آیات 67 تا 68

13:44 - 1397/06/14

سوره غافر (40): آیات 67 تا 68

اشاره

هُوَ اَلَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرٰابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفّٰی مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّی وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ (67) هُوَ اَلَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ فَإِذٰا قَضیٰ أَمْراً فَإِنَّمٰا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ (68)

ترجمه:

67-او کسی است که شما را از خاک آفرید سپس از نطفه،بعد از علقه(خون منعقد) سپس شما را به صورت طفلی بیرون می فرستد،بعد به مرحله کمال قوت می رسید، بعد از آن پیر می شوید،و(در این میان)گروهی از شما پیش از رسیدن به این مرحله می میرند،و هدف این است به سرآمد عمر خود برسید و شاید تعقل کنید.

68-او کسی است که زنده می کند و می میراند،و هنگامی که چیزی را اراده کند تنها به آن می گوید:موجود باش!او نیز بلافاصله موجود می شود.

تفسیر:

اشاره
مراحل هفتگانه خلقت انسان

بار دیگر در ادامه آیات توحیدی به بخشی از"آیات انفسی"پرداخته مراحل تطور خلقت انسان را از خاک،و دوران جنینی،و دوران حیات در دنیا تا هنگام مرگ،در هفت مرحله بیان می کند،تا هم عظمت قدرت و ربوبیت او روشن شود و هم مواهب و نعمتهایش بر بندگان.

می فرماید"او کسی است که شما را از خاک آفرید،سپس از نطفه،بعد از علقه(چیزی شبیه به خون منعقد)بعد شما را به صورت طفلی از شکم مادر بیرون می فرستد،سپس به مرحله کمال و قوت و توانایی می رسید،بعد از آن به مرحله پیری،هر چند گروهی از شما پیش از رسیدن به این مرحله می میرند و هدف آن است که به سرآمد عمر خود برسید،شاید تعقل کنید"( هُوَ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ تُرٰابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخاً وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفّٰی مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلاً مُسَمًّی وَ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ).

به این ترتیب نخستین مرحله،مرحله تراب و خاک است که اشاره به آفرینش آدم جد نخستین ما از خاک می باشد،و یا خلقت همه انسانها از خاک،چرا که مواد غذایی که وجود انسان و حتی نطفه او را تشکیل می دهد اعم از مواد حیوانی و گیاهی همه از خاک مایه می گیرد.

مرحله دوم مرحله نطفه است که مربوط به همه انسانها جز آدم و همسرش حوا است.

مرحله سوم مرحله ای است که نطفه تکامل یافته،و نمو قابل ملاحظه ای نموده،و به صورت یک قطعه خون بسته در آمده است.

بعد از این مرحله"مضغه"(چیزی شبیه به گوشت جویده)و مرحله ظهور اعضاء،مرحله حس و حرکت است که قرآن در اینجا سخنی از این سه مرحله به میان نیاورده هر چند در آیات دیگر به آن اشاره کرده است.

در اینجا چهارمین مرحله را مرحله تولد جنین ذکر می کند،و مرحله پنجم را مرحله تکامل قدرت و قوت جسمی که بعضی آن را سن سی سالگی می دانند که در آن حد اکثر نمو قوای جسمانی حاصل می شود و بعضی آن را کمتر یا بیشتر گفته اند،البته ممکن است در افراد متفاوت باشد و قرآن از آن تعبیر به"بلوغ اشد"کرده است.

از آن به بعد مرحله عقب گرد و از دست دادن نیروها آغاز می شود و تدریجا دوران پیری که مرحله ششم است فرا می رسد.

سرانجام پایان عمر که آخرین مرحله است فرا می رسد و انتقال از این سرا به سرای جاویدان تحقق می یابد.

آیا با اینهمه تغییرات و تطورات منظم،و حساب شده،باز هم جای تردید در قدرت و عظمت مبدء عالم هستی و الطاف و مواهب او وجود دارد؟ قابل توجه اینکه در چهار مرحله اول که مربوط به آفرینش از خاک و نطفه و علقه و تولد طفل است تعبیر به"خلقکم"(شما را آفرید)شده،و هیچ نقشی برای خود انسان در آن قائل نیست،ولی در سه مرحله بعد از تولد یعنی مرحله وصول به نهایت قوت جسمانی،و بعد از آن پیری،و بعد پایان عمر،تعبیر"لتبلغوا" (تا برسید)و"لتکونوا"(تا بوده باشید)آمده است که هم اشاره ای است به استقلال وجودی انسان بعد از تولد و هم احتمالا اشاره ای است به این حقیقت که این دورانهای سه گانه ممکن است با حسن تدبیر یا سوء تدبیر خود انسان جلوتر یا عقب تر شود،و گاه پیری زودرس،یا مرگ زودرس،دامان انسان را بگیرد،و این نشان می دهد که تعبیرات قرآن تا چه حد دقیق و حساب شده است.

تعبیر به"یتوفی"در مورد مرگ-چنان که قبلا هم گفته ایم-اشاره به این است که"مرگ"در منطق قرآن به معنی فنا و نابودی نیست،بلکه فرشتگان مرگ روح انسان را دریافت می دارند و به عالم پس از مرگ منتقل می سازند،این تعبیر که بارها در قرآن تکرار شده دیدگاه اسلام را در مورد مرگ به خوبی نشان می دهد،و مرگ را از مفهوم مادی آن که فنا و نیستی است

به کلی در می آورد و دریچه به عالم بقا معرفی می کند.

جمله"و مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفّٰی مِنْ قَبْلُ "(بعضی از شما پیش از این می میرند) ممکن است اشاره به قبل از رسیدن به مرحله پیری باشد،یا اشاره به تمام مراحل قبلی،یعنی قبل از رسیدن به هر یک از مراحل امکان مرگ وجود دارد.

این نیز قابل توجه است که تمام این مراحل را با کلمه"ثم"به یکدیگر عطف کرده،که نشانه ترتیب توام با فاصله است،جز مرحله اخیر یعنی رسیدن به پایان زندگی که به وسیله"واو"عطف شده،این تفاوت تعبیر ممکن است به خاطر این باشد که رسیدن به پایان عمر همیشه بعد از پیری نخواهد بود چرا که"بسیار جوان مرد و یکی پیر نشد"و یا حتی افرادی قبل از رسیدن به دوران جوانی می میرند.

در باره اجل مسمی در جلد 5 تفسیر نمونه صفحه 148 و جلد ششم صفحه 157 و جلد 11 صفحه 281 بحث کرده ایم).

*** در آخرین آیه مورد بحث سخن از مهمترین مظاهر قدرت پروردگار یعنی مساله حیات و مرگ به میان می آورد،همان دو پدیده ای که با تمام پیشرفت علوم بشر هنوز جزء معماهای ناگشوده است،می فرماید:"او کسی است که زنده می کند و می میراند"( هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ ).

آری حیات و مرگ به معنی وسیع کلمه،چه در گیاهان و چه انواع حیوانات و انسانها به دست خداوند است،حیات در اشکال مختلف و انواع گوناگون ظاهر می شود.

جالب اینکه از موجودات زنده تک سلولی گرفته،تا حیوانات غول پیکر و از اعماق اقیانوسهای تاریک و ظلمانی گرفته،تا پرندگانی که بر اوج آسمانها پرواز می کنند،از گیاه ذره بینی بسیار کوچکی که در لابلای امواج اقیانوس شناور است،تا درختانی که دهها متر طول قامت دارند،هر یک دارای نوعی حیات و شرائطی مخصوص به خود می باشند و به همین نسبت مرگهای آنها نیز متفاوت است،و بدون شک چهره های حیات متنوع ترین چهره های جهان خلقت و اعجاب انگیزترین آنها است.

مخصوصا انتقال از جهان بیجان به جهان موجودات زنده،و انتقال از جهان حیات به مرگ دارای شگفتیهایی است که اسرار آفرینش را بازگو می کند، و هر کدام آیتی است از آیات قدرت خدا.

اما قابل توجه اینکه هیچیک از این مسائل مهم و پیچیده در برابر قدرت او صعوبت و اشکالی ندارد،و به محض اراده و فرمانش صورت می گیرد.

لذا در پایان آیه می فرماید:"هنگامی که چیزی را اراده کند تنها به او می گوید موجود باش،او نیز بلافاصله موجود می شود"!( فَإِذٰا قَضیٰ أَمْراً فَإِنَّمٰا یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ).

حتی تعبیر به"کن"(موجود باش)و به دنبال آن"فیکون"(موجود می شود)نیز از عدم گنجایش الفاظ است،و الا حتی نیاز به جمله کن نیست،اراده خداوند همان و تحقق یافتن موجودات همان  01.

*** .


 1) در مورد تفسیر جمله"کن فیکون"در جلد اول ذیل آیه 117 سوره بقره صفحه 418(چاپ جدید)مشروحا بحث کرده ایم
برچسب‌ها: