سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید، متشکرم.
دغدغه و ناراحتی و شاید حتی خستگی شما بابت این رفتار فرزندتان را درک میکنم. روحیات حساس بچهها، در کنار ظرافتهایی که دارد، گاهی نگران کننده و یا حتی کلافه کننده میشود. اما در چنین مواردی، اولین سؤالی که پدر و مادر بهتر است از خودشان بپرسند، این است که چرا کودکشان اینقدر روحیهٔ حساس و شکنندهای دارد؟ آیا ممکن است این رفتار کودک، از نوع رفتار و ارتباط پدر و مادر با او ناشی شود؟ و بعد از اینکه علت و چرایی رفتار را یافتیم، راحتتر میتوانیم، به راهکاری برای حل مسئله و اصلاح رفتار دست یابیم.
سؤالاتی از شما دارم که هم به بنده و هم به شما، در این علت یابی کمک خواهد کرد. پس خوب است که در پیام دیگری به آنها پاسخ دهید.
آیا دخترتان تک فرزند است یا خواهر یا برادری دارد؟
آیا اینگونه است که به دلایل مختلف، زیاد در معرض توجه شما و اطرافیان باشد؟
آیا از طرف شما اجازهٔ تجربه کردن و استقلال کافی برای کارهای مختلف را دارد یا اینکه برای انجام کارها و رسیدن به خواستههایش به شما وابسته است؟
واکنش و رفتار شما در مقابل بهانه گیری و یا گریههایش چیست؟
آیا دوست همسالی دارد که با او رابطهٔ خوبی داشته باشد و در ارتباط با او چنین واکنشهایی نداشته باشد؟
آیا به مدرسه یا مهد میرود؟ و در صورتی که جواب مثبت است، رفتارش در مدرسه چطور است؟
فرزند شما چقدر در طول روز در معرض تلویزیون و موبایل و تبلت و ابزاری از این دست قرار دارد؟
۱. گاهی کودک یاد گرفته که برای جلب توجه شما، از این راه استفاده کند. در واقع ممکن است در موارد مختلف، هروقت چنین رفتاری داشته، شما از سر دلسوزی و نگرانی، وارد آن موقعیت شده و به او توجه کردید، در نتیجه، او به نادرست، این کار را، راهی برای گرفتن توجه شما یا اطرافیان یافته است.
۲. گاهی دلسوزی و علاقهٔ زیاد والدین، نا خودآگاه باعث نادیده گرفتن توانایی کودکشان در دفاع از خودش و حل مشکلاتش میشود و متأسفانه تأثیری که این مسئله بر کودک دارد، باعث میشود او نیز خود را ناتوان ببیند و همیشه برای کوچکترین مشکلی، چشمش به دنبال این باشد که والدینش از او دفاع کنند یا مشکلش را حل کنند.
۳. گاهی ممکن است اعتماد به نفس کودک کم باشد و توانایی دفاع از خودش را نداشته باشد، که در این صورت هم خوب است که اول به نوع رفتار خودتان توجه کنید. آیا به او اجازهٔ دفاع از خود، اجازهٔ ناکام شدن و تجربهٔ شکست را دادید؟ یا از روی دوست داشتن و نگرانی از ناراحتی، بدون اینکه نیاز به کمک جدی شما داشته باشد، شما وارد شدید و مشکلش را حل کردید یا از او دفاع کردید و در نتیجه کودک این باور را نسبت به خودش درونش خودش شکل داد که: من نمیتوانم از خودم مراقبت و دفاع کنم، من بلد نیستم و مامان یا بابا باید از من مراقبت کنند؟
هدف از گفتن این نکات، آگاهی نسبی نسبت به علل احتمالی ایجاد رفتار است، نه خدایی نکرده دادن احساس عذاب وجدان به شما و راهحل مسئله نیز، با اصلاح رفتار به خوبی امکان پذیر است. فقط کافی است آن رفتارهایی را که احساس میکنید ممکن است باعث ضعیف و شکننده شدن کودک شده است را کنار گذاشته و حس توانمندی و ارزشمندی و استقلال را در او زنده کنید.
همانطور که چند ماه قبل توسط همکارم خدمتتان عرض شد، زدن دیگران توسط کودک، علاوه بر پرخاش، میتواند دلایل مختلف دیگری هم داشته باشد که نیاز به بررسی دارد.
۱. گاهی این مسئله، از طریق تقلید کودک از دیگران که به شوخی یا جدی، با خود کودک یا دیگران چنین برخوردهایی دارند، یاد گرفته میشود.
۲. گاهی کودک برای جلب توجه شما و اطرافیان، از این راه استفاده میکند. ولو اینکه این توجه منفی باشد، مثلاً او را دعوا کنید یا او را نهی کنید یا نسبت به آسیبی که به شما یا دیگری زده واکنشی نشان دهید، این برای کودک توجه محسوب میشود و در نتیجه باعث تکرار این کار را میشود. پس یکی از کارهای مهم، این است که در این شرایط هیچ واکنش خاصی نداشته باشید و تنها به صورت قاطعانه و محکم و بدون پرخاش یا بلندکردن صدا، دست کودک را گرفته و مانع این کار او شوید.
۳. اگر کودک شما در طول روز، زیاد در معرض فضای مجازی باشد، مثلاً تلویزیون و برنامه کودک ببیند یا گوشی در اختیارش باشد و با آن بازی کند یا چیزی ببیند، بهخاطر آسیبهایی که این صفحات الکترونیکی برای مغز کودک دارد و به نوعی کودک در آن فضای برنامه یا بازی غرق میشود، این مسئله میتواند باعث حبس شدن هیجانات زیادی درون کودک شود و در نتیجه کودک برای تخلیهٔ آن هیجانات نامناسبی که درونش حبس شده، از این رفتارهای پرخاشگرانه را انجام میدهد. در این صورت، بهترین کار، حذف کامل فضای مجازی برای کودک و سرگرمکردن او از راههای دیگر است.
۴. یکی دیگر از نیازهای کودک در این سن، این است که بتواند در فضای آزادانه، مثل پارک، خانه بازی و... بازی کند و انرژیاش را تخلیه کند. پس خوب است هر روز یا یک روز در میان، زمانی را برای این مسئله برای کودک فراهم کنید و او را به چنین فضاهای بازی ببرید.
۵. همچنین، اگر کودک زیاد در معرض امر و نهی و تذکر و بکن نکن قرار بگیرد، ازآنجاکه به اقتضای سنش، به استقلال و اینکه آزاد باشد که هر کاری و هر بازی بکند (مگر اینکه کار خطرناکی باشد) نیاز دارد، این امر و نهیهای زیاد، میتواند زمینهٔ پرخاشگری او را فراهم کند که در این صورت، حذف امر و نهیها اجازه دادن به کودک برای بازی کردن آزادانه تا جای ممکن و امن کردن فضای خانه برای او، میتواند کمک کننده باشد.
۶. گاهی دیگران از روی محبت اصرار به در آغوش گرفتن یا بازی با کودک دارند، ولی کودک تمایلی ندارد. ممکن است این اجبارها باعث خشم کودک شود و درنتیجه چنین واکنشهایی نشان دهد. در این صورت بهتر است با احترام ولی قاطع، مانع از این کار دیگران شوید تا این رفتار نیز بهخاطر تکرار در کودک عادت نشود.
۷. حفظ آرامش شما و اینکه خودتان را مقصر ندانید و یا بهخاطر حس بدی که نسبت به نگاه نادرست دیگران در شما ایجاد میشود، کودک را سرزنش نکنید، میتواند در آرامش بیشتر کودک نیز به صورت مستقیم مؤثر باشد.
۸. سعی کنید با رعایت احترام، از خانواده همسرتان بخواهید با شما همراهی بیشتری داشته باشند و اجازه دهند تنها شما در تربیت کودک نقش اصلی را ایفا کنید تا بتوانید کنترل بیشتری هم روی خود و هم فرزندتان داشته باشید.
با توجه به این نکات و نکات قبل و همچنین صبوری و همراهی بیشتر با کودک، انشاءالله میتوانید به حل مشکل کمک کنید.
سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به سؤالات بنده پاسخ دادید متشکرم.
- فرمودید آموزشهایی با موبایل میبیند. یعنی برنامههای آموزشی خاصی میبیند؟ یا دورههای مجازی شرکت میکند؟ در سنین پایینتر و حتی سنین قبل از مدرسه به موبایل یا تلویزیون علاقه و وابستگی نداشت؟
این را از این جهت دقیق میپرسم که متأسفانه خیلی اوقات، وابستگی به فضای مجازی در کودک و نوجوان، باعث مشکلاتی چون فرورفتن در خود و تمایل به تنهایی و عدم ارتباط با دیگران و گوشه گیری میشود و این فردیت زیاد و دوری کردن، کمکم احساس دلمردگی و یا کم شدن عزت و نفس ایجاد میکند. البته چون فرزند شما نزدیک به سنین نوجوانی است، درست نیست که بخواهید با اجبار او را از فضای مجازی دور کنید ولی خوب است که برنامههایی غیر از موبایل و... را به او پیشنهاد کنید و به سمت آنها سوق دهید.
- و همچنین فرمودید با اینکه تلاش میکنید امکانات رفاهی کافی برایش فراهم کنید، اما باز ناراضی است و انگار کاری برایش نکردهاید. آیا این نارضایتی را به شکلهای مختلف، مثلاً با بهانهگیری یا درخواستهای متعدد یا پرخاش نشان میدهد؟
- آیا از سنین کمتر هم این حساسیتها یا رفتارهای دیگری را داشت یا با افزایش سن این مسئله در او ایجاد شد؟
- آیا این امر و نهیهای کودکی و تصمیم گیری برای کودک تا الان ادامه دارد؟ مثلاً در مورد نظر مادر، آیا الان هم این مسئله برای دخترتان مهم است و همیشه نظر مادر را میپرسد و از او تأیید میخواهد؟
- از طرفی، آیا شما و همسرتان، مخصوصاً با رفتاری که در فرزندتان میبینید، ممکن است نسبت به آن رفتارها که بعدها متوجه شدید درست نبوده، دچار احساس گناه و عذاب وجدان شوید و بخواهید حتماً آن را برای دخترتان جبران کنید؟ یا اینکه این مسئله باعث شده باشد که الان خیلی زیاد به او سهل بگیرید؟
فرمودید به نظر شما علت این رفتارهای فرزندتان، کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس است که میتواند درست باشد. این مسئله به علل مختلفی، از کودک تا با حال، میتواند در کودک ایجاد و تقویت شده باشد.
آنچه مهم است، این است که فرزند شما، اولاً از طرف شما و مادرش که مهمترین افراد زندگیاش هستید، احساس دوستداشتنیبودن اعتماد به توانمندی را تجربه کند. وقتی شما به او اعتماد میکنید، زیاد از حد در کارهای مختلف به او تذکر نمیدهید و از طرفی، او و تواناییهایش را واقعاً باور میکنید، زیاده از حد معمول هم مراعات او را نمیکنید، او نیز این حس مثبت و واقعی را نسبت به خود خواهد داشت. البته که برای هر دو طرف، این مسئله نیاز به تمرین و اعتماد سازی متقابل دارد و قرار نیست یک روزه حاصل شود، بلکه باید به سبک ارتباطی شما و فرزندتان تبدیل شود.
از طرفی، رابطهٔ دخترتان و مادرش و آنچه از طریق رفتار و گفتار، از او به دخترش منتقل میشود، بهواسطهٔ اهمیت رابطهٔ خاص مادر و فرزندی، میتواند مهم و اثر گذار باشد
همانطور که خدمتتان عرض شد، گاهی ممکن است کودک خود را شایستهٔ رفتار دوستانه والدین نمیبیند که میتواند به بحث اعتماد به نفس او برگردد. برای حل این مسئله و افزایش اعتماد به نفس، باید از اعتماد به خود کودک و نوجوان و اجازه دادن به او برای اینکه خودش را نشان دهد، شروع کرد.
خوب است که مدتی مزاح و شوخی با او را کنار بگذارید، اما نه با این ذهنیت که او جنبهٔ آن را ندارد، بلکه از جهت احترام به او و طرز فکرش. درواقع او را وادار به ارتباط خوب ولی مصنوعی نکنید، بلکه با صبوری و یک ارتباطی که از دل برمی آید و مبتنی بر اعتماد و همراهی با طرز فکر اوست، صبر کنید او مدل ارتباطی درست را پیدا کند.
اگر خواست با شما در مورد مسائل مختلف که حتی شاید شما با آن موافق نباشید صحبت کند، سعی کنید برای او شنوندهٔ خوبی باشید و از در درک و همدلی وارد شوید نه از در نصیحت یا اشتباه دانستن افکار او. حتی اگر این مسئله درمورد خود شما و یا رفتارتان با او باشد.
سعی کنید هر زمان که او خواست و شروع کرد در کنار او برای شنیدن حرفهایش آماده باشید تا بتوانید از این طریق وارد دنیای ذهنی او شوید و با افکار یا دغدغهها و نگرانیهایش بیشتر آشنا شوید.
اگر با توجه به این نکات و مدتی صبوری تغییری حاصل نشد، خوب است که بتوانید به صورت حضوری با یک روانشناس کودک و نوجوان صحبت کنید، اما توجه کنید که خودتان مراجعه داشته باشید و اگر روانشناس لازم بداند شرایط را برای مراجعه فرزندتان فراهم کند. اینطور نباشد که به دخترتان القا شود که مشکلی در او وجود دارد، مگر اینکه خود او هم بخواهد که با روانشناس صحبت کند.
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سوالتان را با در میان گذاشتید، متشکرم.
درک میکنم اینکه احساس میکنید رابطهٔ خوبی با فرزندتان ندارید و او به حرف شما گوش نمیدهد، چقدر میتواند برایتان سخت و ناراحت کننده باشد.
اما دوست دارم بدانم، منظور شما از اینکه با دخترتان رابطهٔ عاطفی خوبی ندارید، دقیقاً چیست؟
آیا دوستش ندارید؟ یا بعضی رفتارهای او باعث میشود احساس کنید که او شما را دوست ندارد و این باعث ناراحتیتان میشود؟
یا بهخاطر کم حوصلگی، زیاد پیش میآید که عصبانی شده و او را دعوا کنید؟
در این موارد، فکر میکنید چند درصد از عصبانیتها یا دعوا کردنهای شما به جا بوده است؟
یا اینکه احساس میکنید رفتارتان با دخترتان مناسب نیست و ممکن است باعث آسیب شود و به این خاطر احساس گناه و عذاب وجدان میکنید و این شما را اذیت میکند؟
در مورد کارهای اشتباه فرزندتان، میتوانید مثالی بزنید که مثلاً چه رفتارهای اشتباهی انجام میدهد؟ آیا واقعاً آن را رفتارها اشتباه یا خطرناک هستند یا تحمل آنها از حوصلهٔ شما خارج است؟
البته اینکه چگونه مسائل را برای او توضیح میدهید و چگونه از او میخواهید که کاری را انجام بدهد یا ندهد هم مؤثر است؟
رابطهٔ فرزندتان با پدرش چطور است؟
آیا دخترتان تنها فرزندتان است یا فرزند دیگری نیز دارید؟
خوب است در پیام دیگری به این سؤالات پاسخ دهید تا بهتر بتوانم نوع رفتار و ارتباط شما و دخترتان را حدس بزنم و اگر به اصلاح نیاز دارد، کمکتان کنم.
- خیلی اوقات، علت اینکه کودک به حرف شما توجه نمیکند یا گوش نمیدهد، لجبازی طبیعی کودک و در واقع ابراز نیاز کودک به استقلالی است که احتمالاً توسط مادر نادیده گرفته میشود.
- اگر امر و نهی و تذکر شما به فرزندتان زیاد است، بهتر است در این مسئله تجدید نظر کنید. خود شما به عنوان مادر، متوجه خواهید شد که واقعاً چه کارهایی خطرناک است و آسیب واقعی دارد و چه کارهایی، صرفاً حساسیت و نگرانی زیاده از حد شماست. بهتر است جز در مواردی که خطر و آسیب جدی وجود ندارد، تذکرها را کم کنید.
- هر وقت که فرزندتان کاری انجام میدهد که از نظر شما ناخوشایند است، بهتر است در ابتدا، خودتان را جای دختر خردسال ۵ساله تان بگذارید و از دید و نگاه او به آن مسئله نگاه کنید. بعضی اوقات، ممکن است ما والدین فکر کنیم کودک قصد شیطنت یا آزار ما را دارد، در حالی که برای کودک، آن کار صرفاً یک بازی و کنجکاوی اقتضای سنش است. در این صورت تحمل و صبوری در مقابل بعضی شیطنتهای کودک، کار راحتتری خواهد بود.
- هرچند که همانطور که عرض کردم، نیاز به اطلاعات بیشتری هست، اما از متن نوشتهٔ شما اینطور برداشت کردم که گویا رابطهٔ شما و دخترتان در یک دور باطل قرار گرفته، او به حرف شما گوش نمیدهد، شما صبوری خود را از دست میدهید و واکنش منفی نشان میدهید، این واکنش منفی شما، ناخواسته حس دوست داشتنی و خواستنی نبودن را به دخترتان منتقل میکند و درنتیجه او شروع به رفتارهای منفی دیگری میکند تا هرطورشده، ولو به شکل منفی، توجه شما را به خود جلب کند.
- در این صورت بهترین کار این است که شما قطع کنندهٔ این زنجیرهٔ منفی باشید مدتی با صبوری بیشتر و واکنش کمتر، حس خوب به دخترتان منتقل کنید تا به مرور مقاومت و احساس منفی او را کم کنید.
- از طرفی، گاهی کودک به دلایل مختلف احساس میکند مادرش که مهمترین فرد زندگی اوست، دوستش ندارد، ازجمله با تذکر دادنها و بکن نکن و مانع شدنهای زیاد، ناخواسته میتوان ناخواسته این حس را به کودک منتقل کرد. در نتیجه کودک نگران شده و شروع میکند به انجام بعضی رفتارها که توجه مادر را به سمت خود جلب کند، ولو اینکه این رفتارها منفی باشد و مادر به صورت منفی (مثلاً با تنبیه و...) به او توجه نشان دهد. در این صورت، باز توصیه این است که این زنجیرهٔ منفی را قطع کنید.
- به شما توصیه میکنم کتاب کودک، خانواده، انسان ترجمهٔ گیتی ناصحی و همچنین رابطهٔ والدین رو کودکان ترجمهٔ سیاوش سرتیپی را مطالعه کنید و سعی کنید، بدون هیچ حس منفی و عذاب وجدان در خودتان، بهمرور، به سمت اصلاح رابطهٔ خود و دخترتان حرکت کنید و مطمئن باشید با اصلاح رابطه، ناراحتیهای بین شما برطرف شده و به مرور رفتار دخترتان نیز اصلاح خواهد شد.
- اگر فرزندتان، در طول روز، زیاد در معرض تلویزیون موبایل و به طور کلی، فضای مجازی قرار دارد، حتماً زمان استفاده را به کمترین زمان ممکن نهایتاً ۵/۱ ساعت در روز کاهش داده و برنامههای مناسب سن را برای دیدن و بازی کودک مدیریت کنید. چرا که گاهی بعضی بدخلقیهای خسته کننده در کودک، ریشه در زیاد در معرض فضای مجازی بودن و در نتیجه انباشته شدن انرژی و همچنین اثرات منفی فضای مجازی در کودک است.
- خوب است صوت نیاز کودک به استقلال و خودمختاری و کودک سکاندار کشتی زندگی خودش است که از بنده در سایت و کانال بارگذاری شده است را گوش دهید.
نگران نباشید. شما تنها مادری نیستید که گاهی از دست فرزندتان واقعاً کلافه میشوید و با او به چالشهای متعدد برمی خورید و قطعاً میتوانید مسئله را مدیریت و حل کنید و در هر صورت شما مهمترین و عزیزترین فرد زندگی فرزندتان هستید.
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید، متشکرم.
نگرانی شما را بابت این رفتار فرزندتان درک میکنم، اما مهمترین کار قبل از هر چیزی، تمرکز روی اصلاح رابطه با فرزندتان است که آن هم نیاز به بررسی دارد. باید دید نوع تعامل شما و به ویژه همسرتان به عنوان مادر با دخترتان چطور است که او طاقت کوچکترین رفتاری از سمت شما را ندارد و واکنش تند نشان میدهد؟
در واقع، اگر دختر شما یک کودک عادی و با ضریب هوشی معمولی است، قطعاً علت این رفتار او این نیست که درکی از شوخی یا واقعی بودن رفتارها ندارد، بلکه مسئله این است که آن رفتار را نمیپذیرد و آنچه مهم است، علت این عدم پذیرش و سخت گیری و در نتیجه زودرنجی اوست که شما به عنوان والدین، بهتر از هرکسی میتوانید علتش را بفهمید. سؤالاتی از شما دارم که جوابهای آن ممکن است در یافتن علت ایجاد این مشکل تأثیر گذار بوده باشد و هم به بنده و هم به شما در علت یابی مسئله کمک میکند. پس خوب است کمی در آن تأمل کنید و در پیام دیگری به آنها پاسخ دهید.
آیا دخترتان تک فرزند است یا خواهر و برادری دارد؟
در طول روز، چقدر در معرض فضای مجازی، ازجمله موبایل و تلویزیون و... قرار دارد؟
آیا کلاً نسبت به هرکسی که با او شوخی کند یا بخواهد ارتباط برقرار کند، این رفتار را دارد؟ یا بیشتر نسبت به اعضای خانواده اینطور است؟
ارتباطش با معلم و دوستان و همسالانش چطور است؟ آیا با دیگران ارتباط برقرار میکند و دوستی دارد؟
نوع رابطه و تعامل شما و مادرش با فرزندتان چطور است؟
آیا ممکن است سهواً و ناخواسته، از سمت شما پیامهای منفی به او منتقل شده باشد که کودک آن را برای خود درونی کرده باشد؟
آنچه در درجهٔ اول مهم است، است که بدانید علت این نوع رفتار و واکنش فرزندتان چیست؟
- ممکن است فرزند شما اعتماد به نفس پایینی داشته باشد و وقتی کسی با او شوخی میکند، او بهخاطر حس منفی که نسبت به خودش دارد، آن را شایستهٔ خود میداند و درواقع آن حرف یا شوخی خاص را به خود نسبت میدهد و برای خود میپذیرد.
- ممکن است کودک خود را شایستهٔ اینکه مورد توجه قرار گیرد و یا او شوخی کنند نمیداند، چراکه اساساً خود را لایق دوست داشته شدن نمیداند.
البته اینها صرفاً فرضیات است و نیاز است که بررسی کاملتری صورت گیرد تا بتوان نسبت به حل مسئله اقداماتی کرد.
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید، متشکرم.
دغدغه و ناراحتی و شاید حتی خستگی شما بابت این رفتار فرزندتان را درک میکنم. روحیات حساس بچهها، در کنار ظرافتهایی که دارد، گاهی نگران کننده و یا حتی کلافه کننده میشود. اما در چنین مواردی، اولین سؤالی که پدر و مادر بهتر است از خودشان بپرسند، این است که چرا کودکشان اینقدر روحیهٔ حساس و شکنندهای دارد؟ آیا ممکن است این رفتار کودک، از نوع رفتار و ارتباط پدر و مادر با او ناشی شود؟ و بعد از اینکه علت و چرایی رفتار را یافتیم، راحتتر میتوانیم، به راهکاری برای حل مسئله و اصلاح رفتار دست یابیم.
سؤالاتی از شما دارم که هم به بنده و هم به شما، در این علت یابی کمک خواهد کرد. پس خوب است که در پیام دیگری به آنها پاسخ دهید.
آیا دخترتان تک فرزند است یا خواهر یا برادری دارد؟
آیا اینگونه است که به دلایل مختلف، زیاد در معرض توجه شما و اطرافیان باشد؟
آیا از طرف شما اجازهٔ تجربه کردن و استقلال کافی برای کارهای مختلف را دارد یا اینکه برای انجام کارها و رسیدن به خواستههایش به شما وابسته است؟
واکنش و رفتار شما در مقابل بهانه گیری و یا گریههایش چیست؟
آیا دوست همسالی دارد که با او رابطهٔ خوبی داشته باشد و در ارتباط با او چنین واکنشهایی نداشته باشد؟
آیا به مدرسه یا مهد میرود؟ و در صورتی که جواب مثبت است، رفتارش در مدرسه چطور است؟
فرزند شما چقدر در طول روز در معرض تلویزیون و موبایل و تبلت و ابزاری از این دست قرار دارد؟
۱. گاهی کودک یاد گرفته که برای جلب توجه شما، از این راه استفاده کند. در واقع ممکن است در موارد مختلف، هروقت چنین رفتاری داشته، شما از سر دلسوزی و نگرانی، وارد آن موقعیت شده و به او توجه کردید، در نتیجه، او به نادرست، این کار را، راهی برای گرفتن توجه شما یا اطرافیان یافته است.
۲. گاهی دلسوزی و علاقهٔ زیاد والدین، نا خودآگاه باعث نادیده گرفتن توانایی کودکشان در دفاع از خودش و حل مشکلاتش میشود و متأسفانه تأثیری که این مسئله بر کودک دارد، باعث میشود او نیز خود را ناتوان ببیند و همیشه برای کوچکترین مشکلی، چشمش به دنبال این باشد که والدینش از او دفاع کنند یا مشکلش را حل کنند.
۳. گاهی ممکن است اعتماد به نفس کودک کم باشد و توانایی دفاع از خودش را نداشته باشد، که در این صورت هم خوب است که اول به نوع رفتار خودتان توجه کنید. آیا به او اجازهٔ دفاع از خود، اجازهٔ ناکام شدن و تجربهٔ شکست را دادید؟ یا از روی دوست داشتن و نگرانی از ناراحتی، بدون اینکه نیاز به کمک جدی شما داشته باشد، شما وارد شدید و مشکلش را حل کردید یا از او دفاع کردید و در نتیجه کودک این باور را نسبت به خودش درونش خودش شکل داد که: من نمیتوانم از خودم مراقبت و دفاع کنم، من بلد نیستم و مامان یا بابا باید از من مراقبت کنند؟
هدف از گفتن این نکات، آگاهی نسبی نسبت به علل احتمالی ایجاد رفتار است، نه خدایی نکرده دادن احساس عذاب وجدان به شما و راهحل مسئله نیز، با اصلاح رفتار به خوبی امکان پذیر است. فقط کافی است آن رفتارهایی را که احساس میکنید ممکن است باعث ضعیف و شکننده شدن کودک شده است را کنار گذاشته و حس توانمندی و ارزشمندی و استقلال را در او زنده کنید.
در خدمتتان هستیم. موفق باشید.
سلام خدمت شما همراه گرامی.
همانطور که چند ماه قبل توسط همکارم خدمتتان عرض شد، زدن دیگران توسط کودک، علاوه بر پرخاش، میتواند دلایل مختلف دیگری هم داشته باشد که نیاز به بررسی دارد.
۱. گاهی این مسئله، از طریق تقلید کودک از دیگران که به شوخی یا جدی، با خود کودک یا دیگران چنین برخوردهایی دارند، یاد گرفته میشود.
۲. گاهی کودک برای جلب توجه شما و اطرافیان، از این راه استفاده میکند. ولو اینکه این توجه منفی باشد، مثلاً او را دعوا کنید یا او را نهی کنید یا نسبت به آسیبی که به شما یا دیگری زده واکنشی نشان دهید، این برای کودک توجه محسوب میشود و در نتیجه باعث تکرار این کار را میشود. پس یکی از کارهای مهم، این است که در این شرایط هیچ واکنش خاصی نداشته باشید و تنها به صورت قاطعانه و محکم و بدون پرخاش یا بلندکردن صدا، دست کودک را گرفته و مانع این کار او شوید.
۳. اگر کودک شما در طول روز، زیاد در معرض فضای مجازی باشد، مثلاً تلویزیون و برنامه کودک ببیند یا گوشی در اختیارش باشد و با آن بازی کند یا چیزی ببیند، بهخاطر آسیبهایی که این صفحات الکترونیکی برای مغز کودک دارد و به نوعی کودک در آن فضای برنامه یا بازی غرق میشود، این مسئله میتواند باعث حبس شدن هیجانات زیادی درون کودک شود و در نتیجه کودک برای تخلیهٔ آن هیجانات نامناسبی که درونش حبس شده، از این رفتارهای پرخاشگرانه را انجام میدهد. در این صورت، بهترین کار، حذف کامل فضای مجازی برای کودک و سرگرمکردن او از راههای دیگر است.
۴. یکی دیگر از نیازهای کودک در این سن، این است که بتواند در فضای آزادانه، مثل پارک، خانه بازی و... بازی کند و انرژیاش را تخلیه کند. پس خوب است هر روز یا یک روز در میان، زمانی را برای این مسئله برای کودک فراهم کنید و او را به چنین فضاهای بازی ببرید.
۵. همچنین، اگر کودک زیاد در معرض امر و نهی و تذکر و بکن نکن قرار بگیرد، ازآنجاکه به اقتضای سنش، به استقلال و اینکه آزاد باشد که هر کاری و هر بازی بکند (مگر اینکه کار خطرناکی باشد) نیاز دارد، این امر و نهیهای زیاد، میتواند زمینهٔ پرخاشگری او را فراهم کند که در این صورت، حذف امر و نهیها اجازه دادن به کودک برای بازی کردن آزادانه تا جای ممکن و امن کردن فضای خانه برای او، میتواند کمک کننده باشد.
۶. گاهی دیگران از روی محبت اصرار به در آغوش گرفتن یا بازی با کودک دارند، ولی کودک تمایلی ندارد. ممکن است این اجبارها باعث خشم کودک شود و درنتیجه چنین واکنشهایی نشان دهد. در این صورت بهتر است با احترام ولی قاطع، مانع از این کار دیگران شوید تا این رفتار نیز بهخاطر تکرار در کودک عادت نشود.
۷. حفظ آرامش شما و اینکه خودتان را مقصر ندانید و یا بهخاطر حس بدی که نسبت به نگاه نادرست دیگران در شما ایجاد میشود، کودک را سرزنش نکنید، میتواند در آرامش بیشتر کودک نیز به صورت مستقیم مؤثر باشد.
۸. سعی کنید با رعایت احترام، از خانواده همسرتان بخواهید با شما همراهی بیشتری داشته باشند و اجازه دهند تنها شما در تربیت کودک نقش اصلی را ایفا کنید تا بتوانید کنترل بیشتری هم روی خود و هم فرزندتان داشته باشید.
با توجه به این نکات و نکات قبل و همچنین صبوری و همراهی بیشتر با کودک، انشاءالله میتوانید به حل مشکل کمک کنید.
در خدمتتان هستیم. موفق باشید.
به نام خدا
سلام مجدد خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به سؤالات بنده پاسخ دادید متشکرم.
- فرمودید آموزشهایی با موبایل میبیند. یعنی برنامههای آموزشی خاصی میبیند؟ یا دورههای مجازی شرکت میکند؟ در سنین پایینتر و حتی سنین قبل از مدرسه به موبایل یا تلویزیون علاقه و وابستگی نداشت؟
این را از این جهت دقیق میپرسم که متأسفانه خیلی اوقات، وابستگی به فضای مجازی در کودک و نوجوان، باعث مشکلاتی چون فرورفتن در خود و تمایل به تنهایی و عدم ارتباط با دیگران و گوشه گیری میشود و این فردیت زیاد و دوری کردن، کمکم احساس دلمردگی و یا کم شدن عزت و نفس ایجاد میکند. البته چون فرزند شما نزدیک به سنین نوجوانی است، درست نیست که بخواهید با اجبار او را از فضای مجازی دور کنید ولی خوب است که برنامههایی غیر از موبایل و... را به او پیشنهاد کنید و به سمت آنها سوق دهید.
- و همچنین فرمودید با اینکه تلاش میکنید امکانات رفاهی کافی برایش فراهم کنید، اما باز ناراضی است و انگار کاری برایش نکردهاید. آیا این نارضایتی را به شکلهای مختلف، مثلاً با بهانهگیری یا درخواستهای متعدد یا پرخاش نشان میدهد؟
- آیا از سنین کمتر هم این حساسیتها یا رفتارهای دیگری را داشت یا با افزایش سن این مسئله در او ایجاد شد؟
- آیا این امر و نهیهای کودکی و تصمیم گیری برای کودک تا الان ادامه دارد؟ مثلاً در مورد نظر مادر، آیا الان هم این مسئله برای دخترتان مهم است و همیشه نظر مادر را میپرسد و از او تأیید میخواهد؟
- از طرفی، آیا شما و همسرتان، مخصوصاً با رفتاری که در فرزندتان میبینید، ممکن است نسبت به آن رفتارها که بعدها متوجه شدید درست نبوده، دچار احساس گناه و عذاب وجدان شوید و بخواهید حتماً آن را برای دخترتان جبران کنید؟ یا اینکه این مسئله باعث شده باشد که الان خیلی زیاد به او سهل بگیرید؟
فرمودید به نظر شما علت این رفتارهای فرزندتان، کمبود عزت نفس و اعتماد به نفس است که میتواند درست باشد. این مسئله به علل مختلفی، از کودک تا با حال، میتواند در کودک ایجاد و تقویت شده باشد.
آنچه مهم است، این است که فرزند شما، اولاً از طرف شما و مادرش که مهمترین افراد زندگیاش هستید، احساس دوستداشتنیبودن اعتماد به توانمندی را تجربه کند. وقتی شما به او اعتماد میکنید، زیاد از حد در کارهای مختلف به او تذکر نمیدهید و از طرفی، او و تواناییهایش را واقعاً باور میکنید، زیاده از حد معمول هم مراعات او را نمیکنید، او نیز این حس مثبت و واقعی را نسبت به خود خواهد داشت. البته که برای هر دو طرف، این مسئله نیاز به تمرین و اعتماد سازی متقابل دارد و قرار نیست یک روزه حاصل شود، بلکه باید به سبک ارتباطی شما و فرزندتان تبدیل شود.
از طرفی، رابطهٔ دخترتان و مادرش و آنچه از طریق رفتار و گفتار، از او به دخترش منتقل میشود، بهواسطهٔ اهمیت رابطهٔ خاص مادر و فرزندی، میتواند مهم و اثر گذار باشد
همانطور که خدمتتان عرض شد، گاهی ممکن است کودک خود را شایستهٔ رفتار دوستانه والدین نمیبیند که میتواند به بحث اعتماد به نفس او برگردد. برای حل این مسئله و افزایش اعتماد به نفس، باید از اعتماد به خود کودک و نوجوان و اجازه دادن به او برای اینکه خودش را نشان دهد، شروع کرد.
خوب است که مدتی مزاح و شوخی با او را کنار بگذارید، اما نه با این ذهنیت که او جنبهٔ آن را ندارد، بلکه از جهت احترام به او و طرز فکرش. درواقع او را وادار به ارتباط خوب ولی مصنوعی نکنید، بلکه با صبوری و یک ارتباطی که از دل برمی آید و مبتنی بر اعتماد و همراهی با طرز فکر اوست، صبر کنید او مدل ارتباطی درست را پیدا کند.
اگر خواست با شما در مورد مسائل مختلف که حتی شاید شما با آن موافق نباشید صحبت کند، سعی کنید برای او شنوندهٔ خوبی باشید و از در درک و همدلی وارد شوید نه از در نصیحت یا اشتباه دانستن افکار او. حتی اگر این مسئله درمورد خود شما و یا رفتارتان با او باشد.
سعی کنید هر زمان که او خواست و شروع کرد در کنار او برای شنیدن حرفهایش آماده باشید تا بتوانید از این طریق وارد دنیای ذهنی او شوید و با افکار یا دغدغهها و نگرانیهایش بیشتر آشنا شوید.
اگر با توجه به این نکات و مدتی صبوری تغییری حاصل نشد، خوب است که بتوانید به صورت حضوری با یک روانشناس کودک و نوجوان صحبت کنید، اما توجه کنید که خودتان مراجعه داشته باشید و اگر روانشناس لازم بداند شرایط را برای مراجعه فرزندتان فراهم کند. اینطور نباشد که به دخترتان القا شود که مشکلی در او وجود دارد، مگر اینکه خود او هم بخواهد که با روانشناس صحبت کند.
در خدمتتان هستیم. موفق باشید.
به نام خدا
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سوالتان را با در میان گذاشتید، متشکرم.
درک میکنم اینکه احساس میکنید رابطهٔ خوبی با فرزندتان ندارید و او به حرف شما گوش نمیدهد، چقدر میتواند برایتان سخت و ناراحت کننده باشد.
اما دوست دارم بدانم، منظور شما از اینکه با دخترتان رابطهٔ عاطفی خوبی ندارید، دقیقاً چیست؟
آیا دوستش ندارید؟ یا بعضی رفتارهای او باعث میشود احساس کنید که او شما را دوست ندارد و این باعث ناراحتیتان میشود؟
یا بهخاطر کم حوصلگی، زیاد پیش میآید که عصبانی شده و او را دعوا کنید؟
در این موارد، فکر میکنید چند درصد از عصبانیتها یا دعوا کردنهای شما به جا بوده است؟
یا اینکه احساس میکنید رفتارتان با دخترتان مناسب نیست و ممکن است باعث آسیب شود و به این خاطر احساس گناه و عذاب وجدان میکنید و این شما را اذیت میکند؟
در مورد کارهای اشتباه فرزندتان، میتوانید مثالی بزنید که مثلاً چه رفتارهای اشتباهی انجام میدهد؟ آیا واقعاً آن را رفتارها اشتباه یا خطرناک هستند یا تحمل آنها از حوصلهٔ شما خارج است؟
البته اینکه چگونه مسائل را برای او توضیح میدهید و چگونه از او میخواهید که کاری را انجام بدهد یا ندهد هم مؤثر است؟
رابطهٔ فرزندتان با پدرش چطور است؟
آیا دخترتان تنها فرزندتان است یا فرزند دیگری نیز دارید؟
خوب است در پیام دیگری به این سؤالات پاسخ دهید تا بهتر بتوانم نوع رفتار و ارتباط شما و دخترتان را حدس بزنم و اگر به اصلاح نیاز دارد، کمکتان کنم.
- خیلی اوقات، علت اینکه کودک به حرف شما توجه نمیکند یا گوش نمیدهد، لجبازی طبیعی کودک و در واقع ابراز نیاز کودک به استقلالی است که احتمالاً توسط مادر نادیده گرفته میشود.
- اگر امر و نهی و تذکر شما به فرزندتان زیاد است، بهتر است در این مسئله تجدید نظر کنید. خود شما به عنوان مادر، متوجه خواهید شد که واقعاً چه کارهایی خطرناک است و آسیب واقعی دارد و چه کارهایی، صرفاً حساسیت و نگرانی زیاده از حد شماست. بهتر است جز در مواردی که خطر و آسیب جدی وجود ندارد، تذکرها را کم کنید.
- هر وقت که فرزندتان کاری انجام میدهد که از نظر شما ناخوشایند است، بهتر است در ابتدا، خودتان را جای دختر خردسال ۵ساله تان بگذارید و از دید و نگاه او به آن مسئله نگاه کنید. بعضی اوقات، ممکن است ما والدین فکر کنیم کودک قصد شیطنت یا آزار ما را دارد، در حالی که برای کودک، آن کار صرفاً یک بازی و کنجکاوی اقتضای سنش است. در این صورت تحمل و صبوری در مقابل بعضی شیطنتهای کودک، کار راحتتری خواهد بود.
- هرچند که همانطور که عرض کردم، نیاز به اطلاعات بیشتری هست، اما از متن نوشتهٔ شما اینطور برداشت کردم که گویا رابطهٔ شما و دخترتان در یک دور باطل قرار گرفته، او به حرف شما گوش نمیدهد، شما صبوری خود را از دست میدهید و واکنش منفی نشان میدهید، این واکنش منفی شما، ناخواسته حس دوست داشتنی و خواستنی نبودن را به دخترتان منتقل میکند و درنتیجه او شروع به رفتارهای منفی دیگری میکند تا هرطورشده، ولو به شکل منفی، توجه شما را به خود جلب کند.
- در این صورت بهترین کار این است که شما قطع کنندهٔ این زنجیرهٔ منفی باشید مدتی با صبوری بیشتر و واکنش کمتر، حس خوب به دخترتان منتقل کنید تا به مرور مقاومت و احساس منفی او را کم کنید.
- از طرفی، گاهی کودک به دلایل مختلف احساس میکند مادرش که مهمترین فرد زندگی اوست، دوستش ندارد، ازجمله با تذکر دادنها و بکن نکن و مانع شدنهای زیاد، ناخواسته میتوان ناخواسته این حس را به کودک منتقل کرد. در نتیجه کودک نگران شده و شروع میکند به انجام بعضی رفتارها که توجه مادر را به سمت خود جلب کند، ولو اینکه این رفتارها منفی باشد و مادر به صورت منفی (مثلاً با تنبیه و...) به او توجه نشان دهد. در این صورت، باز توصیه این است که این زنجیرهٔ منفی را قطع کنید.
- به شما توصیه میکنم کتاب کودک، خانواده، انسان ترجمهٔ گیتی ناصحی و همچنین رابطهٔ والدین رو کودکان ترجمهٔ سیاوش سرتیپی را مطالعه کنید و سعی کنید، بدون هیچ حس منفی و عذاب وجدان در خودتان، بهمرور، به سمت اصلاح رابطهٔ خود و دخترتان حرکت کنید و مطمئن باشید با اصلاح رابطه، ناراحتیهای بین شما برطرف شده و به مرور رفتار دخترتان نیز اصلاح خواهد شد.
- اگر فرزندتان، در طول روز، زیاد در معرض تلویزیون موبایل و به طور کلی، فضای مجازی قرار دارد، حتماً زمان استفاده را به کمترین زمان ممکن نهایتاً ۵/۱ ساعت در روز کاهش داده و برنامههای مناسب سن را برای دیدن و بازی کودک مدیریت کنید. چرا که گاهی بعضی بدخلقیهای خسته کننده در کودک، ریشه در زیاد در معرض فضای مجازی بودن و در نتیجه انباشته شدن انرژی و همچنین اثرات منفی فضای مجازی در کودک است.
- خوب است صوت نیاز کودک به استقلال و خودمختاری و کودک سکاندار کشتی زندگی خودش است که از بنده در سایت و کانال بارگذاری شده است را گوش دهید.
نگران نباشید. شما تنها مادری نیستید که گاهی از دست فرزندتان واقعاً کلافه میشوید و با او به چالشهای متعدد برمی خورید و قطعاً میتوانید مسئله را مدیریت و حل کنید و در هر صورت شما مهمترین و عزیزترین فرد زندگی فرزندتان هستید.
در خدمتتان هستیم. موفق باشید.
سلام خدمت شما همراه گرامی. از اینکه به ما اعتماد کردید و سؤالتان را با ما در میان گذاشتید، متشکرم.
نگرانی شما را بابت این رفتار فرزندتان درک میکنم، اما مهمترین کار قبل از هر چیزی، تمرکز روی اصلاح رابطه با فرزندتان است که آن هم نیاز به بررسی دارد. باید دید نوع تعامل شما و به ویژه همسرتان به عنوان مادر با دخترتان چطور است که او طاقت کوچکترین رفتاری از سمت شما را ندارد و واکنش تند نشان میدهد؟
در واقع، اگر دختر شما یک کودک عادی و با ضریب هوشی معمولی است، قطعاً علت این رفتار او این نیست که درکی از شوخی یا واقعی بودن رفتارها ندارد، بلکه مسئله این است که آن رفتار را نمیپذیرد و آنچه مهم است، علت این عدم پذیرش و سخت گیری و در نتیجه زودرنجی اوست که شما به عنوان والدین، بهتر از هرکسی میتوانید علتش را بفهمید. سؤالاتی از شما دارم که جوابهای آن ممکن است در یافتن علت ایجاد این مشکل تأثیر گذار بوده باشد و هم به بنده و هم به شما در علت یابی مسئله کمک میکند. پس خوب است کمی در آن تأمل کنید و در پیام دیگری به آنها پاسخ دهید.
آیا دخترتان تک فرزند است یا خواهر و برادری دارد؟
در طول روز، چقدر در معرض فضای مجازی، ازجمله موبایل و تلویزیون و... قرار دارد؟
آیا کلاً نسبت به هرکسی که با او شوخی کند یا بخواهد ارتباط برقرار کند، این رفتار را دارد؟ یا بیشتر نسبت به اعضای خانواده اینطور است؟
ارتباطش با معلم و دوستان و همسالانش چطور است؟ آیا با دیگران ارتباط برقرار میکند و دوستی دارد؟
نوع رابطه و تعامل شما و مادرش با فرزندتان چطور است؟
آیا ممکن است سهواً و ناخواسته، از سمت شما پیامهای منفی به او منتقل شده باشد که کودک آن را برای خود درونی کرده باشد؟
آنچه در درجهٔ اول مهم است، است که بدانید علت این نوع رفتار و واکنش فرزندتان چیست؟
- ممکن است فرزند شما اعتماد به نفس پایینی داشته باشد و وقتی کسی با او شوخی میکند، او بهخاطر حس منفی که نسبت به خودش دارد، آن را شایستهٔ خود میداند و درواقع آن حرف یا شوخی خاص را به خود نسبت میدهد و برای خود میپذیرد.
- ممکن است کودک خود را شایستهٔ اینکه مورد توجه قرار گیرد و یا او شوخی کنند نمیداند، چراکه اساساً خود را لایق دوست داشته شدن نمیداند.
البته اینها صرفاً فرضیات است و نیاز است که بررسی کاملتری صورت گیرد تا بتوان نسبت به حل مسئله اقداماتی کرد.
در خدمتتان هستیم. موفق باشید.
صفحهها