قاضی عبد الجبار برای اولین بار به شیخ مفید لقب «مفید» را داد.
محمد بن محمد بن نعمان مشهور به «شیخ مفید» از بزرگترین عالمان تاریخ شیعه بوده که مورد عنایت خاص امام زمان قرار گرفت و در طول حیات خود موفق شد سه نامه از حضرت دریافت کند. او در سال 336 ق به دنیا آمد و در سال 413 ق دعوت حق را لبیک گفت و به دیار باقی شتافت.
او در مدت حیات خود زعیم شیعه و از بزرگترین عالمان و از تاثیرگذارترین افراد در تاریخ تشیع بود. در رابطه با معنویت و زهد او نوشتهاند بسیار صدقه میداد، فروتن بود، بسیار نماز میخواند و روزه میگرفت و لباس خشن بر تن میکرد؛ تا آنجا که وی را «شیخ مشایخ الصوفیه» خواندند. ابویعلی جعفری داماد وی گزارش کرده است که او شبها کم میخوابید و بیشتر وقتش صرف مطالعه و نماز و تلاوت قرآن و یا تدریس میشد.[1]
او نه تنها در بین علمای شیعه مشهور و معروف بود، بلکه علمای اهل سنت نیز از او به بزرگی یاد کردهاند، به طور مثال ابن حجر عسقلانى مىگوید: «او بسیار عابد و زاهد و اهل خشوع و تهجد بود و مداومت بر علم و دانش داشت. جماعت بسیارى از محضر او بهره بردند. او بر تمام شیعیان حق دارد.» عماد حنبلى، یکى دیگر از دانشمندان اهل سنت درباره او مى گوید: «او بزرگى از بزرگان امامیه و رئیس بخش فقه و کلام و مباحثه بود. او با پیروان هر عقیده به مباحثه و مناظره مىپرداخت. موقعیت شایان توجهى در تشکیلات دولت آل بویه داشت. او صدقه فراوان مىداد. بسیار اهل خشوع و تهجد و اهل نماز و روزه بود.»[2]
شیخ مفید شاگرد شیخ صدوق است و تا قبل از شیخ مفید غالب علمای شیعه حدیث گرا هستند و تنها بر مبنای حدیث، سخن گفته و فتوا میدادند و کمتر به ماحث عقلی میپرداختند. اما شیخ مفید توانست با قدرت و توان علمی خود این روش را تغییر داده و با تبیین اصول و مبانی عقلی در فقه، استدلال های عقلی را نیز وارد فقه کند و روش اجتهاد در فقه را پایه ریزی کند، و شاگران وی یعنی سید مرتضی و شیخ طوسی بر اساس نظرات استاد خود اولین کتب اصولی شیعه را تدوین کرده و مباحث عقلی نیز وارد فقه شد. لذا بعد از ایشان فقه شیعه، از حدیث گرایی افراطی به اجتهاد و استفاده از مبانی عقلی تغییر پیدا کرد و تا زمان ملا امین استرابادی همین روش در بین علمای شیعه مرسوم بود و در میان آیت الله وحید بهبهانی مجددا احیا شد.
همچنین شیخ مفید در زمینه امامت بسیار تلاش کرد و کتب فراوانی در این زمینه نوشت و مباحث عقلی در این زمینه را نیز پایه ریزی کرد و اکثر تالیفات او به مساله امامت اختصاص داشت که در این آثار هم به تاریخ ائمه اطهار(علیهمالسلام) پرداخته و هم به اثبات امامت آنان. وی از چنان علم وافری برخوردار بود که به تنهایی در مجالس علمی شهر شرکت کرده و با تمام علمای اهل سنت به مناظره میپرداخت و بر همه آنان غلبه پیدا میکرد.
از باب نمونه مناظره او با قاضی عبدالجبار معروف است، در نقلی وارد شده شیخ مفید در سنین جوانی به بغداد آمد و قاضی عبد الجبار معتزلی در آنجا مجلس درس داشته و شاگران زیادی در درس وی حاضر بودند. یک روز شیخ مفید در درس او حاضر شد و بعد از سخنان قاضی گفت: قاضی اگر اجازه دهید سوالی بپرسم، او اجازه داد. شیخ فرمود: حدیث غدیر، آیا مسلم است یا نه؟ (قاضی) گفت: مسلم است. شیخ گفت: پس چرا در میان شیعه و سنی خلاف است در تعیین امام. قاضی گفت: ای برادر! خبر غدیر روایت است و خلافت ابوبکر درایت و عاقل درایت را به جهت روایت ترک نکند، بلکه درایت مقدم است.
شیخ فرمود آیا درست که پیامبر فرمود: «یا علی حربُکَ حَربی وَ سَلْمُکَ سلْمی؛ ای علی! جنگ تو جنگ من است و صلح تو صلح من است». قاضی گفت: صحیح است. شیخ فرمود: پس چرا اصحاب جمل با علی جنگیدند؟ قاضی گفت که ایشان توبه کردند. شیخ فرمود که جنگ درایت است و توبه روایت و مرد عاقل درایت را ترک نکند به جهت روایت، زیرا که درایت مقدم است بر روایت. قاضی ساکت شد و از اسم شیخ سوال کرد. پس از جای خود برخاست و شیخ را به جای خود نشانید و گفت: «انت المفید حقا انت المفیدُ حقا؛ تو به راستی مفید هستی برای اسلام» پس آن جناب به لقب «مفید» ملقب شد.[3] از آن به بعد بود که محمد بن محمد بن نعمان به شیخ مفید مشهور شد.
شیخ مفید شاگردان زیادی تربیت کرد که در قرن بعدی همه از علمای بزرگ اسلام شدند از جمله آنان میتوان به موارد زیر اشاره کرد: سید مرتضی، سید رضی، شیخ طوسی، نجاشی،سلَّار دیلمی، ابوالفتح کراجکی، ابویعلی محمّد بن حسن جعفری.
این عالم ربانی و افتخار عالم تشیع در سال 413 ق جان به جان آفرین تسلیم کرد و شاگردان و علاقه مندان خود را در سوگ خود داغدار کرد.
_______________________________
پینوشت
[1]. yun.ir/gu582g
[2]. https://yun.ir/jft8z
[3]. https://yun.ir/65zgga
در رابطه با معنویت و زهد شیخ مفید نوشتهاند بسیار صدقه میداد، فروتن بود، بسیار نماز میخواند و روزه میگرفت و لباس خشن بر تن میکرد؛ تا آنجا که وی را «شیخ مشایخ الصوفیه» خواندند. ابویعلی جعفری داماد وی گزارش کرده است که او شبها کم میخوابید و بیشتر وقتش صرف مطالعه و نماز و تلاوت قرآن و یا تدریس میشد.