مطالب دوستان sza4441370115

تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 نیاز عاطفی به جنس مخالف دارم
جمع بندی نهایی:با تشکر از دوستانی که با نظرات مفیدشون دراین پست شرکت کردند.(تنها راه ارضا نیاز جنسی ازدواج است و بس)تنها راه ارضاء واقعی نیاز جنسی همان ازدواج کردن است، اما متاسفانه بدلیل فرهنگ غلط ازدواج سن ازدواج در جامعه ما  بالا رفته است و ازدواج در سن کم و ازدواج نوجوانان بی اهمیت شده است این در حالی است که از نظر اسلام سن ازدواج همان سن زمان بلوغ است، اما ازدواج در سن نوجوانی نیز فواید بسیار زیادی دارد که اکثر خانواده ها از آن غافل هستند، هر چند که بعضا در بعضی از شهرها و یا روستاها هنوز ازدواج در سن کم یا در سن نوجوانی وجود دارد،اینکه شما فکر می کنید، ازدواج در سن نوجوانی میسر نیست، این اشتباه است، چون کسانی بوده اند که با گذشت از معیارهای ترجیحی و با قناعت و ساده زیستی، در سن پایین ازدواج کرده اند.به هر حال، دو راه داریم،1-اینکه چرا نمی توانید ازدواج کنید؟  موانع ازدواجتان را کشف کنید تا بتوانید برای برطرف کردنش اقدامات لازم را انجام بدهید.مثلا اگر جلب رضایت خانواده باشد، شما باید برای جلب رضایت اقداماتی انجام دهید، اگر مورد مناسب خود را پیدا نمی کنید (با توجه به سن نوجوانی)در اینصورت شما باید زیاد بگردید و به واسطه های متعددی بسپارید تا مورد مناسبی برای شما پیدا شود، بقول معروف جوینده یابنده است.2-برفرض هم که واقعا شرایط ازدواج را نداشته باشید یعنی موانعی بر سر راه ازدواج شما وجود داردکه فعلا قادر نیستید، آنها رفع نمایید، در اینصورت چاره ای حز خویشتن داری ندارید، امروزه افراد مومن زیادی هستند که با خویشتن داری خود را از گناه حفظ می کنند،یعنی این کار (خویشتنداری)عملا کاریست دشوار اما شدنی است، ولی برای برطرف کردن هیجانات وعاطفی و نیازهای جنسی راهی جز ازدواج وجود ندارد، مثلا کسی که تشنه باشد تنها راهش در آشامیدن آب است، نمی شود گفت، من در حال حال حاضر نمی توانم آب بخورم و حاضر نیستم قدری تشنگی را تحمل کنم،خلاصه اگر راهی برای ازدواج نداری ، اگر می خواهید گناه نکنید چاره ای جز خویشتنداری ندارید.چند روش برای خویشتن داری کردن1-عوامل تحریک جنسی خودتان را شناسایی کرده و بعد از آن برای برطرف کردنشان تمام سعی خود را بکنید، مثلا اگر دیدن فیلم و یا مناظر تحریک کننده است، در اینصورت خودتون را از آن مناظر دور کنید،2-اگر خوردن بعضی از غذای مقوی یا تند، عامل تحریک شما است، در اینصورت شما می توانید کمی غذا و خوراک خود را تعدیل کنید مثلا غذاهایی که محرک شما هستند، از آنها یا کلا دوری کنید یا اینکه تعدیل کنید.3-همیشه خودتون را مشغول کارهای مفید کنید و هیچ گاه بی کار نباشید.4-از تنهایی اجتناب کنید،5-مواظب افکار خود باشید و افکاری که باعث تحریک شما می شوند، را از ذهنتان دور کنید.اگر می توانید سعی کنید با کمک دیگران مخصوصا والدین خود و اطرافیان هر چه زودتر ازدواج کنید، زیرا در دین ازدواج به خودی خود یک امر مستحب موکد محسوب می شود، اما کسی که در اثر ازدواج نکردن به گناه می افتد، ازدواج برای او شرعا واجب می شود. 
تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 به خاطر من فروشندگی می کرد!
جمع بندی نهایی:با تشکر از دوستانی که در این پست با نظرات مفیدشون شرکت کردند.(برای جلب رضایت والدین تلاش خودتون را بکنید)قبل از هر چیزی، باید عرض کنم اینکه گفتید دل کندن سخت است، اگر منظورتان این است که عاشق او شده اید و انتخابتان بخاطر عشق و علاقه قبل از عقد است،باید عرض کنم که،ممکن است بخاطر همین عشق و علاقه عیب های او را نادیده بگیرید و در انتخابتان دچار اشتباهاتی بشوید، فلذا همیشه با چشمی  باز و بدور از احساسات و عواطف انتخابی عاقلانه داشته باشید.اگر ایشان فرد مناسب شما هستند یعنی از تناسبهای لازم ازدواج یعنی تناسبهای فکری اعتقادی اخلاقی رفتاری بر خوردار هستند، تنهای کاری که شما باید بکنید این است که، در جلب رضایت خانواده بسیار کوشش کنید و از هر کار درستی دریغ نفرمایید،افراد زیادی بوده اند که مشکل شما را داشتند اما با تلاش و کوشش بی دریغ و توکل برخداوند متعال در جلب رضایت والدین خود موفق شدند.والدین تنها افراد دلسوز انسان بعد از خداوند و اهل بیت عصمت وطهارت هستند و به همین دلیل خداوند متعال نگه داشتن حرمت و احترام آنها را بر فرزندان واجب دانسته است.البته ممکن است گاهی اوقات به همان نیت دلسوزی و خیرخواهی فرزندان ، دچار اشتباهاتی نیز بشوند، ولی در اکثر مواقع هم، این فرزندان هستند که دلسوزی و راهنمایی درست آنها را نادیده می گیرند و در زندگی سبب ایجاد مشکلات و ناراحتی هایی برای خود و خانواده می شوند.اگر مخالفت خانواده شما بدلیل کار و سربازی باشد(و دلیل دیگری نداشته باشد)، این مخالفت منطقی نیست، شما می توانید برای جلب رضایتشان با احترام و نرمی، به ایشان تذکر بدهید که در ازدواج مهم برخوردار بودن از تناسبهای لازم ازدواج که عبارتند از تناسب فکری، اعتقادی، اخلاقی ورفتاریست که شما با اواز این تناسبها برخوردار هستید، و داشتن شغل و مسکن و مال وثروت ضامن بقا و خوشبختی یک زندگی نبوده و نخواهد شد، خلاصه این معیارهای ترجیحی قابل گذشت هستند برخلاف معیارهای اصلی.تذکر بدهید که با توجه به بالا رفتن سن ازدواج و کم بود خواستگار، ممکن است شما یک عمر مجرد باقی بمانید.فلذا نباید بی جهت موردهای خوب را ازدست داد.در مورد شغل هم، مهم داشتن جوهریه کاریست که فرد مورد نظر از این جوهره برخوردار است، زیرا در حال حاضر مشغول به کاری شده است والا لازم نیست که در همان ابتدای زندگی شغلی اداری یا رسمی داشته باشد.در مورد سربازی می توانید بگویید که با توجه به قانون نظام وظیفه، افراد متاهل که سربازند، می توانند تا نیمه وقت به خدمت مشغول شوند و بعد از آن وقتشان آزاد است (تا مشغول به کاری بشوند)و همچنین محل خدمت در محل زندگی آنها است.اگر شما موفق به جلب رضایتشان نشدید، می توانید از اطرافیان و کسانی که بر والدین شما اثرگذارند کمک بگیرید از جمله بزرگ فامیل یا مادر بزرگ و دایی و ...مطالعه این لینک برای شما توصیه می شود:-http://www.jonbeshnet.ir/news/28495در اخر با توکل و توسل به خداوند متعال واهل بیت عصمت و طهارت همیشه در زندگی پیروز وسربلند باشید.
تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 خیلی به رابطه جنسی عاطفی علاقه مندم!!
جمع بندی نهایبا تشکر از کاربرانی که با نظرات مفیدشون در این پست شرکت فعالی داشتند.سلامنیاز به همسر و نیاز دوست داشتن و دوست داشته شدن چیزی است که خداوند حکیم در همه اسنانها قرار داده است و این نیاز برای همه یک امر طبیعی ست.اینکه دخترهای محجوب در این مساله سردند، فکر اشتباهی ست بلکه آنها به دستور شرع مقدس خویشتنداری می کنند و اگر امکان ازدواج برایشان وجود نداشته باشد، با حجاب و حیا و پرهیز از نزدیک شدن به عوامل تحریک این دوره را پشت سر می گذارند.در مورد مشکل شما نیز، تنها کاری که باید بکنید، از دیدن عکس ها و فیلم های اینچنینی بشدت اجتناب کنید، به گفته روانشناسان تحریک غریزه جنسی از طریق دیدن و تماشا کردن بسیار بالاتر از طرق دیگر است، از طرفی اگر فردی بعد از دیدن این صحنه ها ارضا هم نشود، دچار مشکلات روحی و جسمی نیز می شود، پس شما بعنوان یک انسان عاقل و پایبند به اصول اسلامی واخلاقی نباید خود را در معرض چنین آسیبی قرار دهید.اولا تا آنجا که ممکن است، اسباب دست یابی به این فیلم ها و عکس ها را از خود دور کنید تا در دسترستان نباشد و خود را هیچ گاه در معرض تحریک قرار ندهید و بیشتر از این به خود آسیب نرسانید، بسعی کنید، هیچ گاه بی کار و یا تنها نباشید و همیشه خود را با کار مفیدی مشغول کنید، مطالعه ورزش کار های هنری و مورد علاقه و مفید و ...همچنین شما در این سن باید تمام تلاش خود را برای ازدواج انجام دهید موانع ازدواج خود را شناسایی کنید و حدالمقدور آنها را برطرف کنید در مجالس زنانه و مساجد و پایگاهها حضور فعال داشته باشید آراسته و متین و باوقار و در عین حال خوش برخورد باشید.باید دیده شوید تا انتخاب شوید پس انرژی خود را صرف جذب خواستگار کنید.در مورد ترستان از روز قیامت نیز این نشانه ایمان شماست، که باید قدر آن را بدانید، از گناهان گذشته خود توبه کنید، توبه زمانی محقق می شود که از کرده خود پشیمان باشید و در صدد جبران آن برآیید وهیچ گاه آن را تکرار نکنید و توبه خود را نشکنید خداوند بسیار توبه پذیر است.در اخر با توکل و توسل به خداوند متعال و اهل بیت عصمت همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.
تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 مادرم راضی به ازدواجم نمیشه
جمع بندی نهایی:نتیجه گیری اینکه :(برای جلب رضایت تمام تلاش خود را بکنید)همانگونه كه شما هم به خوبي مي دانيد، ازدواج بزرگترين و مهم ترين اتفاق در زندگي هر انسان است. موفقيت يا شكست در آن، در سرنوشت هر يك از زن و مرد اثري ژرف و تعيين كننده بر جاي مي نهد و چه بسا اصلي‏ترين و برجسته‏ترين خطوط سير زندگي ايشان را رقم مي زند. پيوند ازدواج ميثاقي است كه دامنه آن مي تواند تا جهان آخرت گسترده باشد، به شرطي كه بر اساس دستور خدا و همراه با تفكر و دورانديشي باشد.اگر فرض را بر اين بگذاريم كه شما درباره فرد مورد نظرتان به جمع بندي منطقي و محكمي دست يافته ايد.یعنی فرد مورد نظر شما مناسب تان است و از تناسبهای لازم فکری اعتقادی اخلاقی و رفتاری برخوردار هستید، بايد بدانيد كه موافقت و مخالفت والدين در ازدواج، مساله قابل توجهي است. بر اساس فرهنگ دينى و ايرانى ما، والدين تأثيري عميق و مهم دارند؛ زيرا بعد از تشكيل خانواده، پشتوانه و حامي خانواده تازه شكل گرفته محسوب مى‏شوند؛ لذا همراهى نكردن آنها با زوجين شكستي براي آن دو محسوب مي شود. حال با عنايت به اين جايگاه برجسته والدين و وابستگى روحى و عاطفى فرزندان در تمام سنين به والدين، نه تنها عدم مخالفت، بلكه موافقت والدين يك عنصر ضرورى در ازدواج موفق است و چه بسا شرط انجام يك ازدواج موفق، رضايت و همراهى مستمر والدين با فرزندان است.فرزندان ايرانى و مسلمان، با وجود فراهم بودن تمام شرايط يك ازدواج موفق، چون رضايت والدين(پدریا مادر) را به همراه خود ندارند، كمتر مى‏توانند يك زندگى شيرين و همراه با پيشرفتى را پيش روى داشته باشند. .كمترين تأثير مخالفت والدين، آن است كه به ميزان دلبستگى روحى و روانى فرزندان به آنان، به نگرانى و اضطرابشان مى‏افزايد و در صورتى كه در نهان‏خانه اعتقادات خود براى دعا و نفرين والدين تأثيرى ماوراى اسباب طبيعى قائل شوند، اين پديده ژرف‏تر خواهد شد.پس با تكيه بر جايگاه والدين در خانواده‏هاى مسلمان ايرانى و از ديدگاه روان‏شناختى، جلب رضايت آنان در ازدواج يك ضرورت بى‏ترديد است و حضور اين عامل، موجب دلگرمى جوانان به ازدواج و برخوردارى آنها از اطمينان به خود و جرأت به عمل و آرامش و سكون مى‏گردد. همچنين راه بهره‏مندى از پشتوانه‏اى محكم و تجارب آنها و دلسوزى و نيك‏انديشى آنان را هموار مى‏كند و خرمنى از خوبى‏ها و علم، دانش، تجربه و مصلحت‏انديشى دلسوزانه و حتى‏پشتوانه اقتصادى فراروى دو جوان نيازمند مى‏گذارد.فلذا شما نباید ناامید شوید، بسیاری از فرزندان بوده اند که برای جلب رضایت ولدین خود چه پدر یا مادر تلاش و کوشش بی دریغ خود را کرده اند و در اخر تلاش و کوشش های مستمرشان بی نتیجه نبوده است. همه اين مقدمه را عرض كرديم تا بر اين نكته تاكيد كنيم كه رضايت والدين  براي تشكيل يك كانون آرامش بخش و سالم، لازم است. ضمن حفظ حرمت والدين و افزايش محبت نسبت به ايشان، مي توانيد براي كسب رضايت آنها از فرد ديگري در ميان دوستان يا فاميل كه نفوذ فكري مناسبي بر والدين شما يا ايشان دارند و موافق شما هستند، استفاده نماييد.چند راهكار براي كسب رضايت والدين، به شما معرفي مي كنيم:1- سعى كنيد روابط عاطفى خود را با آنها بيشتر كنيد و بيشتر از گذشته به ايشان احترام بگذاريد.2- صريحا با نظراتشان مخالفت نكنيد، بلكه در ابتدا بپذيريد و به تدريج نظرات خود را يادآور شويد.3- در راه تحصيل رضايت والدين از همكاري و ميانجي‏گري خير انديشان، فاميلهاي نزديك و صاحب نفوذ بر روي والدينتان و هم نظر با شما، بهره بگيريد.4- خوب است حرف پدر و مادر را در مورد مخالفتشان با ازدواج بشنويد و اگر حرف قابل قبولي دارند و سخن ايشان در واقع حرف حقي است به آن تن دهيد و اگر مخالفت آنها را بي مورد مي شماريد هرگز به دو گروه مخالف و موافق تقسيم نشويد دو جبهه در برابر هم را تشكيل ندهيد و هر يك بر طبل رأي خود نكوبيد. با لحن آرام و همراه با احترام متقابل و روابط عاطفي شايسته به تصحيح عقيدۀشان بپردازيد.5- سخن رنجش آور به پدر و مادر نگوييد.6- بر سر والدين داد و فرياد نكنيد. (بلكه با آنها با سخن نيكو صحبت نماييد).7- با تواضع و فروتني با آنان رفتار كنيد.8- تا آنجا كه مي توانيد نيازهاي والدين را برآورده سازيد .9- جلو والدين، پاهايتان را دراز نكنيد.10- در مناسبت هاي مختلف مثل روز مادر يا روز پدر، به آنها هديه بدهيد.11- از شوخي هاي نابجا و زدن حرف هاي زشت پيش آنها پرهيز و اجتناب كنيد.12- در حق آنها و براي سلامتي آنها دعا كنيد.13- در كارهاي خانه به آنها كمك كنيد.14- هرگز زبان به شكوه و گلايه از آنها نگشاييد بلكه از آنها تعريف و تمجيد كنيد و از زحمات شان تشكر و قدرداني كنيد.15- در حضور ديگران از ويژگي هاي مثبت آنها تعريف كرده و سپاسگزار آنها باشيد.16- هر جا و در هر موقعيتي كه نيازمند كمك شما هستند سريعا و با كمال احترام به خصوص در حضور ديگران به كمك آنها بشتابيد.17- از طرح مسائل اختلافي ولو چيز كوچك و پيش پا افتاده اجتناب كنيد.18- نقاط ضعف آنها را به رخشان نكشيد و پيش ديگران نيز مطرح نكنيد.19- اگر والدين با شما بد رفتاري كردند سعي كنيد تحمل كنيد.20- براي گسترش يا ايجاد صميمت بين خود و ديگر اعضاي خانواده از فردي شروع كنيد كه فكر مي كنيد بهتر مي توانيد با او چنين رابطه صميمانه اي داشته باشيد. مثلا نسبت به مادرتان كه از نظر روحي و اخلاقي با وي تشابه و قرابت بيشتري داريد آغاز كنيد و به تدريج به ديگر اعضاء سرايت دهيد.یا اگر خواهر با برادری دارید که رابطه صمیمانه ای با والدینتان دارند و حرف او را بهتر می پذیرند از طریق او برای جلب رضایت اقدام کنید.21- انتظار نداشته باشيد اين رابطه صميمانه بلافاصله و سريعا بين شما و ديگر اعضاء خانواده شكل گيرد. بلكه نيازمند زمان است و به تدريج به هدف خود خواهيد رسيد.22- انتظار نداشته باشيد همان رابطه كه بين شما و يكي از دوستان صميمي تان خارج از خانه، وجود دارد همان نوع رابطه بين شما و والدين تان برقرار شود. زيرا علاوه بر جايگاه خاص والدين و رابطه والد - فرزند فاصله سني بين شما و آنها به طور معمول مانع طبيعي است و اجازه داشتن همان رابطه صميمانه بين دوستان را به شما نمي دهد.23-  ممكن است رسيدن به هدف، مدتي زمان ببرد. نااميد نشويد و صبورانه از برخورد درست با والدينتان نكاهيد.24- دعا به درگاه حضرت حق و توسل به حضرات معصومين (عليهم السلام) را فراموش نكنيد.لازم به يادآوري است كه اگر آنها علي رغم سعي و تلاش شما رضايت ندادند به مصلحت شماست كه از اين ازدواج دست بكشيد و حتي در برخي موارد از گذر زمان به عنوان يك عامل مؤثر و هموار كننده و مسير نيل به هدف بهره بگيريد. بهرحال بدون رضايت والدين اقدام نكنيد مگر آنكه مخالفت آنها را برطرف ساخته و به رضايت بكشانيد. و چنانچه احساس كرديد لجاجت در كار است نه مخالفت در اين صورت از همكاري افراد خيرخواه و آگاه به عنوان واسطه در رفع اين حالت كمك بگيريد.
تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 خواستگارم، سربازی نرفته!
سلاماز اینکه با سایت رهروان ولایت مکاتبه می کنید، متشکریمسلام سربازی نرفتن دلیلی منطقی برای رد کردن خواستگار نیست، اگر دلیل پدرتان این است شما باید برای جلب رضایتشون تلاش جدی خودتون را تا جای که می توانید بکنید، و در این راه ناامید نشوید، امروزه پدرهای زیادی هستند که به دلایل غیر منطقی با ازدواج دخترشان مخالفت می کنند، اما فرزندان زیادی هم بودند که با پافشاری و تلاش زیاد موفق شدند تا نظر والدینشان را عوض کنند، فلذا شما هم ناامید نشوید، اما ناگفته نماند که احترام به والدین بسیار بالاست و با توجه به تجربیات بالای آنها، بیشتر مواقع منطقی و به صلاح فرزند خود عمل می کنند، اما با توجه به فرهنگ غلط ازدواج، ممکن است، در مواقعی برای ازدواج فرزندشان، به دلایل غیر منطقی(با توجه به فرهنگ غلط ازدواج که در جامعه رواج پیدا کرده از جمله، اصلی شدن بعضی از معیارهای ترجیحی و..)سر سختانه مخالفت کنند.فلذا شما باید با احترام و ادب درخواست خود را مطرح کنید و با ادله و منطق، پیش بروید، سعی کنید از طریق برانگیختن احساسات پدرانه با ایشان وارد صحبت شوید.شما میتوانید به این شکل پدرتان را راضی کنید که ، در ازدواج دونوع معیار و ملاک داریم که یکی معیارهای اصلی هستند که عبارتند از ،برخورداری از تناسبهای لازم و اصلی ازدواج یعی اعتقای رفتاری اخلاقی است که قابل گذشت نیستند و دیگری که معیارهای ترجیحی هستند مانند شغل و ثروت و سربازی رفته باشد و..که قابل گذشت هستند ، در واقع اکثر جوانان این مشکلات را دارند، از جمله سربازی و یا نداشتن شغل مناسب و..آنچه که مهم است و باعث پایداری یک زندگی می شود همان برخورداری از معیارهای اصلی ازدواج است.تذکر بدهید که اگر این مورد خوب را از دست بدهید با توجه به فرهنگ غلط ازدواج  و کم بودن خواستگار معلوم نیست موردی به این خوبی و با این شرایط برای شما یافت شود و ممکن است تا آخر عمر مجرد باقی بمانیدو یک عمر تاسف خواستگار خوب از دست رفته را بخورید.با توجه به موقعیت های مثبت ایشان از جمله تحصیلات عالی و ... سربازی نرفتن برای او چندان مهم و مشکل ساز نیست که بخواهید بخاطر آن، نقاط مثبت ایشان را نادیده بگیریم، همچنین با توجه به قانون نظام وظیفه افراد متاهل می توانند در محل سکونت خود به خدمت ادامه دهند و از خانواده دور نشوند و نیمه وقتشان نیز آزاد است، که می توانند مشغول کاری شوند یا اینکه در خدمت خانواده باشند.اگر در جلب رضایت پدرتان موفق نشدید شما می توانید برای جلب نظر و رضایت پدرتان از کسانی که بر روی ایشان تاثیر گذارند یا ازبزرگان فامیل و ... مانند پدربزرگ عمو و.. و یا کسانی از خانواده خودتان (که با ازدواج شما موفق هستند) کمک بگیرید، مانند مادر یا برادر خلاصه تلاش خودتان را بکنید و دقیقه ای درنک و ناامیدی به خودتان راه ندهید.مطالعه این لینک جهت جلب رضایت والدین پیشنهاد می شود،http://www.jonbeshnet.ir/news/28495در اخر با توکل و توسل به خداوند متعال واهل بیت عصمت وطهارت همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.
تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 خواستگارم، سربازی نرفته!
سلاماز اینکه با سایت رهروان ولایت مکاتبه می کنید، متشکریمسلام سربازی نرفتن دلیلی منطقی برای رد کردن خواستگار نیست، اگر دلیل پدرتان این است شما باید برای جلب رضایتشون تلاش جدی خودتون را تا جای که می توانید بکنید، و در این راه ناامید نشوید، امروزه پدرهای زیادی هستند که به دلایل غیر منطقی با ازدواج دخترشان مخالفت می کنند، اما فرزندان زیادی هم بودند که با پافشاری و تلاش زیاد موفق شدند تا نظر والدینشان را عوض کنند، فلذا شما هم ناامید نشوید، اما ناگفته نماند که احترام به والدین بسیار بالاست و با توجه به تجربیات بالای آنها، بیشتر مواقع منطقی و به صلاح فرزند خود عمل می کنند، اما با توجه به فرهنگ غلط ازدواج، ممکن است، در مواقعی برای ازدواج فرزندشان، به دلایل غیر منطقی(با توجه به فرهنگ غلط ازدواج که در جامعه رواج پیدا کرده از جمله، اصلی شدن بعضی از معیارهای ترجیحی و..)سر سختانه مخالفت کنند.فلذا شما باید با احترام و ادب درخواست خود را مطرح کنید و با ادله و منطق، پیش بروید، سعی کنید از طریق برانگیختن احساسات پدرانه با ایشان وارد صحبت شوید.شما میتوانید به این شکل پدرتان را راضی کنید که ، در ازدواج دونوع معیار و ملاک داریم که یکی معیارهای اصلی هستند که عبارتند از ،برخورداری از تناسبهای لازم و اصلی ازدواج یعی اعتقای رفتاری اخلاقی است که قابل گذشت نیستند و دیگری که معیارهای ترجیحی هستند مانند شغل و ثروت و سربازی رفته باشد و..که قابل گذشت هستند ، در واقع اکثر جوانان این مشکلات را دارند، از جمله سربازی و یا نداشتن شغل مناسب و..آنچه که مهم است و باعث پایداری یک زندگی می شود همان برخورداری از معیارهای اصلی ازدواج است.تذکر بدهید که اگر این مورد خوب را از دست بدهید با توجه به فرهنگ غلط ازدواج  و کم بودن خواستگار معلوم نیست موردی به این خوبی و با این شرایط برای شما یافت شود و ممکن است تا آخر عمر مجرد باقی بمانیدو یک عمر تاسف خواستگار خوب از دست رفته را بخورید.با توجه به موقعیت های مثبت ایشان از جمله تحصیلات عالی و ... سربازی نرفتن برای او چندان مهم و مشکل ساز نیست که بخواهید بخاطر آن، نقاط مثبت ایشان را نادیده بگیریم، همچنین با توجه به قانون نظام وظیفه افراد متاهل می توانند در محل سکونت خود به خدمت ادامه دهند و از خانواده دور نشوند و نیمه وقتشان نیز آزاد است، که می توانند مشغول کاری شوند یا اینکه در خدمت خانواده باشند.اگر در جلب رضایت پدرتان موفق نشدید شما می توانید برای جلب نظر و رضایت پدرتان از کسانی که بر روی ایشان تاثیر گذارند یا ازبزرگان فامیل و ... مانند پدربزرگ عمو و.. و یا کسانی از خانواده خودتان (که با ازدواج شما موفق هستند) کمک بگیرید، مانند مادر یا برادر خلاصه تلاش خودتان را بکنید و دقیقه ای درنک و ناامیدی به خودتان راه ندهید.مطالعه این لینک جهت جلب رضایت والدین پیشنهاد می شود،http://www.jonbeshnet.ir/news/28495در اخر با توکل و توسل به خداوند متعال واهل بیت عصمت وطهارت همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.
تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 فقط پول مانع ازدواجم شده
جمع بندی نهایی:با تشکر از دوستانی که بانظرات مفیدشان در این پست شرکت کردند.نتیجه گیری اینکه،شما در حال حاضر درست است که پولی نداری اما موقعیت خوبی داری که خیلی از خانواده ها هستند که ارزوی دامادی مثل شما را دارند،فلذاشما نباید مایوس و نامید شوید بلکه بصورت درست و از راهش وارد شوید، خداوند نیز حامی وپشتیبان شماست.برای ازدواج کردن در وهله اول باید پدر و مادر خانواده خود را راضی کنند تا مورد مناسبی برایتان پیدا کنند و پیش قدم شوند برای راضی کردن آنها نیز می توانید با آنهاصحبت کنید و بگویید درست است که در حال حاضر پولی ندارید ولی با توجه به موقعیت تحصیلی و آینده روشنی که دارید مطمئنا دختران زیادی هستند که  حاضر به ازدواج با شما می شوند همچنین بگویید جوانهای زیادی در جامعه ما با دست خالی زندگی خود را شروع کردند یا حداقل اصل ازدوجشان را مسلم کردند سپس با کار و تلاش به یک زندگی بسیار مطلوبی رسیدند، آنچه که در ازدواج مهم است داشتن شغل نیست بلکه داشتن جوهره کاریست که خدا را شکر شما دارا هستید، البته در حال حاضر نیز شما می توانید در کنار تحصیل یک شغل پاره وقت نیز پیدا کنید تا دستتان خیلی هم خالی نباشد.شما باید بر این خواسته خود پافشاری کنید(البته با رعایت حریم ادب و احترام)همچنین از نیازهایتان با آنها صحبت کنید و بگویید که اگر به گناه بیفتید آنها نیز در گناه شما شریک هستند و ...اگر خودتان نیز مورد مناسب و مذهبی سراغ دارید به خانواده معرفی کنید تا اقدام کنند.با توکل و توسل به خداوند متعال و اهل بیت عصمت و طهارت همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.
تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 بی تو خیلی تنها هستم یا بی پول تنهایم؟!
اینکه گفتید چه گناهیگناه شما در ایجاد ارتباط بوده  و ارتباط هم آسیبهای فراوانی دارد،از جمله دلبستگی و .. ارتباط باعث می شود که انسان چشمو گوشش بسته شود و خلاصه مهمترین مانع در شناخت طرف مقابل است، انسان وقتی عاشق شود، دیگر هیچ چیز را نمی بیند، خلاصه عیوب طرف مقابل را نمی بیند یا اینکه اگر ببیند آنها را نادیده می گیرد.از طرفی خیلی ها قبل از عقد ارتباط برقرارمی کنند، بعد از مدتی که خانواده ها در جریان قرار می گیرند کلا مخالفت می کنند، در این میان این دختر و پسر هستندکه باید، به جهت فراموشی عشق دچار عذاب شوند و...خلاصهشما نیجه گیری نهایی را بدقت مطالعه کنید،اگر ایشان فرد مناسب شما هستند، دقت کنید ، یعنی از تناسبهای اصلی با ایشان برخوردار هستید و شرایط شما را می پذیرند، بامشورت خانواده و اطرافیان، انوقت میشود ، تصمیم درست گرفت، اینکه می گویید خیلی از جوانها مشکل اعتیاد دارند این درست نیست، چون اکثر جوانهای ما مشکل اعتیاد ندارند و جوانهای زیادی هستند که واقعا بطور صحیح زندگی می کنند و...خلاصه ناامید نباشیدو از روی احساسات و عواطف تصمیم گیری نکنید و با بزرگان فامیل و ..مشورت کنید واز تحقیقات درست غافل نشوید. 
تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 بی تو خیلی تنها هستم یا بی پول تنهایم؟!
جمع بندی ونتیجه گیری نهایی:مشکل شما در برقرار کردن ارتباط قبل از عقد و ازدواجاگر بخواهیم ریشه مشکلات شما را بررسی کنیم (دلیل این همه اذیت شدنها و تحقیر شدن ها و ..)منشا همه آنهابر می گردد به یک گناه که متاسفانه افراد زیادی دچار آن می شوند و سالهای زیبای جوانی خود و شور و نشاط آن را از دست می دهند و آن ایجاد ارتباط با نامحرم است داشتن رابطه رابطه با نامحرم حتی با نیت ازدواج، علاوه بر آنکه شرعا حرام است دارای آسیب های فراوانی است از جمله همانطور که خودتان هم اشاره کردید ایجاد وابستگی، که این وابستگی باعث عدم شناخت درست طرف و ندیدن عیوب او می شود.برای داشتن ازدواج خوب و موفق و بدور از این همه دردسر و اضطراب آشنایی چند جلسه ای در مراسم خواستگاری و انجام تحقیقات لازم کفایت می کند، بنابراین در حال حاضر بهترین کاری که شما می توانید بکنید این است که بدور از احساسات و باعقلانیت کامل ببینید که آیا ایشان مناسب شما هستند ؟آیا از تناسبهای لازم ازدواج یعنی تناسبهای فکری اخلاقی رفتاری و اعتقادی برخورد دار هستید؟خلاصه با توجه به روابط چند ساله ای که با ایشان داشتید و تحقیق از دوستان و آشنایانش به یک شناخت کامل از ایشان برسید، همین اختلافی که شما از آن بعنوان یک تجربه تلخ یاد کردید، می تواند سرنخ های خوبی را به شما در مورد این آقا بدهد، یعنی سرنخ هایی از روحیات و حالات او و اینکه آیا اصلا ایشان شما را بخاطر خودتان انتخاب کرده اند یا بخاطر شغلتان؟شما با ایشان اتمام حجت کنید که لزومی ندارد که زن ها در بیرون از منزل هم شغلی داشته باشند زیرا در دین ما نفقه بر عهده مرد است و علاوه بر آن برای زن ها مشکلاتی از جمله بارداری و ...پیش می آید که نباید کار کنند و کلا کار کردن در بیرون از خانه برای زن ها یک مزیت محسوب نمی شود، با این حساب شما خود بسنجید که آیا او بدرد شما می خورد؟ آیا حاضر هستید با چنین فردی یک عمر زندگی کنید؟ و سپس تصمیم بگیرید.اگر قصد ازدواج داشتید هر چه سریعتر ارتباط خود را قطع کنید و به ایشان یک مهلت یک ماهه بدهید تا از طریق خانواده برای خواستگاری اقدام کنند(البته در صورت نیاز می توانید تا سه ماه تمدید کنید)در اخر با توکل وتوسل به خداوند متعال و اهل بیت عصمت وطهارت همیشه در زندگی پیروزو سربلند باشید.
تصویر shakib shakib 20 اسف, 1393 بیزاری از جنس مخالف
جمع بندی نهاییبا تشکر از دوستانی که با نظرات مفیدشون در این پست دوست ما را یاری دادند،نتیجه گیری نهایی:شما می توانید با استفاده از این مطالب، در ایشان انگیزه کافی برای ازدواج کردن را ایجاد کنید،سلاماز اینکه با سایت ره روان ولایت مکاتبه می کنید متشکریم.در مورد عدم تمايل به جنس مخالف و راه حل و درمان آن قبلا بايد چند نكته مشخص شود:1- تمايل نداشتن فرد مورد نظر به جنس مخالف با تمايل به جنس موافق همراه است يا نه؟2- از چه زمانى اين حالت در او پديدار شده است و شرايط رشد آن چگونه بوده است؟3- برخوردهاى او باجنس مخالف چگونه ودرچه سطحى بوده است ؟4- مختصرى پيرامون ويژگى هاى زندگى اش و محيط تربيت شيوه معاشرت و رفتار با خويشان ودوستانش را بنويسيد.5- مقدارى از ويژگى هاى روحى و روانى او راتوضيح دهيد. مثلا فردى اجتماعى پرتحرك با اراده و...هستند يا داراى افسردگى كم رويى جامعه گريز گوشه گير كم اراده و... .6-بهتر است که مشکل ایشان دقیق ریشه یابی شود که علت عدم تمایلشان به جنس مخالف در چیست؟7-شما بهتراست از طریق کسانی که با او رابطه بهتری دارند و او از آنها حرف شنوی دارید اقدام کنید تا بهتر تاثیر کند مانند پدر یا مادر یا خواهر یا فامیلی نزدیک و...و از این طریق به علت یابی بپردازید.8-البته با توجه به اینکه برای ازدواج دیگران اقدام می کند این خود نقطه مثبتی است و نگرانی را تا حدودی برطرف می کند.ولى بايد متذكرشويم مشكل فرد مورد نظر به هر شکل و صورت كه باشد راه حل داشته و قابل علاج است. اميد است بتوانيم شما را در اين مسأله يارى كنيم.تمايل به جنس مخالف اين نيز مسأله اى غريزى است مگر اينكه مانعى روانى و يا جسمى در برابر آن قرار گيرد.مثلا افرادى كه دچار اختلالات هورمونى هستند دچار چنين حالاتى شده و حتى ممكن است تمايلات جنسى متضاد داشته باشند. كه در اين صورت لازم است به پزشك متخصص غدد مراجعه كنند. علل روانى نيز در اين مسأله دخالت دارند. گاهى بنابر عللى فرد از جنس مخالف بدش مى آيد و دليل آن برخوردى است كه با زن يا مردى داشته است و موجبات تنفر او را فراهم كرده و در واقع او در برابر زن يا مرد رفتارى شرطى پيدا كرده است.(مثلا پدر ویا مادر یا از محارم خود) حدس ما آن است كه علت عدم تمايل او به جنس مخالف بيشتر جنبه روانى داشته باشد.براى مبارزه با اين حالت  تلقين هاى مثبت بی اثر نیست. هنگام خوابيدن و مدام به او تلقین کنید که نظام طبيعت زوجيت است .اما در زمينه ازدواج و اهميت آن گفتني است كه انسان يك سلسله نيازهاى زيستى و روانى دارد كه اگر اين نيازها تأمين نشود هم ادامه ى حيات او ممكن است دچار مشكل شود و هم در صورت زنده بودن از رشد و كمال واقعى بهره مند نخواهد شد يك دسته از اين نيازها نيازهاى زيستى هستند مانند نياز به آب، هوا، غذا و... اگر اين نيازها تأمين نشود قطعا ادامه ى زندگى براى انسان و هيچ موجود زنده ديگر امكان پذير نيست به اين نيازها، نيازهاى نخستين يا اوليه مى گويند علاوه برنيازهاى اوليه يك سلسله نيازهاى ديگرى انسان دارد كه بيشتر جنبه ى روانى دارند قطعا اگر اين نيازها از طريق صحيح تأمين نشود انسان به آرامش واقعى نمى رسد و اگر انسان آرامش روانى نداشته باشد نمى تواند به سوى رشد و كمال و شكوفايى گام بردارد از جمله ى اين نيازها مهرطلبى و مهرورزى نسبت به ديگران است انسان دوست دارد كه به او مهر بورزند كما اينكه دوست دارد به ديگران مهر بورزد با ديگران ارتباط و دوستى برقرار كند يكى ديگر از نيازهاى انسان نياز به يكجفت جنسى است يعنى براى تأمين نيازهاى جنسى و غريزى خود نيز نياز به يك فردى دارد كه كفو و همتاى او باشد و در همه ى اديان الهى از جمله دين حيات بخش اسلام تأمين اين نياز در قالب ازدواج تحقق پيدا مى كند و ازدواج فوايد بسيار زيادى براى انسان دارد از جمله ى اين فوايد علاوه بر ارضاء غريزه ى جنسى، دست يابى به آرامش است و قرآن يكى از فلسفه هاى ازدواج را دست يابى به آرامش مى داند و مى فرمايد ازدواج كنيد لتسكنوا اليها سكينه و آرامش يكى از مهمترين نيازهاى بشر است و چه فلسفه اى زيباتر از اين كه خداوند اين آرامش و سكينه را در ازدواج قرار داده البته آرامش و اطمينان مراتبى دارد يك رتبه ى آن از طريق ازدواج حاصل مى شود مراتبى از آنهم از طريق عبادت و ذكر خداوند تأمين مى شود چنانچه خداوند فرمود: الا بذكر الله تطمئن القلوب ؛ آگاه باشيد كه با ياد و ذكر خدا دلها آرامش پيدا مى كند. آرامش مهمترين چيزى است كه مى تواند زمينه ساز استفاده از ساير امكانات و استعدادها را فراهم كند انسان مضطرب هرگز نمى تواند از تمام ظرفيت هاى خود استفاده كند و به تكامل برسد بنابراين حداقل چيزى كه مى تواند به عنوان فلسفه ى ازدواج باشد رسيدن به آرامش نسبى براى استفاده از ساير توانمنديهاست و بالاخره دستيابى به خود شكوفايى و كمال نهايى و اين مطلب در طول تاريخ و حيات بشر به تجربه ثابت شده است البته بشرط اينكه ازدواج با رعايت همه ى شرايط كه دين و شارع معين كرده است كه يكى از آن شرايط ازدواج با كسى كه كفو و همتاى انسان باشد يعنى از نظر اعتقادى، فكرى، اخلاقى، فرهنگى، اقتصادى، خانوادگى، سنّى و تحصيلى و قيافه ى ظاهرى نزديك به انسان باشد هر چه دو نفر از دخترو پسر در فاكتورهاى فوق به هم نزديكتر باشند شرايط احراز كفويت بيشتر مى شود و در نتيجه شرط ازدواج واقعى و صحيح بيشتر فراهم شده و آثارى كه براى ازدواج بهتر و بيشتر تأمين مى شود.علاوه بر آن چه گفته شد ازدواج به زندگي انسان نظام مي بخشد و روابط خانوادگي را به گونه اي تعريف مي كند كه وضعيت پسر و دختر از حالت نابساماني به وضعيت سامان دهي رو مي آورد و به تجربه ثابت شده اگر چه ازدواج را داراي مشكلات و پذيرفتن مسئوليتها مي باشد اما هر كس زودتر ازدواج كرده است به طور معمول اشتغال مسكن و وضعيت زندگي او نيز زودتر شكل گرفته است.به طور خلاصه مي توان درباره فلسفه ازدواج و نتايج و ثمرات آن چنين اظهار داشت كه فلسفه ازدواج در سه امر خلاصه مي شود تكميل، تسكين، توليد. در اين زمينه توصيه مي شود مطلب زير را علاوه بر مطالب بالا که ذکر شد،مطالعه فرماييد و به او تذکر دهید.مرحوم علامه محمد تقى جعفرى(ره) در جواب فيلسوف شهير اروپايى برتراند راسل كه چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع كرده است، نوشت:«با ازدواج مى خواهد انسان به وجود آيد، مسأله انسان مطرح است.»بنابراين، ارضاى غريزه جنسى و تأمين نيازهاى فيزيولوژيك انسان از آثار مثبت ازدواج است؛ ولى مى توان فلسفه و حقيقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو كرد: تكميل، تسكين و توليد.1.تكميلهيچ انسانى به تنهايى كامل نيست و پيوسته در جهت جبران كمبود خويش تلاش مى كند. جوان درپى رسيدن به استقلال فكرى است؛ براى جبران نواقص و تأمين نيازهاى بى شمار خود به سوىازدواج سوق داده مى شود و با گزينش همسرى مناسب و شايسته موجبات رشد و تكامل خويش رافراهم مى كند. مرحوم شهيد مطهرى در اين باره مى فرمايد: «تشكيل خانواده يعنى يك نوع علاقهمند شدن به سرنوشت ديگران.... و يكى از علل اين كه در اسلام ازدواج يك امر مقدس و عبادتتلقى شده است همين است... ازدواج اولين مرحله خروج از خود طبيعى فردى و توسعه پيدا كردنشخصيت انسان است... پختگى اى كه در پرتو ازدواج و تشكيل خانواده ايجاد مى شود، در هيچ جاىديگر نمى توان به آن رسيد. و آن را فقط در ازدواج و تشكيل خانواده بايد بدست آورد.» (تعليم و تربيتدر اسلام، شهيد مطهرى. ص 252)شخصيت انسان پس از ازدواج به يك شخصيت اجتماعى تبديل مى شود؛ زيرا در پرتو ازدواج و زندگىمشترك خود را شديداً مسؤول حفظ همسر و تأمين وسائل زندگى و تربيت فرزندان آينده تلقى مىكند و تمام هوش، ابتكار و استعدادهاى خود را به كار مى گيرد؛ به عبارت ديگر، احساس مسؤوليتاجتماعى در او شكل مى گيرد و بسيارى از شايستگى ها و توانمندى هاى نهفته در درونش راشكوفا مى سازد.بنابراين، مى توان ازدواج را مايه رشد و كمال يافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونهاى آفريده كه بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف كامل مى شود. مرد به زن نيازمنداست و زن به مرد. هر كدام از دو جنس از نظر روحى و جسمى به هم وابسته اند و با قرار گرفتن دركنار هم يكديگر را تكميل مى كنند.2. تسكينمهم ترين نيازى كه بر اثر ازدواج تأمين مى شود، نياز به آرامش و احساس امنيت و آسودگى استاين نياز كه در سرشت آدمى ريشه دارد، چنان مهم است كه خداوند در بيان فلسفه ازدواج مىفرمايد: «از آيات و نشانه هاى خداوند اين است كه براى شما از جنس خودتان همسرانى قرار داديمتا در كنار آنان آ رامش يابيد.» (سوره روم (30): آيه 21)بنابراين، همسر موجب آرامش و امنيت خاطر و محيط خانه وسيله آرامش روحى زن و مرد قرار دادهشده است. در اوايل جوانى احساس تنهايى، بيهودگى و نداشتن پناهگاه انسان را فرا مى گيرد.ازدواج و قرار گرفتن در كنار همسرى شايسته و دلسوز اين احساس را از بين مى برد و او را بهآرامش روحى مى رساند. اين احساس آرامش به ثبات فكرى و روحى، وقار، احساس ارزشمند بودنو لذت مى انجامد. در واقع دست آفرينش نوعى كشش درونى ميان زن و مرد به وديعت نهاده تا هركدام در سنين خاص خواهان يكديگر شوند و اضطراب وپريشانى شان از طريق ازدواج به سكونت وآرامش تبديل گردد. دانشمندان علوم تجربى و انسانى نيز ارضاى صحيح و به موقع غريزه جنسى وترشح معتدل غدد جنسى را براى سلامت جسم و روان آدمى لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره اىاز بيمارى هاى روانى و گاه جسمانى شمرده اند.3. توليديكى از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقاى نسل آدمى است. توليد و تكثير نسل را نبايد كوچك وبى اهميت شمرد؛ زيرا هدف آفرينش جهان وجود انسان و پرورش و تكامل او است. توليد و پرورشانسان هاى خدا پرست و موحد و نيكوكار و صالح، مطلوب خداى جهان آفرين است. از ديدگاه اسلام،وجود فرزند صالح براى پدر و مادر يك عمل صالح شمرده مى شود و در سعادت دنيا و آخرت آن هامؤثر است به همين جهت، معصومان توليد و تكثير نسل را از اهداف ازدواج خوانده اند. پيامبراكرم(ص) مى فرمايد: «چه مانع دارد كه مؤمن براى خودش همسرى برگزيند. شايد خدا فرزندى به اوعطا كند كه با گفتن لااله الاالله زمين را سنگين سازد.» در حقيقت زوج ها از طريق فرزندان خودرشته پيوند ميان اعضاى يك نسل را به وجود مى آورند. اين امر از اهداف اساسى ازدواج است؛ وجودفرزندان به گرمى، پويايى و صفاى كانون خانواده مى انجامد و انگيزه ادامه زندگى را در انسان تقويتمى كند.البته روشن است كه در پرتو ازدواج يكى از نيازها و غرايز مهم انسان (غريزه جنسى) تأمين و بهروشى درست ارضا مى شود.در اخر با توکل و توسل به خداوند متعال همیشه در زندگی پیروز و سربلند باشید.ب

صفحه‌ها

آمار مطالب

مطالب ارسالی: 0