جالب است که نظر تمام مسیحیان راجع به تثلیث یکسان نیست، برخی تثلیث را آموزه‌‌ای غیر کتاب مقدسی و برگرفته از فلسفه یونان می‌دانند. در ذیل نظر یکی از این مسیحیان آورده میشود.
خوب با من لطفاً اول کتاب تیموتائیوس باب دوم را باز بکنید اول تیموتائیوس باب 2 آیه 5 (زیرا یک خداست و بین خدا و انسان متوسطی است انسانی که عیسی مسیح باشد) دوباره ما می بینیم که پدر هستش و یک خداوند یعنی عیسی مسیح [!!!]، این به معنی دو خدا نیستش بلکه یک خدا و یک خداوند هست یک خدای راستین و زنده و اون پسره ، خوب من می خواهم یک خورده بیشتر در مورد این صحبت کنم که خدا کی هستش من ایمان دارم که هنوز رازهای زیادی در رابطه با اینکه خدا کی هستش وجود دارد برای ما این غیر ممکن است که همه چیز رادرباره خدا درک کنیم برای اینکه او نا محدود است یک تفاوتی است بین این که ما بگویم یک راز بوده یا وجود داشته و اولین چیزی که برای درک این واقعیت وجود دارد تناقضی گویی است که دررابطه با شخصیت خدا است خدایی که در سه شخصیت بیان می شود شما نمی توانید سه را داشته باشید که برابر با یک باشه این منطقی نیست اگر ما یک یا دو یا سه شخصیت متفاوت و مجزا را داشته باشیم واگر زبان و مفهوم کلام برای ما معنی داشته باشه به سادگی اینجا می بینیم که سه خدا داریم خوب (قلاتیان 20:3 اما متوسط از یک نیست اما خدا یک است) اون تاکیدی که پولس به آن اشاره می کند نصبت به کلمه ی متوسط منظورش این است که درباره یک شخص صحبت دارد میشود، دارد می گوید که اما متوسط یک شخص نیستش اما خدا یک شخص است خدا در سه شخصیت نیست و این چیزی نیست که ما در اینجا ببینیم خدا واحد است همین وبس خدا واحد است به همین سادگی خوب ما می بینیم که در رابطه با تثلیث چه اتفاقی می افتد. تثلیثی ها یک طرح مشخص دارن که می خواهند او طرح رو تو کتاب مقدس ببینند و می خواهند که قادر باشند، هر جنبه تثلیث و هر قسمت از اون را توضیح بدن اما مشکل اونا این است که از همون ابتدا از فلسفه یونانی برای توضیح و تفسیر تثلیث استفاده کردند به جای اینکه ببینند کتاب مقدسی است یا نه، خوب اگر کتاب مقدسی است کتاب مقدس خوب می تواند خودش را توضیح بدهد اونا از یک چیزهایی فراتر از کتاب مقدسی استفاده می کنند یعنی چیز هایی یا کلماتی که در کتاب مقدس نیست . آنها سعی می کنند تثلیث را با چیزهایی تعریف بکنند که حتی در کتاب مقدس وجود ندارد وقتی که ما سعی می کنیم در مورد ایمان خودمون یعنی پیغام زمان صحبت کنیم باید همیشه دقت ومراقب داشته باشیم باید آنها را بر طبق کتاب مقدس توضیح بدیم جیزیزاونلی ها، یگانه انگارها و تثلیثی ها همیشه سعی می کنند با آن چیزهایی که خودشون آنها را می خواهند توضیح بدن و آنها سعی می کنند شما را وادار بکنند که از یک طریقی غیر کتاب مقدسی این توضیح را قبول کنید ما همیشه باید بر طبق کتاب مقدس توضیح داشته باشیم.
کتاب تثنیه باب 6 آیه چهار به وضوح درمورد یک خدا صحبت می کنه نه دو خدا نه خدایی که دارای چند شخصیت باشه این بخش کلام برای یهودیان با اهمیت ترین و با ارزشترین بخش کلام است، مهمترین پایه تعلیم آنها بر این استوار بودش که خدا واحد است این دقیقاً همون چیزی هستش که تثلیثیها میگن، خب می گن خدا واحده اما راستش را بخواهید تثلیثیها صادق نیستند، بزارید به شما بگیم اینه که اونا تعلیم نمیدن که خدا واحده این مهمترین و نکته اساسی تعلیم اونها نیستش، هر بار که اعتراف به ایمان اونا رو می بینید اونا به این اعتراف میکنن که به یک خدا ایمان دارن که خدای ابدی است و دارای سه شخصیت است پدر خداست پسر خداست روح القدس خداست و همه اونها خدا هستند سه شخص مجزا از هم می بینیم که هر سه خدا هستند بنیان گذاران تعلیم تثلیث از این توضیح استفاده می کردنند که پطرس، یعقوب و یوحنا سه شخص هستند اما از نظر حواس یک شخصیت هستند که یک بشریت را دارن به اشتراک میزارن و نشان میدن، این نظریه به وضوح بر خلاف فرامین خداست، گفتن اینکه پطرس،یعقوب ویوحنا سه شخص مجزا هستند اما یک بشریت دارن یک ذات دارن دقیقاً همون چیزیه که مثلاً بگیم سه خدا وجود داره، اگر خدا یکیه پس خدا واحده خدا در سه شخصیت مجزا یا در سه خدای مجزا خودش را آشکار نکرده.
ما می بینیم که محققین تثلیثی خیلی به سمت فلسفه یونانی گرایش پیدا کردن، اونا در همان فلسفه یونانی فنداسیون و بنیان تعلیم تثلیث رو گسترش دادن، در درون همون فلسفه یونانی نظریات فلسفی خودشون رو میدن و اونو بالاتر از ایمان کتاب مقدسی مسیح قرار دادن، قبل ازقرن پنجم بود که فلاسفه تثلیثی به این نتیجه رسیدن که روح القدس سومین شخص تثلیث هستش.
چند مطلب:
نویسنده با اینکه به تثلیث اعتقادی ندارد و آن را باطل می‌داند، اما باز نتوانسته است از ذهنیت مسیحی خود خارج شده و چشم خود را به سوی حقایق باز کند. او با اینکه از کتاب مقدس می‌آورد که عیسی انسان است و تثلیث را رد می‌کند، اما باز معتقد است عیسی خداست!
اگر در جاهایی از اناجیل همنوا (متی، مرقس، لوقا) از عیسی به خدا تعبیر شده است، منظور الوهیت عیسی نیست بلکه منظور مقام والای عیسی است؛کما اینکه ما نیز در ادبیات فارسی به کسی که مقام والایی داشته،از او به خداوندگار تعبیر می‌کردیم.