معنا و سرّ دست زدن به حجر اسود این است كه خدایا! من تعهّد كردم و با تو پیمان بستم كه دیگر دست به گناه دراز نكنم، ربا ندهم و نگیرم، رشوه ندهم و نگیرم، امضاى باطل نكنم و ...
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در این کلیپی که میتوانید مشاهده کنید، علت تغییر دین یک مسلمانی، بت پرستی در اسلام ذکر شده و مصداق آن را تبرک جستن به حجر الاسود دانسته است. البته به نظر میرسد که یک طرح شبههای از طرف معاندین و مخالفین اسلام باشد و الا اگر کسی کمترین اطلاعی راجع به اسلام و جایگاه حجر الاسود در نزد مسلمانان داشته باشد، هرگز چنین شبههای برایش مطرح نیست.
احترام گذاشتن به مقدسات و تبرک جستن از آنها امری است که در ادیان مختلف دیده میشود. در مسیحیت به امور مختلف تبرک میجویند که از جمله آنها نان و شراب در عشای ربانی است. در اسلام نیز برخیمکانها و اشیاء تقدس خاصی دارند و مورد احترام مسلمانان است.
وقتى امام سجاد (علیه السلام) به شبلى فرمود: شبلى! آیا دست تو به حجرالاسود رسید یا نه، صیحهاى زد كه نزدیك بود مَدهوش شود! سپس فرمود: مىدانى این حجرالاسود چیست؟! این یمین الله و دست خدا در زمین است. گرچه خداوند متعال «كِلتا یَدَیْهِ یَمِین» [1] است و دستى به گونه انسانها ندارد، تا دست راست و چپ داشته باشد. او منزّه از جسم و جسمانیّات است بلكه این تشبیه معقول به محسوس و تمثّل و تنزّل معقولى است به صورت محسوس، كه گفته شده: انسان با دست خدا تماس گرفته است و حجرالاسود دست خدا است در روى زمین و الاّ ذات اقدس الهى جسم و دیدنى نیست. او مجرّد محض و هستى صِرف است ولیكن براى این كه در نشأه طبیعت و حسّ، الگویى داشته باشد، كعبهاى ساخت و در ركن مخصوص، سنگ خاصى به دستورش به عنوان «یمین الله فى ارضه» قرار گرفت. معنا و سرّ دست زدن به حجر اسود این است كه:
«خدایا! من تعهّد كردم و با تو پیمان بستم كه دیگر دست به گناه دراز نكنم» ربا ندهم و نگیرم، رشوه ندهم و نگیرم، امضاى باطل نكنم و ...
و سرّ این كه متشرّعین اصرار دارند استلام حجر كنند، آن است كه مىخواهند این تعهّد را امضا كنند و این پیمان را ببندند.
آن همه اصرار و بیان بر استلام، از سوى ائمه (علیهم السلام) به جهت رازى است كه در استلام نهفته است و آن این كه:
خدایا! دستم به دست تو رسید، هرگز دست به بیگانه نمىدهم. اگر كسى مسؤول سیاسى مملكت بود و موفّق شد حجر اسود را استلام كند، دیگر نه به شرق دست سیاسى مىدهد و نه به غرب. او دستش را در دست سیاست بازان نمىگذارد.
1. بحار الانوار، ج99، ص228/ صحیح مسلم، اماره، 18 .
منبع:
برگرفته از كتاب عرفان حج، آیة الله جوادی آملی .