در تکمیل پاسخ اساتید و دوستان به ذکر چند نکته اشاره می کنم
در فرهنگ و اندیشه اسلامی رزق هر انسانی به دو قسم رزق حتمی و غیر حتمی تقسیم بندی شده است. این تقسیم بندی به خوبی در روایات اسلامی قابل مشاهده است.قاعدتاً رزق حتمی مساله ای است که تعیین شده است و هر موجودی به فراخور حکمت الهی و ظرفیت موجودات از آن بهره مند خواهند شد. ولی در خصوص رزق غیر حتمی علل و عوامل مهمی در این خصوص می تواند تأثیر مثبت و منفی خود را بررزق و روزی افراد برجای بگذارند.
به عبارتی نوع عملکرد و راهبردی که افرادی در مدیریت اقتصادی خود از آن بهره می جویند می تواند تأثیر چشم گیر و مستقیمی بر این موضوع داشته باشد. این که انسان در چه نقطه شهر کار اقتصادی انجام دهد و اینکه چه شغلی تضمین ببشتر بهروری بالا را برای آنها به ارمغان خواهد آورد همه می تواند به نوعی بر این مساله تأثیر گذار باشد باری به هر جهت در خصوص رزق غیر مقسوم علل و عوامل مهم می تواند زمینه ساز افزایش روزی باشد همان طوری که نوع عملکرد منفی نیز می تواند نتیجه عکسی برای انسان به دنبال داشته باشد.
همیشه موفق باشید.
با سلام و احترام
چرا جایی دوری بریم و از مصر و لیبی، عراق و افغانستان وعربستان یاد کنیم که آخرین بار رئیس جمهور منتخب آمریکا جناب ترامپ از عربستان سعودی به عنوان گاو شیرده یاد کرد. کافی فقط کمی در اوضاع و شرایط اقتصادی، فرهنگی، علمی و اجتماعی ایران پیش از انقلاب اسلامی فکر بکنیم در حالی که کشورهای جهان در آن زمان در حال فتح قله های علمی بودند و نفت ایران رو مثل زالو می مکیدن ایران در بدترین شرایط قرار داشت و کمترین کمکی به ایران نکردن و بیشترین منافع و ذخایر ایران اسلامی را به نفع خودشون بلوکه می کردند.
با سلام و احترام
غِلمان واژه‌ای قرآنی به‌معنای نوجوانان زیبا که در خدمت بهشتیان‌اند. در قرآن کلمه غلمان (غلام‌ها) یکبار و وِلدان (پسران) دو بار و همچنین عبارت خدمت‌کارانی جوان و جاودانی، یکبار به‌کار رفته است. مفسران درباره اینکه غلمان، مخلوقات بهشتی‌اند یا انسان‌های زمینی، اختلاف نظر دارند.
واژه غِلمان جمع «غُلام» است که در لغت به خدمت‌گزار معنا می‌دهد. بنابراین غلمان به‌معنای غلامان یا خدمت‌گزاران است.[1]
در قرآن واژه غِلمان (غلام‌ها) یکبار به‌کار رفته است؛ در سوره طور آمده است که در بهشت، خدمت‌گزارانی در اطراف بهشتیان در گردش‌اند.[۲] دو بار هم در سوره‌های انسان و واقعه عبارت ولدان (پسران) آمده است که منظور از آن همین غلمان است؛[۳] در آیه ۱۹ سوره انسان، آمده: «و بر گِرد آنها پسرانی می‌گردند که هر گاه آنها را ببینی گمان می‌کنی مروارید پراکنده‌اند.»[۴] در آیات ۱۷ و ۱۸ سوره واقعه هم توصیفی نسبتاً مشابه ذکر شده است: «خدمت‌کارانی جوان و جاودانی پیوسته گرداگرد آنها می‌گردند؛ با قدح‌ها و کوزه‌ها و جام‌هایی از نهرهای جاری بهشتی (و شراب طهور)[5]
از ظاهر این آیات برمی‌آید که پسران زیبای بهشتی فقط برای خدمتگزاری بهشتیان آفریده شده‌اند.[6] مفسران در اینکه غلمان مخلوقاتی بهشتی‌اند یا انسان‌های زمینی که در خلقتی نو در خدمت بهشتیان قرار می‌گیرند، اختلاف نظر دارند. برخی معتقدند آنها فرزندان کافران هستند که نه حسناتی برای پاداش دارند و نه گناهی برای کیفر شدن. از امام علی(ع) درباره فرزندان مشرکان [که قبل از تکلیف می‌میرند]، روایتی نقل شده است که آنها خادمان اهل بهشت هستند.[۷] علامه طباطبایی در المیزان نوشته است که غلمان مانند حور العین از مخلوقات بهشتی‌اند که از شدت زیبایی مانند مرواریدی در گنجینه پنهان داشته شده‌اند.[۸]
پی نوشت
[1]. ابن منظور، لسان العرب، ۱۴۱۱ق، ج۱۲، ص۴۴۰.
[2]. سوره طور، آیه ۲۴.
[3]. قرشی، قاموس قرآن، ۱۳۶۷ش، ج۷، ص۲۴۴.
[4]. وَ یطُوفُ عَلَیهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ إِذَا رَأَیتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤًا مَّنثُورًا.
[5]. يَطوف عَلَيهِمْ وِلْدَنٌ مخَلَّدُونَ بِأَکْوَابٍ وَ أَبَارِیقَ وَ کَأْسٍ مِّن مَّعِینٍ.
[6]. طیب، اطیب البیان، ۱۳۷۸ش، ج۱۲، ص۳۰۲.
[7]. طبرسی، مجمع البیان، ۱۳۷۲ش، ج۹، ص۳۲۷.
[8]. طباطبایی، ترجمه المیزان، ۱۳۷۰ش، ج۱۹، ص۲۱.
با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی:
یکی از ترفند و تکنیک‌های جنگ رسانه‌ای دشمنان انقلاب اسلامی برای تخریب و تضعیف جبهه مقابل استفاده از محتوای رسانه‌ای است. محتوایی که فاقد علمی‌ات بوده و تنها تلاش دارد باتکیه‌بر جمله‌های احساسی و فاقد اعتبار به‌نوعی هویت ملی، باورهای دینی و شعارهای انقلابی را دستخوش تمسخر و تخریب قرار دهد. در پاسخ به محتوای مطرح شده باید به این نکته اشاره نماییم به جایی عبارت‌پردازی‌های احساسی چه خوب بود طراحان این دست محتوی با رویکردی معقولانه واقعیت موجود را مشاهده می‌کردند.
علت و سرمنشأ تمام گرفتارهای، از جمله عقب نگه‌داشتن جوامع مظلومی همچون ایران اسلامی را باید در شهر و کشورهایی جستجو کرد که در علی‌رغم پیشرفت‌هایی در حوزه صنعت، ولی در مسائل اخلاقی رویکردی خون‌آشام دارند و اجازه پیشرفت و نفس کشیدن را از سایر ملت‌ها سلب می‌کنند. علت و سرمنشأ عقب‌افتادگی ایرانیان در دهه‌های متمادی ریشه در استثمار کهن و نوین جبهه استکباری است. با انواع جنگ‌های نظامی، اقتصادی، فرهنگی، تلاش داشته‌اند ایران اسلامی را تحت شدیدترین و ناجوانمردانه‌ترین آسیب‌ها قرار دهند تحریم‌های ناجوانمردانه‌ای که حتی به بیماران صعب‌العلاج نیز رحم نکردند.
اگر کمی در فلسفه و ماهیت شعار مرگ بر آمریکا دقت شود متوجه خواهیم شد که ایرانیان و حتی دستگاه حاکم بر آن با مردم هیچ سرزمین دشمنی و عناد ندارند، بلکه عناد و دشمنی ایران اسلامی ناظر به کشورهایی و دولت‌هایی است که با استکبار و خون آشامی تلاش دارند سایر ملت‌ها را به استثمار و بردگی ببرند و حقوق آنها را پایمال نمایند. فقط یک دقیقه التماس تفکر از کسانی که زرق و برق کشورهای غربی و آمریکایی هوش و حواس آنها را از بین برده علت و منشأ تمام جنایت‌هایی که بر مردم مظلوم ایران و سایر آزادی خواهان جهان وارد شده را باید در ﻭﺍﺷﻨﮕﺘﻨﯿﺎ، ﻧﻴﻮﻳﻮﺭﻙ، ﻧﯿﻮﺍﻭﺭﻟﺌﺎﻥ، لس‌انجلس
التماس یک دقیقه تفکر
https://btid.org/fa/news/79217
https://plus.btid.org/content/12608
https://btid.org/fa/news/78475
https://btid.org/fa/news/154159
https://plus.btid.org/content/12171
با سلام و احترام به شما پرسشگر گرامی
هر چند سوالی که مطرح کردید بسیار کلی بود و برخی از دوستان نیز خیلی جزئی در مقام پاسخگویی ورود پیدا کردند، به طور کلی در پاسخ این سوال بدون بررسی و اعتبار سنجی این روایات به این نکته اشاره می کنم که برخی از روایاتی که شما در سوال خود مطرح کردید بر فرض صحت سند و عدم اشکال محتوایی،
باید به این مساله توجه داشته باشید که محتوای آن به نوعی در جایگاه بیان علت ناقصه یک معلول می باشند به عبارت دیگر علت تامه نتیجه به شمار نمی آیند. به طور ساده و در قالب یک مثال
وقتی سخن از بیان تأثیر ماه رجب و یا ایام خاصی از سال بر آرامش میت می شود این تأثیر گذاری می توان یکی از علل آرامش به میت به شمار آید از این رو چه بسا این علت به تنهایی نتواند آن چنان تأثیری دلخواه و مورد انتظار را برای میت به دنبال داشته باشد، از اینرو باید یک روایات را در کنار سایر روایات مورد بررسی و ارزیابی قرار داد و تنها با دیدن یک روایت به نتیجه اصلی نرسید. باری به هر جهت علما و دانشمندان اسلامی برای ترغیب مردم به امور استحبابی حتی اگر سند آن روایات با چالش مواجه بوده باشند با تکیه بر قاعده تسامح در ادله سنن به این امور عبادی اهتمام داشته اند. به امید این که در نهایت به نتیجه مورد انتظار دست پیدا نمایند.
پاسخ بنده به این سوال:
با رعایت شرایط امکان بدست آوردن آبرو و جایگاه اجتماعی قبلی وجود دارد البته با رعایت شرایط
در پاسخ به سوال این کاربر گرامی باید عرض کنم اگر منظورتون این هست که بعد از دست دادن جایگاه اجتماعی و افتادن از چشم اطرافیان امکان بازگشت و بزرگ شدن در جامعه وجود دارد؟ پاسخ بنده مثبت هست؟ البته این موضوع بستگی به خود انسان دارد کما اینکه خدای متعال در این خصوص فرموده است:« إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم؛[ سوره مبارکه الرعد آیه ۱۱ ] خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! » کم نبودن افرادی که توی زندگی خطاهای فراوانی رو مرتکب شدند ولی با توبه واقعی و بازگشت به سوی خدای متعال از جایگاه اجتماعی بهتری برخوردار شدن، افرادی همچون حر، فضیل بن عیاض، و هزاران انسان خطاکاری که به دنبال جبران خطا و اشتباه خود بودند و در مسیر صحیح زندگی توحیدی قرار گرفتند و با تحول و انقلاب در زندگی سرنوشت ایشان هم تغییر کرده، البته باری به هر جهت برخی از آثار و تبعات کارهای گذشته شاید تا پایان زندگی برای خود افراد زجر آور باشه..و خدا این توانایی رو داره که آب ریخته شده رو دوباره جمع کنه،
در واقع خدای متعال توانایی و قابلیت تغییر وضعیت موجود رو داره ولی برخی آدم ها این قابلیت پذیرش این نعمت رو برای خودشون فراهم نکردن، به عبارتی برای بهره مندی از نور خورشید باید از اتاق تاریک خارج شد و خود را در معرض نور قرار داد.
با سلام و احترام
در پاسخ به این سوال باید به چند نکته مهم توجه داشت.
نکته اول: نکته اول اینکه بر اساس اصول و قواعد تفسیر متن و علم هرمنوتیک محقق و پژوهش گر در مصاف و مواجهه با یک نوشته و کلام باید تمام تلاش و همت خود را روی این موضوع معطوف نماید که بدون هیچ گونه سو گیری متعصابه، به دنبال درک و فهم کلام و متن گوینده باشد، از این رو هر گونه عدم فهم کلام و گام برداشت در مسیر تفسیر و تبیین آن می تواند به نوعی پژوهشگر را از ریل صحیح فهم مطلب دور نماید.
نکته دوم: با درنگ و واکاوی در عبارتی که سید رضی از امام علی(علیه السلام) در کتاب نهج البلاغه نقل کرده و همچنین با رجوع به معنای اصطلاحی، عرفی و لغوی «غیرت» به خوبی می توان این چنین برداشت کرد که امام علی(علیه السلام) به دنبال نفی و مذمت «غیرت» به طور کلی و عام در زنان نبوده است. چرا که برخی از مصادیق غیرت به لحاظ، عرفی، عقلی و روایی نه تنها نقص و کاستی برای زن به شمار نمی آید بلکه به طور قطع و یقین از جمله محاسن و فضایل جامعه زنان نیز به شمار می آید. کما اینکه در برخی از روایاتی که در منابع روایی نقل شده نیز به خوبی می توان به این مطلب دست صحه گذاشت برای نمونه علامه مجلسی در بحارالانوار از امام علی(علیه السلام) نیایشی را نقل کرده است که در آن حضرت از خدای متعال زن غیرتمند را طلب می نماید: «اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي زَوْجَةً صَالِحَةً وَدُوداً وَلُوداً شَكُوراً قَنُوعاً غَيُوراً؛[1] پروردگارا، همسری مهربان و بچه آور و شکرگزار و باغیرت به من عطا کن»
نکته سوم: برخی از محققان علوم اسلامی برای دست یابی به فهم صحیح و درست این جمله قصار نهج البلاغه به دنبال مصادیقی از غیرت ورزی گشته اند که می توان از آنها به عنوان صفات نکوهیده یاد کرد. بر این اساس می توان کلام حضرت را به نوعی مرتبط با این چنین مصادیقی برشمرد. یکی از مصادیقی که محققان در خصوص غیرت نکوهیده یاد کرده اند بحث نپذیرفتن مشروعیت مساله چند همسری است؛ هر چند این قاعده می توان یک حکم اضطراری و بر اساس شرایط و ضوابط خود در نظر گرفته شود، ولی چنانچه با وجود شرایط زنی بخواهد غیرت ورزیده و حکم الهی را منکر شود به نوعی گرفتار معنای لغوی کفر(پوشاندن، پنهان کرد) خواهد شد چرا که او حکم الهی را نپذیرفته و به نوعی آن را پوشانده است. ولی در طرف مقابل و غیرت مردانه می توان این چنین بیان داشت که هیچ مردی دوست ندارد که زن او دارای چند شوهر باشد و این موضوع یکی از مسادیق روشن غیرت ورزی است. این مصداق غیرت ورزی در مردان علاوه بر اینکه موافق طبع و فطرت انسانی است مطابق با قوانین شرعی و الهی نیز می باشد و از این رو غیرت مرد در این خصوص برگرفته از فطرت و ایمان به قوانین الهی است.
به عبارت واضحتر ميتوان گفت چون براي يك مرد داشتن همسران متعدد مشروع است لذا اگر زن در مقابل تمايل يك مرد به همسر دوم غيرت نشان دهد در واقع حكم تشريعي و حرف خدا را نپذيرفته است و اين نوعي كفر خواهد بود. اما مرد وظيفه دارد نسبت به ناموس خود حساسيت نشان دهد تا كسي به او حتي نگاه ريبه نكند و ميلي به او پيدا نكند كه اگر اين قبيل كارها از ريشه كنترل نشود و حساسيت نشان داده نشود ممكن است سر از ارتباط يك زن با بيش از يك مرد درآورد لذا غيرت مرد، يعني حساسيت در حفظ ناموس، عين ايمان و باور شرع مقدس است .
پی نوشت ها:
[1]. بحار الأنوار، ج100، ص268، ح 16536.
با سلام و احترام خدمت شما پرسشگر گرامی
در خصوص سوالی که مطرح کردید باید به چند نکته توجه داشت
نکته اول: عدم انکار و یا تأیید:
اولین نکته ای که در خصوص این خبر می توان بیان کرد این است که ما به عنوان یک شنونده نمی توانیم این چنین خبری را تایید کنیم و نه رد نماییم؛ این که برخی افراد در مواردی بتوانند ارتباطی با امور ماورایی پیدا کنند و یا اینکه به واسطه یک عنایت از اخباری با خبر شوند و یا اینکه عنایت و مدد الهی و اولیای الهی موجب برون رفت آنها از حوادثی شده باشد غیر ممکن و محال نیست. ولی اثبات آن به طور قطع و یقین کار ساده ای نیست. از اینرو توصیه می شود بدون ایجاد حساسیت و بزرگ نمایی اجازه دهید این چنین افرادی به زندگی طبیعی خود بازگشته و گرفتار مسائلی همچون خواب و رؤیا و مکاشفه نشوند، چرا که این امور نیازمند مقدمات علمی و اخلاقی خود می باشد.
نکته دوم: عدم ایجاد حساسیت و تحریک: آن چه در خصوص این خبر قابل توجه می باشد این است که نباید با این چنین کودکان و نوجوانانی طوری بخورد شود که گویی آنها صاحب کرامات و ارتباط با عالم غیب شده اند چرا که این نوع رفتار می تواند به نوعی زندگی معمول آنها را مختل کرده و از مسیر طبیعی خارج نماید بخصوص با توجه به اینکه این دسته افراد از توانایی تجزیه و تحلیل علمی نیز برخوردار نیستند و می تواند اثرات منفی بر افکار و عملکرد آنها داشته باشد.
نکته سوم: امکان رؤیا هاى صادقه در افراد عادى وجود دارد:
البته رؤیا هاى صادقه مخصوص صالحان و پرهیزکاران و مقربان درگاه خدا نیست. گاه افراد عادى و حتى ناصالح نیز رؤیاى صادقه اى مى بینند و این شاخه از مکاشفه براى آنها واقع مى شود از جمله:
1- خواب ملِک مصر:
همان طور که مى دانید و در سوره یوسف با صراحت آمده او گفت: من در خواب هفت گاو چاق را دیدم که هفت گاو لاغر آنها را مى خورند؛ و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشکیده؛ که خشکیده ها بر سبز ها پیچیدند؛ و آنها را از بین بردند. اى گروه اشراف! درباره خواب من نظر دهید، اگر خواب را تعبیر مى کنید؛ «وَ قالَ الْمَلِکُ اِنِّى أَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ یَأْکُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجافٌ وَ سَبْعَ سُنْبُلاتٍ خُضْرٍ وَ أُخَرَ یابِساتٍ یا أَیُّهَا الْمَلاَ أَفْتُونى فى رُءْیاىَ اِنْ کُنْتُمْ لِلرُّءْیا تَعْبُرُونَ؛[قرآن کریم، سوره یوسف، آیه 43.]
و یوسف(علیه السلام) این خواب را به طور کامل تعبیر کرد و خبر از هفت سال فراوانى باران و سپس هفت سال خشکسالى داد و راه نجات از خشکسالى را نیز براى آنها روشن ساخت. این خواب یک مکاشفه رؤیایى بود که دقیقاً به وقوع پیوست.
3-هنگامى که یوسف(علیه السلام) به زندان افتاد دو نفر زندانى نزد او آمدند.
(یکى از آنها گفت: من در خواب دیدم که انگور براى ساختن شراب مى فشارم و دیگرى گفت: من درخواب دیدم نان بر سرم حمل مى کنم؛ که پرندگان از آن مى خورند ما را از تعبیر این خواب آگاه کن که تو را از نیکوکاران مى‌بینیم)؛ «قالَ أَحَدُهُما اِنِّى أَرانى أَعْصِرُ خَمْراً وَ قالَ الاْخَرُ اِنِّى أَرانى أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسى خُبْزاً تَأْکُلُ الطَّیْرُ مِنْهُ نَبِّئْنا بِتَأْویلِهِ اِنَّا نَراکَ مِنَ الْمُحْسِنین؛[قرآن کریم، سوره یوسف، آیه 36.]
یوسف(علیه السلام) به آنها خبر داد که یکى آزاد مى‌شود و به کار سابق خود در دربار ملک بر مى گردد و دیگرى بر سر دار خواهد رفت. و همان واقع شد.
3- مرحوم طبرسى در مجمع البیان در ذیل آیه 4 سوره قصص که اشاره به کشتار وسیع فرعونیان از بنى‌اسرائیل دارد از بعضى از مفسران نقل مى کند که فرعون شبى در خواب دید آتشى از سوى بیت المقدس آمد و خانه هاى قبطیان (فرعونیان) سوخت ولى خانه هاى بنى اسرائیل سالم ماند. از دانشمندان قومش تعبیر این خواب را خواست، گفتند: از این سرزمین مردى بر مى خیزد که هلاکت مصر (و فرعونیان) به دست او خواهد بود؛[مجمع البیان، همان، ذیل آیه چهارم سوره قصص.]و مى دانیم که این خواب با ظهور موسى(علیه السلام) و هلاکت فرعونیان و پیروزى بنى‌اسرائیل بر آنان تحقق یافت. این مکاشفه رؤیایى براى شخصى واقع شد که ظالم وآلوده بود.
Páginas