زندگى انسان داراى دو بعد فردى و اجتماعى است و انسان در هر دو بعد، نیازمند مجموعه اى از دستورات است تا در سایه آن بتواند افكار، اعمال و گفتار خویش را تصحیح نماید و به بهترین نحو در مسیر زندگى خود حركت كند و در نهایت، رضایت حضرت حق را دنبال نماید.
یكى از مسائلى كه پیوسته دامنگیر بشر بوده و تأثیرات منفى در ابعاد فردى و اجتماعى زندگى او گذاشته، اعتقاد به خرافات است. بشر پیوسته به خرافات مختلفى معتقد بوده و بیشتر خرافات با زندگى او، مناسبتى نزدیك داشته است.
به طور كلى، یك اصل مسلّمى وجود دارد و آن این است كه انسان از قدیمترین زمان، همواره براى رفاه و آسایش خود و خویشاوندانش مى كوشید و طالب مصون ماندن خود و آنان بود. او با استفاده از قواى خود و باور داشتن یك سرى از خرافات مى كوشید تا، از حوادث غیر طبیعى و طبیعى و نیروهاى مافوق طبیعت، مصون بماند و چون دانش او اندك بود، به طلسم و مهره و ورد و امثال اینها پناه مى برد.
خرافات قبل از آنكه اثرى مثبت در زندگى انسان داشته باشد، مانعى براى پیشرفت و انگیزه اى براى بى ارادگى و تعلل در انجام كارها و امور زندگى است.
در این نوشتار بر آنیم تا ضمن تبیین مسئله خرافات، نظر واقعى دین و سیره معصومین علیهم السلام را در برخورد با این گونه عقاید و كردار بیان كنیم.
معنى و تعریف خرافات
خُرافه، واژهاى عربى است و ریشه آن «خرف» به معناى «چیدن میوه» یا «پیرى و فرتوتى» است. «خُرافه» مصدر این فعل است و در تداول فارسى بر سخنان بیهوده و پریشان كه ناخوشایند باشند، اطلاق مى شود. عادت مألوفه و شیوه هاى متبعه اى كه بر مبناى عقل و خرد و یا شرع و شریعت نیست، بلكه به استناد خوابى كه كسى دیده باشد یا عملى كه از گذشتگان به یادگار مانده و مانند آن باشد، از این قبیل است. (1)
پس به طور كلّى، مى توانیم خرافات را عبارت از باورهاى باطل و بى اساس كه فاقد مبناى عقلى و علمى باشند، بدانیم. و ذكر این نكته ضرورى است كه خرافه نسبت به درجه فهم و بصیرت بشر، معنا مى یابد و مى تواند وجود داشته باشد. چه بسیارى از مسائل كه به نظر ما خرافه مى رسند، اما در دوره هاى قبل به دلیل محدود بودن علم بشر، معقول و مقبول بودهاند؛ مثلاً این عقیده كه شكستن آیینه شگون ندارد، به نظر ما عقیدهاى بى اساس، بچهگانه و خرافاتى به نظر مىآید؛ اما باید اشاره كرد كه در روزگار قدیم، مردم، تصور مىكردند شكل و سایه و عكس انسان، قرین یا جزء روح انسان است و با شكسته شدن آیینه، نقش انسان باطل مى شود و در واقع، روح او صدمه مى بیند. اما در این عصر كه نور علم، چنین تاریكیهایى را زدوده است، اگر هنوز هم كسانى پیدا شوند كه در شكستن آیینه همان باور بدشگونى را داشته باشند، مى توان آنان را خرافاتى نامید.
ما و خرافات
19:17 - 1394/07/19