یادداشت‌های عَلَم را بخوانید

10:47 - 1398/02/16

-در وزارت دربار و به مدت ده سال، عَلَم در خلوت‌ترین لحظات خصوصی زندگی شاه حضور داشت.

اسدالله علم به خانواده‌ای مهم در شرق ایران وابسته بود. پدرش «شوکت‌الملک علم» بود و این‌ها در بیرجند و سیستان حکومت داشتند و از خانواده‌های متنفذ منطقه به شمار می‌رفتند. از مقطعی هم در خدمت سیاست‌های استعماری انگلیس قرار گرفتند. در زمان رضا خان، خاندان خزعل در خوزستان و خاندان علم در شرق ایران، در خدمت رژیم پهلوی قرار گرفتند و از قدرت آنها کاسته شد.
علم تحصیل‌کرده رشته کشاورزی بود و به واسطه پیوند خانوادگی که با انگلیس‌ها داشت، از سال 1327 وارد سیاست شد. او در شبکه جاسوسی بدامن (BEDAMN ) با شاپور ریپورتر همکاری می‌کرد. شاپور جی، فرزند اردشیر جی، مامور دوشبکه جاسوسی مهم در جهان بود. او از یک سو با سازمان سیا در ارتباط بود و از سوی دیگر با یک شبکه فراملیتی که رویکردی صهیونیستی داشت، مرتبط بود.
وقتی شاپور ریپورتر در کسوت یک خبرنگار وارد ایران شد، خود را خبرنگار شبکه سنتی انگلیس معرفی کرد. اما فراتر از آن با ام.آی.ایکس و سازمان سیا هم در ارتباط بود. بعدها هم که موظف شدند مصدق را از کار برکنار کنند و این‌ها در کودتای 28 مرداد، نقش انکار نشدنی داشتند. در همین دوران، علم به تدریج نقش بیشتری در فضای سیاسی پیدا می‌کند. در دهه 40، بعد از امینی، نخست‌وزیر می‌شود. مهم‌ترین طرح آمریکایی‌ها، موسوم به طرح انجمن‌های ایالتی-ولایتی و همین‌طور اصلاحات ارضی را او ارائه می‌دهد که در ابتدا با مخالفت‌های آیت‌الله بروجردی مواجه شد و بعد از فوت او، بیشتر عملی شد. این اقدامات علم که خودشان نام انقلاب سفید را به آن می‌دادند، منجر به قیام 15 خرداد، توسط امام خمینی (رحمةالله‌علیه) شد. علم با هزینه‌های زیادی، موفق به سرکوب قیام 15 خرداد شد و بعدها وزارت دربار را به عهده گرفت.
در وزارت دربار، اسدالله عَلَم در خلوت‌ترین لحظات خصوصی زندگی شاه حضور داشت. بعد از 28 مرداد، شاه در قامت یک دیکتاتور ظاهر شد و حتی سطوح خیلی پایین ارتش را هم خودش اداره می‌کرد. عَلَم به مدت 10 سال، وزیر دربار بود. البته برخی از امور بود که شاه حتی علم را هم در جریان آن قرار نمی‌داد اما به هر حال در پیام‌هایی که شاه مخابره می‌کرد و کلیت امور و حتی درباره فساد شاه آگاهی داشت. البته علم، در کنار امیر هوشنگ دولو قاجار، اردشیر زاهدی، امیرهوشنگ متقی و حسن قریشی، کسانی بودند که بساط فساد شاه را فراهم می‌کردند.
برخی از حوزه‌ها هم بود که شاه خودش به صورت مستقیم با سفرای انگلیس و آمریکا وارد گفت‌وگو می‌شد و خودش مسائل را حل و فصل می‌کرد. مساله نفت هم از آن جمله بود.
البته فرح به خاطر این که علم در مسائل فساد شاه نقش داشت، خیلی به او توجه نمی‌کرد. اما بقیه خاندان شاه، خواهران و برادرانش، مسائل خود را از طریق علم برطرف می‌کردند. تا سال 1356 که علم در این سمت بود، در جریان تمام این مسائل قرار داشت. خودش هم عنوان می‌کند که کسی از این یادداشت‌ها خبر ندارد و جلد به جلد که می‌نوشته به بانکی در سوئیس می‌فرستاده تا در آنجا نگهداری شود. این یادداشت‌ها در حال حاضر، یکی از منابع قابل اعتنا در مورد دوره پهلوی و به ویژه 10 سال پایانی است.
اگر کسی پهلوی‌ها را بشناسد از این کار عَلَم تعجب نمی‌کند. علم خودش هم در یادداشت‌هایش بارها به این عبارت اشاره کرده که؛ الملک عقیم. یعنی پادشاهی و قدرت، پشت خودش را نمی‌شناسد و حتی فرزند خودش را هم می‌کشد تا قدرت خودش را حفظ کند. در تاریخ هم با شاهان بسیاری مواجه می‌شویم که برای حفظ قدرت خودشان، نزدیکانشان را می‌کشند. رضا خان هم تمام کسانی را که در به قدرت رسیدن او تاثیر داشتند به بهانه‌های مختلف کشت. عمده احساس خطرها هم توهم او یا پرونده‌سازی‌هایی بود که توسط شهربانی انجام می‌شد./
برگرفته از مصاحبه دکتر موسی فقیه حقانی با خبرگزاری کتاب ایران

Plain text

  • تگ‌های HTML مجاز:
  • آدرس صفحات وب و آدرس‌های پست الکترونیکی بصورت خودکار به پیوند تبدیل می‌شوند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
3 + 16 =
*****