غيبت امام زمان‏ عليه السلام در انديشه امام صادق‏ عليه السلام‏

21:33 - 1394/10/12

فرصت طلايي
عصر امام صادق عليه السلام از نظر اجتماعي، فرهنگي و سياسي، فرصتي استثنايي براي ترويج فرهنگ اهل بيت عليهم السلام بود كه آن حضرت نيز به خوبي از اين موقعيت استفاده كرد(1) و علوم مختلف و گوناگون را به شاگردانش تعليم داد. از جمله مسائلي را كه به بخوبي بيان و تثبيت نمود، مسئله غيبت امام مهدي عليه السلام و مسائل مربوط به مهدويت بود.
آنچه پيش رو داريد، نگاهي است به غيبت امام زمان عليه السلام در انديشه بلند امام به حق ناطق، حضرت صادق عليه السلام.
الف. تثبيت اصل مهدويت(2)
اصل مهدويت و ظهور امامي كه جهان را پر از عدل و داد كند، از مسلّمات دين اسلام و اتفاق بين همه مسلمين است. براي به وجود آمدن چنين اتفاقي، تلاشهاي فراواني توسط شخص پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله و جانشينان بعد از او از جمله حضرت صادق عليه السلام انجام گرفت كه به دو نمونه اشاره مي‌شود:
1. ابان بن عثمان از امام صادق عليه السلام نقل نموده كه پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله در حديثي به علي عليه السلام فرمود: «كانَ جَبْرَئِيلُ عليه السلام عِنْدِي آنِفاً وَاَخْبَرَنِي اَنَّ الْقائِمَ الَّذِي يَخْرُجُ فِي آخِرِ الزَّمانِ فَيَمْلَأُ الْاَرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً مِنْ ذُرِّيَتِكَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ؛(3) جبرئيل عليه السلام همين الآن نزد من بود و به من خبر داد قائمي كه در آخر الزمان قيام مي‌كند و زمين را پر از عدل مي‌كند همچنان كه از ظلم و ستم پر شده، از نسل تو از فرزندان حسين عليه السلام است.»
2. معاوية بن عمّار از امام صادق عليه السلام از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل نموده كه آن حضرت فرمود: «اِنَّ جَبْرَئِيلَ عليه السلام أَتانِي فَأَقْرَأَنِي مِنْ رَبِّيَ السَّلامَ وَقالَ يا مُحَمَّدُ... وَمِنْكُمُ الْقائِمُ يُصَلِّي عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ خَلْفَهُ اِذا اَهْبَطَهُ اللَّهُ اِلَي الْاَرْضِ مِنْ ذُرِّيَّةِ عَلِيٍّ وَفاطِمَةَ مِنْ وُلْدِ الْحُسَيْنِ عليه السلام؛(4) همانا جبرئيل عليه السلام نزد من آمد و سلام پروردگارم را به من رساند و فرمود: اي محمد!... قائم از شماست كه عيسي بن مريم عليه السلام پشت سر او نماز مي‌گذارد؛ آن زماني كه خداوند او را [از آسمان ] به سوي زمين فرود آورد. [او] از نسل علي و فاطمه و از فرزندان حسين عليهم السلام مي‌باشد.»
ب. حكم منكران مهدي عليه السلام
با همه اتفاقي كه بين مسلمين درباره حضرت مهدي عليه السلام وجود دارد، بوده اند و هستند كساني كه گاه مسئله مهدويت و اقرار به امامت آن حضرت را انكار مي‌كنند. حضرت صادق عليه السلام قبل از ولادت حضرت مهدي عليه السلام حكم منكران او را بيان كرده است: صفوان بن مهران از امام صادق عليه السلام نقل نموده است كه آن حضرت فرمود: «مَنْ اَقَرَّ بِجَمِيعِ الْاَئِمَّةِ وَجَحَدَ الْمَهْدِيَّ كانَ كَمَنْ اَقَرَّ بِجَمِيعِ الْاَنْبِياءِ وَجَحَدَ مُحَمَّداً نُبُوَّتَهُ؛(5) كسي كه به همه امامان اقرار كند و مهدي را انكار كند، مانند كسي است كه به همه پيامبران اقرار كند و نبوت محمدصلي الله عليه وآله را انكار كند.»
درروايت ديگري غياث از امام صادق عليه السلام از رسول خداصلي الله عليه وآله نقل كرده كه آن حضرت فرمود: «مَنْ اَنْكَرَ الْقائِمَ مِنْ وُلْدِي فِي زَمانِ غَيْبَتِهِ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً؛(6) كسي كه قائم از فرزندان مرا در زمان غيبتش انكار كند، به مرگ جاهلي مي‌ميرد.» يعني نامسلمان از دنيا مي‌رود؛ چنان كه نشناختن امام هر زمان، طبق روايت معروف بين فريقين: «مَنْ ماتَ وَلَمْ يَعْرِفْ اِمامَ زَمانِهِ ماتَ مِيتَةً جاهِلِيَّةً»(7) باعث مرگ جاهلي است.
نكته اضافه در روايت فوق، انكار آن حضرت در دوران غيبت است كه دامن جمع زيادي را مي‌گيرد؛ همانهايي كه اصل ظهور و آمدن آن حضرت را قبول دارند، امّا تولد و حيات و غيبت او را انكار مي‌كنند.
ج. تأكيد بر وقوع غيبت
از مسائلي كه سخت تلاش شده قبل از ولادت حضرت، شيعه را براي آن آماده كنند، مسئله دوران غيبت امام زمان عليه السلام است. از شخص پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله گرفته تا امامان بعدي بر روي اين مسئله تأكيد نموده اند؛ اما حضرت صادق عليه السلام با توجّه به فرصتي كه براي او پيش آمد، بيش از امامان ديگر مسئله غيبت و طولاني بودن و سخت بودن آن را گوشزد فرموده است:
1. غيبت حتمي است
زراره از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه فرمود: «اِنَّ لِلْقائِمِ غَيْبَةً قَبْلَ أَنْ يَقُومَ قُلْتُ وَلِمَ قالَ اِنَّهُ يَخافُ وَاَوْمَأَ بِيَدِهِ اِلي بَطْنِهِ يَعْنِي الْقَتْلَ؛ (8) به راستي براي قائم غيبتي است قبل از اينكه قيام كند. عرض كردم: چرا [غائب مي‌شود]؟ فرمود: به خاطر ترسي كه دارد. و با دستش به شكم خويش اشاره كرد؛ يعني [به خاطر ]كشته شدن.» البته منظور اين نيست كه حضرت از مرگ ترس دارد كه بر اولياي الهي چنين ترسي راه ندارد؛ بلكه ترس از اين دارد كه با كشته شدن او، داستان عدل جهاني و آرزوي هميشگي بشريت تحقق نيابد.
2. غيبت، امتحان سنگين
مفضّل بن عمر از امام صادق عليه السلام نقل كرده كه آن حضرت فرمود: «اَما وَاللَّهِ لَيَغِيبَنَّ اِمامُكُمْ سِنِيناً مِنْ دَهْرِكُمْ وَلَتُمَحَّصُنَّ حَتّي يُقالَ ماتَ قُتِلَ هَلَكَ بِأَيِّ وادٍ سَلَكَ وَلَتَدْمَعَنَّ عَلَيْهِ عُيُونُ الْمُؤْمِنِينَ وَلَتُكْفَؤُنَّ كَما تُكْفَأُ السُّفُنُ فِي اَمْواجِ الْبَحْرِ؛ به خدا سوگند! امام شما سالياني از روزگارتان غيبت كند و حتماً مورد آزمايش واقع شويد تا آنجا كه گفته شود: او مرده [يا] كشته [و يا] هلاك شده [و] به كدام وادي رفته است؟ و چشمان مؤمنان بر او بگريد و واژگون شويد، چنانكه كشتيها در امواج دريا واژگون شوند.»
«فَلا يَنْجُوا اِلَّا مَنْ اَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَهُ وَكَتَبَ فِي قَلْبِهِ الْاِيمانَ وَاَيَّدَهُ بِرُوحٍ مِنْهُ وَ لَتُرْفَعَنَّ اِثْنَتا عَشْرَةَ رايَةً مُشْتَبِهَةً لا يُدْري اَيٌّ مِنْ اَيٍّ قالَ فَبَكَيْتُ؛ و نجات نيابد [از اين امتحان] ، مگر كسي كه خدا از او پيمان گرفته و در قلبش ايمان را نقش كرده و او را با روحي از جانب خود مؤيّد كرده باشد. و دوازده پرچم مشتبه بر افراشته شود كه هيچ يك از ديگري باز شناخته نشود. [راوي] گويد: من گريستم.»
آن گاه حضرت فرمود: چرا گريه مي‌كني؟ گفتم: چگونه نگريم در حالي كه شما مي‌گوييد: دوازده پرچم مشتبه كه هيچ يك از ديگري باز شناخته نشود، وجود دارد. پس ما چه كنيم؟ راوي گويد: امام به پرده آفتاب كه به داخل صفه تابيده بود، نگاه كرد و فرمود: اي ابا عبد اللّه! آيا اين آفتاب را مي‌بيني؟ گفتم: آري. فرمود: به خدا سوگند! امر ما از اين آفتاب روشن‌تر است.» (9)
هاني تمّار مي‌گويد: امام صادق عليه السلام فرمود: «اِنَّ لِصاحِبِ هذا الْاَمْرِ غَيْبَةً الْمُتَمَسِّكُ فِيها بِدِينِهِ كَالْخارِطِ لِلْقَتادِ... ثُمَّ قالَ اِنَّ لِصاحِبِ هذا الْاَمْرِ غَيْبَةً فَلْيَتَّقِ اللَّهَ عَبْدٌ وَلْيَتَمَسَّكْ بِدِينِهِ؛ (10) به راستي براي صاحب اين امر، غيبتي است كه پايبند به آن مانند كسي است كه دستش را بر روي شاخه درخت خار كشد... آن گاه فرمود: براي صاحب اين امر غيبتي است و بنده بايد تقواي الهي پيشه سازد و متمسك به دينش باشد.»
•    پاورقــــــــــــــــــــي
________________________________________

1) الارشاد، شيخ مفيد، قم، مكتبة بصيرتي، ص 271.
2) قابل ذكر است در تهيه اين مقاله از كتاب «دراسات و بحوث مؤتمر الامام جعفر بن محمد الصادق عليه السلام، مجمع جهاني اهل بيت عليهم السلام، قم» بهره برده ايم.
3) الغيبة، نعماني، تحقيق علي اكبر غفاري، تهران، مكتبة الصدوق، ب 14، صص 247 - 248، ح 1.
4) روضة الكافي، كليني، تصحيح علي اكبر غفاري، بيروت، دار الاضواء، 1405 ق، ج 8، ص 42، ح 10.
5) كمال الدين و تمام النعمة، ترجمه منصور پهلوان، مسجد جمكران، دوم، 1382 ش، ج 2، ب 33، ص 3، ح 1.
6) همان، ج 2، ب 39، ص 125، ح 12.
7) بحار الانوار، محمدباقر مجلسي، تهران، مكتبة الاسلامية، 1393 ق، ج 25، ص 157، ح 30.
ترجمه: «كسي كه بميرد و امام زمانش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلي مرده است.»
8) اصول كافي، كليني، ترجمه مصطفوي، تهران، علميه اسلامية، ج 2، ص 137، ح 9؛ ص 140، ح 18.
9) همان، ب 33ص 24، ح 36؛ الغيبة، نعماني، صص 151 - 153، ح 9 و 10.
10) كمال الدين و تمام النعمة، ج 2، ص 23، ح 35.