ملاك برتري انسان از موجودات ديگر چيست؟

09:42 - 1392/01/28
رهروان ولایت ـ انسان موجودی چند بعدی است که در ظاهر دارای اندامی حیوانی است اما دارای امتیازات خاصی است که او را از سایر موجودات عالم جدا می‌سازد. این قبیل امتیازات را "ملاک انسانیت "می‌نامیم
جامعه

بسم الله الرحمن الرحیم

انسان موجودی چند بعدی است که در ظاهر دارای اندامی حیوانی است اما دارای امتیازات خاصی است که او را از سایر موجودات عالم جدا می‌سازد.این قبیل امتیازات را "ملاک انسانیت "می‌نامیم یعنی مجموعه گرایشها و رفتارهای انسانی که موجب تمایز انسان از دیگر جانداران می‌شود.
درباره امتیاز انسان از جانداران دیگر نظرات و عقاید گوناگونی مطرح است:
عده‌ای منکر امتیاز اساسی بین این نوع(انسان) و سایر انواع حیوانی‌اند. این دسته از اندیشمندان تفاوت آگاهی و شناخت انسان با حیوان را از قبیل تفاوت کمّی (و حدّاکثر کیفی) می‌دانند نه تفاوت ماهوی."انسان"در نظر اینان از نظر خواسته‌ها و گرایشها یک حیوان تمام عیار است بدون هیچ تفاوتی. (1)
عده ای دیگر وجه تمایز انسان را در جان داشتن می‌دانند بدین معنا که انسان تنها موجود جاندار و ذی‌حیات در عالم هستی است و سایر حیوانات نه احساس دارند و نه میل و نه درد و نه لذّت بلکه شبیه به ماشینهای بی‌جانی اند که در ظاهر به جانداران شبیه اند.(2)
ديگر انديشمندان كه انسان را تنها جاندار جهان نمى‏‌دانند و به امتيازات اساسى ميان او و ساير جانداران قائل‏اند، هر گروهى به يكى از مختصات و امتيازات انسان توجه كرده‌‏اند. از اين رو انسان با تعبيرها و تعريف‌هاى مختلف و متفاوتى تعريف شده است؛ از قبيل: حيوان ناطق (تعقل كننده)، مطلق طلب، لايتناهى، آرمان‏خواه، ارزش‏جو، حيوان ماوراءالطبيعى، سيرى‏‌ناپذير، غير معيّن، متعهد و مسئول، آينده‌‏نگر، آزاد و مختار، عصيانگر، اجتماعى، خواستار نظم، خواستار زيبايى، خواستار عدالت، دوچهره، عاشق، مكلّف، صاحب وجدان، دو ضميرى، آفريننده و خلّاق، تنها، مضطرب، عقيده‌‏پرست، ابزارساز، ماوراءجو، تخيّل‏‌ آفرين، معنوى، دروازه معنويت، و ...
بديهى است كه هريك از اين امتيازات به جاى خود صحيح است، اما شايد اگر بخواهيم تعبيرى بياوريم كه جامع تفاوتهاى اساسى باشد، همان بِهْ كه از علم و ايمان ياد كنيم و بگوييم انسان حيوانى است كه با دو امتياز «علم و ايمان» از ديگر جانداران امتياز يافته است.
شهید بزرگوار استاد مطهری در این باره می‌فرمایند:
بينش وسيع و گسترده انسان درباره جهان، محصول كوشش جمعى بشر است كه در طى قرون و اعصار روى هم انباشته شده و تكامل يافته است. اين بينش كه تحت ضوابط و قواعد و منطق خاص درآمده نام «علم» يافته است. علم به معنى اعم- يعنى مجموع تفكرات بشرى درباره جهان كه شامل فلسفه هم مى‏شود- محصول كوشش جمعى بشر است كه نظم خاص منطقى يافته است.
گرايشهاى معنوى و والاى بشر، زاده ايمان و اعتقاد و دلبستگيهاى او به برخى حقايق در اين جهان است كه آن حقايق، هم ماوراى فردى است، عام و شامل است، و هم ماوراى مادى است، يعنى از نوع نفع و سود نيست. اين گونه ايمان‌ها و دلبستگي‌ها به نوبه خود مولود برخى جهان‏بينى‏‌ها و جهان‏شناسى‏‌هاست كه يا از طرف پيامبران الهى به بشر عرضه شده است و يا برخى فلاسفه خواسته‏‌اند نوعى تفكر عرضه نمايند كه ايمان‌زا و آرمان‏‌خيز بوده باشد.
به هرحال، گرايشهاى والا و معنوى و فوق حيوانى انسان آنگاه كه پايه و زيربناى اعتقادى و فكرى پيدا كند نام «ايمان» به خود مى‏‌گيرد.
پس نتيجه مى‏‌گيريم كه تفاوت عمده و اساسى انسان با جانداران ديگر كه ملاك «انسانيت» اوست و انسانيت وابسته به آن است، علم و ايمان است..(3)

 

پی نوشت:
1.هابز از فلاسفه معروف انگلستان چنين نظرى درباره انسان داشته است.
2. نظريه معروف دكارت.
3.مجموعه‏ آثار استاد شهيد مطهرى، ج‏2، ص: 25

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
6 + 11 =
*****