دُعای مَشلُول

09:40 - 1396/07/27

دُعای مَشلُول
موسوم به دعاء الشّاب المأخوذ بذنبه منقول از کتب کفعمی و مهج الدّعوات، و آن دعائی است که تعلیم فرموده آنرا حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بجوانی که بواسطه گناه و ستم در حقّ پدر خویش شل شده بود پس این دعا را خواند در خواب حضرت رسول صلی الله علیه وآله را دید که دست بر اندام او مالید و فرمود محافظت کن بر اسم اعظم خدا که کار تو بخیر خواهد بود پس بیدار شد
در حالتی که تندرست بود و دعا این است: اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ بِاسْمِکَ بِسْمِ اللَّهِ خدایا از تو می خواهم به نامت بسم الله الرَّحْمنِ الرَّحیمِ یا ذَاالْجَلالِ وَالْإِکرامِ یا حَیُّ یا قَیّوُمُ یا حَیُّ لا اِلهَ الرحمن الرحیم ای صاحب جلال و بزرگواری ای زنده پاینده ای زنده ای که معبودی اِلاَّ اَنْتَ یاهُوَ یامَنْ لایَعْلَمُ ماهُوَ وَلاکَیْفَ هُوَ وَلا اَیْنَ هُوَ وَلا حَیْثُ هُوَجز تو نیست ای کسی که جز او کسی نداند که چیست او و چگونه است او و در کجاست او و در کدام اِلاَّ هُوَ یاذَاالْمُلْکِ وَالْمَلَکوُتِ یاذَاالْعِزَّةِ وَالْجَبَروُتِ یامَلِکُ یاقُدُّوسُ یا سو است ای دارای ملک و ملکوت ای دارای عزت و جبروت (قهر و قدرت) ای پادشاه جهان ای منزه از هر عیب ای سَلامُ یا مُؤْمِنُ یا مُهَیْمِنُ یا عَزیزُ یا جَبَّارُ یا مُتَکَبِّرُ یا خالِقُ یاسالم از هر نقص ای ایمنی بخش ای نگهبان ای عزیز ای دارای قهر ای با عظمت ای آفریننده ای بارِئُ یا مُصَوِّرُ یا مُفیدُ یا مُدَبِّرُ یا شَدیدُ یا مُبْدِئُ یا مُعیدُ یا مُبیدُپدید آورنده ای صورت بخش ای سود دهنده ای تدبیر کننده ای محکم کار ای سبب آغاز خلقت و ای سبب پایان آن ای نابود کننده یا وَدُودُ یا مَحْمُودُ یا مَعْبوُدُ یا بَعیدُ یا قَریبُ یا مُجیبُ یا رَقیبُ یاای محبت شعار ای پسندیده ای معبود خلق ای دور و ای نزدیک ای پاسخ دهنده ای نگهبان ای حَسیبُ یا بَدیعُ یا رَفیعُ یا مَنیعُ یا سَمیعُ یا عَلیمُ یا حَلیمُ یا کَریمُ حساب دارنده ای نوین آفرین ای رفیع مقام ای بلند مرتبه ای شنوا ای دانا ای بردبار ای کریم یا حَکیمُ یا قَدیمُ یا عَلِیُّ یا عَظیمُ یا حَنَّانُ یا مَنَّانُ یا دَیَّانُ یاای فرازنه ای قدیم ای والا ای بزرگ ای مهرپیشه و ای نعمت بخش ای پاداش ده ای مُسْتَعانُ یا جَلیلُ یا جَمیلُ یا وَکیلُ یا کَفیلُ یا مُقیلُ یا مُنیلُ یا نَبیلُ یاری جسته شده ای پُر جلالت ای زیبا ای وکیل ای کفیل ای درگذرنده ای نعمت رساننده ای ماهریا دَلیلُ یا هادی یا بادی یا اَوَّلُ یا اخِرُ یا ظاهِرُ یا باطِنُ یا قآئِمُ یاای راهنما ای رهبر ای آغاز کننده ای اول ای آخر ای ظاهر ای باطن ای استوار ای دآئِمُ یا عالِمُ یا حاکِمُ یا قاضی یا عادِلُ یا فاصِلُ یا واصِلُ یا طاهِرُابدی ای دانا ای حکم فرما ای داور ای دادگر ای جدا کننده ای پیوند کننده ای پاک یا مُطَهِّرُ یا قادِرُ یا مُقْتَدِرُ یا کَبیرُ یا مُتَکَبِّرُ یا واحِدُ یا اَحَدُ یا صَمَدُای پاکیزه ای توانا ای با اقتدار ای بزرگ ای با عظمت ای یگانه ای تک ای بی نیازیا مَنْ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً اَحَدٌ وَلَمْ یَکُنْ لَهُ صاحِبَةٌای کسی که نزاید و زائیده نشده و نیست برایش همتایی هیچکس و نیست برایش همسر و رفیقی وَلا کانَ مَعَهُ وَزیرٌ وَلاَ اتَّخَذَ مَعَهُ مُشیراً وَلاَ احْتاجَ اِلی ظَهیرٍ وَلاو نباشد با او وزیری و نگرفته برای خود مشاوری و نه نیازمند به کمک کاری است و نه کانَ مَعَهُ مِنْ اِلهٍ غَیْرُهُ لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ فَتَعالَیْتَ عَمَّا یَقُولُ الظَّالِمُونَ معبودی جز او است شایسته ستایشی جز تو نیست پس تو برتری از آنچه ستمکاران گویندعُلُوّاً کَبیراً یا عَلِیُّ یا شامِخُ یا باذِخُ یا فَتَّاحُ یا نَفَّاحُ یا مُرْتاحُ یابسیار برتر، ای والا ای بلند رتبه ای والا مقام ای گشاینده ای عطا بخشنده ای فرح بخش ای مُفَرِّجُ یا ناصِرُ یا مُنْتَصِرُ یا مُدْرِکُ یا مُهْلِکُ یا مُنْتَقِمُ یا باعِثُ یاگشایش دهنده ای یاور ای مددکار ای دریابنده ای هلاک کننده ای انتقام گیرنده ای برانگیزنده ای وارِثُ یا طالِبُ یا غالِبُ یا مَنْ لا یَفُوتُهُ هارِبٌ یا تَوَّابُ یا اَوَّابُ ارث برنده ای جوینده ای پیروزمند ای کسی که از دستش نرود گریز پایی ای توبه پذیر ای رجوع پذیریا وَهَّابُ یا مُسَبِّبَ الْأَسْبابِ یا مُفَتِّحَ الْأَبْوابِ یا مَنْ حَیْثُ ما دُعِیَ ای بخشنده ای سبب ساز هر سبب ای گشاینده درهای بسته ای کسی که هر زمان بخوانندش اَجابَ یا طَهُورُ یا شَکُورُ یا عَفُوُّ یا غَفُورُ یا نُورَ النُّورِ یا مُدَبِّرَاجابت کند ای پاکی بخش ای پاداش ده شاکران ای درگذرنده ای آمرزنده ای نور روشنیها ای تدبیر کننده الْأُموُرِ یا لَطیفُ یا خَبیرُ یا مُجیرُ یا مُنیرُ یا بَصیرُ یا ظَهیرُ یا کَبیرُ یاامور ای نعمت بخش ای بینا ای پناه ده ای روشنی ده ای بینا ای پشتیبان ای بزرگ ای وِتْرُ یا فَرْدُ یا اَبَدُ یا سَنَدُ یا صَمَدُ یا کافی یا شافی یا وافی یایگانه ای بی همتا ای جاویدان ای تکیه گاه ای بی نیاز ای کفایت کننده ای شفا دهنده ای وفا دار ای مُعافی یا مُحْسِنُ یا مُجْمِلُ یا مُنْعِمُ یا مُفْضِلُ یا مُتَکَرِّمُ یا مُتَفَرِّدُ یاصحت بخش ای نیکوکار ای زیب بخش ای نعمت ده ای فزون بخش ای بزرگوار ای یگانه شناخته شده، ای که از برتری مَنْ عَلا فَقَهَرَ یا مَنْ مَلَکَ فَقَدَرَ یا مَنْ بَطَنَ فَخَبَرَ یا مَنْ عُبِدَ فَشَکَرَبر همه قاهر است ای که فرمانروا است و نیرومند ای که در درونی و از درون آگاه ای بپرستندش و او پاداش دهدیا مَنْ عُصِیَ فَغَفَرَ یا مَنْ لا تَحْویهِ الْفِکَرُ وَلا یُدْرِکُهُ بَصَرٌ وَلاای که نافرمانیش کنند و بیامرزد ای که در فکرها نگنجد و دیده ای او را درنیابد و هیچ یَخْفی عَلَیْهِ اَثَرٌ یا رازِقَ الْبَشَرِ یا مُقَدِّرَ کُلِّ قَدَرٍ یا عالِیَ الْمَکانِ یاکاری بر او پنهان نماند ای روزی ده بشر ای اندازه گیر هر اندازه ای والا مکان ای شَدیدَ الْأَرْکانِ یا مُبَدِّلَ الزَّمانِ یا قابِلَ الْقُرْبانِ یا ذَاالْمَنِّ سخت قدرت ای جابجا کننده زمان ای قبول کننده قربانی ای دارنده نعمت وَالْإِحْسانِ یا ذَاالْعِزَّةِ وَالسُّلْطانِ یا رَحیمُ یا رَحمنُ یا مَنْ هُوَ کُلَّ یَوْمٍ و احسان ای صاحب عزت و سلطنت ای بخشاینده ای مهربان ای که هر روزفی شَاْنٍ یا مَنْ لا یَشْغَلُهُ شَاْنٌ عَنْ شَاْنٍ یا عَظیمَ الشَّاْنِ یا مَنْ هُوَ بِکُلِ در کاری است ای که کاری از کار دیگر سرگرمش نکند ای بزرگ مقام ای که در هرمَکانٍ یا سامِعَ الْأَصْواتِ یا مُجیبَ الدَّعَواتِ یا مُنْجِحَ الطَّلِباتِ یاجا هستی ای شنوای هر صدا ای اجابت کننده دعاها ای برآرنده خواسته ها ای قاضِیَ الْحاجاتِ یا مُنْزِلَ الْبَرَکاتِ یا راحِمَ الْعَبَراتِ یا مُقیلَ روا کننده حاجتها ای فرو فرستنده برکات ای رحم کننده بر اشکها (و گریه ها) ای نادیده گیرالْعَثَراتِ یا کاشِفَ الْکُرُباتِ یا وَلِیَّ الْحَسَناتِ یا رافِعَ الدَّرَجاتِ یالغزشها ای برطرف کننده ناراحتیها ای بدست دارنده نیکیها ای بالا برنده مقامها ای مُؤْتِیَ السُّؤُلاتِ یا مُحْیِیَ الْأَمْواتِ یا جامِعَ الشَّتاتِ یا مُطَّلِعاً عَلَی دهنده خواسته ها ای زنده کننده مرده ها ای گردآورنده پراکنده ها ای آگاه برالنِّیَّاتِ یا رادَّ ما قَدْ فاتَ یا مَنْ لا تَشْتَبِهُ عَلَیْهِ الْأَصْواتُ یا مَنْ لانیّتهای دل ای برگرداننده آنچه از دست رفته، ای که صداها بر او مشتبه نشود ای که (زیادی) خواهشها او راتُضْجِرُهُ الْمَسْئَلاتُ وَلا تَغْشاهُ الظُّلُماتُ یا نُورَ الْأَرْضِ به ستوه و خستگی در نیاورد و تاریکیها او را فرا نگیرد ای روشنی زمین والسَّمواتِ یا سابِغَ النِّعَمِ یا دافِعَ النِّقَمِ یا بارِئَ النَّسَمِ یا جامِعَ و آسمانها ای سرشار دهنده نعمتها ای جلوگیر رنج و ملالها ای آفریننده انسان ای گردآورنده الْأُمَمِ یا شافِیَ السَّقَمِ یا خالِقَ النُّورِ وَالظُّلَمِ یا ذَاالْجُودِ وَالْکَرَمِ یاملتها ای بهبودی ده بیماریها ای خالق روشنی و تاریکیها ای صاحب جود و کرم ای مَنْ لا یَطَأُ عَرْشَهُ قَدَمٌ یا اَجْوَدَ الْأَجْوَدینَ یا اَکْرَمَ الْأَکْرَمینَ یا اَسْمَعَ که گامی به عرشش نرسد ای بخشنده ترین بخشندگان ای کریم ترین کریمان ای شنواترین السَّامِعینَ یا اَبْصَرَ النَّاظِرینَ یا جارَ الْمُسْتَجیرینَ یا اَمانَ الْخائِفینَ شنوایان ای بیناترین بینایان ای پناه پناه جویان ای ایمنی بخش ترسناکان یا ظَهْرَ اللاَّجینَ یا وَلِیَّ الْمُؤْمِنینَ یا غِیاثَ الْمُسْتَغیثینَ یا غایَةَای پشت و پناه پناهندگان ای یاور مؤمنان ای فریادرس فریادطلبان ای منتها مقصودالطَّالِبینَ یا صاحِبَ کُلِّ غَریبٍ یا مُونِسَ کُلِّ وَحیدٍ یا مَلْجَاَ کُلِ خواهندگان ای رفیق هر غریب و مونس هر تنها ای پناه هرطَریدٍ یا مَاْوی کُلِّ شَریدٍ یا حافِظَ کُلِّ ضآلَّةٍ یا راحِمَ الشَّیْخِ الْکَبیرِآواره ای جای ده هر گریخته ای نگهدار هر گمشده ای رحم کننده پیر کهن سال یا رازِقَ الّطِفْلِ الصَّغیرِ یا جابِرَ الْعَظْمِ الْکَسیرِ یا فاکَّ کُلِّ اَسیرٍ یاای روزی ده کودک خردسال ای پیوند دهنده استخوان شکسته ای رها کننده هر گرفتار دربند ای مُغْنِیَ الْبآئِسِ الْفَقیرِ یا عِصْمَةَ الْخائِفِ الْمُسْتَجیرِ یا مَنْ لَهُ التَّدْبیرُبی نیاز کن هر بینوای مستمند ای پناه ترسناکِ پناه جو ای که چاره اندیشی وَالتَّقْدیرُ یا مَنِ الْعَسیرُ عَلَیْهِ سَهْلٌ یَسیرٌ یا مَنْ لا یَحْتاجُ اِلی و اندازه گیری کارها بدست او است ای که هر مشکلی برای او سهل و آسان است ای که بی نیازی ازتَفْسیرٍ یا مَنْ هُوَ عَلی کُلِّشَیْ ءٍ قَدیرٌ یا مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ خَبیرٌ یاشرح و تفسیر ای که بر هر چیز توانایی ای که بهر چیز خبیر و آگاهی ای مَنْ هُوَ بِکُلِّ شَیْ ءٍ بَصیرٌ یا مُرْسِلَ الرِّیاحِ یا فالِقَ الْإِصْباحِ یا باعِثَ که به هر چیز بینایی ای فرستنده بادها ای شکافنده روشنی صبح ای برانگیزنده الْأَرْواحِ یا ذَاالْجُودِ وَالسَّماحِ یا مَنْ بِیَدِهِ کُلُّ مِفْتاحٍ یا سامِعَ کُلِ جانها ای صاحب جود و سخا ای که بدست قدرت او است هر کلید ای شنونده هرصَوْتٍ یا سابِقَ کُلِّ فَوْتٍ یا مُحْیِیَ کُلِّ نَفْسٍ بَعْدَ المَوْتِ یا عُدَّتی صدا ای جلوتر از هر گذشته ای زنده کننده هر شخصی پس از مرگ ای ذخیره من در روزفی شِدَّتی یا حافِظی فی غُرْبَتی یا مُونِسی فی وَحْدَتی یا وَلِیّی سختی و دشواری ای نگهدارم در روز غربت و بی کسی ای همدمم در تنهایی ای ولی فی نِعْمَتی یا کَهْفی حینَ تُعْیینِی الْمَذاهِبُ وَتُسَلِّمُنیِ الْأَقارِبُ نعمتم ای پناهگاه من در آن هنگام که راهها مرا مانده و خسته کنند و نزدیکان وَیَخْذُلُنی کُلُّ صاحِبٍ یا عِمادَ مَنْ لا عِمادَ لَهُ یا سَنَدَ مَنْ لا سَنَدَ لَهُ مرا واگذارند و هر رفیق و دوستی دست از یاریم بکشند ای تکیه گاه هرکس که تکیه گاهی ندارد ای پشتوان آن کس که پشتوانه نداردیا ذُخْرَ مَنْ لا ذُخْرَ لَهُ یا حِرْزَ مَنْ لا حِرْزَ لَهُ یا کَهْفَ مَنْ لا کَهْفَ لَهُ ای ذخیره تهیدستان ای نگهدار کسی که نگهداری ندارد ای پناهگاه آن کس که پناهگاهی نداردیا کَنْزَ مَنْ لا کَنْزَ لَهُ یا رُکْنَ مَنْ لا رُکْنَ لَهُ یا غِیاثَ مَنْ لا غِیاثَ لَهُ ای گنج بی گنجان ای پایه محکم آن کس که پایه محکمی ندارد ای فریادرس کسی که فریادرس نداردیا جارَ مَنْ لا جارَ لَهُ یا جارِیَ اللَّصیقَ یا رُکْنِیَ الْوَثیقَ یا اِلهی ای همسایه بی همسایگان ای همسایه به من پیوسته ای رکن استوار من ای معبودبِالتَّحْقیقِ یا رَبَّ الْبَیْتِ الْعَتیقِ یا شَفیقُ یا رَفیقُ فُکَّنی مِنْ حَلَقِ مسلَّم من ای پروردگار خانه کعبه ای مهربان ای رفیق آزادم کن از حلقه های الْمَضیقِ وَاصْرِفْ عَنّی کُلَّ هَمٍّ وَغَمٍّ وَ ضیقٍ وَاکْفِنی شَرَّ ما لا اُطیقُ تنگ (روزگار) و بگردان از من هر غم و اندوه و فشاری را و کفایت کن مرا از هر چه طاقتش را ندارم وَاَعِنّی عَلی ما اُطیقُ یا رآدَّ یُوسُفَ عَلی یَعْقُوبَ یا کاشِفَ ضُرِّو یاریم کن بر آنچه طاقتش را دارم ای که یوسف را به یعقوب برگرداندی ای که ایوب را از گرفتاری اَیُّوبَ یا غافِرَ ذَنْبِ داوُدَ یا رافِعَ عیسَی بْنِ مَرْیَمَ وَ مُنْجِیَهُ مِنْ نجات بخشیدی ای آمرزنده خطای داود ای بالا برنده عیسی بن مریم و نجات دهنده او ازاَیْدِی الْیَهوُدِ یا مُجیبَ نِدآءِ یُونُسَ فِی الظُّلُماتِ یا مُصْطَفِیَ دست یهود ای پاسخ دهنده آواز یونس در تاریکیهای دریا ای برگزیننده مُوسی بِالْکَلِماتِ یا مَنْ غَفَرَ لِأدَمَ خَطیئَتَهُ وَرَفَعَ اِدْریسَ مَکاناًموسی (بوسیله سخن گفتن) بدان کلمات ای که بخشیدی بر آدم خطایش را و ادریس را از رحمت خویش به جایی عَلِیّاً بِرَحْمَتِهِ یا مَنْ نَجّی نُوحاً مِنَ الْغَرَقِ یا مَنْ اَهْلَکَ عاداً الْأوُلی بلند بردی ای که نوح را از غرق نجات دادی ای که قوم عاد قدیم را هلاک کردی وَثَمُودَ فَما اَبْقی وَقَوْمَ نوُحٍ مِنْ قَبْلُ اِنَّهُمْ کانُوا هُمْ اَظْلَمَ وَاَطْغی و ثمودیان را باقی نگذاشتی و پیش از آنها قوم نوح را که آنها ستمگرتر و سرکش تر بودندوَالْمُؤْتَفِکَةَ اَهْوی یا مَنْ دَمَّرَ عَلی قَوْمِ لوُطٍ وَدَمْدَمَ عَلی قَوْمِ و دهکده های واژگون را بیفکندی ای که نابودی بر قوم لوط فرستادی و هلاک کردی قوم شُعَیْبٍ یا مَنِ اتَّخَذَ اِبْراهیمَ خَلیلاً یا مَنِ اتَّخَذَ مُوسی کَلیماً وَاتَّخَذَشعیب را ای که ابراهیم را خلیل گرفتی ای که موسی را هم سخن خود ساختی ومُحَمَّداً صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَعَلَیْهِمْ اَجْمَعینَ حَبیباً یا مُؤْتِیَ لُقْمانَ محمد صلی الله علیه و آله را حبیب خود کردی ای که به لقمان الْحِکْمَةَ وَالْواهِبَ لِسُلَیْمانَ مُلْکاً لا یَنْبَغی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ یا مَنْ حکمت عطا کردی و به سلیمان فرمانروایی و پادشاهی آن چنانی دادی که برای هیچکس پس از اونَصَرَ ذَاالْقَرْنَیْنِ عَلَی الْمُلُوکِ الْجَبابِرَةِ یا مَنْ اَعْطَی الْخِضْرَ الْحَیوةَشایسته نبود ای که ذوالقرنین را بر پادشاهان سرکش یاری دادی ای که به خضر آب حیات دادی وَرَدَّ لِیُوشَعَ بْنِ نوُنٍ الشَّمْسَ بَعْدَ غرُوُبِها یا مَنْ رَبَطَ عَلی قَلْبِ اُمِ و برای یوشع بن نون آفتاب را پس از غروب کردن برگرداندی ای که به دل مادر موسی آرامش بخشیدی مُوسی وَاَحْصَنَ فَرْجَ مَرْیَمَ ابْنَتِ عِمْرانَ یا مَنْ حَصَّنَ یَحْیَی بْنَ و دامن مریم دختر عمران را از آلودگی نگهداشتی ای که یحیی بن زَکَرِیَّا مِنَ الذَّنْبِ وَسَکَّنَ عَنْ مُوسَی الْغَضَبَ یا مَنْ بَشَّرَ زَکَرِیَّازکریا را از گناه حفظ کردی و خشم موسی را فرو نشاندی ای که زکریا را به ولادت بِیَحْیی یا مَنْ فَدا اِسْماعیلَ مِنَ الذَّبْحِ بِذِبْحٍ عَظیمٍ یا مَنْ قَبِلَ قُرْبانَ یحیی مژده دادی ای که اسماعیل را به آن ذبح عظیم فدا فرستادی ای که قربانی هابیلَ وَجَعَلَ اللَّعْنَةَ عَلی قابیلَ یا هازِمَ الْأَحْزابِ لِمُحَمَّدٍ صَلَّی اللَّهُ هابیل را پذیرفتی و لعنت را بر قابیل مقرر ساختی ای پراکنده کننده احزاب برای پشتیبانی محمد صلی الله عَلَیْهِ وَآلِهِ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلی جَمیعِ الْمُرْسَلینَ علیه و آله درود فرست بر محمد و آل محمد و بر تمامی رسولان وَمَلائِکَتِکَ الْمُقَرَّبینَ وَاَهْلِ طاعَتِکَ اَجْمَعینَ وَاَسْئَلُکَ بِکُلِّ مَسْئَلَةٍ و فرشتگان مقرب و همه آنان که فرمانبرداری تو کنند و از تو می خواهم به هر سؤالی سَئَلَکَ بِها اَحَدٌ مِمَّنْ رَضیتَ عَنْهُ فَحَتَمْتَ لَهُ عَلَی الْإِجابَةِ یا اَللَّهُ یاکه از تو می کنند هر یک از آن اشخاصی که از آنها راضی هستی و در نتیجه اجابت را برایش مسلم کردی ای خدا ای اَللَّهُ یا اَللَّهُ یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ یا رَحْمنُ یا رَحیمُ یا رَحیمُ یا رَحیمُ خدا ای خدا ای بخشاینده ای بخشاینده ای بخشاینده ای مهربان ای مهربان ای مهربان یا ذَاالْجَلالِ وَالْإِکْرامِ یا ذَاالْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ یا ذَاالْجَلالِ وَالْإِکْرامِ ای صاحب جلال و بزرگواری ای صاحب جلال و بزرگواری ای صاحب جلال و بزرگواری بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ بِهِ اَسْئَلُکَ بِکُلِّ اسْمٍ سَمَّیْتَ بِهِ نَفْسَکَ اَوْ اَنْزَلْتَهُ فی بدان بدان بدان بدان بدان بدان بدان تو را می خوانم به حق هر نامی که خود را بدان نامیدی یا درشَیْ ءٍ مِنْ کُتُبِکَ اَوِ اسْتَاْثَرْتَ بِهِ فِی عِلْمِ الْغَیْبِ عِنْدَکَ وَبِمَعاقِدِ الْعِزِّیکی از کتابهای خود آن را نازل کردی یا آن را در علم غیب برای خویشتن برگزیدی و بدان وسائلی که مِنْ عَرْشِکَ وَبِمُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتابِکَ وَبِما لَوْ اَنَّ ما فِی الْأَرْضِ عرشت را عزت بخشید و به منتهای رحمت از کتابت و بدانچه «اگرمِنْ شَجَرَةٍ اَقْلامٌ وَالْبَحْرُ یَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ اَبْحُرٍ ما نَفِدَتْ کَلِماتُ هر درختی که در زمین است قلم باشند و دریا با هفت دریای دیگر که آن را کمک دهند مرکب بود کلمات اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ وَ اَسْئَلُکَ بِاَسْمآئِکَ الْحُسْنَی الَّتی نَعَتَّها فی خدا تمام نمی شد براستی خدا نیرومند و فرزانه است» و از تو می خواهم به حق آن نامهای نیکویت که درکِتابِکَ فَقُلْتَ وَللَّهِ ِ الْأَسْمآءُ الْحُسْنی فَادْعوُهُ بِها وَقُلْتَ اُدْعُونی قرآن توصیفشان کرده ای و فرموده ای: «وبرای خدا است نامهای نیکو پس او را بدان نامها بخوانید» و باز فرمودی «مرا بخوانیداَسْتَجِبْ لَکُمْ وَقُلْتَ وَاِذا سَئَلَکَ عِبادی عَنّی فَانّی قَریبٌ اُجیبُ تا اجابت کنم شما را» و نیز فرمودی «و هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند پس من نزدیکم و پاسخ دهم دَعْوَةَ الدَّاعِ اِذا دَعانِ وَقُلْتَ یا عِبادِیَ الّذَینَ اَسْرَفوُا عَلی اَنْفُسِهِمْ دعای خواننده را هنگامی که مرا بخواند» و فرمودی «ای بندگان من که بر نفس خویش اسراف و زیاده روی کردید لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ اِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً اِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را بیامرزد و او است آمرزنده الرَّحیمُ وَاَنَا اَسْاَلُکَ یا اِلهی وَاَدْعُوکَ یا رَبِّ وَاَرْجُوکَ یا سَیِّدی مهربان» و من از تو می خواهم ای معبودم و می خوانمت پروردگارا و امیدوار توام ای آقای من وَاَطْمَعُ فی اِجابَتی یا مَوْلایَ کَما وَعَدْتَنی وَقَدْ دَعَوْتُکَ کَماو از تو طمع اجابت دارم ای مولای من چنانچه به من وعده داده ای و من تو را خواندم چنانچه اَمَرْتَنی فَافْعَلْ بی ما اَنْتَ اَهْلُهُ یا کَریمُ وَالْحَمْدُ للَّهِ ِ رَبِّ الْعالَمینَ به من دستور دادی پس انجام ده درباره من آن آنچه را تو شایسته آنی ای کریم وستایش مخصوص پروردگار جهانیان است وَصَلَّی اللَّهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ اَجْمَعینَ پس ذکر کن حاجت خود را که برآورده و درود خدا بر محمد و آلش همگی است ان شاء اللَّه تعالی، و در روایت مهج الدّعوات است که نمی خوانی این دعا را مگر آنکه با طهارت باشی.

برچسب‌ها: 

مفاتیح الجنان