نوشتم بی" تـو" غمگینم
........ نوشتم بی" تـو" افسرده
مرا با این صفت ها هم
........ تجسم کردی و رفتی
نوشتم بعد" تـو" شبها
....... دل من ماندِه و غمها
"تـو" با غمهای این شبها
....... تفاهم کردی و رفتی
شنیدی عشق در قلبم
....... عمیق و بی نهایت بود
گمانم بر دل کوچک
....... ترحم کردی و رفتی
نوشتم بین صد واژه
.... مرا پیدا کن و برگرد ...
میان شعرها اما
.... مرا گم کردی و رفتی ...
سلام رایحه جون
خوبی عزیزم؟ ممنون
من شرمنده روی ماه همتون هستم....بزارید پای شرایطم و حلال کنید...
نظر لطفته... ممنون
خوشحالم که سر میزنی..
ان شاء الله خوشبخت و سعادتمند باشی عروس خانم
بانامِ اللَّهِ مهرگسترِ مهرورز.
ستایش خاص اللَّهِ پروردگارِ جهانیانِ مهرگسترِ مهرورزِ سلطانِ روز پاداش است.
تنهاتورا میشناسیم به تمامیت مهر، نیکی یا هرخیری و تنهاتورا مددمیطلبیم با وسایل خیرت؛ هدایتمانفرما راه راستِ مهرونیکی، راه آنانکه بخشیدی برآنان مهرونیکی نه ظالمان غضبشده بر آنان و نه گمراهان بیتفاوت خصوصا بیتفاوتان به خودت، کتابت و عترت.
بانامِ اللَّهِ مهرگسترِ مهرورز.
بگو اوست اللَّهِ تک، اللَّهِ پُر، نهزاده و نه زائیده و نه هست برایش همتا کس.
بانامِ اللَّهِ مهرگسترِ مهرورز
با اعجاز الف تا لام و میم آن کتاب بی شکی در آن هدایت است برای نگاهداران حرمتها، آنانکه اعتماد آرند به حرمت و نیکی غیب و به پا دارند درخواست را و ازآنچه رزقشاندادیم میبخشند و آنانکه اعتماد آرند به آنچه ازحرمت و نیکی فروآمد بسویت و آنچه فروآمد از قَبلت و به سرانجام نیک همآنان یقیندارند.
آنان بر هدایتند از پروردگارشان و آنان خودشان رستگارانند از بدی و ظلم.
همانا آنانکه دفن کردند حرمتها را فرق ندارد بر آنان آیا بترسانی شان از کیفر ظلم یا نترسانی شان ایمان نمیآورند، مُهر زد الله بر قلوب سیاه آنان و بر گوشهای انذار ناپذیرآنان؛ و بر چشمان آنان است پرده خباثت و برای آنان است زجر بزرگ.
بانامِ اللَّهِ مهرگسترِ مهرورز
همانا ما فرو فرستادیم در شب قدر برنامه سامان هر امری را؛ و چه دانى چیست شب قدر؛ شب قدر خیر است از هزار ماه هرسال فروآیند ملائک و روح در آن بر حجت با اجازه پروردگارشان ازسامان تمام امور؛ تماما دستورهای سلام است آن تا طلوع سپیده.
بانامِ اللَّهِ مهرگسترِ مهرورز
قسم به حمیدِ مجید و کتاب بیانگر؛ همانا ما فروفرستادیم در شبی مبارک راه گذار از هر بلایی را، همانا ما بودهایم هشداردهنده هرسال در آن بر حجت آنالیزشود تمام امور حکیمانه، دستوری از نزد ماست هماناما بودهایم ارسال کننده رحمتی است از پروردگارت همانا اوست شنوای دانا.
بانامِ اللَّهِ مهرگسترِ مهرورز
هماناما عطا کردیمت خیرفراگیر پس درخواست دار برایپروردگارت و قربان کن همانا کینهتوزت اوست بیفرجام.
تو به بوی غزل و قافیه آمیخته ای
ب خدا حال مرا خوب بهم ریخته ای
انچه خوبان همه دارن تو یکجا داری
بی سبب نیس ک در کنج دلم جا داری
ب سپیدی غزل رایحه ی یاس منی
یاسمن بوی ترین قسمت احساس منی
یاسمن بوی ترین جای خدارا پر کن
من پر از زندگی ام فاصله ها را پر کن
من جهنم زده ام حسرت سیبی دارم
باز نسبت ب شما حس غریبی دارم
غربت و رخوت دستان مرا باور کن
نازنین قصه ی ایمان مرا باور کن...
مثل گلپرهای نا آرام ِمریم دیده ای؟
شب به روی شیشه های پنجره نم دیده ای؟
تا بحال از خود نپرسیدی چرا باران َتر است؟
چشم هایت را درون چشم شبنم دیده ای؟
من نباشم گفته بودی سرد و سنگین میشود
فاصله در فاصله در فاصله غم دیده ای؟
شعرے ڪـہ جوشید
از دلم این بار باشد مال تو
احساس شیرین دلے ،
تبدار باشد مال تو
از من بریدے بے سبب ،
من هم گذشتم از دلم
پایندہ باشے
سهم این ،ایثار باشد مال تو
باشد برو بے اعتنا ،
تنها رهایم ڪن ولے ...
قلبے ڪـہ ماندہ
پشت این دیوار باشد مال تو
چیزے ندارم من دگر ،
جز یڪ رمق جان در بدن
حتے همین اندڪ رمق ،
صدبار باشد مال تو
جز شعر چیز دیگرے ،
در چنتـہ ام پیدا نشد
قابل ندارد این غزل ،
بردار باشد مال تو ...
Páginas