من سالها با همچین ادمی زندگی کردم همه زندگی منو دوستام درسم کارم با افسردگی یکی کرد حالا در اوج جوونی وقتی ۲۱ سالمه افسردگی حاد دارم من انتقامشو میگیرم خیلی دوس داره من ازدواج کنم تا خیالش راحت شه و داماد شه اما من میمونم عین اینه دق جلو چشماش الان یه شیر بی یال کوپال کردمش بازم میتونم میندازمش خدا اگر میخاست کاری بکنه تا حالا کرده بود پس خودم باید خودمو اروم کنم تا بتونم یکم اروم بشم حالم خوب نیست ظلمهای زیادی بهمون کرد منتظرم منتظر روزی که از اون قوی تر شم و کاری کنم مثل من مرگ رو بهتر از زندگی بدونه +0-0 پاسخ
من سالها با همچین ادمی زندگی کردم
همه زندگی منو دوستام درسم کارم با افسردگی یکی کرد
حالا در اوج جوونی وقتی ۲۱ سالمه افسردگی حاد دارم
من انتقامشو میگیرم
خیلی دوس داره من ازدواج کنم تا خیالش راحت شه و داماد شه اما من میمونم عین اینه دق جلو چشماش
الان یه شیر بی یال کوپال کردمش
بازم میتونم
میندازمش
خدا اگر میخاست کاری بکنه تا حالا کرده بود
پس خودم باید خودمو اروم کنم تا بتونم یکم اروم بشم
حالم خوب نیست ظلمهای زیادی بهمون کرد منتظرم منتظر روزی که از اون قوی تر شم و کاری کنم مثل من مرگ رو بهتر از زندگی بدونه