تفاوت داستان هيروديس و خضر نبی

21:59 - 1396/05/10

مسيحيان ادعا می‌کنند كه كتاب مقدس آن‌ها يك كتاب آسمانی است و از سوی خداوند به نويسندگان آن «الهام» شده است، اما مسلمانان به دلايل فراوان ثابت کرده‌اند بسياری از مطالب اين كتاب ساختگی و خرافات است؛ مثلاً داستانی درباره هيروديس در انجيل متی آمده است كه عقلاً و نقلاً مردود است و این قصه با داستان خضر نبی که در قرآن ذکر شده کاملاً متفاوت است.

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ يكی از اعتقادات مسيحيان اين است كه كتاب مقدس آنها از سوی خداوند بر نويسندگان تورات و اناجيل «الهام» شده است، معنای اين سخن اين است كه كتاب مقدس آنها بايد برای هدايت مردم آمده باشد و چنين كتابی نبايد دارای اشتباه باشد. داستان‌های ساختگی و خرافات اين كتاب يكی از دلايلی است كه ثابت می‌کند كتاب مقدس مسيحيان از سوی خداوند «الهام» نشده است، مثلاً نويسنده انجيل متی داستانی به اين شكل بيان كرده است: «فرشته خداوند در خواب به یوسف ظاهرشده، گفت: برخیز و طفل و مادرش را برداشته به مصر فرار کن، زیرا که هیرودیس طفل را جستجو خواهد کرد تا او را هلاک نماید... چون هیرودیس دید که مجوسیان او را سُخْریّه نموده‌اند، بسیار غضبناک شده، فرستاد و جمیع اطفالی را که در بیت لحم و تمام نواحی آن بودند، از دوساله و کمتر موافق وقتی‌که از مجوسیان تحقیق نموده بود، به قتل رسانید.»[1]  دليل دروغ بودن اين داستان دو چيز است: اولاً چون واقعه كشتن كودكان، يك واقعه و ظلم بسيار بزرگ محسوب می‌شود بايد توسط مورخين ديگر هم نوشته می‌شد اما همان‌طور كه جناب فخر‌الاسلام گفته‌اند: «هيچ مورخ غير از مسيحيان اين حادثه را نقل نکرده‌اند، حتی يهوديانی كه وقايع زمان هيروديس را نوشته‌اند.» [2]

ثانياً: بيت لحم يك شهر كوچك، نزديك به اورشليم و تحت سلطه هيروديس بود، پس به‌راحتی می‌توانست عيسی (عليه‌السلام) همراه مادر و پدر ساختگی‌اش (يوسف نجار) را پيدا كند و ديگر نيازی به كشتن كودكان بی‌گناه نبود. پس تاريخ و عقل سليم، هیچ‌کدام اين حادثه خيالی را نخواهند پذيرفت بلكه اين داستان هم مانند بخش‌هایی ديگر از انجيل، حاصل تخيلات نويسنده انجيل متي است و به‌راحتی می‌توان ادعا كرد اين كتاب آسماني نيست و به نويسندگان اناجيل هم الهام نشده است.

اشكال: نظير اين داستان در قرآن كريم هم وجود دارد، وقتی حضرت موسی و خضر (عليهما‌‌السلام) به نوجوانی رسيدند، خضر آن نوجوان را به قتل رساند: «فَانطَلَقَا حَتىَّ إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ ...[كهف/ 74]؛ خضر و موسی به راه خود ادامه دادند تا اينكه نوجوانى را ديدند و او (خضر) آن نوجوان را كشت. (موسى) گفت: آيا انسان پاكى را، بی‌آنکه قتلى كرده باشد، كشتى؟! به‌راستی كار زشتى انجام دادى!» در پاسخ به اين اشكال عرض می‌کنیم آيات بعدی همان سوره، فلسفه اين كار را بيان كرده است و ثابت می‌کند خضر (عليه‌السلام) به دستور خداوند چنين كاری انجام داده است، خضر در جواب موسی (عليه‌السلام) می‌گوید: «وَ أَمَّا الْغُلَامُ فَكاَنَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَينْ‏ِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَ كُفْرًا [كهف/80]؛ و اما آن نوجوان، پدر و مادرش باایمان بودند و بيم داشتيم كه آنان را به طغيان و كفر وادارد.» علاوه بر اين، برخی از مفسران اصرار دارند كه آن نوجوان بالغ بوده و مرتد و يا حتى مفسد بوده و به‌این‌ترتیب به خاطر اعمال فعلی‌اش جايز‌القتل بوده است و اگر خضر در كار خود استناد به جنايات او در آينده مى‏‌كند به خاطر آن است كه مى‏‌خواهد بگويد اين جنايتكار نه‌تنها فعلاً مشغول به اين كار بلكه در آينده نيز جنایت‌های بزرگ‌تری را مرتكب خواهد شد، پس كشتن او طبق موازين شرع به اعمال فعلی‌اش جايز بوده است. [3] پس داستان قرآن كريم، برخلاف كتاب مقدس، عقلاً و نقلاً قابل‌اثبات است.

پی‌نوشت‌:
[1]. متی 2: 13 - 16
[2]. انيس‌الاعلام، فخر‌الاسلام، انتشارات کتاب‌فروشی مرتضوی، تهران، ج 2، ص 176.
[3]. تفسير نمونه، مكارم شيرازی، دار الكتب الإسلامية، تهران،1374 ش، ج‏12، ص: 506.

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
7 + 0 =
*****