غفلت از تنگه احد عبرتی برای اهل بصیرت

12:30 - 1394/05/09

چکیده: غفلت از تنگه احد که موجب شهادت عموی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) جناب حمزه(رحمه الله) شد، درس عبرت مهمی برای دوستداران انقلاب اسلامی است. که عمل نکردن به دستورات رهبر انقلاب اسلامی و غفلت از فرامین ایشان، عبور از خط قرمز های نظام اسلامی و غفلت از توطئه های دشمن، ممکن است موجب پیش آمدن همان شرایط سخت بعد از رها کردن تنگه احد برای جمع آوری غنیمت شود. رفتن بدنبال منافع شخصی و غفلت از حمله دشمن، بخصوص از حمله فرهنگی، شبیخون فرهنگی و جنگ نرم دشمن که جوانان و نوجوانان عزیز و بنیان خانواده را هدف قرارداده است.

تنگه احد

 جنگ اُحد دومين نبرد مهم ميان مسلمانان و مشركان
«اُحُد دومين نبرد مهم ميان مسلمانان و مشركان مكه است كه نزديك شهر مدينه و كنارکوه احد رخ داد و از همين رو به نبرد احد معروف شد.  مقدمات نبرد:شكست مشركان در نبرد بدر زمينه‌ساز نبرد احد گشت. در پي اين شكست، سران قريش تصميم گرفتند سود تجارتي را كه سبب بروز نبرد بدر شده بود، براي آماده‌سازي سپاهي نيرومند با هدف انتقام‌گيري به كار گيرند. ابوسفيان كه رهبري مشركان را بر عهده گرفت. خالد بن وليد را به فرماندهي جناح راست و عكرمة بن ابي‌جهل را به فرماندهي جناح چپ گماشت. پرچم‌ آنان نيز به طلحة بن ابي‌طلحه سپرده ‌شد. زنان قريش با خواندن اشعار حماسي مردان را به نبرد تشويق مي‌كردند.
اهمیت استراتژیک تنگه احد
فرمانده سپاه قريش كه از اهميت فاصله ميان احد و عينين آگاه بود، به خالد بن وليد با 200 تن مأموريت داد تا در فرصتي مناسب مسلمانان را دور زده، از پشت سر بر آن‌ها يورش آورند.
پرچمدار قريش، طلحة بن ابي‌طلحه، نخستين كسي بود كه به ميدان پاي نهاد و به دست علي(عليه السلام) كشته شد. با مرگ وي رزمندگاني از بني‌عبدالدار يك‌ به ‌يك پرچم را در دست گرفتند و مبارز خواستند و به دست سردار نامي اسلام علي(عليه السلام) يا ديگر سرداران از پاي در‌آمدند. با فروافتادن پرچمِ مشركان، رزمندگان اسلام بر دشمنان هجوم بردند و در اندك زماني سپاه دشمن را پريشان كردند. خالد بن وليد در چند نوبت كوشيد سپاه اسلام را دور بزند؛ اما با تير اندازي كماندارانِ مستقر در كوه عينين، از حركت بازايستاد.
مسلمانان به گونه‌ا‌ي آرايش نظامي يافتند كه کوه احد پشت سر، مدينه در برابر و كوه عينين در سمت چپ آن‌ها قرار داشت، در حالي‌كه مشركان رو به مسلمانان و پشت به مدينه بودند. پيامبر(صلي الله عليه و آله) پرچم سپاه اسلام را به مُصْعَب بن عمير يا علي بن ابي‌طالب(عليه السلام) سپرد. وجود فاصله ميان کوه احد و عينين و امكان دور زدنِ سپاه اسلام و حمله از پشت سر، حضرت را نگران ساخته بود. از اين رو، رسول گرامي عبدالله بن جُبَيْر را همراه 50 تن بر كوه عينين گماشت و به آن‌ها فرمان داد در صورت پيروزي يا شكست، به هيچ روي، آن مَكان را ترك نكنند.
غفلت از تنگه احد
ديري نپاييد كه آثار شكست در جبهه‌ مشركان نمايان ‌شد و سربازانشان پا به فرار گذاشتند و فرياد زنانشان بلند شد. در حالي‌كه تا شكست نهايي مشركان چيزي نمانده بود، ناگهان چهره نبرد دگرگون شد؛ زيرا برخي از مسلمانان كه نبرد را تمام شده مي‌انگاشتند، به جاي تعقيب دشمن به گرد‌آوري غنيمت‌ها روي آوردند. تيراندازاني نيز كه بر كوه عينين گماشته شده بودند، به‌ رغم دستور پيامبر(صلي الله عليه و آله)، براي دستيابي به غنيمت‌ها، سنگر خويش را رها كردند. خالد بن وليد كه منتظر اين فرصت بود، عبدالله بن جبير و اندك تيراندازان همراه وي را به شهادت رساند و از پشت سر به مسلمانان حمله كرد. اوضاع به سود قريش دگرگون شد و سپاه اسلام به گونه‌اي آشفته گشت كه مسلمانان يكديگر را مجروح مي‌كردند. برافراشته شدن پرچم قريش به دست عمره دختر علقمه، مايه تقويت روحيه‌ قريش شد وآنان ديگر بار به ميدان نبرد بازگشتند.
انتشار خبر شهادت پيامبر اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم)
عبدالله بن قمئه/ قميئه مصعب بن عمير را كه از پيامبر(صلي الله عليه و آله) دفاع مي‌كرد، به شهادت رساند و چنين پنداشت كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) را كشته است. از اين رو، فرياد بر آورد: محمد را كشتم. انتشار اين خبر به همان اندازه كه به مشركان جرئت داد، مسلمانان را سست كرد و سبب شد از ميدان نبرد بگريزند و علت فرارشان را قتل رسول خدا(صلي الله عليه و آله) بيان كنند. گويا برخي از آنان به فكر بازگشت به آيين جاهلي بودند. اين آيه نشان از آن رويداد دارد:«و مَا محمدٌ إلّا رَسولٌ قَد خَلَت مِن قبله الرُّسُلُ أَفَإن مَاتَ أو قُتِل إنقَلبتُم على أَعْقَابِكُم‏... [آل عمران/ 144] محمد(صلي الله عليه و آله) فقط فرستاده خداست و پيش از او، فرستادگاني ديگر نيز بودند. آيا اگر او بميرد يا كشته شود، شما به روزگار پيشين بازمي‌گرديد؟»
آشفتگي در سپاه اسلام به حدي بود كه پيامبر برخي را به نام مي‌خواند و مي‌فرمود : من محمد هستم؛ ولي آنان توجه نمي‌كردند تنها تني چند پيرامون پيامبر(صلي الله عليه و آله) را گرفتند و از وي در برابر دشمن سرسختانه پاسداري ‌كردند؛ مانند علي بن ابي‌طالب(عليه السلام)، ابودجانه، زبير بن عوام، طلحة بن عبيدالله و سعد بن معاذ. نسيبه دختر كعب (ام عماره) از كساني بود كه به كمك رزمندگان سپاه اسلام آمد و با دشمن درگير ‌شد. بر پايه گزارش ابن سعد، علي(عليه السلام)، زبير، طلحه، ابودجانه، حارث بن صمّه، حباب بن منذر، عاصم بن ثابت و سهل بن حنيف با رسول خدا(صلي الله عليه و آله) عهد بستند كه تا پاي جان از او پاسداري كنند. ايشان كه خود در اين نبرد سرسختانه با دشمن مي‌جنگيد، در حالي كه مجروح شده بود و خون از صورتش جريان داشت، ‌فرمود: چگونه رستگار شوند مردمي كه صورت پيامبرشان را به خون آغشتند، در حالي‌كه او آن‌ها را به خدا دعوت مي‌كند؟ در اين درگيري‌ها، عبدالله بن قمئه/ قميئه صورت پيامبر(صلي الله عليه و آله) را مجروح كرد و عتبة بن ابي‌وقاص دندان ايشان را شكست.
فضیلتی دیگر از امام علی علیه السلام
لا سيف إلا ذو الفقار و لا فتي إلا ﻋﻠﻰ
در اين نبرد، علي(عليه السلام) كه با رسول خدا(صلي الله عليه و آله) پيمان بسته بود تا پاي جان از ايشان دفاع كند، از اندك كساني بود كه با رشادت فراوان مانع دستيابي سپاه دشمن به وي شدند. هرگاه دشمن توان خود را در نقطه‌اي براي حمله‌ جمع مي‌كرد، او با اشاره‌ رسول گرامي حمله را پس مي‌راند. آن روز شمشير علي(عليه السلام) هنگام نبرد شكست و پيامبر(صلي الله عليه و آله) شمشير خود «ذوالفقار» را به او داد. فداكاري هاي علي(عليه السلام) چنان بود كه جبرئیل ندا داد: اي پيامبر! از خود گذشتگي يعني همين. پيامبر(صلي الله عليه و آله) پاسخ داد: او از من است و من از اويم. جبرئیل گفت: من نيز از شما هستم. بر اثر رشادت‌هاي علي(عليه السلام) صدايي غيبي برخاست كه مي‌گفت: «لا سيف إلا ذو الفقار و لا فتي إلا ﻋﻠﻰ؛ شمشيري چون ذوالفقار و رادمردي چون علي نيست».
آن‌گاه كه شعله نبرد فرو‌كش كرد و از تهاجم دشمن كاسته شد، پيامبر(صلي الله عليه و آله) همراه برخي از اصحاب كه در ركاب وي مانده بودند، به دامنه کوه احد پناه برد. در آن‌جا ايشان گروهي از فراريان را كه با ديدنش خوشحال شده بودند، به علت فرارشان سرزنش كرد. ابي‌بن خلف كه بارها در مكه حضرت را به مرگ تهديد كرده و با پاسخ «ان شاء الله من تو را خواهم كشت» روبه‌رو شده بود، با ديدن وي بر کوه احد به او گفت: نجات نيابم، اگر تو نجات يابي! آن‌گاه رسول خدا با پرتاب نيزه‌اي او را زخمي كرد. هر چند آن زخم عميق نبود، ابي بن خلف در راه مكه با همان زخم هلاك شد.
شهادت جناب حمزه سیدالشهداء(رحمه الله)
زنان قريش كه ميدان را از رزمندگان اسلام تهي ديدند، بعضي از اندام‌هاي شهيدان، همچون گوش و بيني آنان را بريدند و مثله كردند. هند، همسر ابوسفيان، شكم حمزه عموي پيامبر(صلي الله عليه و آله) را دريد و جگر وي را به دندان گرفت. بر پايه گزارش موسي بن عقبه، وحشي غلام مطعم بن جبير كه حمزه را به شهادت رسانده بود، سينه حمزه را شكافت و جگر او را براي هند برد.
پيامبر(صلي الله عليه و آله) با ديدن مثله شدن يارانش، به ويژه عمويش حمزه، بسيار اندوهگين شد و مسلمانان كه رنجوري ايشان را ديدند، گفتند: اگر بر مشركان دست يابيم، مانند اين كار يا بدتر از آن را با آنان انجام خواهيم داد. خداوند با فرود آوردن آيه {وَ إِن عَاقَبتُم فَعَاقِبُوا بِمِثلِ مَا عُوقِبْتُم بِهِ وَ لَئنِ صَبرَتُم لَهُوَ خَيرٌ ‏لِّلصَّبرِِين} (نحل/16، 126) صبر را براي آنان بهتر دانست. ابن اسحاق آن تصميم را هم به پيامبر(صلي الله عليه و آله) و هم به مسلمانان نسبت مي‌دهد.
ابوسفيان نزديك احد آمد و بانگ برداشت: «اي محمد! نبرد و پيروزي به نوبت است. روزي به جاي روز بدر!» به فرمان پيامبر(صلي الله عليه و آله) مسلمانان پاسخ دادند: ما با شما برابر نيستيم؛ كشتگان ما در بهشت و كشتگان شما در دوزخ‌اند. ابوسفیان گفت: ما عُزّي داريم و شما نداريد! پيامبر(صلي الله عليه و آله) فرمود: خداوند مولاي ماست و شما را مولايي نيست. آن‌گاه هنگام بازگشت گفت: وعده ما سال آينده در بدر خواهد بود.
پايان نبرد
مشركان با بر جاي گذاشتن 22 يا 23 كشته شتابان رزمگاه را ترك كردند. از آن‌جا كه احتمال مي‌رفت به مدينه حمله كنند، پيامبر(صلي الله عليه و آله) علي(عليه السلام) را در پي آنان روانه كرد تا از مقصدشان آگاه گردد. علي(عليه السلام) پس از بازگشت گزارش داد كه آن‌ها راهي مكه هستند.موسي بن عقبه، سعد بن ابي‌وقاص را مأمور اين كار مي‌داند. با پايان يافتن نبرد، مسلمانان به درمان مجروحان پرداختند. برخي از زنان مسلمان، از جمله حضرت فاطمه(سلام الله عليها)، امّ ايمن، عايشه و امّ‌ سليم در پرستاري از زخمي‌ها نقشي مهم داشتند. فاطمه (سلام الله عليها) با دست خويش خون از صورت پدر ‌زدود و با آبي كه علي(عليه السلام) از مهراس آورده بود، زخم‌هايش را ‌شست.
در اين نبرد، حدود 70 تن از سپاه اسلام به شهادت رسيدند و شماري فراوان مجروح شدند. درباره مقام شهيدان احد، اين آيات نازل شده است: {وَ لَا تحَسَبنَ‏َّ الَّذِينَ قُتِلُوا فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَموَاتَا بَل أَحيَاءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقُونَ*فَرِحِينَ بِمَا ءَاتَئهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَ يَستَبشرُِونَ بِالَّذِينَ لَم يَلحَقُوا بهِم مِن خَلفِهِم أَلَّا خَوفٌ عَلَيهِم وَ لَا هم يَحزَنُون}؛ «[اي پيامبر!] هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگان‌اند! بلكه آنان زنده‏اند و نزد پروردگارشان روزي داده مى‏شوند. آن‌ها به سبب نعمت‌هاي فراوان كه خداوند از فضل خود به ايشان بخشيده است، خوشحالند و براي كسانى كه هنوز به آن‌ها ملحق نشده‏اند (مجاهدان و شهيدان آينده)، خوشوقتند [زيرا مقامات برجسته آن‌ها را در آن جهان مي‌بينند و مى‏دانند] كه نه ترسى بر آن‌هاست و نه غمى خواهند داشت»‏. (آل عمران/3، 169-170) پيامبر(صلي الله عليه و آله) بر پيكر شهدا نماز گزارد. در مقام حمزه همين بس كه پيامبر(صلي الله عليه و آله) افزون بر نماز گزاردن جداگانه بر پيكر وي، هنگام نماز بر پيكر ديگر شهدا، حمزه را نيز كنار آن‌ها مي‌نهاد. يامبر(صلي الله عليه و آله) مسلمانان را از حمل پيكرهاي شهيدان به مدينه نهي كرد. اما پيش از رسيدن اين فرمان، برخي از شهدا در مكان‌هاي ديگر دفن شدند بيشتر شهيدان آن روز در احد دفن گشتند. آرامگاه مجروحاني كه بر اثر زخم‌هاي اين نبرد در مدينه به شهادت رسيدند، در بقیع كنار قبر ابراهيم فرزند رسول خدا(صلي الله عليه و آله) است. حمزه عموي پيامبر(صلي الله عليه و آله)، مصعب ‌بن عمير، سعد بن ربيع، عبدالله بن جبير و حنظله غسيل ‌الملائكه از شهيدان احد به شمار مي‌روند.
زيارت شهيدان احد
پيامبر(صلي الله عليه و آله) پس از نبرد احد سالي يك بار به زيارت قبرهاي شهيدان اين نبرد به کوه احد مي‌رفت. خلفاي نخست و بسياري از صحابه به اين سيره عمل مي‌كردند. حضرت فاطمه3 هر دو سه روز يك‌ بار به زيارت شهيدان احد مي‌رفت.»[1]
پرهیز از تکرار غفلت از تنگه احد
غفلت از تنگه احد که موجب شهادت عموی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) جناب حمزه(رحمه الله) شد، درس عبرت مهمی برای دوستداران انقلاب اسلامی است. که عمل نکردن به دستورات رهبر انقلاب اسلامی و غفلت از فرامین ایشان و غفلت از توطئه های دشمن، ممکن است موجب پیش آمدن همان شرایط سخت بعد از رها کردن تنگه احد برای جمع آوری غنیمت شود. رفتن بدنبال منافع شخصی وغفلت از حمله دشمن، بخصوص از حمله فرهنگی، شبیخون فرهنگی وجنگ نرم دشمن که جوانان و نوجوانان عزیز و بنیان خانواده را هدف قرارداده است.

پی نوشت:

[1] نمایندگی ولی فقیه در حج و زیارتhttp://hajj.ir/99/3229

 

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 8 =
*****