مرور خود را ترمیم میکند و اثرات نامطلوب را اصلاح میکند. در مورد فرزند شما هم احتمالاً که این ترمیم هنوز ادامه دارد. خوب است که فعلاً و تا جای ممکن کودک اصلاً در معرض فضای مجازی (شامل موبایل، تلویزیون و هر نوع صدا و تصویری) نباشد.
- با توجه به اینکه بررسی جسمی کامل انجام دادهاید و خدا را شکر مشکلی وجود نداشت، نگران نباشید. انشاءالله با صبوری و آرامش به زودی این مشکل حل خواهد شد.
- برداشت بنده این است که وقتی با تکرار یک کلمه کودک را زیاد تشویق میکنید، پیامی که به کودک منتقل میشود، این است که شما او را در این زمینه ناتوان و مشکلدار میبینید و در نتیجه با گفتن یک کلمه، آنقدر زیاد تشویق میکنید و این حس بدی به کودک میدهد و دست به مقاومت میزند.
- از طرفی گاهی اصرار زیاد شما، ممکن است باعث لجبازی و مقاومت کودک در حرف زدن شود. پس توصیه میکنم که در این موارد عادی برخورد کنید و اصراری نداشته باشید. همین که به طور معمول با او به صورت عادی و متناسب با سنش (نه خیلی بچه گونه) صحبت میکنید و همچنین صحبتهایی که با بقیهٔ اعضای خانواده دارید و او میشنود، برای کمک به افزایش دایرهٔ لغات و شروع حرف زدنش کافی است.
- مسئلهٔ دیگر، نگرانی شما از ژنتیکی بودن مشکل و یا اینکه او نیز مانند پسرعموی شما بشود هست، که این برای شما دغدغه و نگرانی ایجاد میکند و هم، همین اضطراب شما به فرزندتان منتقل میشود و هم اینکه ناخودآگاه روی نوع رفتار شما با فرزندتان تأثیر منفی میگذارد (اصرار یا تشویق زیاده از حد و افراطی و...). پس سعی کنید اضطراب خود را مدیریت کنید و صبور باشید.
- اگر تا پایان 4 سالگی، هیچ تغییری در حرف زدن فرزندتان ایجاد نشد، خوب است که با یک روانشناس کودک متخصص و متعهد مشورت کنید که او نیز فرزندتان را چک کند، اما انشاءالله با توجه به نکاتی که خدمتتان عرض شد، نیازی به این کار نخواهید داشت.
در خدمتتان هستیم موفق باشید.
به نام خدا
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید، متشکرم.
نگرانی شما را بابت سلامت جسم و روح فرزندتان، که نگرانی به جایی هم هست، درک میکنم. متأسفانه وابستگی به تلویزیون و موبایل و به طور کلی فضای مجازی و صفحات الکترونیک، یکی از مشکلات شایع کودکان است و بسیاری از آسیبها و مشکلات رفتاری و اضطرابهای کودکان، ریشه در این مسئله دارد. نکتهٔ مهم این است که ببینیم چه عواملی باید ایجاد این وابستگی شده است؟
آیا فرزند شما تک فرزند است یا خواهر و برادری دارد؟
آیا به مهد یا مدرسه میرود یا خیر؟
در طول روز، چقدر در معرض فضای مجازی و موبایل قرار دارد؟
ممکن است وابستگی کودک به این دلیل است که کودک تنهاست و دوستی یا همسالی ندارد که با او سرگرم باشد؟
یا اینکه، نمیتواند خودش با بازیهای مختلف، خودش را سرگرم کند و یا از طرف شما، برای بازی کردن در فضای خانه آزادی کافی ندارد و این باعث میشود که ترجیح دهد به جای بازی (که با تذکر و یا ناراحتی شما مواجه میشود) به گوشی یا تلویزیون پناه ببرد؟
یا اینکه شما و پدرش را در خانه، زیاد گوشی به دست میبیند؟
اما به طور کلی، برای حل این مسئله میتوانید از این راه کمک بگیرید.
- خوب است که در یک فضای امن و صمیمی، مثل جلسهٔ خانوادگی با حضور اعضای خانواده، به طور جدی و قاطعانه، اما با مهربانی و بدون خشونت، در مورد آسیبها و ضررهای فضای مجازی و بازی زیاد با موبایل یا تلویزیون دیدن زیاد، البته متناسب با سن و درک کودک با او صحبت کنید. مثلاً اینکه برای چشمش و مغزش ضرر دارد و به او آسیب میزند و بعد با هم یک برنامهٔ مشخص برای زمان استفاده از این ابزارها تعریف کنید. خوب است که رضایت فرزندتان هم جلب کنید، اما ازآنجا که در این مورد به خصوص، بحث سلامت فرزندتان مطرح است، حتی اگر او راضی نشد، شما حرفتان را بزنید و قاطعانه روی آن بایستید. با توجه به سن فرزندتان، خوب است حداکثر زمان یک ساعت در روز در نظر گرفته شود و هر چه زمان استفاده کمتر باشد، بهتر است.
- اگر شما قاطع ولی مهربان و بدون خشونت سر حرف خود بایستید، فرزندتان متوجه خواهد شد که در این مورد جایی برای راضی کردن شما وجود ندارد و به مرور میپذیرد.
- لازم نیست که حتماً خود شما، بخواهید برای پر کردن اوقات فراغت فرزندتان در نبود تلویزیون کاری بکنید. اگر به او اعتماد کنید و نگران نباشید، او به مرور، راههای خوبی برای سرگرمی خود پیدا خواهد کرد. اما خوب است که تا جای ممکن با او همراهی کنید و اجازه دهید تا جایی که خطر ندارد، از هر بازی یا کاری به عنوان جایگزین استفاده کند.
- خوب است که در این مورد هم با هم گفتگو کنید و از او بخواهید خودش بگوید که دوست دارد در ساعتهای بیکاری چه کاری انجام دهد یا با هم انجام دهید و هر جا لازم دیدید، فقط به او پیشنهاد دهید. مثلاً برنامهٔ پارک یا خانهٔ بازی در طول هفته، آشپزی یا هر کار مشترک و جذاب مادر و فرزندی یا پدر و فرزندی، بازی با دوستان و همسالان و...
- توجه داشته باشید که اگر فرزندتان به این کار عادت کرده، قطعاً ممکن است زمانی طول بکشد که با سبک جدید زندگی کنار بیاید، اما هر چه شما آرامش بیشتری داشته باشید و به درستی کار خود و توانمندیهای فرزندتان برای حل این قضیه در خودش و یافتن راههای جدید برای سرگرمی خود، اعتماد بیشتری داشته باشید، فرزندتان خیلی زودتر این را از شما میپذیرد.
- در مورد تصمیمتان و اهمیت سلامت فرزندتان برای شما، با اطرافیان که با شما همکاری ندارند و به فرزندتان گوشی میدهند، به صورت قاطع و با احترام صحبت کنید و اگر تغییری صورت نگرفت، سعی کنید تا جای ممکن، ارتباطتان را کم کنید و زمانهای کوتاهی را با آنها بگذرانید، اما با آنها وارد جنگ قدرت نشوید (به ویژه جلوی فرزندتان). این زمان کمی که کودکتان از آنها گوشی میگیرد، اشکالی ندارد و آنچه مهم است رفتار و قاطعیت شما در این مورد است.
. به شما توصیه میکنم، صوت آسیبهای فضای مجازی که از بنده در سایت بارگذاری شده است را گوش دهید.
در خدمتتان هستیم. موفق باشید.
صفحهها