تعدّد زوجات پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله)، به خاطر مصالح دین اسلام و در جهت توسعه قدرت دین اسلام در صدر اسلام بوده است. ضمن اینکه پیامبر اکرم، هیچگاه نظر مادّیگرایانه به این حکم الهی نداشته؛ بلکه از آن، در راه منافع اسلام، استفاده میکردند.
نسبت موهن و مضحکی که بر سر زبانهای بعضی افراد مغرض افتاده، این است؛ که قرآن کریم، آزادیهای جنسی خاصّی را برای پیامبر قرار داده است و میفرماید: اى پيامبر! ما همسران تو را كه مهرشان را پرداختهاى براى تو حلال كرديم، و همچنين كنيزانى كه از طريق غنايمى كه خدا به تو بخشيده است، مالك شدهاى و دختران عموى تو، و دختران عمّهها، و دختران دايى تو، و دختران خالهها كه با تو مهاجرت كردند(ازدواج با آنها براى تو حلال است) و هر گاه زن با ايمانى خود را به پيامبر ببخشد(و مهرى براى خود نخواهد) چنانچه پيامبر بخواهد مىتواند او را به همسرى برگزيند؛ امّا چنين ازدواجى تنها براى تو مجاز است، نه ديگر مؤمنان! ما مىدانيم براى آنان در مورد همسرانشان و كنيزانشان چه حكمى مقرّر داشتهايم(و مصلحت آنان، چه حكمى را ايجاب مىكند) اين به خاطر آن است كه مشكلى(در اداى رسالت) بر تو نباشد(و از اين راه، حاميان فزونترى فراهم سازى) و خداوند آمرزنده و مهربان است!»[1] خلاصه اینکه؛ غرضورزان، میخواهند قرآن را متّهم به آوردن قوانین مطابق با میل جنسی پیامبر جلوه دهند!
انتخاب بهترین بندگان
خداوند متعال، بهترین بندگان را به عنوان رسول، برای رساندن پیام خود به بندگان و هدایت آنها برمیگزیند و میفرماید: «وَ اذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْحَاقَ وَ يَعْقُوبَ أُوْلىِ الْأَيْدِى وَ الْأَبْصَرِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بخَِالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَ إِنهَُّمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَينَْ الْأَخْيَار؛[ص/45-47] و به خاطر بياور؛ بندگان ما ابراهيم و اسحاق و يعقوب را، صاحبان دستها(ى نيرومند) و چشمها(ى بينا)! ما آنها را با خلوص ويژهاى خالص كرديم، و آن يادآورى سراى آخرت بود! و آنها نزد ما از برگزيدگان و نيكانند!» بنابراین؛ تصوّر منفعتطلبی یا(نعوذ بالله) شهوترانی پیامبران، خلاف حکمت و بیان قرآن کریم است که میفرماید: «وَ إِنَّكَ لَعَلىَ خُلُقٍ عَظِيم؛[قلم/4] و تو اخلاق عظيم و برجستهاى دارى!» فطرت بشری درمییابد که این نسبتها، شایسته کسی که کمترین بهرهای از سلامت اخلاقی برده باشد نیست؛ چه برسد به بهترین بنده خدا!
طبق قانون
چنانکه از آیه ابتدای بحث برمیآید؛ مواردی از ازدواج، فقط بر پیامبر اکرم جایز و حلال شده است. این مطلب نه تنها خلاف روح عدالت و ثبات قانونهای الهی نیست؛ بلکه یکی از برتریهای مطلوب قانون، این است که به خاطر شرایط ویژه ارکان اجرایی آن قانون، به دور از هر گونه اجحاف در حق دیگران و برای مصلحتهایی خاص، اختیارات ویژهای را برای مجری اصلی قرار دهد تا او بهتر بتواند نسبت به وظایف محوّله اقدام کند. خلاصه اینکه؛ همانطور که بقیه احکام عمومی، دستور الهی هستند، این قانون خاصّ پیامبر نیز، دستور الهی است و همانند دیگر قوانین الهی دارای حکمت و فلسفه خاصّی است؛ اگر چه ما از حکمت آن بیخبر باشیم.
بعضی از حکمتها
یکی از حکمتهای این حکم خاص خداوند در مورد پیامبر اکرم را باید، شرایط ویژه زمان بعثت نبیّ اکرم و وظیفه جهانی ایشان در ترویج دین تازه نازل شده اسلام دانست. چرا که از طریق ازدواج، میتوانستند میدان تبلیغی خود را گسترش دهند. محكمترين رابطه در ميان عرب جاهلى، رابطه خويشاوندى محسوب مىشد، و داماد قبيله را همواره از خود مىدانستند، و دفاع از او را لازم، و تنها گذاشتن او را گناه مىشمردند. قرائن زيادى در دست داريم كه نشان مىدهد ازدواجهاى پيامبر، لاأقلّ در بسيارى از موارد، جنبه سياسى داشته است و بعضى ازدواجهاى او، مانند ازدواج با"زينب"، براى شكستن سنت جاهلى بوده است.[2] در رابطه با همین آزادی عمل پیامبر، روزى عايشه از پیامبر اکرم نسبت به این حکم، سؤال میکند که پیامبر اکرم در جواب او میفرماید: «و إِنَّكِ إِن أَطَعتِ اللهَ سَارَعَ فِى هَواكِ؛[3] تو نيز اگر مطيع خدا باشى، امتيازاتى به تو[نیز] مىدهد.» به این معنی که؛ پیامبر اکرم سختی های بسیار زیادی را حتّی در مقایسه با پیامبران گذشته متحمّل شدند؛ لذا از لحاظ عدالت و انصاف نیز، این توسعه در ازدواج در مقابل آن همه سختیهای پیامبری، چیز زیادی نیست.[4] رسول خدا فرمودند: «مَا أُوذِيَ نَبِيٌّ مِثْلَ مَا أُوذِيتُ؛[5] هيچ پیامبری مثل من اذیت نشد.» کنار آمدن با تعصّبها، بیفرهنگیها، آزار و اذیّتها و سختیهای هدایت عرب جاهلی، کار آسانی نبود. نکته آخر اینکه؛ از نحوه استفاده پیامبر از این آزادی، مشخّص میشود که ایشان به هیچ وجه، نظر مادّی به این ازدواجها نداشتند. به عنوان نمونه، پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله)، در حالیکه زنان جوان بسیاری وجود داشتند، با امّسلمه که سن بالایی داشت، ازدواج کردند.
نتیجه اینکه؛ شأن و جلال خداوند متعال منزّه از آن است که آیات قرآن را بر طبق میل بنده خود نازل کند؛ بلکه بر طبق مصالح و مفاسد واقعی تشریع و قانونگذاری میکند. و دقیقاً به همین دلیل، ازدواجهای خاصّی را برای پیامبر خود، حلال و جایز کرده است تا ایشان بتوانند بر مسائل بزرگ و پیچیده سیاسی، تبلیغی و... غلبه کرده و آخرین و کاملترین دین الهی را به بهترین شکل، برای تمام بشریّت ارائه نمایند.
پینوشت
[1]. «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَحْلَلْنا لَكَ أَزْواجَكَ اللاَّتي آتَيْتَ أُجُورَهُنَّ وَ ما مَلَكَتْ يَمينُكَ مِمَّا أَفاءَ اللَّهُ عَلَيْكَ وَ بَناتِ عَمِّكَ وَ بَناتِ عَمَّاتِكَ وَ بَناتِ خالِكَ وَ بَناتِ خالاتِكَ اللاَّتي هاجَرْنَ مَعَكَ وَ امْرَأَةً مُؤْمِنَةً إِنْ وَهَبَتْ نَفْسَها لِلنَّبِيِّ إِنْ أَرادَ النَّبِيُّ أَنْ يَسْتَنْكِحَها خالِصَةً لَكَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنينَ قَدْ عَلِمْنا ما فَرَضْنا عَلَيْهِمْ في أَزْواجِهِمْ وَ ما مَلَكَتْ أَيْمانُهُمْ لِكَيْلا يَكُونَ عَلَيْكَ حَرَجٌ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً؛[احزاب/50]
[2]. مكارم، شيرازى ناصر؛ تفسير نمونه، ناشر: دار الكتب الإسلامية، تهران، سال چاپ: 1374، ج17، ص381.
[3]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى؛ بحار الأنوار( ط- بيروت)، 1110ق، ناشر: دار إحياء التراث العربي، بیروت، سال چاپ: 1403 ق، ج22، ص180.
[4]. ر.ک: قرائتى، محسن؛ تفسير نور، ناشر: مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، تهران، سال چاپ: 1383، ج9، ص384.
[5]. ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد بن على؛ مناقب آل أبي طالب عليهم السلام( لابن شهرآشوب)، 588ق، ناشر: علامه، قم، سال چاپ: 1379 ق، ج3، ص247.