اینکه شهادت امام حسین به دستور مستقیم یزید(لعنه الله علیه) بوده هم در منابع تاریخی آمده و هم در منابع روایی.
شبهه: در یکی از کانالهای ضد اسلامی، به تمامى مدافعين و پيروان مذهب شيعه تحدّی کرده بودند که اگر میتوانید یک حدیث معتبر بیاورید که اشاره کرده باشد یزید بن معاویه(لعنهاللهعلیه) دستور قتل امام حسین (علیهالسلام) را صادر کرده است.
جواب: یَزید بن معاویة بن ابیسفیان (۲۶-۶۴ق) دومین حاکم اموی است. یزید(لعنهاللهعلیه) سه سال و هشت ماه حکومت کرد[1] و در این مدت، مرتکب سه جنایت مهم شد[2]:
1. در سال ۶۱ قمری، سپاه ابن زیاد به دستور یزید، امام حسین(علیهالسلام) و یارانش را در کربلا به شهادت رساندند و سپس زنان و فرزندان داغدیده را به همراه سرهای شهدا، به اسیری نزد او در شام بردند.
2. در سال ۶۳ قمری به مدینه حمله کرد و واقعهی حرّة را رقم زد، در این جنایت، هزاران نفر از صحابه و حافظان قرآن کشته شدند.
3. در سال ۶۴ قمری برای سرکوب مخالفانش، به مکه حمله کرد و کعبه را با منجنیق هدف آتش قرار داد.
بر اساس منابع تاریخی، یزید به صورت آشکارا شراب مینوشید و طبعی شاعرانه داشت. او نخستین کسی بود که بر خلاف سنت خلفای پیشین، با انتصاب پدرش و به صورت موروثی به خلافت رسید. همچنین برگزیدن او بر خلاف صلحنامه امام حسن(علیهالسلام) با معاویه بود. یزید از چهرههای منفور نزد شیعیان است. شیعیان و گروهی از اهلسنت، با استناد به کارهایی که یزید در دوران خلافتش انجام داد، او را سزاوار لعن میدانند و در برخی از روایات، به لعن او تصریح شده است.[3]
یزید(لعنهاللهعلیه) قصد داشت اصل دین را از بین ببرد و به دلیل اینکه سید الشهدا(علیهالسلام) را مانع اصلی این کار میدانست در همان ابتدای خلافتش، طیّ نامهای به ولید بن عتبه(حاکم مدینه) فرمان داد که از بزرگان مدینه و مخصوصا امام حسین (علیهالسلام) بیعت بگیرد. او میدانست که امام حسین (علیهالسلام) هرگز زیر بار بیعت باطل نخواهد رفت. بنابراین، به ولید دستور داد که با امام به شدّت برخورد کند و به هر صورتی که شده از او بیعت بگیرد.[4]
البته طبری(متوفی 310 ق) عبارت نامهی یزید به حاکم مدینه را با حذف یک جمله، تلطیف کرده است. یعقوبی (متوفی بعد از 292ق) و ابن اعثم کوفی (متوفی314 ق) ، متن نامه را بدون تغییر نقل کردهاند. عبارت حذف شده این بود: «اگر از بیعت امتناع ورزید، گردنش را بزن و سرش را نزد من بفرست.»[5]
یزید در نامهای دیگر به عبید الله بن زیاد (حاکم کوفه) دستور داد تا با امام حسین(علیهالسلام) برخورد کند و با او وارد جنگ شود. یزید او را تهدید کرد که اگر چنین نکند، به شدّت مجازات خواهد شد.[6]
البته برخی از تواریخ این عبارت را تلطیف کردهاند و با حذف جملهای از آن، آنرا به صورتی مبهم در آوردهاند.[7]
جنایات یزید آنقدر آشکار است که هر فرد آگاهی در طول تاریخ از او و جنایاتش اظهار انزجار کرده است. حتی گروهی از اهل سنّت او را تکفیر کردهاند؛ زیرا یزید بعد از شهادت مظلومانه سید الشهدا(علیهالسلام) و اسارت خانوادهاش، اشعار کفرآلود عبد الله بن الزبعری را با صدای بلند تکرار میکرد.[8] وی این ابیات جاهلی را با شوق و اشتیاق میخواند و با تکه چوبی به لب و دندان عزیز پیغمبر(صلّیاللهعلیهوآله) میزد![9]
بنابراین، طبق اسناد تاریخی، شهادت حضرت سید الشهدا(علیهالسلام) با دستور مستقیم یزید بن معاویه انجام گرفت.[10] عجب از کسانی که از چنین فرد فاسد و جنایتکاری دفاع میکنند و بدین سان خود را در جنایات این عنصر فاسد، شریک میگردانند!
شیخ کلینی در کتاب کافی با سند صحیح [11] از امام صادق (علیهالسلام) نقل کرده است: « و سه كس بودند كه بدترين خلق خدا بودند و بهترين آفريدگان خدا بدانها گرفتار شدند:
1. يكى ابوسفيان بود كه با رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) جنگيد.
2. معاويه كه با على (عليه السّلام) جنگ و دشمنى كرد.
3. يزيد بن معاويه بود كه با حسين بن على(عليهما السّلام) جنگيد و با او دشمنى كرد تا آن حضرت را به قتل رسانيد.» [12]
بنابراین، روایاتی که دربارهی قاتل امام حسین (علیهالسلام) در منابع روایی وجود دارد، بر یزید بن معاویه قابل تطبیق است. [13]
خلاصه:
بدون شک، ولید بن عتبه(حاکم مدینه) و عبید الله بن زیاد(حاکم کوفه) بدون امر یزید بن معاویه به تعقیب و کشتن امام حسین(علیهالسلام) و فرزندان و اصحابش با آن وضع فجیع و غارت خیمهها و اسارت زنان و کودکان، اقدام ننمودند. نامههای یزید به این دو نفر در تاریخ ثبت و ضبط شده است. اقدامات یزید بن معاویه در به اسارت کشیدن اهل بیت پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) و سخنان او در حضور اسرای کربلا کاملا روشن است. از این جهت است که در کلام امام صادق(علیهالسلام) به عنوان «قاتل سید الشهدا» معرفی شده است.
_____________________________
پینوشت
[1]. مسعودی، مروج الذهب، دار الهجرة، چ2، قم، 1409ق، ج3، ص53.
[2]. بلاذری، أنساب الأشراف، تحقيق احسان عباس، جمعية المستشرقين الألمانية، بیروت، 1979م/1400ق، ج5، 286.
[3]. ویکی شیعه: یزید بن معاویه.
[4]. محمد بن جریر طبری، تاريخ الامم و الملوک، دار التراث، چ2، بیروت، 1387ق، ج5، ص338.
[5]. احمد بن ابی یعقوب، تاريخاليعقوبى، دار صادر، بیروت، بیتا، ج2،ص241.- ابن اعثم کوفی، الفتوح، تحقیق علی شیری، دار الاضواء، چ1، بیروت، 1411ق، ج5،ص10.
[6]. تاريخ اليعقوبى، ج2، ص242.
[7]. بلاذری، أنساب الأشراف، ج3، ص160.- ابن کثیر، البدایة و النهایة، دار الفکر، بیروت، 1407ق، ج8، ص165.- شمس الدین ذهبی، تاريخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، دار الکتب العربی، چ2، بیروت، 1413ق، ج5، ص10.
[8]. تاريخ الطبري، ج10، ص60.- ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبيين، دار المعرفة، بیروت، بی تا، ص119.- الفتوح، ج5، ص129.- البداية و النهاية، ج8، ص192.
[9]. بلعمی، تاريخنامه طبرى (ترجمه کهن تاریخ طبری)، البرز، چ3، تهران، 1373ش، ج4، ص715.
[10]. بلاذری، أنساب الأشراف، ج5، 286.
[11]. هرچند علامه مجلسی در مرآت العقول این حدیث را «حسن» دانسته است (علامه مجلسی، مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، دار الكتب الإسلامية، چ2، تهران، 1404ق، ج26، ص178.). دلیل این مطلب هم این بوده که در مورد ابراهیم بن هاشم قمی توثیق خاصّی در کتب رجالی وجود نداشته است. البته علامه مجلسی در مورد روایات او مینویسد: «حسنٌ کالصحیح» یعنی روایات او حسن است اما مانند روایت صحیح محسوب میشود. (علامه مجلسی، الوجيزه فى الرجال، همايش بزرگداشت علامه مجلسى، چ1، تهران، 1420ق، ص16.) محققین رجالی از طریق نشانههای گوناگون، وثاقت ابراهیم بن هاشم را به اثبات رساندهاند. (علامه حلى، رجال العلامة الحلي، الشريف الرضي، چ2، قم، 1402ق، ص5.- محمد مجلسی، روضة المتقين في شرح من لا يحضره الفقيه (ط - القديمة)، مؤسسه فرهنگى اسلامى كوشانبور، چ2، قم، 1406ق، ج4، ص: 315- ج6، ص: 92.- آیت الله خویی، معجم رجال الحديث و تفصيل طبقات الرواة، بینا، چ5، بیجا، 1413ق، ج1، ص291.) از این جهت این روایت شرایط صحّت را دارا میباشد.
[12]. شیخ کلینی، الكافي، دار الکتب الإسلامية، چ4، تهران، 1407ق، ج8، ص234.
[13]. ابن قولویه، کامل الزیارات، دار المرتضویة، چ1، نجف اشرف، 1356ش، ص78.- شیخ صدوق، عيون أخبار الرضا عليه السلام، نشر جهان، چ1، تهران، 1378ق، ج2، ص47.
شبهه: در یکی از کانالهای ضد اسلامی، به تمامى مدافعين و پيروان مذهب شيعه تحدّی کرده بودند که اگر میتوانید یک حدیث معتبر بیاورید که اشاره کرده باشد یزید بن معاویه دستور قتل امام حسین(علیهالسلام) را صادر کرده است.
پاسخ: البته طبری(متوفی 310 ق) عبارت نامهی یزید به حاکم مدینه را با حذف یک جمله، تلطیف کرده است. یعقوبی (متوفی بعد از 292ق) و ابن اعثم کوفی (متوفی314ق)، متن نامه را بدون تغییر نقل کردهاند. عبارت حذف شده این است: «اگر از بیعت امتناع ورزید، گردنش را بزن و سرش را نزد من بفرست.»
نه تنها در اینجا دستور قتل امام حسین(علیهالسلام) را صادر کرد، بلکه در نامهای دیگر به عبید الله بن زیاد(حاکم کوفه) دستور داد تا با امام حسین(علیهالسلام) برخورد کند و با او وارد جنگ شود. یزید او را تهدید کرد که اگر چنین نکند، به شدّت مجازات خواهد شد.
شیخ کلینی در کتاب کافی با سند صحیح، از امام صادق(علیهالسلام) نقل کرده است: « و سه كس بودند كه بدترين خلق خدا بودند و بهترين آفريدگان خدا بدانها گرفتار شدند: يكى ابو سفيان بود كه با رسول خدا(صلّى الله عليه و آله) جنگيد. دوم معاويه كه با على(عليه السّلام) جنگ و دشمنى كرد. سوم يزيد بن معاويه بود كه با حسين بن على(عليهما السّلام) جنگيد و با او دشمنى كرد تا آن حضرت را به قتل رسانيد.»