-محی الدین از عالمان طراز اول اهل سنت، در آثار خویش بارها در مورد مهدویت و مصداق آن یعنی مهدی موعود، به همان چیزی معتقد است که شیعه بدان اعتقاد دارد.
«محمّد بن علی بن محمّد ابوبکر حاتمی طائی اندلسی» معروف به «محی الدين ابن عربی» فيلسوف، متصوف و متکلم اهل سنّت است در منطقه مرسيه در اندلس متولد شد و در دمشق استقرار پيدا کرد و در سال 638 هجری وفات يافت. او یکی از عالمان کثیر التألیف اهل سنت است که جایگاه بسیار ویژهای در میان اهل سنت دارد. محی الدین، سرآمد عرفای اهل سنت است و از اینرو نقش بسیار پررنگی در جهتدهی عرفانِ پس خود داشته است تا جایی که بر کتاب فصوص الحکم وی، بیش از صد شرح و تعلیقه نوشته شده است. از میان کتابهای وی دو کتاب بسیار مشهور است: کتاب الفتوحات المکیة و فصوص الحکم.
وی در چندین آثار خویش از مهدویت سخن به میان آورده و حتی در فتوحات مکیة، بابی را به مهدویت اختصاص داده و از مهدی و شخصیت و اوصاف ایشان و از مسائل آخر الزمان و عصر ظهور سخن به میان آورده است. وی حتی کتابی به نام «شق الجیب» را خاصه در مورد امام زمان(علیهالسلام) نگاشته است.
اما آنچه جلب توجه میکند این است که وی در بیان این موضوعات دقیقا نزدیک به آنچه را که شیعه بدان اعتقاد دارد بیان میکند و بنابر آنچه که عبدالوهاب شعرانی از فتوحات مکیه ابن عربی ذکر میکند وی بر خلاف عقیدهی غالب اهل سنت، به همان مهدیای قائل است شیعه بدان قائل شده؛ یعنی میگوید مهدی موعود، همان محمد بن الحسن العسکری(علیهماالسلام) است که اکنون زنده و در پسِ پرده غیبت قرار دارد.
ارائه شواهد بر اعتقاد محی الدین به حیات امام زمان(علیهالسلام)
شاهد اول: اذعان محی الدین در آثارش به حیات امام زمان(علیهالسلام)
عبدالوهاب شعرانی مینویسد: «عبارت شیخ محی الدین در باب 366 کتاب فتوحات مکیه این چنین است: "بدانید که لاجرم مهدی(علیهالسلام) خروج خواهد کرد، ولیکن خروج نمیکند تا اینکه زمین پر از ظلم و جور گردد و او زمین را پر از عدل و داد کند... مهدی از عترت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و از نسل فاطمه است. جدش حسین بن علی بن ابی طالب و پدرش حسن عسکری بن الامام علی النقی بن الامام محمد التقی بن الامام علی الرضا بن الامام موسی الکاظم بن الامام جعفر الصادق بن الامام محمد الباقر بن الامام زين العابدين علی ابن الإمام الحسين ابن الإمام علی بن أبی طالب(رضیاللهعنه) است. اسم او با اسم رسول خدا یکی است. مسلمانان با او در بین رکن و مقام، بیعت میکنند. او به رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در خلقت شبیه است ولی در خُلق از رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نازلتر است، چراکه احدی در اخلاق به مانند رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) نیست؛ چنانکه خداوند فرمود: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ [قلم/4] تو ای پیامبر دارای اخلاق بزرگی هستی».
آن حضرت گشادهروی و بلند بینی است. نيكبختترين خلق به او اهل كوفهاند. مال را به تساوی قسمت کرده و در میان رعیت به عدل حكم میکند. مردم نزد او میآيند و میگویند: ای مهدی عطا بفرما و آن حضرت از مالی كه نزد اوست تا آن مقدار در جامهی ایشان میريزد كه بتوانند آن را حمل کند. هنگام فترت و سستی دين خروج میکند .... در اسلام روح میدمد و خداوند تبارك و تعالی اسلام را به وسیله آن حضرت عزت میدهد پس از آنكه ذليل گشته بود و حيات میبخشد پس از آنكه مرده بود... شهدای او بهترين شهيدانند و امنای او نيكوترين امينان....».[1]
صدر الدین قونوی شاگردِ بلافصلِ محی الدین و کسی که محی الدین با مادرش ازدواج کرده و فرزند خواندهی محی الدین است نیز دقیقا همین عبارات را در شرح کتاب «الشجرة النعمانیه» آورده است.[2]
تحریف عبارات محی الدین در چاپهای جدید
اما با تاسف فراوان در نسخ چاپیای که اکنون از فتوحات مکیه به چاپ رسیده این عبارات را حذف کردهاند. همچنانکه در آن آدرسی که عبدالوهاب شعرانی آورده است عبارت شیخ را در فتوحات چهار جلدی اینگونه میبینیم: «بدان _ خدا ما را موید گرداند _ برای خدا خلیفهای است که خروج میکند در حالیکه زمین پر از ظلم و جور شده و او زمین را پر از عدل و داد میگرداند. اگر از دنیا تنها بیش از یک روز باقی نمانده باشد خدا آن روز را طولانی میکند تا ایشان بیاید. این خلیفه از عترت پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) و از نسل فاطمه زهرا(علیهاالسلام) است. نام او موافق نام پیامبر و جدش حسین بن علی بن ابی طالب است. با او در بین رکن و مقام، بیعت میشود. او در خلقتش همانند پیامبر ولی در خلق و خوی، نازلتر است چراکه احدی بمانند رسول خدا در اخلاق نیست چنانکه خدا در مورد رسولش فرمود: «وَ إِنَّكَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِيمٍ [قلم/4] توای پیامبر دارای اخلاق بزرگی هستی».[3]
آنان عباراتی از محی الدین که در آن تصریح میکند پدر امام زمان، امام حسن عسکری(علیهالسلام) است را از این متن حذف کردهاند تا در نزد خوانندگان گمان نرود که ایشان قائل است امام زمان متولد شده بلکه گمان شود که نظر ایشان نیز مطابق عقیده اهل سنت است که میگویند مهدی موعود در آخر الزمان متولد خواهد شد. از همینروست که عبدالوهاب شعرانی میگوید: «آنجا که عبارات کتب شیخ مخالف با شریعت و ظاهر کتاب است در آن دسیسه شده و تحریف گشته است».[4] و عبدالوهاب شعرانی در چندین جای کتاب الیواقیت و الجواهر و الکبریت الاحمر به عباراتی که از شیخ تحریف نمودند اشاره میکند[5] و میگوید در نسخههای صحیحی که از کتاب شیخ محی الدین دیدهام عبارات تحریف شده، به این صورت وجود نداشته است و سپس اصل متن را از نسخه اصلی و مستند نقل میکند.
گرچه عبدالوهاب شعرانی با محی الدین فاصله زمانیِ چند صد ساله دارد و ممکن است کسی اشکال کند که شاید این عباراتی را که عبدالوهاب اضافه کرده از تصحیفات و تحریفات شیعیان در کتب شیخ باشد تا ایشان را به نفع خویش مصادره کنند و شیعه جلوه دهند؛ اما این سخن بس باطل است چراکه صدرالدین قونوی که در منزل شیخ و تحت تربیت ایشان رشد و نمو یافته و معاصر با ایشان است، همان عبارات کامل را در شرح «الشجرة النعمانیه» آورده است و از اینرو سخن عبدالوهاب شعرانی در تحریف سخنان شیخ توسط دسیسهگران تایید میگردد.
شاهد دوم: اشعار محی الدین
یکی دیگر از متون شیخ که دلالت بر وجود امام زمان(علیهالسلام) شعری است که در مدح و وصف ایشان سروده است:
ألا إنّ ختم الأولياء شهيد و عينُ إمام العالمين فقيد
هو السيّد المهدي من آل احمد هو الصارُم الهنديّ حين يبيدُ
هو الشمس يجلو کلَ غم و ظلمةٍ هو الوابل الوسمي حين يجود[6]
ترجمه شعر: «هلا! که خاتم أوليا، زنده و ناظر است. و شخص امام عالمیان پنهان و ناپیداست. او است سيّد ما، مهدی از آل احمد. اوست شمشير برّان هندی آنگه که [کافران را] فانی میسازد. او، آفتابی است که هر تاريکی و غمی را میزدايد. او همانند اولین باران بهاری است که زمینهای تشنه را سیراب میکند».
آن چه در اين شعر، شايسته تامّل و سزاوار تدبّر است، اين است که ابن عربی، در مصرع اول اين ابیات اذعان دارد که حضرت بقية الله(عجلاللهتعالیفرجهالشریف) حاضر و ناظر ولی از دیدگان پنهان است.
شاهد سوم: ملاقات محی الدین با امام زمان(علیهالسلام)
دیگر چیزی که نشان دهندهی اعتقاد محی الدین به حیات و غیبت امام زمان(علیهالسلام) است ادعای او به دیدار با حضرت میباشد که در چندین جای آثار خویش به آن اشاره کرده است.[7]
شاهد چهارم: اعتقاد به وجود خلیفة الله و حجت خدا در هر عصر
یکی از چیزهای دیگری که به اعتقاد محی الدین بر وجود عنصری قطب عالم امکان اشاره دارد، مبنایی است که او در زمینه خلافت الهی دارد و همانند شیعه قائل است که هیچ عصری از وجود خلیفة الله خالی نخواهد بود. به این مطلب در چندین جای آثار خویش اشاره کرده است، چنانکه در جلد دوم فتوحات مکیه مینویسد: «در هر عصری جز یک نفر نیست که او غوث و قطب نامیده شود. و او تنها کسی است که حق با اوست.»[8]. او در چندین آثار خویش خاتم الاولیآء و خاتم خلافت الهی را حضرت مهدی(علیهالسلام) معرفی میکند.[9]
از این جالبتر آنکه ایشان همانند شیعه معتقد است حضرت مهدی(علیهالسلام) معصوم است و هرگز خطایی از وی سر نمیزند و او صاحب همه علوم و علمش از طریق تنزیل الهی است. چنانکه در باب 336 فتوحات مینویسد: «مهدی جز به آنچه که فرشته از جانب خدا به ایشان القاء میکید حکم نمیکند و آن، همان شرع محمدی است.... و رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در وصف مهدی فرموده: "او از من پیروی میکند و خطا نمیکند" پس پیامبر [با این سخنش] به ما فهماند که ایشان تبعیتکننده است نه تبعیتشده [یعنی حضرت مهدی(علیهالسلام) از رسول خدا تبعیت میکند. و نیز به ما فهماند که ایشان] معصوم است و معنایی برای معصوم در حکم نمودن نیست جز اینکه وی خطا نمیکند....».[10]
بنابراین با این تعداد شواهدی که از برخی آثار محی الدین یافتیم آشکار میشود که وی علاوه بر اعتقاد به وجود خلیفة الله در هر عصر، معتقد است که اکنون حضرت حجة بن الحسن العسکری(علیهماالسلام) خلیفة الله الاعظم و معصوم و زنده و در پس پردهی غیبت است.
_________________________
پینوشت
[1]. اليواقيت و الجواهر فى بيان عقائد الأكابر، عبد الوهاب الشعرانى(973ق)، بیروت، دار احياء التراث العربى_ موسسة التاريخ العربى، چاپ اول، 1418ق، ج2، ص562.
[2]. الشجرة النعمانية بشرح صدر الدين القونوى، محی الدين محمد بن علی معروف به ابن عربى، شارح: صدر الدين محمد بن اسحاق القونوى(م638ق)، محقق: عاصم ابراهيم الكيالى الحسينى الشاذلى الدرقاوى، بیروت، دار الكتب العلميه_ منشورات محمد علی بیضون، 1425ق، ص58-59.
[3]. الفتوحات المكية( اربع مجلدات)، محيى الدين بن عربى(م638ق)، بیروت، دار الصادر، چاپ اول، ج3، ص327.
[4]. اليواقيت و الجواهر، پیشین، ج1، ص16.فتوحات، همان، ص22-23.
[5]. مانند الیواقیت، پیشین، ج2، ص345، و ج2، ص624.
[6]. الفتوحات المكية، پیشین، ج3، ص328؛ همان، مصر، دار الكتب العربية، (معروف به چاپ کشمیری)، ج3، ص329؛/ و همو، دیوان الاکبر، بیروت، دارالکتب العلمیة، 1999م، ج1، 296.
[7]. الفتوحات المكية، دار صادر، پیشین، ج2، ص49، و ج1، ص185، و ج3، ص514، و ج4، ص77.
[8]. همان، ج2، ص555.
[9]. همان، ج1، ص185.
[10]. همان، ج3، ص335.
محی الدین از عالمان طراز اول اهل سنت، در آثار خویش بارها در مورد مهدویت و مصداق مهدی موعود، به همان چیزی اذعان کرده است که شیعه بدان اعتقاد دارد. او نیز به مانند شیعه معتقد است مهدی موعود، از نسل فاطمه زهرا(علیهاالسلام) و فرزند امام حسن عکسری(علیهالسلام) است و هم اکنون در حال حیات است و در پس پرده غیبت حضور دارد.(اليواقيت و الجواهر، ج2، ص562) او نیز مانند شیعه امام زمان(علیهالسلام) را دارای علم لدنی که فرشتهای از جانب حق، به او این علوم را القاء مینماید میداند و نیز معتقد است که امام زمان(علیهالسلام) به مانند جدش رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) انسان کامل و معصوم است و هیچ خطایی از وی سر نمیزند.(فتوحات، ج3، ص335)