ناآگاهی پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نسبت به تعالیم دین اسلام در قبل از بعثت، نه تنها اثبات نقصی برای پیامبر نمیکند؛ بلکه به اثبات الهی بودن و بشری نبودن تعالیم اسلام نیز میپردازد.
یکی از آیاتی که درباره پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) نازل شده و به وی عظمت نعمت رسالت و هدایت را یادآور شده، آیه «وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدَی[ضحی/۷]و تو را گمشده يافت و هدايت كرد،.» است. تفسیر این آیه برخی را دچار اشتباه کرده و اینگونه قلمداد میکنند که چگونه یک فرد گمراه میتواند دیگران را هدایت کند؟ در این یادداشت علاوه بر ذکر آیات مشابه این آیه، به تفسیر و بیان نکات آن میپردازیم.
معنای ضالّ
ضالّ از ضلل و به معنی انحراف از حق است و در مقابل هدایت به کار گرفته میشود. در معانی آن دوری از راه مستقیم، گم شدن و پنهان بودن به کار گرفته میشود[۱]. عرب به پنهان شدن میت در زیر خاک، "أضلّ الميّت" میگوید و هنگامی که شیر در آب ناپیدا شود از عبارت "ضلّ اللبن في الماء" استفاده میکند[۲]. پس با شناختی که از واژه شناسی و کاربردهای این لغت در زبان عربی دارد؛ باید به ترجمه آیه بپردازیم و در آن دقت کنیم.
تفاسیر و آیه ۷ سوره ضحی
در تفاسیر مختلف چند نوع برداشت از عبارت «وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدَی[ضحی/۷]و تو را گمشده يافت و هدايت كرد،» صورت گرفته است که به شرح ذیل است:
الف) نا آگاهی به احکام شریعت اسلام که پس از بعثت و وحی، از آنها آگاه شده و مأمور ابلاغ آن به مردم شد؛ همچنانکه در آیه : «ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ[شوری/۵۲] تو پيش از اين نمى دانستى كتاب و ايمان چيست.» آمده است [۳].
ب) ناشناس بودن مقام و منزلت وی در بین مردم و آگاه شدن آنها پس از بعثت حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله)[۴].
ج) نا تمام بودن شناخت وی از حق و یافتن دقیق و کامل حق و حقیقت به واسطه تمام شدن عقل و پی بردن به صفات خداوند یکتا و نعمتهای او در بین کافران و مشرکان[۵]
د) گم شدن در اطراف مکه در طفولیت یا گم کردن راه در مسیر تجارت به شام در جوانی[۶].
هـ) وجود داشتن پیامبر در بین قومی گمراه و شمرده شدن ایشان از آنان و هدایت الهی که شامل پیامبر شد و ایشان مأمور هدایت دیگر افراد قومش شد[۷].
همچنانکه دیده میشود؛ تفاسیر مختلفی درباره این آیه بیان شده است. اما وقتی به تفاسیر روایی آیه میپردازیم؛ میبینیم که تمامی آن تفاسیر از یک وحدت برداشت از آیه، قرار دارند.
در تفاسیر روایی
در تفسیر علی بن ابراهیم یا همان تفسیر قمی، روایت شده که زراره از امام باقر یا امام صادق(علیهماالسلام) درباره تفسیر این آیه میپرسد و حضرت پاسخ میدهند: «"وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدى" أَيْ هَدَى إِلَيْكَ قَوْماً لَا يَعْرِفُونَكَ حَتَّى عَرَفُوك[۸] "وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدى" به معنای آن است که در بین قومت گمنام بودی و تو را نمیشناختند تا آنکه شناختند.» باز در همان کتاب، تفسیر آیه اینگونه بیان شده است: «وَجَدَكَ فِي قَوْمٍ لَا يَعْرِفُونَ فَضْلَ نُبُوَّتِكَ فَهَدَاهُمُ اللَّهُ بِك[۹] و تو در قومی بودی که از فضیلت نبوت تو آگاه نبودند؛ پس خداوند آن قوم را به تو، هدایت کرد.» عین این تفسیر در کتاب عیون اخبار الرضا(علیهالسلام) و از امام هشتم، به این صورت روایت شده است: «"وَ وَجَدَكَ ضَالّاً" يَعْنِي عِنْدَ قَوْمِكَ فَهَدى أَيْ هَدَاهُمْ إِلَى مَعْرِفَتِك[۱۰] "وَ وَجَدَكَ ضَالًّا" يعنى در نزد قوم خود، گم شده و ناشناخته بودى، " فَهَدى" يعنى مردم را به شناخت تو، راهنمايى كرد.»
پس اگر بخواهیم تفسیر عبارت را از روایات بر جا مانده از معصومین(علیهمالسلام) بگیریم؛ تفسیر آیه به ناشناخته بودن مقام نبوت پیامبر در قومش بر گشت دارد و اینکه خداوند آن قوم را به سوی پیامبر و به وسیله ایشان هدایت کرده است.
دیگر آیات مشابه
در قرآن کریم آیاتی دیگر که معنایی مشابه این آیه دارد؛ دیده میشود. برخی آیه هفتم سوره ضحی را هم معنا با آن آیات دانسته و طبق آنها تفسیر میکنند. آن آیات عبارتند از:
الف) «وَكَذَلِكَ أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتَابُ وَلَا الْإِيمَانُ وَلَكِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا وَإِنَّكَ لَتَهْدِي إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ[شوری/۲۵] و همين گونه روحى از امر خودمان به سوى تو وحى كرديم تو نمیدانستى كتاب چيست و نه ايمان [كدام است] ولى آن را نورى قرار داديم كه هر كه از بندگان خود را بخواهيم به وسيله آن هدایت کرده و به راستى كه تو به خوبى، به راه راست هدايت میكنى.»
ب) «نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ هَذَا الْقُرْآنَ وَإِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِينَ[یوسف/۳] ما نيكوترين سرگذشت را به موجب اين قرآن كه به تو وحى كرديم بر تو حكايت مى كنيم و تو قطعاً پيش از آن، از بى خبران بودى.»
اگر دو آیه بالا را در راستای آیه ۷ سوره ضحی بدانیم؛ منظور از این آیه، به این صورت میشود که پیامبر قبل از بعثت به رسالت و نبوت، آیات قرآن، احکام و تعالیم اسلام نا آگاه بوده و اگر هدایت الهی و امدادهای غیبی نبود؛ پیامبر هرگز به سر منزل مقصود راه نمیيافت. پس منظور از"ضلالت" در آیه نفى ايمان، توحيد، پاكى و تقوى نيست، بلكه به قرينه آن دو آيه، نفى آگاهى از اسرار نبوت، و قوانين اسلام، و عدم آشنايى با اين حقايق بود و البته بعد از بعثت به كمك پروردگار بر همه اين امور واقف شد و هدايت یافت[۱۱].
سخن و نکته پایانی
از دو آیه سوره شوری و سوره یوسف که ذکر شد به خوبی میتوان فهمید که پیامبر قبل از رسالت تعالیم اسلام را نمیدانسته و منویات اسلام و محتویات قرآن تماماً از جانب خداست. این نا آگاهی پیامبر نسبت به مطالب الهی نقطه ضعفی برای حضرت شمرده نمیشود چون بالاخره مرجع نزول تعالیم دینی به پیامبران، خداوند بوده و کمتر بودن علم پیامبران نسبت به علم خداوند، نقص به شمار نمیرود.
البته بعد از بعثت و دریافت تعالیم توسط وحی، پیامبران اطلاعات لازم را کسب کرده و به دیگران منتقل میکردند. اگر پیامبران بدون مبعوث شدن تمام آن اطلاعات را برخوردار بودند؛ دیگر به بعثت و نزول آسمانی نیاز نبود و نمیشد آن دین را الهی دانست.
پینوشت
[۱]- قاموس قرآن، ج۴، ص۱۹۲.
[۲]- التحقیق فی کلمات القرآن، ج۷، ص۳۷.
[۳]- تفسير جوامع الجامع، طبرسى فضل بن حسن، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۷۷ش، ج۴، ص۵۰۵.
[۴]- تفسیر شریف لاهیجی، شريف لاهيجى، محمد بن على، دفتر نشر داد، تهران، ۱۳۷۳ش، ج۴، ص۸۱۴.
[۵]- مجمع البيان فى تفسير القرآن، طبرسى فضل بن حسن، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ش، ج۱۰، ص۷۶۶.
[۶]- همان.
[۷]- نهج البيان عن كشف معانى القرآن، شيبانى محمد بن حسن، بنياد دايرة المعارف اسلامى، تهران، ۱۴۱۳ق، ج۵، ص۳۸۳.
[۸]- تفسير القمي، قمى، على بن ابراهيم، دار الكتاب، قم، ۱۴۰۴ ق، ج۲، ص۴۲۷.
[۹]- همان.
[۱۰]- عيون أخبار الرضا (عليه السلام)، ابن بابويه، محمد بن على، نشر جهان، تهران، ۱۳۷۸ ق، ج۱، ص۲۰۰.
[۱۱]- تفسير نمونه، مكارم شيرازى ناصر، دار الكتب الإسلامية، تهران، ۱۳۷۴ش، ج۲۷، ص۱۰۳.