سلام من با یه پسری اشنا شدم و بعد عاشق هم شدیم اوایل خیلی خوب بود ولی یهو حس کردم خدا ازم ناراضیه همش متن هایی رو میدیدم که خدا از رابطه با نامحرم ناراضی و هر کار کردم که از اون پسره دور شم بهش گفتم ولی اون میگفت وقتی ما قصدمون ازدواجه گناه نیست ولی دوباره جلوتر حس کردیم که دیگه دوسش ندارم و بهش گفتم ولی اون دست از سرم برنمیداره نمیدونم چکار کنم و وقتی کلا ازش خدافظی کردم ولی اون پیام میداد و دوباره وسوسه میشدم و جوابشو میدادم اصلا نمیتونم فراموشش کنم و اصلا نمیدونم چمه همش دلم میخواد بهش پیام بدم اون پسر خوبیه ولی از یجا دوسش ندارم و از یجا خدا
میدونم اشتباه کردم ولی لطفا کمکم کنید
سلام من با یه پسری اشنا شدم و بعد عاشق هم شدیم اوایل خیلی خوب بود ولی یهو حس کردم خدا ازم ناراضیه همش متن هایی رو میدیدم که خدا از رابطه با نامحرم ناراضی و هر کار کردم که از اون پسره دور شم بهش گفتم ولی اون میگفت وقتی ما قصدمون ازدواجه گناه نیست ولی دوباره جلوتر حس کردیم که دیگه دوسش ندارم و بهش گفتم ولی اون دست از سرم برنمیداره نمیدونم چکار کنم و وقتی کلا ازش خدافظی کردم ولی اون پیام میداد و دوباره وسوسه میشدم و جوابشو میدادم اصلا نمیتونم فراموشش کنم و اصلا نمیدونم چمه همش دلم میخواد بهش پیام بدم اون پسر خوبیه ولی از یجا دوسش ندارم و از یجا خدا
میدونم اشتباه کردم ولی لطفا کمکم کنید