وهابیت با شرک دانستن زیارت خواسته یا ناخواسته زمینه انحراف مفاهیم و ارزشهای اسلامی را باز کرد و پشتوانه عملی دستورات اسلام ــ که یاد قیامت است ــ را کم رنگ کردند.
هشت شوال هر ساله بازگو کننده حادثهای است که جهان اسلام را تکان داد و کام هر مسلمان آزادهای را در سرتاسر گیتی تلخ کرد. این روز در تقویم مسلمانان حکایت از واقعه ناگواری دارد که توسط شجره خبیثه وهابیت شکل گرفت و این فرقه نوظهور با تخریب قبور ائمه اطهار(علیهمالسلام) و همسران و اصحاب جلیل القدر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) صفحه ننگینی در تاریخ حیات خویش رقم زد.
گرچه وهابیت برای این عمل پلید خویش فلسفههای متعددی بیان کرد و تلاش نمود با رنگ و لعاب دینی دادن به آن، برخی از مسلمانان ناآگاه را با خویش همراه سازد، ولی آیات قرآن مجید و سیره و منش رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و دیگر مسلمانان در طول تاریخ خط بطلانی بر این یاوه گوییها است.
آنچه در این واقعه نباید آن را به فراموشی سپرد، اهداف پنهانی است که پشت مغالطات وهابیت مخفی شده است، برای درک صحیح این اهداف پنهان، لازم است که به بررسی اهداف زیارت در اندیشه اسلامی بپردازیم و اینکه بعد از حذف این سنت حسنه، چه خلأ فکری و عملی به تفکر اسلامی وارد میشود، قبل از آنکه وارد این بحث شویم لازم است به مقدمهای اشاره کنم: خدای متعال در قرآن مجید برای هدایت مردم از شیوهای خاص بهره میبرد و آن اینکه اگر سخن از معارف الهی مانند توحید، توسل، توکل و... به میان میآورد در مقابلش یک مصداق عینی از آن را نیز در خارج به مخاطب خود معرفی میکند، و یا اگر سخنی از شرک و کفر میزند، فردی را به عنوان شاخص این امر بیان میکند تا مخاطب فراتر از مفهوم و در عالم خارج با حقائق و معارف دین آشنا شود، ازاینروست که شاید بیش از یک چهارم قرآن مجید اختصاص به قصص امتهای گذشته دارد[1]، در حقیقت از دیدگاه قرآن مجید زنده نگه داشتن یاد و نام این افراد سبب هدایت جامعه میشود، و این موضوع برخواسته از این حقیقت است که ارزشها تا زمانی که به صورت مفهومی هستند میتوانند دچار تحریف شده و از هدف خویش دور شوند، ولی زمانی که به صورت مصداقی در جامعه رواج پیدا کنند، دیگر به سادگی قابل تحریف نیستند، به همین خاطر حضرت عیسی(علیهالسلام) در مقابل علمای یهود که معارف حضرت موسی(علیهالسلام) را تحریف کردند، از حواریون خویش درخواست کرد که با وی همراه شوند تا سکنات و رفتارهای وی را بیاموزند و سپس به جامعه خویش رفته و با رفتار خویش مردم را به سوی خدای متعال دعوت کنند[صف/14] در حقیقت، هدایت در جامعه زمانی به صورت کامل انجام میپذیرد که نمونههای عینی این معارف در جامعه وجود داشته باشد.
با توجه به این تبیین، به خوبی میتوان جایگاه زیارت را متوجه شد، در حقیقت اگر در اسلام تأکید شده که انسانها به زیارت ائمه معصومین(علیهمالسلام) و اولیای الهی بروند، بر این اساس است که مردم با افرادی آشنا شوند که فرامین و دستورات الهی را به صورت مصداقی در زندگی و منش خویش پیاده کردهاند، به عنوان نمونه اگر سخنی از شهادت در راه خداست، امام حسین(علیهالسلام) به صورت مصداقی در این مسیر گام نهاد به گونهای که نه تنها خون خویش را بلکه بهترین عزیزانش را در این مسیر فدا کرده است، و اگر معجزه یا کرامتی از این بارگاههای نورانی نیز صادر میشود، بر همین اساس است که جامعه به سوی این اولیای الهی حرکت کنند.
موضوع دیگری که در زیارت اهل قبور وجود دارد و در روایات نیز به آن اشاره شده، بحث یادآوری مرگ و سرای آخرت است. آنچنان که رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) در حدیثی میفرمایند: «به قبرستان زیارت اهل قبور بروید تا یاد آخرت در شما زنده شود.»[2] و یا در بیان دیگری فرمود: «به زیارت مردگان بروید و بر آنان درود و سلام بفرستید، زیرا این كار درس عبرتى براى شما مىشود.»[3] این مطلب از آنجا اهمیت دارد که موتور حرکت یک جامعه به سوی تعالی، یادآوری قیامت و سرای باقی است، و در واقع پشتوانه عملی تمام فرامین الهی یاد آخرت است.
وهابیت با شرک دانستن زیارت خواسته یا ناخواسته زمینه انحراف مفاهیم و ارزشهای اسلامی را باز کرد و پشتوانه عملی دستورات اسلام ــ که یاد قیامت است ــ را کم رنگ کردند، این در حالی است که زیارت اولیای الهی، میتواند آنچنان حرکتی را در جامعه ایجاد کند که به یکباره بخش مهمی از دستورات اسلام در جامعه رواج پیدا کند که نمونه عینی آن را میتوان در اربعین حضرت سیدالشهدا(علیهالسلام) مشاهده کرد، به گونهای که در پیاده روی اربعین، مواسات، برابری، گذشت و... که همه دستورات اسلام است به صورت آشکارا در جامعه ظهور و بروز پیدا میکند.
___________________________
پینوشت
[1]. نیلوفر رضازاده و فاطمه شاهرودى، جستارى بر انواع تمثیل در مَثَل ها و قصّه هاى قرآن کریم، معرفت سال بیست و یکم، شماره ۱۸۰.
[2]. مجموعة ورام، ورام بن أبي فراس، مسعود بن عيسى، مكتبه فقيه، 1410 ق، ج1، ص 288.
[3]. همان.