مطالب دوستان sza4441370115

تصویر shakib shakib 24 فرو, 1394 ادامه دهم یا...
بحث شرعی بودن یا نبودن بهتره هر کسی از مرجع تقلید خودش سوال کنه
تصویر shakib shakib 24 فرو, 1394 ادامه دهم یا...
سلامبه نظرم شما بیشتر تحقیق کنید، چون حرف شما منطقی نیست، در موضوعا شرعی ممکن نظر علما در بعضی از موارد اختلافی باشد، پس بهتره زود قضاوت نکنید.همچنین بهتره ادب در گفتار رعایت بشه، شاید والدین گاهی اوقات اشتباهی ناخواسته مرتکب بشوند اما هیچ کس حق بی احترامی به انها را ندارد بعضی از کامنت های شما را حذف می شود.
تصویر shakib shakib 19 فرو, 1394 ادامه دهم یا...
جدید+0-0برای جلب رضایت والدینشما به خانوادتان بگویید، که پسر بودن یا مجرد بودن، یک معیار ترجیحی ست، و با توجه به اینکه سن تان بالا می رود، اگر بخواهید همچنان معیارهای ترجیحی مد نظرتان باشد، معلوم نیست بتوانید ازدواجی درست داشته باشید، و ممکن است یک عمر مجرد باقی بمانیدبه خانواده تان بگویید که از نظر شما مشکلی ندارد، و این شما هستید که می خواهید با او زندگی کنید نه کس دیگری،
تصویر shakib shakib 19 فرو, 1394 ادامه دهم یا...
برای جلب رضایت والدینشما به خانوادتان بگویید، که پسر بودن یا مجرد بودن، یک معیار ترجیحی ست، و با توجه به اینکه سن تان بالا می رود، اگر بخواهید همچنان معیارهای ترجیحی مد نظرتان باشد، معلوم نیست بتوانید ازدواجی درست داشته باشید، و ممکن است یک عمر مجرد باقی بمانیدبه خانواده تان بگویید که از نظر شما مشکلی ندارد، و این شما هستید که می خواهید با او زندگی کنید نه کس دیگری،
تصویر shakib shakib 19 فرو, 1394 ادامه دهم یا...
در مورد جلب رضایت والدین عرض کنم:شما تا جایی که می توانید برای جلب رضایت آنها تلاش خودتون را بکنید و از این راه ناامید نشوید، افراد زیادی بودند که مانند شما اما با تلاش مستمر و...در آخر به نتیجه دلخواه خود رسیدند ، این امری ست که محال نیست،از راه ممکنی که می توانید تلاش کنید مثلا مدتی غذا نخورید ، تا نگران شما بشوند، مدتی با آنها هم کلام نشوید، از طریق کسانی که در خانواده شما اثر گذارند کمک بگیرید، مرتب سن تان را کوشزد کنید، بگویید که برای شما معیارهای اصلی مهم است نه معیارهای ترجیحی، خلاصه تلاش خود را بکنید و الا اگر موفق به این امر نشوید، باید قید ایشان را بزنید و او را کلا فراموش کنید، و با راهکارهای جذب خواستگار به فکر موردهای بهتر و مناسب خود باشید.
تصویر shakib shakib 17 فرو, 1394 ایا واقعا قدرت زندگی مشترک رو دارم
سلاماز اینکه با سایت رهروان ولایت قسمت مشاور ازدواج و خانواده مکاتبه می کنید متشکریمدر مورد اینکه، می گویید زود است باید عرض کنم،سنّ ازدواج امري است نسبي و متغيّر كه در افراد مختلف، فرق مي كند. ممكن است فردي در 17 سالگي آمادة ازدواج باشد ولي شخصي در 25 سالگي هم توانايي ادارة خانواده را نداشته باشد، فلذا شما خودتان را در کدام دسته می بینید؟ مهم تر از همه،  سن ازدواج آن سنّي است كه جوان احساس نياز به ازدواج مي كند و تقدير الهي در وجودش اين احساس نياز را به جوشش مي آورد.(1)اما شرعا ازدواج «مستحبّ‌ مؤكّد» است و بر انسان واجب نمي باشد امّا هرگاه نياز به همسر در انسان سر برآورد و خواست كه طغيان كند و انسان را به حرام بيندازد، ازدواج، «واجب» مي شود و عقب انداختن آن «حرام» است.(2)در مورد نگرانی اداره کردن زندگی عرض کنم ، این ترس شما بی جاست ، زیرا ااولا:شما می توانید مدتی را عقد بسته بمانید و تا زمان تشکیل زندگی مستقل،خودتان را آماده کنید، دوما:برای درآمدهای زندگی باید کار یا شغلی هر چند موقت داشت، از آنجایی که شما جوهره کاری دارید ، پس جای نگرانی نیست.امروزه کارهای پاره وقت یا نیمه وقت فروان یافت می شود.سوما:درصورت امکان شما می توانید مدتی را در تحت حمایت خانواده و یا در کنار آنها زندگی کنید تا بعد از مدتی که وضعیت مالی تان بهبود یافت به فکر گرفتن منزلی جدا باشید.در مورد تصمیمی گیری هایتان که گفتید دودل می شوید،برای ازدواجتان اگر از راهش وارد شوید و انتخاب صحیحی داشته باشید پشیمان نخواهید شد، بدانید که در ازدواج مهم برخورداری طرفین از تناسبهای اصلی ازدواج است(فکری رفتاری اخلاقی اعتقادی)این تناسبها همان معیارهای اصلی ازدواج هستند، که قابل گذشت نیستند، برخلاف معیارهای ترجیحی مانند قیافه و کمتر بودن سن دختر و... که قابل گذشتند.اصل مهم دیگر در ازدواج، تحقیق است تا باشناخت کامل همسر آینده خود را انتخاب کنید.اما در مورد اختلاف سنی تان، این مقدار کفایت می کند مهم این است که شما، همدیگر را درک کنید  و تناسبهای اصلی را داشته باشید.در آخر با توکل و توسل به خداوندمتعال و اهل بیت عصمت وطهارت همیشه در زندگی پیروز و پاینده باشید.منابع1) حسيني، علي اكبر، خانوادة پويا، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني، ج 2، جزوة تربيتي.2) جوانان و انتخاب همسر، ص 23.
تصویر shakib shakib 17 فرو, 1394 ادامه دهم یا...
سلاماز اینکه با سایت رهروان ولایت قسمت مشاور ازدواج و خانواده مکاتبه می کنید متشکریمسؤال شما دارای چند بخش مجزاست که به ترتیب پاسخ‌گویی می‌شود،مشکل اصلی شما تفاوت سنی زیاد نیست، زیرا این تفاوت سنی به‌خودی‌خود مشکل‌ساز نیست؛ مگر اینکه این مقدار اختلاف، اولاً؛ منجر به اختلاف زیاد در درک، فهم و علم مربوط به مهارت‌های زندگی ، افکار، رفتار، علایق و سلایق، حساسیت‌ها، تمایلات و خواست‌ها بشود.. دوما؛مرد نتواند ازنظر جنسی زن را ارضا کند. سوما؛ خانواده دختر و پسر، طرف مقابل را نپذیرند. ملاک‌هایی که در انتخاب همسر لازم و ضروری است این است که طرفین تناسب اخلاقی، فکری، اعتقادی، رفتاری، فرهنگی و خانوادگی داشته باشند. البته اختلاف کم در این زمینه‌ها معمولاً مشکل‌ساز نیست..مشکل دیگر شما قسمت سوم یعنی پذیرش خانواده‌هاست، طرف مقابل شما با توجه به اینکه کاملاً مستقل هستند و فرزندانشان نیز جدای از او زندگی می‌کنند، فلذا ازلحاظ پذیرش خانواده شاید مشکلی نداشته باشند، اما ممکن است خانواده شما چنین ازدواجی را نپذیرند، و بگویند هم‌سنش بالاست هم متاهل است.از طرفی رضایت خانواده شما هم باید همراه این ازدواج باشد و الا ممکن است آن‌ها و حمایتشان را از دست بدهید و این برای بعضی از دخترها قابل‌تحمل نیست. بنابراین اول خودت تصمیم بگیر ببین می‌توانی با این وضعیت کنار بیایی یا نه(یعنی می‌توانی با ایشان باوجوداینکه به همسر سابق خود رجوع کرده است و یا اینکه  ممکن است فرزندانش شمارا قبول نکنند و ...زیر یک سقف زندگی کنید یا نه؟)اگر نتوانستی کلاً قیدش را بزنید و به فکر ازدواج با فرد دیگری باش. ولی اگر با این قضیه مشکلی ندارید (البته اگر قرار باشد برای شما منزلی جداگانه بگیرید شما کاملاً جدا از خانواده و همسر و بچه‌های او زندگی کنی، ازلحاظ پذیرش همسر اول و فرزندانش مشکلی نیست، اما اگر بخواهید دریک خانه زندگی کنید ممکن است ازلحاظ پذیرش همسر اول و فرزندانش به مشکل برخورد کنید، مگر اینکه آن‌ها شمارا بپذیرند و یا اینکه شما کاملاً جدا و به‌طور مستقل از آن‌ها زندگی کنی)نوبت می‌رسد به مرحله راضی کردن خانواده خود.اگر خانواده شما راضی به این ازدواج نمی‌شوند،به‌طرف بگو من خودم مشکلی ندارم ولی نمی‌دانم خانواده‌ام این ازدواج را قبول می‌کنند یا نه و تصمیم آن‌ها تعیین کنند ست. لذا بهتر است هر چه زودتر تکلیف را مشخص کنی و رسماً اقدام کنی ببینیم به تفاهم می‌رسیم یا نه. اگر رسیدم که ازدواج می‌کنیم ولی اگر خانواده تحت هیچ شرایطی قبول نکردن چاره‌ای جز اینکه همدیگر رو فراموش کنیم نداریم.درواقع شما سعی و کوشش خود را برای جلب رضایت خانواده بکنید و به آن‌ها بگویید که خیلی از دختران در سن بالا با افرادی ازدواج‌کرده‌اند که متأهل بوده‌اند و آن‌ها زن دوم شده‌اند وزندگی‌شان هیچ مشکلی نداشته چون مهم برخوردار بودن طرفین از تناسب‌های اصلی ازدواج است این تناسب‌هاست که ضامن پایداری خانواده است .تذکر بدهید که در این سن، خیلی بعید است پسری به خواستگاری شما بیاید و برفرض هم بیاید پسری باسن بالا است و معلوم هم نیست که با او از تناسب‌های اصلی ازدواج برخوردار باشید،خلاصه بعدازاین آقا معلوم نیست خواستگار مناسبی هم داشته باشید و ممکن است یک‌عمر مجرد باقی بمانید، بگویید که من با او بااینکه خانواده و یا فرزند دارد مشکلی ندارم و من هستم که می‌خواهم یک‌عمر زندگی کنماین‌گونه زودتر تکلیف هر دو شما مشخص می‌شود و از این سردرگمی بیرون میاید و بهتر می‌توانید برای آیندتان تصمیم بگیرید. چون ادامه دادن رابطه نه‌تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه مشکلات رو بیشتر هم می‌کند.ادامه این رابطه هرچند شرعی، تکلیفتان را مشخص نمی‌کند بلکه علاقه و وابستگی بیشترمی شو دو شما بلاتکلیف خواهید ماند، بهتر است تکلیف خودتان را مشخص کنید و اگر مشکل رضایت خانواده است تا جایی که می‌توانید تلاش خودتان را بکنید از بزرگان فامیل کمک بگیرید و ...اما اگر به هر دلیل نشد یا نخواستی ازدواج کنی باید فراموشش کنی و اگر خواستگار داشتی ردش نکنید و به خودت بقبولانی که این رابطه درست نبوده و اگر فراموشش نکنم اینده ام تباه می‌شود..در آخر با توکل و توسل به خداوندمتعال و اهل بیت عصمت وطهارت همیشه در زندگی پیروز و پاینده باشید.
تصویر shakib shakib 17 فرو, 1394 همسرم در گوگل پلاس، پلاس بوده!/ وقتی عکسها رو شد
سلاماز اینکه با سایت رهروان ولایت مکاتبه می کنید متشکریمآنچه که مهم است این است که ، از کنار این قضیه به راحتی نگذرید ، یعنی بیشتر فکر و بررسی کنی که مشکل کارتان  کجا بوده که به اینجا ختم شده است، بهترین کار در این وضعیت، جبران اشتباهات گذشته است که آنهم با عبرت گرفتن و عدم تکرار اشتباهات قبلی، جبران می شود.به نظر بنده،مهمترین اشتباه شما،  عدم شناخت صحیح از طرف وانجام ندادن تحقیقات لازم بوده است، که بواسطه عدم تحقیق درست از طرف مقابل و پسند و اعتماد به ظاهر او، به وقوع پیوست.یک ازدواج صحیح زمانی به وقوع می پیوندد که، طرفین از تناسبهای اصلی ازدواج یعنی تناسب فکری اخلاقی اعتقادی برخوردار باشند ولی شما با ایشان، از تناسب اخلاقی و اعتقادی برخوردار نبودید و با توجه به عملکرد ایشان که نمی خواستند علی رغم کوتاه آمدنهای شما دست از کارهای گذشته خود بردارند(به عبارت دیگر گویا به مرحله هرزه گی رسیده بودند)پس شما به درد هم نمی خوردید.از اینکه می ترسید ازدواج کنید به دلیل عدم اعتماد، باید عرض کنم، ترس شما هم بجاست و هم نابجاست، اینکه این دفعه هم مانند قبل بخواهید فریب بخورید یا بدون تحقیق و با احساسات اقدام کنی، خب حق دارید بترسید باید این ترس منجر شود به اینکه شما بیشتر احتیاط کنی و بیشتر تحقیقات قبل از عقد را انجام بدهید،ولی از این جهت که بخواهید به همه انسانها بدبین شوید و ازدواج خود را به تاخیر اندازید یا یک عمر با بی اعتمادی زندگی کنید این ترستان نابجاست.اصل بر این است که اکثر افراد جامعه خوب هستند پس شما نباید با دیدن یک مورد به همه بدبین شوید و از یافتن دختر پاک نامید باشید. ، بلکه باید امیدوار هم باشید، زیرا شما برخلاف سابق دارای تجربیات فراوانی هستیدو با توجه به استفاده از تجربیات و راه صحیح ازدواج کردن، احتمال خطای شما بسیار کم می شود.تناسب در زمینه گرم مزاجی خوب است اما ملاک اساسی برای گرمی رابطه زناشویی نیست بلکه اگر طرف از نظر مراجی معمولی هم باشد باز هم به راحتی می توانید رابطه خوبی داشته باشید .البته به شرط اینکه او و شما چند ویژگی داشته باشید اول اینکه سالم باشید و از نظر جنسی ناتوان نباشید .دوم اینکه مهارتهای ارتباط جنسی را بلد باشید که بتوانید با روشهای مختلف ارتباطی همسر را ارضا کنید، همین مقدار کفایت می کند.بنابر این اگر می ترسید در اینده از (لحاظ جنسی و گرمی و سردی) مشکلی داشته باشید می تونید به صورت کلی در مورد نقش سلامت جنسی در رابطه زناشویی صحبت کنید و به صورت ضمنی از طرف اعتراف بگیرید که اگر یکی از طرفین در زمینه جنسی مشکل داشت باید با مراجعه به پزشک رفعش کند.اما در مورد اینکه نمی توانید او را فراموش کنید، باید عرض کنم :شما باید هر چه سریعتر این کار را بکنید تا بتوانید با فکر باز و آرامش خاطر انتخاب درستی داشته باشید.برای فراموش کردنش می توانید عیوب او را مدام در ذهن خود مرور کنید، خیانت های که به شما کرده بود و روابط نامشروعی که داشته و حتی حاضربه ترک کردن آنها به خاطر شما نبوده، به این فکر کنید که اگر با او زندگی می کردید باید یک عمر در بی اعتمادی به سر می بردید وقتی به سر کار می رفتید هر لحظه احتمال می دادید که کار خلافی انجام می دهد و زندگی برایتان تیره و تار می شد.به دورغ گویی هایش و قسم های دورغش فکر کنید به اینکه فرزندانتان نی بایست در دامن مادری آلوده پرورش می یافتندو ...از این راهکارها غافل نشوید:- هر گونه نشانه‌ی او را از بین ببرید یا از خود دور کنید و جایی که شما را یاد او می اندازد نروید.- خود را به حدی مشغول کنید تا وقت فکر کردن به او را نداشته باشید و همچنین اوقات فراغت را با یادگیری مهارتهای هنری، مهارتهای زندگی، تفریح و بازی و مطالعه و ... پر کنید.- در نشستهای دوستانه و فامیلی و سفرهای جمعی و کلاسهای مختلف بیشتر شرکت کنید.- از تنهایی بپرهیزید.- فعالیتهای ورزشی فکر شما را مشغول و انرژی شما را تخلیه می‌کند.- ارتباط محبت آمیز با مادر و اعضای دیگر خانواده و یا دوستان صمیمی را تقویت کنید.- ارتباط عاشقانه قلبی با خدا و اهل بیت (علیهم السلام) برقرار کنید و از خدا بخواهید که این علاقه از دل شما دور شود.- از دعا و گریه در درگاه خدا غافل نشوید چون هم سبک می‌شوید و هم ممکن است که خدا دل شما را از این علاقه خالی کند.- سعی کنید اعتقادات دینی خود را از طریق مطالعه، شرکت در جلسات دینی، خواندن قرآن، خواندن ادعیه‌های وارده به خصوص دعای توسل و دعای کمیل، خواندن اذکاری همچون صلوات، بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم، لاحول و لاقوة الا بالله و استغفرالله ربی و اتوب الیک، ارتقاء دهید.- در صورت امکان، هرچه زودتر با فرد مناسبی ازدواج کنید؛ چون اولا: محبت جدید محبت قبلی را کم رنگ می‌کند ثانیا: نیاز شما را به عشق و محبت جنس مخالف رفع می‌کند.
تصویر shakib shakib 16 فرو, 1394 ایا قصد ازدواج داره؟
سلاماز اینکه با گروه مشاور ازدواج سایت رهروان ولایت مکاتبه می کنید متشکریمغالب پسرها برعکس دخترها، هدفشان از اربتاط ازدواج نیست، بلکه اهداف دیگری را دنبال می کنند مثلا سواستفاده جنسی یا سرگرمی و ...اما دخترها غالبا به ازدواج فکر می کنند، فلذا  نحوه نگاه کردن و یا صحبت کردن باگونه ای خاص و یا حتی  ابراز محبت و ...همه این موارد دلیل  برقصد ازدواج نیست.مهمتر از همه اینکه ارتباط قبل از عقد شرعا حرام است و دارای آسیب های  فراوانی می باشد،از جمله عدم شناخت طرف مقابل ،بدلیل علاقه قبل از عقد، زیرا که عشق چشم دل را کور می کند جلوی دید یا شناخت را می گیرد و بخاطر همان علاقه عیوب طرف مقابل نادیده گرفته می شود.بهتر است به این ارتباطها(هر چند در حد نگاه کردن یا یک پیامک) خاتمه بدهید و اگر ایشان تقاضای ارتباط و دوستی کردند به او بگویید به این ارتباط ها خوش بین نیستی و اگر واقعا قصد ازدواج دارد، از طریق خانواده اقدام کنند،برای اینکه متوجه منظورشان بشوید،شما  با او کلا قطع ارتباط کنید، به او یک ماه مهلت دهید تا اگر واقع قصد ازدواج داشت از طریق خانواده اش اقدامی کند و می توانید این مدت را کمی تمدید کنید، اما اگر از خانواده او خبری نشد،معلوم می شود که ایشان قصد ازدواج با شما را نداشتند،فلذا کلا فراموشش کنید و بهتر است به خواستگارهای خوب دیگرتان فکر کنید.اما اگر هیچ ارتباطی باهم ندارید و شما فقط از طرز نگاه کردن ایشان تصور می کنید که خواهان شما هستند، باید عرض کنم نوع نگاه دلیل بر این نیست که ایشان واقعا خواهان شما باشند یا قصد ازدواج داشته باشند،برای اینکه  به او بفهمانی که به او علاقه مند هستید، باید عرض کنم که، از آنجایی که دختر مطلوب است نه طالب،این کار شما ممکن است در آینده برایتان مشکل ساز شود،خلاصه اینکه دختر خواستگارشود جالب نیست، ممکن است برایتان طاقتچه بالا بگذارد یا ...به هر حال اگر ایشان فرد مناسبی هستند و از تناسبهای اصلی ازدواج یعنی تناسب فکری اخلاقی رفتاری اعتقادی برخوردار هستید، شما می توایند از طریق ایمیل گروهی(یعنی پیامی به همه جهت تبریک و یا مناسبت خاص)یا فرستادن پیام های گروهی و مناسبتی رفتارهای او را بسنجید که آیا تمایلی به ازدواج با شما دارد یا خیر؟ و یا با واسطه شخص سومی که (البته طرف متوجه نشود که از طرف شما ست) نظر او را راجع به خود یا ازدواج جویا شوید.در آخر با توکل و توسل به خداوند متعال و اهل بیت عصمت وطهارت همیشه درزندگی پیروز وسربلند باشید.
تصویر shakib shakib 16 فرو, 1394 درمان درد،بی خواستگاری(از منظردین)
سلام اگه مناسب شما هستند، یعنی اطلاعات کلی اولیه، شما لازم نیست آدرس خونه تون را بدهید، بلکه شماره پدرتان را بدین و بگین که از طریق خانواده در مرحله اول برای خواستگاری اقدام کنند، ایشان هم لازم نیست بگن شما ره پدرتون را از شما گرفتن بگن از یک واسطه و..

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0