افزودن دیدگاه

تصویر خانم زهرا. م
نویسنده خانم زهرا. م در

خواهرا برادرا من خودم زمانی که به شوهرم بله گفتم هیچ توقعات نداشتم از بس که مذهبی بودم. نه طلا نه تالار نه عروسی نه هیچی. شوهرمم کار.میکرد ولی دریغ از هزار تومن پس انداز. با جیب خالی منو.گرفت. منم کم.دختری نیستم موفقیت های زیادی حتی در سطح کشور داشتم. منم به اخلاق و ایمان پایبند بودم. اما الان اینقدر فشار مالی و اقتصادی روی ماست که چند بار خودم پیشنهاد طلاق دادم. هر دومون بیماری اعصاب و روان گرفتیم. هر شب با گریه میخابیم. برادرای عزیز از.من میشموید اگر خود دخترم قبول کرد شما زیر بار بد بخت کرثن یه دختر نرید. ما روز و شبمون گریه واهه. جالبه خانواده شوهرمم از این مذهبیای جا نماز ابکشن. مسجد میسازن. سالی ۱۰بار زیارت میرن میان. حوزه.علمیه تشریف میبرن و میان.همشم تو مسجد هابیدن. بیش از ده ها زمین وملک دارن که میتونن باهاش بچه خودشون نه من که هم عروسشونم هم دختر برادر شون از گرفتاری نجات بدن ولی حاشا به این عبادتای دروغین مردم که همش ظاهر سازیه. تازه نیش.کنایه هم میزنن که شما ها خرج ما رو خم باید بدید........ برو حاج اقا ما هم یه حاج اقا اخوندممثل شما تو خونه داریم که از این حرفا زیاد میزنه بعد حاضر نیس چکترین گذشتی برا کسی کنه....

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 1 =
*****